طنز/ تهران تاتو کرد

پوریا عالمی در شرق نوشت:

ما عادت داریم هرچیزی را بزرگ کنیم طوری که قشنگ به چشم بیاید. مثلا پشت ماشینمان با درشت‌ترین حالت ممکن نظرات فلسفی و اعتقادی‌مان را می‌نویسیم؛ از شیشه عقب پراید و ٢٠٦ و پرادو در نظر بگیرید تا پشت کامیون.

حتی الان بزرگ‌ترین پلاک‌های دنیا پشت کامیون‌های ایران نصب است که این خودش دستاورد کمی نیست؛ این مسئله اول. مسئله دوم اینکه تا دیروز بحث این بود که ایرانی‌ها با هنر آشنا نیستند و مخاطب آثار مبتذل شده‌اند، موسیقی و نقاشی و فیلم و تئاتر هم ندارد. وقتی مسئله اول و دوم را با هم جمع کنی، جوابش می‌شود کاری که شهرداری تهران کرده: صدها تابلو هنری را بزرگ زده به در و دیوار شهر تا این‌طوری هم شهر قشنگ شود، هم کف استاندارد شعور بصری مردم بالا برود هم... .اما چرا مردم نمی‌دانند باید از تماشای آثار هنری جهان در بزرگراه‌های تهران خوششان بیاید یا نه؟ چون نمی‌دانند فردا چه اتفاقی می‌افتد.

یعنی عادت ندارند ببینند شهرداری یا یک جای دولتی دیگر یک کاری کند که پشتش خبری نباشد. مثلا دیروز در تاکسی یکی می‌گفت: «می‌دانی این تابلوها واسه چیه؟ واسه اینکه حواس مردم‌رو پرت کنند». عین همین نظر را دلاوران نظریه‌پرداز هم در اینترنت نوشتند. اما ما استثنائا از کار شهرداری خوشمان آمده و وقتی در تهران می‌چرخیم، آلودگی هوا و مدیریت شهری و ترافیک و ازدحام و گرانی و ظریف و حتی خود قالیباف را فراموش می‌کنیم.

خب نکته اینجاست که باید برگردیم به پاراگراف اول. اصولا ما هرچی را نداریم، قاب می‌کنیم می‌زنیم جلو چشممان. مثلا ما دوست گولاخی داریم که دزد و زورگیر و اراذل است، اما در ١٦ نقطه بدنش خالکوبی کرده «سلطان غم مادر». خب مادر بدبختش غم همین کارهای گولاخانه پسرش را می‌خورد دیگر، وگرنه اگر پسرش جای اینکه زورگیری کند می‌رفت مثل آدم کار می‌کرد، مادرش جای اینکه سلطان غم بشود، می‌توانست وزیر خوشبختی بشود. حالا حکایت تهران است؛ برداشته‌اند صدتا تابلو را در صدجای تهران تاتو کرده‌اند که توی چشم ما باشد، موفق هم بوده‌اند، قشنگ هم هست، دستشان هم درد نکند، فقط نکته اینجاست که در همه مناظری که توی این تابلوهاست، اثری از تراکم‌فروشی و برج‌های به‌هم‌چسبیده در کوچه‌های تنگ بالاشهر و پایین‌شهر نیست، اثری هم از جنگل‌بری نیست. به‌هرحال به نظر ما تاتوی قشنگی است. فقط کاش توی چشم ما تاتو نکنند چون پشت پشت پلک ما گردوغبار نشسته و خسته است. خلاص.

 

افزودن نظر جدید