حضور برخی مدیران و مسئولان در مناطق سیل زده و عکسهایی که از آن ها در حین سرکشی منتشر شده به سوژه شبکه های اجتماعی بدل شده و بعضا با طعنه و تمسخر همراه بوده و رفتار آنان را پوپولیستی دانستهاند.چگونه می توان رفتار پوپولیستی یک مدیر را از مدیریت مسئولانه اش از هم تشخیص داد؟
مساله امروز کشور پوپولیسم و عکس گرفتن در حوادث و سیلابها که این روزها مورد نقد گرفته است، نیست. مشکل اساسی جامعه ما حکمرانی خوب است. طبیعی است که در حوادث طبیعی که بخش از مردم را درگیر میکند، جامعه انتظار دارد که مسئولان عالی رتبه کشور در آن حوادث حضور داشته باشند. اگر هم حضور پیدا نکنند معمولا به شدت به خصوص در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مورد نقد جدی قرار میگیرند که چرا در چنین مواقعی که مصیبت اجتماعی رخ داده، مسئولان و مدیران حضور پیدا نکرده اند. بنابراین حضور و عدم حضور هر دو میتواند در جامعه سوژه باشند. علت آن هم عدم حکمرانی خوب در اداره امور مختلف است. بنابراین ما با بحران اعتماد اجتماعی نسبت به مسئولان و مدیران مواجه هستیم.
یعنی آن اعتماد لازم جامعه و اینکه کار براساس یک منطق درست انجام میشود،سلب شده است.در حالی که همین پدیده سیلاب ها یک پدیده خلق الساعه نیست. چرا که اگر ما تاریخچه رخداد سیلاب ها در ایران را بررسی کنیم حداقل در ۱۰ سال اخیر پیوسته با مساله سیلاب ها در مناطق مختلف مواجه بوده ایم. بنابراین باز با پدیده ای مواجه ایم که رخ خواهد داد و خساراتی هم بر جای خواهد گذاشت. آن چیزی که جامعه انتظار دارد این است که نمایندگان مجلس، شهرداری ها وزارتخانه های مرتبط مساله سیلاب ها را به عنوان یک مساله مستمر خودشان رصد کنند و متعاقب آن جلوی خسارت های بیشتر و احتمالی را بگیرند. درواقع انتظار دارند با پیشبینی ها جلوی فاجعه را بگیرند تا شاهد این رخدادهای این چنینی نباشیم. مدیریت بحران درواقع خواسته مردم است تا این حوادث به عنوان یک فرصت استفاده شود. در همین مساله سیلاب ها که مورد نقد جدی این روزها قرار گرفته است می توان با یک حکمرانی خوب آب را به گونهای هدایت کرد که نه جامعه آسیب ببیند و نه باعث هدر رفتن آن باشیم تا امروز شاهد کشته و مفقودشدن بسیاری از هموطنان خود در این فاجعه طبیعی نباشیم.
اعتماد عمومی طی سال های گذشته خدشه دار شده ، جلب و احیای اعتماد عمومی چگونه و از چه راهی امکان پذیر است؟ نمی شود مدیریت را براساس نقدهای مطرح شده در شبکه های اجتماعی پیش برد از آن سو هم نمی توان نسبت به افکار عمومی بی تفاوت بود. در چنین وضعیتی راهکار چیست و چگونه می توان بین رفتار مسئولانه با رفتار پوپولیستی مرز قائل شد؟
تا زانو در گل فرورفتن در گل ولای نمایندگان و مسئولان و عکس گرفتن آن ها و حضور و عدم حضور آنها مشکل جامعه ایران نیست. مشکل اصلی اینجاست که چون جامعه با پدیده حکمرانی خوب روبه رو نیست؛ آمدن و یا نیامدن مسئولان به محل حوادث ، خودش تبدیل به یک سوژه می شود. همان اتفاقی که در حادثه متروپل آبادان نیز شاهد آن بودیم. در چنین فضایی مسئولان اگر حضور پیدا نکنند به یک طریق مورد نقد قرار می گیرند و اگر حضور داشته باشند به گونه ای دیگر مورد طنز و تمسخر قرار می گیرند. اگرجامعه اطمینان پیدا کند که دستگاه های ذی ربط در ارتباط با پدیده های اجتماعی و حوادث، استراتژی داشته و متکی بر پروتکل و برنامه مشخص حرکت کنند، دیگر درگیر این حواشی و سوژه ها نمیشود. درواقع جامعه به اعتبار آن اعتماد جدی که به حکمرانی خوب دارد خودش نیز در صحنه حضور مفید خواهد داشت و اگر ببیند یک آسیبی از حد نرمال بیشتر رخ داده آن را به یک پدیده اجتماعی تبدیل می کند و علل آن را بررسی می کند.
