- کد مطلب : 8867 |
- تاریخ انتشار : 8 شهریور, 1394 - 08:46 |
- ارسال با پست الکترونیکی
رایزنی با اعضای شورای نگهبان و بزرگان برای انتخابات مجلس/سال ۹۲ اولین باری نبود که انصراف دادم شبیه همین کار هم در سال ۸۴ انجام شد
شخصیت آرامی دارد. شاید همین نوع خاص از رفتار باعث شده تا با هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب رابطه خوبي داشته باشد؛ البته که خود را اصلاحطلب میداند و بر آن هم تأکید دارد. با محمدرضا عارف، معاون اول دولت اصلاحات، در دفتر «بنیاد امید ايرانيان» به گفتوگو نشستیم و درباره شاخصهای اصلاحطلبی صحبت کردیم. عارف اصرار دارد اختلاف بین اصولگرایی و اصلاحطلبی، از نوع اختلاف سلیقه است و این اختلاف نباید باعث شود برادری خود را مخدوش کنیم. بعد هم میگوید: «لااقل خود من با برادران و عزیزان اصولگرا ارتباط نزدیکی دارم». عارف البته اندیشه ایجاد تشکل و حزب را هم در ذهن دارد و میگوید پروانه فعالیت لازم را هم گرفته، اما دست نگه داشته است تا انتخابات برگزار شود، مبادا که شائبه انتخاباتیبودن فعالیتهای او مطرح شود. صحبت که به انتخابات میکشد، از او درباره دغدغههای انتخاباتی اصلاحطلبان و به طور ویژه موضوع تأیید صلاحیتها میپرسم. میگوید رایزنیهایی دارد. با اصرار بیشتر من میگوید: «با دوستان و مسئولان مذاکراتی داشتهام و انشاءالله این مذاکرات را در ماههای آینده هم ادامه میدهم». درباره ماهیت این دوستان هم میگوید: «اشخاص مختلف؛ در شورای نگهبان، مسئولان اجرائی و... بزرگانی که نقشآفرینند یا در حل مشکلات میتوانند نقشآفرینی کنند». برای کاملترکردن توضیح هم میگوید: «واقعیت این است که با اعضای شورای نگهبان و مسئولان اجرای انتخابات باید تعامل کنیم. با بعضیها هم ملاقات کردهام». او در ادامه میگوید: «یکی از مشکلاتی که در یکی، دو انتخابات اخیر داشتیم، تقریبا قطع رابطه با بزرگان و دستاندرکاران انتخابات بود. باید این رابطه برقرار شود».
گفتوگوی نسبتا طولانی ما که بهپایان میرسد، تا آستانه در، به بدرقهمان میآید و درباره موضوعاتی صحبت میکنیم که امکان انتشار آن در این مقطع فراهم نبود.
شما از انتخابات ۹۲ به این سو، تاکید زیادی بر مواضع اصلاحطلبی دارید. شاخصهی این اصلاحطلبی که شما تعریف میکنید و البته آن را در دایره آقای خاتمی می دانید،چیست؟ این گفتمان اصلاحطلبی که شما از آن دفاع میکنید و میگویید که باید با این ظرفیت وارد فعالیتهای سیاسی در انتخابات پیش رو شد، چه ویژگیهایی را در بر میگیرد؟
سؤال مهمی مطرح شد که در حد وقت و ظرفیت روزنامه، به آن میپردازم. نگاهی که به گفتمان اصلاح طلبی دارم، این است که این گفتمان را در بطن و متن انقلاب میبینم. گفتمانی است که با اسلام ناب و تفکر امام(ره) عجین شده است؛ گفتمانی که از اول انقلاب هم با نامهای متفاوت حضور داشت. این گفتمان؛ البته رقیبی دارد و بر این باوریم که این رقیب هم یک جریان اصیل در داخل انقلاب است. رقابتهای درونجبههای و بینجبههای یک واقعیت است. به نظر من رقابت بین اصولگرایان و اصلاحطلبان، یک رقابت بینجبههای است که ما به نوعی به این رقابت هم رسمیت میدهیم و هم قبول داریم. ولی عموما و بهخصوص در دهه گذشته، تریبونهای قدرت در اختیار رقیب اصلاح طلبان بود و برای اینکه خود را تثبیت کند و به نتیجه برساند، تلاشش این بود که این گفتمان را تخریب کند. بعضا عملکرد بد این گفتمان و تحلیلهای بیگانگان هم به این روند کمک کرد. این تحلیل ها کمک کرد که حتی در اصالت گفتمان اصلاحات هم تشکیک شود. تعابیر و عناوینی را که ناجوانمردانه و غیراخلاقی منسوب به گفتمان اصلاحات کردند را میدانیم. من به عنوان یک فرزند انقلاب که در طول سی و چند سال بعد از انقلاب همواره در صحنهها حضور داشتم و تلاشم هم این بوده که حلقه وصل این دو گفتمان باشم، بهخصوص معتدلین این دو گفتمان، هیچگاه در ارتباط با حملاتی که به گفتمان اصیل اصلاحطلبی میشود، سکوت را اخلاقی نمیدانستم. البته همیشه با سازوکارهای خودم این مسیر را دنبال میکردم. رسانهای کردن دعواها را هم به صلاح نمیدانستم. منتها گاهی