- کد مطلب : 7125 |
- تاریخ انتشار : 4 اسفند, 1393 - 09:35 |
- ارسال با پست الکترونیکی
مرگ، حقی که با خود مهر و آشتی میآورد
مرگ حق است و سوار اسب چوبي شدن حق است و سرانجام به ديار باقي خواهيم شتافت. شاعر و نويسنده و دانشمند و پادشاه و رعيت ميميرند و گريزي از آن ندارند. اجازه بدهيد حالا كه خبرهاي مرگ و مير در صدر اخبار نشستهاند ما هم از ياوهنويسي متداول دستبرداريم و زبان به تذكار و موعظه باز كنيم. قبلش به خودم و بعدش به خودم و كمي هم به شما يادآوري كنم كه از مرگ گريزي نيست و بايد كه به فكر آخرت بود و براي يوم تبلي السرائر، خودمان را آماده كنيم كه بيبرگ از اين بيش نتوان نشست. چه برگ و بري؟ همان به كه با دست تهي و روي نياز به ديدار آن بينياز بشتابيم و از نيكنامي و نكويي غافل نشويم.
ما ميميريم و چيزي جز نكويي از ما نخواهد ماند. . . از ما كه نه، جز نكويي اهل كرم نخواهد ماند. از اين همه مصيبتي كه زير آفتاب سوزان ميكشيم ما را چه نصيب است جز سختي و رنج؟ دوستيها به دشمني بدل ميشوند و برادران از هم قهر ميكنند و از هم دور ميافتند و كينه و نقار بينشان فاصله مياندازد. ما را از رنجي كه زير اين آسمان كبود ميكشيم چه نصيب است؟ دانش به جهل ميانجامد و دانشمند و جاهل برابر مينشينند و اگر با خير و مهرباني توام نباشد به هيچ كجا راه نمييابد. خير و خيرخواهي جوهر خوشبختي و سعادت دنيا و آخرتند و بيآن هيچ كس راه به جايي نميبرد. بازماندگان براي چه كسي خدابيامرزي ميگويند و براي چه كسي طلب آرامش و مغفرت ميكنند؟ كسي كه خواني نگسترد و خاني نسازد و خاني برپا نكند و خيرش به كسي نرسد، تو بگو هزار جلد كتاب هم بنويسد يا دنيا را يك جا به نام خود سند بزند. او را چه حاصل؟ تهش آنچه ميماند خيري است كه رسانده، اگر رسانده و مهري است كه در دلها نشانده، اگر نشانده.
به ما ياد دادهاند كه بايد با رفيقان، همكيشان و همزبانان و همنوعان و همدينانمان مهربان باشيم و برايشان خير و خوشي آرزو كنيم و زحماتشان را اجر بگذاريم و همواره در مقابلشان، عفو و مهرباني و گذشتمان بر سختگيري و تعصبمان سبقت بگيرد. مرگ حق است و آدمها زودتر از آنچه فكر كنند ميميرند و چيزي جز دريغ و افسوس برايمان نخواهد... همهچيز در مقابل مرگ رنگ ميبازد و همهچيز در برابر مرگ قدر و منزلتش پايين ميآيد. اتفاقا به خاطر همين مواجهه با جلال و جبروت مرگ است كه آدم به فكر ميافتد كه مهرباني كند و ديگران را به صلح و دوستي دعوت كند و مهربانياش را به همه سرايت دهد.
بحث آخرت و سوال و جواب به كنار، همين مردن صاف و ساده هم بهترين معلم اخلاق است تا كينه و نقار را از دلمان بزدايد. دنيا دو روز است و اين دو روز اگرچه ارزش مبارزه و غيرت و احقاق حق را دارد اما ارزش قهر و دوري و تعصب را ندارد. دنيا دو روز است و زودتر از آنچه فكر كنيم همهچيز به ته ميرسد و نقد عمر سر ميآيد و جز نكويي اهل كرم نخواهد ماند.
در دنيا بايد به ديده اعتبار نگريست. بيوجه نگفته شاعر دل آگاه كه «عاقبت خاك گل كوزهگران خواهم شد». تا زندهايم البته بايد مبارزه كنيم، با ظلم بستيزيم و حق را اعتلا بخشيم و ذرهاي از آرمانهايمان عقب ننشينيم اما با رفيقانمان مهرباني كنيم و از ايشان درگذريم و تا آنجا كه خدا اجازه داده خيرمان را به همه برسانيم.
مرگ حق است و حق با خودش مهر و آشتي ميآورد و مهرباني و دوستي و... خدا همه را ببخشد و بيامرزد، عليالخصوص ما را. حاج اسماعيل دولابي رحمـ[الله عليه ميگفتند يك بار همين اواخر شاه را هم دعا كرده بود كه آمرزيده شود. بر او خرده گرفتند كه براي شاه؟ گفت شاه غريبهها كه نبوده، شاه خودمان بوده و چه عيبي دارد كه آمرزيده شود.
افزودن نظر جدید