متاسفانه در جامعه ما چون حکمرانی متکی بر پیوندهای جناحی است و هر جناح و جریانی که روی کار می آیند تصورش این است که جناح قبلی همه مدیریت ها و برنامه ریزی هایش با نگاه وابستگی و اشتباهی بوده، پس همه آنها را کنار می گذارد و یک مدیر جدید جایگزین او می کند. در چنین شرایطی مدیر جدید هم زمان نیاز دارد تا با فضا مدیریتی خودش آشنا شود اینجاست که آسیب ها منتظر این نوع مدیریت اقتضائی نمی ماند که فاجعه ایجاد نکند. بنابراین بحران اساسی در حکمرانی خوب وهمه این حضور داشتن ها وعدم حضور مدیران و عکس گرفتن ها می تواند هم سوژه ای تراژدیک باشد هم سوژه ای طنز. مساله را باید در جای دیگری حل کرد. وگرنه ما همچنان با این پدیده های زیست محیطی روبه رو خواهیم بود.
بنا به گزارشات موجود، بیشترین تلفات و مفقودیها در فاجعه سیل اخیر کشور مربوط به استان تهران به عنوان پایتخت ایران؛ یعنی مهمترین جایگاه مدیریت کشور است.وقتی ما در این بخش مهم مدیریتی، یک مدیریت اقتضائی را اعمال می کنیم طبیعی است که در مناطق دیگر همچنان باید منتظر آسیب های جدی بیشتری باشیم. مساله را باید در استمرار مدیریت عملی برخورد کردن با پدیده ها جستجو کرد. چرا که در غیاب یک حکمرانی خوب در جامعه، ما با پدیده پوپولیستی، طنز و تراژدی در شبکه های اجتماعی روبه رو خواهیم بود.
گاهی نقدهایی در شبکه های اجتماعی بیان می شود که با منافع و مصالح عمومی فاصله دارد ، این امر چه تاثیری در افکار عمومی و به تبع آن اعتماد عمومی خواهد داشت؟
تجربه تاریخی بسیاری از کشورهایی که امروز در این عرصه حکمرانی خوب توانسته اند به طور نسبی موفق باشند حکایت از این دارد که اساسا با دو پدیده همراه با هم توانستند این وضعیت را ایجاد کنند؛ پدیده اول بحث دولت توانمند و مقتدر است، دولتی که توانایی دارد تا امورات خودش را هم به لحاظ نظری و هم نیروی اجرایی خوب انجام دهد. اساسا ما در از ابتدای شکل گیری دولت مدرن تا کنون به دلایل عدیده ای که خودش یک بحث مفصلی را می طلبد، با پدیده دولت قوی روبه رو نبودیم. دولت ها در ایران آن توانایی لازم برا انجام وظایف خودشان را نداشتند.
نکته دوم بحث جامعه مدنی قوی است. جامعه به میزانی که توانمند می شود، می تواند در تعیین سرنوشت خودش حضور داشته باشد. در این شرایط هر اندازه کنشگران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رشد داشته و از توانمندی و قابلیت لازم برخوردار باشند، می توانند به توسعه جامعه کمک کنند.
درواقع ، جامعه مدنی قوی در مقابل دولت ها قرار نمی گیرند بلکه نوعی هم افزایی رخ می دهد و در عین حال نقش انتقادی برای اصلاح و رفع ضعف های دولت را ایفا می کنند. متاسفانه در ایران تصور اینگونه است که دولت قوی در تقابل با یک جامعه مدنی قوی است و یک جامعه مدنی قوی نیز در تقابل با یک دولت قوی است. بنابراین دولتها همیشه یک نگاه منفی به رشد افکار عمومی، احزاب، سندیکاها و کنشکران اجتماعی دارند. در حالی که این دولت توانمند و جامعه مدنی قوی است که می توانند در کنار یکدیگر جامعه را به سمت توسعه پایدار سوق دهند. باید توجه داشت که هرکدام از این دو اگر ضعیف باشد در بستر ۲۰۰ ساله دنیای مدرن، عقب خواهیم ماند. همواره هر زمان دولتی ضعیف بوده و جامعه ضعیف در مقابل آن وجود داشته با پدیده شورش مواجه بودیم. همچنین هر گاه دولتی قوی در مقابل جامعه مدنی ضعیف وجود داشته، با پدیده استبداد روبه رو شدیم و دولت خودش را بر جامعه تحمیل کرده است. هر گاه نیز جامعه مدنی قوی و دولت ضعیف وجود داشته با پدیده انقلاب مواجه بودیم. درواقع حکمرانی خوب برایند کنشگری قوی و جامعه مدنی قوی در عین حال دولت قوی است. این دو با همدیگر بتوانند رشد کنند.
نقش کنشگران سیاسی و اجتماعی در قوام دادن به اعتماد عمومی را چگونه ارزیابی می کنید؟
کنشگران اجتماعی ما باید به این نکته کلیدی اشاره کنند که ما در پی تضعیف دولت نیستیم بلکه به دنبال توانمند کردن آن هستیم و از سوی دیگر این دولت ها هستند که باید این درک مدرن و پیشرفته را پیدا کنند که بدون اتکا بر کنشگران، احزاب، سندیکاها و افکار عمومی امکان اینکه بتوانند یک ماموریت متکی بر حکمرانی خوب را انجام دادن، نخواهند داشت.
افزودن نظر جدید