به سمتی میرفتیم که هیچ چارهای جز رسانهای شدن و اعلام عمومی نداشتد. برهمین اساس، تاکید دارم که اصلاحطلبی در چارچوب گفتمان انقلاب است. یعنی به همه ارزشها و آرمانها پایبند است. قانون اساسی را میثاق ملی میداند و حرکتش بر اجرای تمامی اصول و بندهای قانون اساسی است. هیچگاه تلاشمان این نبوده که از قانون - حتی قانونی که اشکال دارد- عبور کنیم. به اصلاح قانو عادین ، به مردم و نقش و مشارکت مردم اعتقاد داریم. چون مردم را صاحب انقلاب می دانیم. در عین حال به آزادی مردم در چارچوب قانون اساسی اعتقاد داریم؛ چرا که شعار اصلی انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است. در استقلال هیچ اختلافی بین جریانات سیاسی نبوده است. اما در آزادی اختلافنظرهای جدی داریم. ما در چارچوب قانون اساسی، آزادی را حق مردم میٔدانیم. فصل سوم قانون اساسی و اصول دیگر این حق را در اصلهای مختلف به رسمیت شناخته است. بنابراین تلاش ما این است تا این گفتمان اصیل را که خوشبختانه عقبه خوبی هم در جامعه دارد،(تقویت کنیم). یک زمانی این چنین مطرح می شد که گفتمان اصلاحات بین نخبهها و طبقه متوسط به بالا حضور دارد، ولی انتخابات اخیر نشان داد که این گونه نیست و این گفتمان در تودههای مردم جایگاه خوبی دارد. مردم این گفتمان را قبول دارند، به خصوص آنجا که به عملکرد این گفتمان برمیگردند. بالاخره هشت سال دولت اصلاحات روی کار بوده است؛ عملکرد آن دولت را دیدهاند، رفتار و کردار مدیران، مسئولان و رهبرانش را دیدهاند. اعتقاد ما بر این است که نسبت به رقبایمان در میان مردم پایگاه خوبی داریم، علیرغم اینکه امکانات عموما در اختیار رقیب بوده و این امکانات قابل قیاس با امکانات اصلاحطلبان نیست. با این باور در انتخابات ۹۲ به میدان آمدیم و دیدیم همین اتفاق افتاد.
اگر بخواهید با برند و تابلویی وارد انتخابات شوید که آن تابلو معرفی کننده جریان اصلاحطلبی باشد، چه چیزی را باید عنوان کنید که نشاندهنده همه مواردی باشد که گفتمان اصلاحطلبی بر آن تاکید دارد و البته که جناح مقابل هم نتواند آن را مطرح کند. آن برند چه خواهد بود؟
مهم این نیست که رقیب هم آن شعارها را ندهد و چه بهتر که شعارهای اصلی همه جریانات سیاسی حاکمیت ارزشها و پاسخگویی به مطالبات مردم باشد. در زمینه اقتصادی شعارها ما معیشت و منزلت مردم است. ما به آزادی مشروع مردم اعتقاد داریم. دخالت در امور شخصی مردم و حریم خصوصی را مجاز نمیدانیم. موضع ما این است که با ارتقاء فرهنگی جامعه راه بهشت را نشان دهیم. تکلیف ما نیست که مردم را به هر قیمتی بهشت ببریم. ما تنوع فرهنگی و اختلاف نظر فرهنگی را به عنوان یک واقعیت می پذیریم و آن را یک فرصت می دانیم. فکر میکنیم باید مردم و به خصوص جوانان را طوری آماده کرده و رشد دهیم که بتواند خودشان خیر خود را تشخیص دهند. اختلافات درونفرهنگی داریم.حل مسائل و مشکلات و چالش هایی که در زمینه اجتماعی با آنها روبرو هستیم، همه جزو اولویتهای ما است.
** من از صحبتهای شما اینطور برداشت میکنم که اگر قرار باشد تابلویی معرف فعالیت اصلاح طلبان باشد، باید به آرمانهایی که سال ۷۶ مطرح شدند، بازگشتی داشته باشیم که در راس آنها آزادی است. یعنی ما میتوانیم این آزادی را به عنوان موضوعی که روی زمین مانده و از تمام زوایا به آن پرداخته نشده، دوباره مطرح کنیم.
مبنای ما، گفتمان انقلاب است با همه آرمانها و ارزشهایی که در انقلاب مطرح شد. سال ۷۶ با توجه به شرایطی که بود، اولویت توسعه سیاسی مطرح شد. اما اتفاقا چندماه بعد از تشکیل دولت اصلاحات با توجه به شرایط کشور ساماندهی اقتصادی در زمزه اولویت ها قرار گرفت. ما بر این باوریم که عملکرد دولت اصلاحات در بخش اقتصادی حتی بهتر از بخش های فرهنگی و سیاسی بود. چون برای خیلی از فعالیتهای فرهنگی، هنوز زمینه و بستر لازم فراهم نشده بود و در نتیجه بعضی جاها خیلی موفق نشدیم. برای موفقیت در هر فعالیت سیاسی باید زمینه اجرای فعالیت هم فراهم باشد. باید در کشور یک همدلی و همراهی برای اجرای هر برنامه پیش آید که آن را اجرا کنیم و این اولویت ما است.
