- کد مطلب : 8589 |
- تاریخ انتشار : 7 مرداد, 1394 - 11:01 |
- ارسال با پست الکترونیکی
دلالیل علاقه ایرانیان به شایعه
شایعهسازی در حاشیه واضح نگفتنها
شرط اهمیت همانطور که از نامش پیداست، بیانگر میزان حساسیتبرانگیز بودن موضوعی نزد مردم است. قطعا در مورد این مساله خبرهایی که به مرگ و زندگی مردم مربوط است، از اهمیت ویژهای برخوردار میشود. مثل اخبار کذب پزشکی و شایعاتی نظیر رواج یک بیماری در کشور. شهروندان در این گونه موارد به دلیل ترس از خطر احتمالی هم که شده اقدام به نشر هر چه بیشتر غیر واقعیات میکنند. نشر شایعاتی چون شیوع وبا در خوزستان و وجود ابولا در آذربایجان شرقی از این دست هستند. از بحث اهمیت که بگذریم به شرط دیگر انتقال شایعات یعنی ابهام میرسیم. حال سوالی مطرح میشود این است که چه چیز باعث می شود که افراد در مورد اخبار دچار ابهام باشند؟ فربد فدایی، روانپزشک، در این خصوص میگوید: «اگر در مورد مسائل مورد توجه مردم اخبار صحیح و بدون تناقض و کامل به اطلاع برسد، به اصطلاح شفافیت خبری وجود داشته باشد شایعه رنگ میبازد. در غیر این صورت مردم جاهای خالی خبری را با ذهنیات و استنباطهای خود پر میکنند و اینگونه است که شایعه رنگ میگیرد.» امانالله قراییمقدم، جامعه شناس، نیز در این باره میگوید: «شایعهسازی در حاشیه واضح نگفتنها و عدم اعتمادها ایجاد میشود وقتی در یک جامعه فرهنگ به موقع گفتنها از سوی مراجع وجود داشته باشد و پنهانکاری آماری و خبری نباشد شایعه معنایی ندارد، اعتماد و آزادی بیان مرگ شایعه را رقم میزند.»
سوءاستفاده افراد سودجو
سردرگمی و درست عمل نکردن رسانهها میتواند بر گسترش شایعات و زودباوری شهروندان دامن بزند. بروز شایعات در فضای غیر شفاف و مه آلود میتواند فاجعه بیافریند و موجبات جولان افراد سودجو را فراهم کند. فریب مردم و جهتدهی به افکار عمومی به سمت و سوی دلخواه عدهای از جمله سوءاستفادههایی است که از زودباوری افراد یک جامعه میشود. مثل شایعاتی که از غیر بهداشتی بودن محصولات یک شرکت غذایی خبر میدهد و بالواقع در پس آن اندیشهای جز به در کردن رقیب از میدان وجود ندارد یا شایعاتی که وزن سیاسی زیادی دارند. خطر و آسیب این اخبار فقط به این میزان خلاصه نمیشود. گاهی این دست اخبار کذب که درباره زندگی افراد مشهور منتشر میشود، ممکن است پایههای یک زندگی را ویران کند. نگرانی از بابت خطرات وجود شایعات در جامعه به حدی رسیده است که حتی چند سایت با عنوان شایعه راهاندازی شده است و در آنها بر دروغ بودن بعضی اخبار تاکید میشود.
تودهها؛ مستعد زودباوری
رواج شایعات پدیده جدیدی نیست. وجود ضربالمثلهایی چون “یک کلاغ، چهل کلاغ” و “شنیدن کی بود مانند دیدن” حکایت زیستن دیرینه این پدیده در جامعه ما دارد. در این دنیای بزرگ توقع دیدن همه امور از کسی نمیرود ولی وجود زودباوری از دردی خبر میدهد که از درون جامعه را میخورد و استخوانهای تفکر و تعقل را میشکند. گوستاو لوبون در مقاله “تودهها زودباور و تلقینپذیرند” میگوید: «تلقین و زودباوری در صورت بروز میان تجمعی از انسانها به شدت مسری و واگیردار است... هر قدر هم بخواهیم یک توده را بیطرف تصور کنیم باز هم آن توده غالبا زمینه مساعدی برای پذیرش تلقین دارد. کوچکترین تلقینی که در یک جمع بیان شود، در مدتی کوتاه به ذهن همه حاضران منتقل میشود و جهت احساسها را تعیین میکند. سپس مانند یک نظریه ثابت و قبول شده نزد همه کسانی که مورد تلقین قرار گرفتهاند، به مرحله اجرا میرسد... تمام توهمات دستهجمعی که در تاریخ مکرر پیش آمده است و معمولا علامتهای کلاسیک اصالت را نیز به همراه دارد هم به همین ترتیب شکل گرفتهاند. هنگامی که افرادی در توده قرار میگیرند، چه عالم و چه عامی در مشاهدات خود به یک اندازه ناتوانند.»
هیجان طلبی
بدیهی است که هر چقدر افراد با گرفتاریهای بیشتری دست و پنجه نرم کنند، چه از نظر فکری و صرف انرژی و چه صرف وقت جهت تحقیق و افزایش آگاهی کم میآورند. شاید همین گرفتاریها و دچار بودن به روزمرگی زمینه زودباوری را هر چه بیشتر فراهم میکند. نظیر انتشار عکسی از نورافکنی بر برج ایفل به سه رنگ سبز و سفید و قرمز که گفته میشد، کشور فرانسه به دلیل توافق هستهای وین، دست به چنین اقدامی زده است ولی معلوم شد که پرچم مورد نظر، پرچم کشور مکزیک بود یا شایعه دیده شدن نماد شرکت پپسی بر سطح ماه. زودباوری میتواند پاسخی به هیجانات و آرزوهای ما باشد. قطعا ما حرفهایی را بیشتر باور میکنیم که با آرزوها و عقایدمان سازگاری و همخوانی بیشتری دارد. مثل جملاتی که در شبکههای اجتماعی از زبان نویسندگان و شاعران دست به دست میشود. نسبت دادن این جملات به اهل علم و ادب، آن را باورپذیرتر میکند.
راحتطلبی در باور دروغها
وجود زودباوری در جامعه پرده از واقعیتی دردناک برمیدارد. اینکه باور کردن بسیار راحتتر از تحقیق و جستجوست. چرا با وجود فراوانی رسانهها، باید با این حجم شایعات در جامعهای روبرو باشیم؟ آیا دلیلی جز درست کار نکردن رسانهها وجود دارد؟ البته مسلم است که انتقادها تنها متوجه رسانهها نیست. در جامعهای زندگی میکنیم که افراد با وجود دسترسی به انواع نشریات و خبرگزاریها، زحمت یک جستجوی چند دقیقهای در اینترنت به خود نمیدهند. این زود قانع شدن و به اطمینان رسیدن جامعهای را در سراشیبی سقوط میاندازد که دستاندازها و تپههای آگاهیاش نابود شده است. مرهم این درد چیست؟ آیا مرهمی جز اطلاعرسانی صحیح و کارکرد درست رسانهها و فرهنگسازی جهت تحقیق و در جستجوی آگاهی بودن هست؟
افزودن نظر جدید