** آقای دکتر! مردم اگر بخواهند بین این دو گفتمان یکی را انتخاب کرده و آن را به عنوان رای خود مطرح کنند، چطور باید تفکیک بدهند که این گفتمان، گفتمان اصولگرا یا گفتمان اصلاحطلب است؟ آنطور که من از صحبتهای شما برداشت کردم، با توجه به شباهتی که شعارهای طرفین به هم پیدا کرده است، آیا مردم باید به اشخاص نگاه کنند و براساس آن انتخاب خود را انجام دهند؟ این گفتمان چطور میتواند یک قالبی به خود بگیرد که با اشخاص تعریف نشود، که اگر با اشخاص نتوانستند تفکیک کنند با چیزی که مطرح میشود بتوانند بفهمند این لیست، این آدمها و این گروه، نماینده تفکر اصلاحطلبی است؟
شاید اگر این سوال دهه ۶۰ مطرح میشد، پاسخ به آن قدری مشکل بود. چون همانطور که گفتید در صحبت و حرف نمیشود، خیلی اختلاف گذاشت. ولی الان دهه چهارم انقلاب است. این دو گفتمان با نامهای متفاوت، چهار دهه در کشور جریان داشته است. الان مردم خوب تشخیص میٔدهند.درک سیاسی و اجتماعی مردم هم خیلی بالاست. در شرایطی که برخی می گفتند گفتمان اصلاحات مرده است و آخرین میخ را به تابوت اصلاحات کوبیده بودند؛ تفکر اصلاحات پیروز شدند.این نشان میدهد مردم خوب درک میکنند و در زمان مناسب،مناسب ترین تصمیم را می گیرند.
ببینید آقای عارف! مثلا اگر بحث معیشت مطرح شود، شما هم به عنوان نماینده این جریان میخواهید راجع به این موضوع حرف بزنید. معتدلین یا تندروهای جریان رقیب هم قاعدتا روی این موضوع حرف دارند. کسی که میخواهد رای بدهد،از کجا بفهمد تلقی شما از تامین معیشت و بهبود وضعیت زندگی چیست و تلقی گروهی که به عنوان جریان رقیب این را مطرح میکند چگونه است؟ اینها چطور میخواهد تفکیک شود؟
ما در بحثهای نظری چندان اختلافی نداریم دو برنامه سوم و چهارم را با هم مقایسه کنید؛ عملکرد این دو جریان را میبینید. در عین حال نگاه ما به قانونگذاری متفاوت است. نگاهی که ما به قانون داریم، قانون را تسهیلگر میدانیم. برای اینکه برای مساله و مشکل و هدف خاصی ایجاد تسهیلات کند.اما گاهی نگاهی که به قانونگذاری می شود، نگاه قیممآبانه است، از نوع مچگیری و جلوگیری از خطا است که در عمل هم نشان میٔهد هیچ وقت به نتیجه مطلوب نمی رسد. در حقیقت ،کمتر میشود جلوی قانونگریز و خطاکار را گرفت. باید نگاهمان را به قانون اصلاح کنیم. قانون را برای تسهیلگری بگذاریم. راه را هموار کنیم. نتیجه این نگاه این است که در یک قانون تسهیلگر از قانون و مواد قانونی نمیشود تفسیر های متفاوت کرد. برای آن چند درصدی هم که مسیر خلاف را احتمالا میخواهند بروند با مکانیزمهای دیگر باید برخورد کرد. اعتقاد ما این است که نباید همه مسائل و جزئیات را در قانون ببینیم. قوانینی را که در کشور ما تدوین میشود را با دیگر کشورها مقایسه کنید. خیلی عریض و طویل است و متاسفانه میبینیم سوءاستفاده از قوانین هم به همین دلیل خیلی زیاد است. یکی از عوامل اصلی فساد در کشور ما، تفسیرهای دوگانه و بعضا چندگانه است که از بندهای یک قانون میشود. این زمینه را برای فساد فراهم میکند.امیدوارم در مبارزات انتخاباتی بصورت شفاف بتوانیم دیدگاه ها و نظرات خود را در مورد مهمترین مسایل کشور و راه های پیشنهادی برای پاسخگویی به مطالبات مردم و حل مشکلات اعلام کنیم.
** میتوان گفت بازگشت به قانون میتواند وجه تفاوت باشد؟
خیر! اما بر این باورم که در مقطعی اجرای قانون جزو دغدغه ها و اولویت های دولت حاکم نبود. منتها نمیخواهم بگویم قانونگریزی، ملاک عمل آنها بود .ما اصرار به اجرای قانون داریم و معتقدم اجرای قانونی که احتمالا اشکال دارد بهتر است تا کنارگذاشتن قانون البته باید تلاش کرد اشکالات هر قانون را از طریق مراجع ذیربط رفع کرد.
شما در صحبت های خود به بخشی از جریان رقیب که وجهه معتدلی دارد، اشاره کردید. کمی درباره این جریان معتدل صحبت کنید و بگویید نشانه های این جریان معتدل که در اردوگاه رقیب است، چیست و آدمهایی که این جریان را معرفی میکنندف کجا هستند و چه عقبه اجتماعی دارند؟
افرادتندرو در همه جریانات سیاسی ودر همه جای دنیا وجود دارند و طبیعی هم هست. نباید فکر کنیم در یک جریانی همه مثل هم فکر میکنند. اصلا این مزیت خلقت انسان است که متفاوت فکر میکنند. منتها احساس ما این است که ما میتوانیم با بخش معتدل جریان رقیب کار کنیم و همسو بشویم. آنچه مهم است، این است که این دو جریان اصیل روی آرمانها و ارزشها با هم اختلاف نظری ندارند و این بهترین محمل برای تفاهم و همکاری است.منتها بخشی از جریان رقیب این نگاه و این روند را قبول ندارد.
** لطفا کمی موضوع را بسط دهید که اینها چه کسانی هستند؟
مشکل ما تنگنظری است. مشکل ما نگاه قیممآبانهای است که بخشی از جریان رقیب اصلاحات دارد و خود را قیم مردم میداند . این بخش با تفسیر خاصی که از انقلاب، دین و ارزشها میکند، هرکس که کوچکترین اختلاف نظری را با آنها داشته باشد، تحمل نمیکند. ما این را قبول نداریم.
** متوجه صحبت شما شدم. سؤال من این است که آن بخشی که میفرمایید در عین اینکه با هم رقیب هستید ولی پایبند به ارزشها و اصول هستند و در صحبتهایی خود به عنوان معتدلین نام میبرید، چه کسانی در جریان رقیب هستند؟
در مقطع فعلی صلاح نمیدانم اسم ببرم. و مردم بخوبی آنها را می شناسند
آیا بدنه اجتماعی دارند؟
بله. پایگاه اجتماعی دارند و مردم هم آنها را میشناسند
به نظر میرسد بخش تندروی جریان رقیب اصلاحات، رفتهرفته توانسته ابتکار عمل را در جناح اصولگرا به دست بگیرد
بخش تندرو جریان رقیب، بخش غالب نیست. صدایشان از دیگران بلندتر است، اما نقش آن تا به حال این بوده که اجازه نداده
** به لحاظ بدنه اجتماعی!
از نظر اجتماعی هم این گونه نیست. این گونه تظاهر میکنند.
اگر این بخش معتدلین را جریان سنتی اصولگرا بدانیم...
ببینید! من اصلا نمیخواهم این تقسیم بندیها را مطرح کنم. روشن است برخلاف حرکت حزبی که یک نظم تشکیلاتی دارد ،حرکت جبههای این را ندارد. براساس مشترکات با هم کار میکنند. طبیعی است که طیف وسیعی از تفکر و افراد در یک جبهه باشند. گروه ما با آن طیف معتدل، سازگاری دارد و نزدیک است.
** به نظر می رسد که بدنه اجتماعی بخش سنتی جناح اصولگرادر حال آب شدن و کوچکشدن است...
فکر می کنم پایگاه اجتماعی اصلاحات وضعیت خوبی دارد امیدواریم با برخی اقدامات درون تشکیلاتی بتوانیم پایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا کنیم که طبیعتا وقتی پایگاه ما بالاتر رود، پایگاه رقیب پایینتر می آید. ما تلاش میکنیم. رقیب هم تلاش میکند و همین ارزشمند است. م به رقابت سالم و جدی بدون سوءاستفاده از اهرمهای قدرت اعتقاد دارم. اجازه بدهیم همه چیز بر طبق قانون پیش برود. اگر در یک نهاد قانونی ذی ربط مسئولیت داریم ، از آن برای حذف رقیب استفاده نکنیم. این را خلاف اخلاق و ارزشهای انقلاب میدانیم. در صحنه بیاییم و بگوییم مردم ما این نظر را داریم، آنها هم آن نظر را دارند. طبیعتا در تاکتیکها اختلاف نظر من به اختلاف نظرها اصالت میدهم و چیز بدی هم نیست.بپذیریم که حرف آخر را مردم می زنند.
معمولا در جریان اصلاحات چهرهها و افرادی بهعنوان محور مطرح میشوند؛ بهعنوان گزینههایی که فرایند اجماع را تسهیل کنند. اسامی مختلفی مطرح میشوند که بعضا خیلیها هم عقبه اصلاحطلبی نداشتهاند. در این گزینهها و اسامی که مطرح میشود اولا شما به این محور چندنفره اعتقاد دارید؟ یا همچنان محور را رئیس دولت اصلاحات میدانید؟
به نظرم ذات تفکر اصلاحات، خرد و حرکت جمعی است. البته ما برای همه افراد و بزرگان ارزش قائلیم، ولی اگر حرکتی، به خصوص حرکت جبههای، بخواهد ماندگار باشد هیچ راهی جز خرد جمعی ندارد. نمیتوان افراد را درون یک جبهه وزنگذاری کرد. برای بزرگان احترام قائلیم. اما اگر بخواهیم حرکت مستمر باشد و بماند باید از خرد جمعی استفاده کرد. به همین دلیل هم خوشبختانه در این انتخابات این اصل جا افتاد که ما از پایین به بالا برویم، نه از بالا به پایین. مبنای خرد جمعی را حوزه، استان، و بعد کشور گذاشتیم. یعنی جمعبندی که در تهران بشود، برآیند نظرات اصلاحطلبان فعال و تاثیرگذار در همه حوزه ها و شهرستانها و استانها باشد.
** از این جهت عرض کردم که این جریان و بدنه اجتماعی، نمایندگی آن افراد را به عهده بگیرد. در مصاحبههای گذشته بعد از انتخابات مجلس هشتم و ماجراهایی که بود و انصراف دادید، شما خود را نماینده رئیس دولت اصلاحات معرفی کرده بودید. این موضوع را مطرح کرده بودید که از گفتمان ایشان حمایت میکنید و ایشان را محوریت جریان اصلاحات میدانید. سؤال اینست که الان در کنار رئیس دولت اصلاحات بعضا چهرههای دیگری هم مطرح میشود، اگر شما بخواهید برای انتخابات مجلس فعالیتی داشته باشید میتوان تلقی کرد که شخص شما به نوعی دارید این نمایندگی و رسالت را انجام می دهید؟
رهبری گفتمان اصلاحات که نمود حکومتی آن دولت اصلاحات بود،رئیس دولت اصلاحات است. اما مطئنا رهبری رئیس دولت اصلاحات در جبهه اصلاحات مانع رشد دیگران نمی شود. طبیعتا افراد باید رشد کنند، بالا بیایند، تاثیرگذار و نقشآفرین باشند. خوشبختانه در جبهه اصلاحات این ظرفیت را داریم و همانطور که قبلا هم گفتم نظر و دیدگاه همه بزرگان و تاثیرگذاران برای ما مهم است.ما خرد جمعی را مبنا حرکت جبهه ای می دانیم.ممکن است یک جریان را افراد مختلفی نمایندگی کنند.
نام شما همواره در کنار نام ایشان دیده شده است. این سؤال از این بعد مطرح میشود که اگر هم قرار است فعالیتی انجام گیرد حالا که محدودیتهایی برای ایشان ایجاد شده، شما میتوانید آن خلاء را پر کنید.
جریان اصلاحات یک جریان با ظرفیت بزرگ است. در صحبتهایم اشاره کردم. نگاه رهبری این جبهه و همه اصلاحطلبان این است که محدود به چند نفر نمیشود. ما در حال دنبالکردن یک حرکت جمعی، فراگیر و ماندگار هستیم. البته باید سعی شود از همه ظرفیت بزرگان این جبهه استفاده حداکثری به عمل آید که ما این برنامه را داریم
** فکر میکنید به غیر از رئیس دولت اصلاحات، باید چهرههای دیگری در کانون رهبری (رهبری نه به مفهوم نظری خود) قرار گیرد؟
رهبری به عنوان هماهنگکننده و درحقیقت رهبری به معنی راهبری جریان؟
بله، منظور من هم همین است... .
ما باید از همه پتانسیل ها استفاده کنیم.
برآیند شما از فعالیتهایی که در جریان اصلاحات برای انتخابات در حال انجام است،چیست؟ فکر میکنید به رغم تلاشی که در حال انجام است، چقدر ممکن است مجددا با محدودیتهایی که سالهای قبل (با اعمال سلیقههای فردی) دچار شدید، مواجه شوید؟
براِیند فعالیت خوب است. مهمترین کار ما طی دو سال گذشته، این بود که جبهه را به انسجام و وحدت برسانیم و در نهایت با یک لیست جلو بیاییم. به همین دلیل بارها مطرح کردم، زود وارد مصادیق نمیشویم. تقریبا الان راهبردهای انسجامبخشی و اجماع ما مشخص شده است و به تدریج هم به مصادیق خواهیم رسید. همزمان تعامل خود را با دوستان و نهادهای مسئول در انتخابات شروع کردیم. امیدواریم با رهنمودهایی که مقام معظم رهبری در انتخابات سال ۹۲ دادند و علیالاصول مبنای حرکت دستاندرکاران انتخابات خواهد بود، انتخابات خوبی را در اسفند 94 داشته باشیم و بعضی از نگرانیهایی را که در جبهه اصلاحات به خصوص در دوره گذشته داشت، دیگر نداشته باشیم. همه مبنا را حرکت بر طبق قانون بگذاریم و انشاءالله شاهد اقدامات سلیقهای و فراقانونی در انتخابات نباشیم.
** برای رفع این نگرانی مد نظر دارید کاری را انجام دهید؟ چون در نهادهایی که این محدودیتها را اعمال میکنند، مقبولیت دارید.آیا میخواهید از این مقبولیت استفاده کنید و بخواهید برای کمکردن نگرانیها، رایزنیهایی انجام دهید؟
البته تا به حال به شخصه این کار را کردهام. ملاقاتهای بسیار خوب و ارزشمندی را با عزیزانی که مسئولیت دارند، انجام داده ام.
** منظورشما در همین یکی دو ساله اخیر است؟
بله،و بخصوص در چند ماه اخیر ملاقات های خوبی داشتم.
** آقای عارف! لطفا با جزییات بیشتری توضیح دهید. ما موضوعی به نام نظارت استصوابی را داریم. سالهای قبل هم گفتید که اصلاحطلبان بیشتر در تور این نظارت گیر میکنند و نمیتوانند...
وارد بحث های چالشی شدن در این مقطع فایده ای برای اصلاخ طلبان ندارد.امیدوارم همه دست اندرکاران بر اساس قانون عمل کنند و بتوانیم به کمک هم انتخابات پرشور و با مشارکت حداکثری را داشته باشیم.
** مهمترین نگرانی اصلاحطلبان بحث تایید صلاحیتهاست. در مجلس هشتم خیلیها به واسطه همین موضوع رد شدند. واقعا انسانهای متدینی هم هستند ولی به واسطه اعمال نظر فردی و شخصی – همان طور که خودتان هم اشاره کردید – رد میشوند. راجع به این با نهادهایی که مرتبط با این موضوع هستند، صحبت کردید؟
با دوستان و مسئولین مذاکراتی داشته ام و انشالله این مذاکرات را در ماه های آینده هم ادامه می دهم.
** دوستان چه کسانی هستند؟
اشخاص مختلف؛ در شورای نگهبان مسئولین اجرایی و.. بزرگانی که نقشآفرینند یا در حل مشکلات میتوانند نقشآفرینی کنند.
** مثلا چه کسانی؟
اجازه دهید اسم نبرم. البته نمیخواهم خودم را به افراد خاصی محدود کنم. برنامهام این است که با اعضای محترم شورای نگهبان و بزرگان حوزه، ملاقاتهایی انجام دهم. همچنین با دستاندرکاران اجرای قانون انتخابات، وزارت کشور و دستاندرکاران انتخابات در استانها مثلا نمایندگان شورای نگهبان مذاکره خواهیم کرد. نظر ما این است که با همه دست اندرکاران انتخابات تعامل خوبی داشته باشیم. تا چنانچه ذهنیت یا پیشداوری وجود دارد، حتی الامکان رفع شود. ما در عین حال که به قانون تمکین میکنیم، و قانون را مبنا قرار میدهیم. راهبرد ما این است که بتوانیم در سطوح مختلف با دستاندرکاران انتخابات، تعامل داشته باشیم.
** تا الان هم دیدارهای شما با دستاندرکاران بوده؟
بله.
** چقدر امیدوارید این تعامل و رایزنی بتواند دغدغه اصلی اصلاحطلبان را که بحث صلاحیتهاست مرتفع کند؟
من خوشبینم . اما این موضوع در عین حال به فعالیت دوستان ما در سطوح مختلف برمیگردد . اخیرا یکی از دوستان ما ملاقاتی در حوزه علمیه داشت که بازتاب خبری هم پیدا کرد. ما این گونه ملاقاتها و را کاملا تایید کرده و لازم میدانیم. یکی از مشکلاتی که در یکی دو انتخابات اخیر داشتیم، تقریبا قطع رابطه با بزرگان و دستاندرکاران انتخابات بود.باید این رابطه برقرار شود.
** الان فقط شما این تلاش را انجام میٔدهید؟
خیر.
** افراد دیگری هم هستند؟
از جمله راهبردهای جریان اصلاحات که به توافق رسیدیم، این است که دوستان در سطوح مختلف حداکثر تعامل را با همه نهادهای دستاندرکار انتخابات داشته باشند.
** این تعامل چگونه است؟ چه مباحثی مطرح می شود؟
بخشی را شما مطرح کردید. یکی از دغدغهها و نگرانی عدهای از اصلاحطلبان در بحث بررسی صلاحیتهاست. مثلا به سراغ یک استاد برجسته دانشگاه میرویم و از او می خواهیم به میدان بیاید. چون فرض است که باید سطح مجلس ارتقا پیدا کند. آن استاد برجسته حاضر است برای انجام وظیفه به میدان بیاید، اما حاضر نیست به دلایل غیرموجه رد صلاحیت شود. ما میخواهیم این دغدغهها را کاهش دهیم تا افراد با خیال راحت تر حضور پیدا کنند. در عین حال خواهش ما این است، دوستانی که احساس میکنند ممکن است به دلایلی تایید صلاحیشتان با تردیدهای همراه باشد، وارد میدان نشوند. نیاز به یک فضای آرام داریم. میخواهیم نشاطی را که در انتخابات سال ۹۲ داشتیم، تقویت کنیم. به عقبه همه افراد نیاز داریم. اگر مشارکت حداکثری را در انتخابات مطرح میکنیم، یعنی این عقبه اجتماعی افراد باید وارد مشارکت در انتخابات شوند. به طور طبیعی اگر کسی رد صلاحیت شود، ممکن است بخشی از عقبه او حضور کمرنگی پیدا کنند.
** تزی که برخی از جریانهای اصلاحطلب مطرح میکنند این است که اتفاقا میگویند ثبتنام حداکثری داشته باشیم تا اگر هر تعدادی رد صلاحیت شدند، ما همچنان چهره برای پر شدن فهرستها و لیستهای انتخاباتی داشتیم باشیم. چقدر به این معتقدید؟
تحت هر شرایطی میتوانیم، لیست خود را ببندیم. با کمبود نیرو مواجه نمیشویم. با این حال، حضور حداقلی را اصلا توصیه نمیکنیم. بالاخره حضور حداکثری یک میدان تمرین هم هست. اولویتهای ما جوانان و زنان است. در عین حال باید لیست را جوری ببندیم که رایآور باشند. افراد باید خودشان یک کف رایآوری را داشته باشند تا در لیست انتخاباتی قرار بگیرند. البته حضورشان در این صحنه مهم، زمینه را برای دفعات بعد فراهم میکند که بیشتر شناخته شوند. بنابراین میتوان گفت، حضور حداقلی را توصیه نمیکنیم. باید در هر شهرستان با مکانیزیمی توافق شده به یک نفر برسیم. مکانیزمهای مختلفی هم بحث شده که انشاءالله به نتیجه هم میرسیم. اینکه از اول بگوییم چون یک فرد خاصی دراین شهرستان کاندیدا می شود دیگران نیایند را قبول نداریم؛ اولا این جزو منش و روش ما نیست، بعد هم حقوقفردی همه افراد است که در صورت تمایل ثبتنام کنند و در عین حال توسعه ثبتنام به نشاطی که ما میخواهیم کمک میکند.آنچه مهم است این است که همه نامزدها بپذیرند که در نهایت و با هر مکانیسم قابل قبولی باید در هر حوزه به یک نفر برسند.
** آقای عارف! اینکه فرمودید افراد حداقل رایآوری را داشته باشد، ممکن است در بعضی از حوزههای انتخابیه شرایطی باشد که افرادی که نماینده گفتمان اصلاحطلبی هستند نتوانند کاندیدا شوند. آنجا برنامه چیست؟ آیا به هر ترتیبی قرار است همه لیستها را پر کنیم یا ممکن است در جاهایی نتوان لیست داد؟
با شناختی که من دارم فکر نمیکنم چنین پیش بیاید که در حوزهای نتوانیم کاندیدا معرفی کنیم. اولویت ما منافع و مصالح ملی است. اگر در حوزه هایبه این نتیجه رسیدیم و ببینیم در جریان رقیب یا جریانی که به ما نزدیکتر است، کاندیدایی مناسب باشد، احتمالا از او حمایت میکنیم؛ در مقابل کاندیداهایی که احساس میکنیم نمیتوانند جایگاه مجلس را بالا ببرند .
** احتمالا در این باره باید چانهزنی زیادی در خود جریان اصلاحات انجام شود. چون بعضی از اعضای جریان، معتقدند که ما هیچ تعاملی به این شکل که بخواهیم کاندیدای رقیب را به عنوان کاندیدای خود معرفی کنیم، نداریم.
راهبرد کلی ما این استاین است که لیست ما باید با هویت اصلاحطلبی باشد که آن را تحت عنوان اجماع کامل مطرح کردیم. همچنین بحث ائتلاف نسبی را با رقیببا یک سازوکاری مطرح کردیم. در ائتلاف نسبی ممکن است در جاهایی مثل تهران که تعداد نمایندگان بیش از یک نفر است با مکانیزمی ائتلافی، از لیست نهایی چند نفر را مشترک قرار دهیم. اعلام آمادگی کردیم که اگر رقبای ما این آمادگی را داشته باشند؛ما حاضریم با هم صحبت کنیم در لیست 290 نفری خودمان، و آنها هم در لیست ۲۹۰ نفره خودشان، تعدادی را به صورت مشترک قرار دهیم.
** بعضی از جریان رقیب این موضوع را قبول ندارند. مثلا آقای باهنر خیلی صحبت کردند. تکراری هم هست. میگویند ما برای اینکه با اصلاحات نخواهیم وارد چنین ائتلافی شویم، حاضریم تندروهای خودمان را بپذیریم ...
در انتخابات مواضع افراد با مرور زمان عوض میشود. من این را بهمن ۹۲ مطرح کردم و بعضی عزیزان اصولگرا هم مطرح کرده بودند. یا یادشان رفته یا مرور زمان معیارهای آنها را عوض کرده! مسئولیت با خودشان است. در آن مقطع زمانی، احساسم این بود که اگر بتوانیم قبل از انتخابات این کار را بکنیم، همدلی و همبستگی ملی را که جزو دغدغههای ماست، خیلی راحتتر میتوانیم بعد از انتخابات دنبال کنیم.
** این نظر را آنها رد کردند. تجدید نظر کردند یا هر چیزی؛ علیالحساب رد شده است. شما هم قرار است تجدید نظری داشته باشید یا شما همچنان پایبندید؟
ما یک طرف قضیه هستیم و ۵۰ درصد برعهده ماست. اگر رقیب نخواسته باشد، ما هم اصراری نداریم و کاری نمیتوانیم بکنیم. آن وقت ما بیشتر به استحکام جبهه داخلی خودمان میپردازیم. لیست ما لیست اصلاحطلبی است. گفتمان اصلاحطلبی مشخص است، و اگر بنا شد ائتلاف کنیم مشخص است چه افرادی نتیجه این ائتلاف خواهند بود. اگر رقیب آمادگی داشت ما آمادگی مذاکره و صحبت را داریم و اگر نه؛ مردم تصمیمگیری میکنند که بین این دو لیست به چه کسی رای دهند.
** چشماندازتان از انتخابات ۹۴ چیست؟ (با همه رایزینیهایی که گفتید در سطوح نهادهای نظارتی انجام میٔدهید). البته این قضیه نهادهای نظارتی هنوز برای من روشن نشد. مثلا در تهران چه صحبتهایی انجام شده، با شورای نگهبان صحبت میکنید؟
واقعیت این است که با اعضای شورای نگهبان و مسئولین اجرای انتخابات باید تعامل کنیم. با بعضیها ملاقات کرده ام. با شورای پنجنفره هیات نظارت انتخابات هم باید تعامل خوبی داشته باشیم که با بعضیهایشان ملاقات کردهام و این تعامل را ادامه میدهیم. ما در ارزشها و آرمان ها هیچ اختلافی با هم نداریم. با صراحت این را مطرح میکنم. ولی روی تاکتیکها اختلاف داریم. تصمیمگیری نهادهای دستاندرکار باید براساس راهبردها و اصول باشد نه تاکتیکها. در عین حال این اختلاف سلیقه باعث نمیشود که برادری خود را مخدوش کنیم. لااقل خود من که با برادران و عزیزان اصولگرا ارتباط نزدیکی دارم. در جلسات هم با حفظ دیدگاه ها، نظرات خود را خیلی صمیمی و دوستانه مطرح می کنیم.بهرحال نسبت به برگزاری انتخابات مجلس و حضور و مشارکت حداکثری مردم خیلی خوشبینم و امیدوارم انتخابات اسفندماه در امتداد انتخابات 92 و در همان حال و هوا برگزار شود.
** شما کلا در خودیها تعریف میشوید آقای عارف!
همه خودی هستند انشاءالله(با خنده) همه اصلاحطلبان و اصولگراها خودی تلقی شوند. این ضعف ماست که باهم نتوانستهایم تعامل کنیم. مردم هم گاهی سؤال دارند و خصوصی از ما میپرسند. «چطور است که در عروسیها در مراسم عزا با هم خوش و بش میکنید، بیرون که میآیید دعوا میکنید؟!» این سوالی است که هیچ وقت نتوانستهایم جواب دهیم. افطاریها هم با هم هستیم. عروسیها هم با هم هستیم. رفیق هستیم. وصلت میکنیم.مثلا میبینید در خانوادهای، یک پسر داماد اصولگرا شده، یک دختر و عروس اصلاحطلب شده است. نشان میٔدهد که با هم اختلاف اساسی نداریم. انشاءالله که اختلافات برای مسئولیت پذیری بیشتر است و نه هوای نفس و خودبزرگبینی. نمیشود جامعه را یکقطبی کرد.. از سال ۸۴ به بعد مهمترین دغدغهام این بوده است که جریانی نگوید، رهبری انحصارا در اختیار ماست. هزینه هم دادهام و باز هم هزینه میدهم. رهبری متعلق به همه نظام است. رهبری و نظام متعلق به هر دو جریان است. اما وقتی از سطح رهبری پایین میآییم، اتفاقا دوقطبی شدن جامعه خوب است. اصلا ممکن است در آینده چندقطبی شود. اگر احزابی که الان وجود دارند، فراگیر شوند، ممکن است ۵، ۶ و یا ۷ حزب مقتدر داشته باشیم. اختلافی با هم ندارند. و در آن صورت رقابت در رویدادهای سیاسی بین بیش از دو جبهه و یا دو قطب خواهد بود. ولی بهرحال بعم بعضا برچسب های بعضا ناروا می زنیم.
** که خیلی هم برچسب میخورد!
طبیعی است. تریبون در اختیار دارند و میخواهند رقیب را حذف کنند. شاید اگر تریبون در اختیار ما هم قرار بگیرد، همین کار را بکنیم که انشاءالله نمیکنیم. چون شعار اصلی ما اخلاق است. سیاست مبتنی بر اخلاق، اقتصاد مبتنی بر اخلاق، مدیریت مبتنی بر اخلاق. ما برای ماندگاری خود چنان کارهایی را نمیکنیم
** در ادامه فعالیت سیاسی، ممکن است به سمت تشکیل تشکل یا حزبی بروید؟
در برنامه ما به طور جدی تشکیل حزب مطرح بود. گروههای مختلفی که با من ملاقات میکردند ، عموما دو سه مطالبه داشتند که یکی از آنها، تشکیل حزب بود. بنا بر این مطالبه، تقریبا از دو سال قبل این موضوع در برنامه بود. کار سنگین و جدی هم در این باره انجام دادیم. اما از ابتدا عدهای مخالف بودند که من حزب تشکیل دهم و اصرار داشتند در خود جبهه اصلاحات باید فعالیت کنم.
** چرا؟ دلیل مخالفتشان چه بود؟
عدهای موافق بودند که ما باید خودمان پرچم خاصی داشته باشیم. بحث دوستانی که مخالف بودند، بیشتر این بود که چون هنوز در کشور رویکرد حزبی نداریم، با تشکیل حزب، این حزب با احزاب دیگر اصلاحطلب ممکن است درگیر اختلاف نظر میشود. زمان که به پیش رفت، ضرورت تشکیل حزب قطعی شد. اما برخورد کردیم به فعالیت انتخابات مجلس و این که اگر حزبی را زودهنگام تاسیس کنیم ممکن است همان تلقی دوستان مخالف محقق شود. احساس میشد در کنار احزاب اصلاحطلب موجود، نقشآفرینی و فعالیتهای ما در داخل جبهه، جهتدار شود و به همین دلیل هم حزب نتواند کارایی داشته باشد. به همین خاطر،فرایند تشکیل حزب به بعد از انتخابات اسفند موکول شد. همزمان جوانان فعال در گروه ما درباره تشکیلات سیاسی سازمان جوانان کار کردند؛ موضوع هم خیلی خوب جلو رفت و قطعی شد که اگر ما حزب تشکیل نمیدهیم، این تشکل سیاسی با رویکرد حزبی و البته با جوانان تشکیل شود. این حرکت هم به خوبی رو به پیشرفت بود تا اینکه باز به این ملاحظات(انتخاباتی) برخورد کرد. تصمیمی که دو سه ماه قبل گرفتیم، این است که فعلا این پروسه را تا بهمنماه ،عقب بیندازیم تا فعالیت ها در آستانه انتخابات شبهه انتخاباتی بودن پیدا نکند. چون معمولا برخی تشکلهای سیاسی در آستانه انتخابات فعال می شوند. برای اینکه این تلقی نشود، تاکنون تقاضای مجوز نکرده ایم. تقریباکارها انجام شده است. منتها با وسواس بررسی کردیم که آمادگی خوبی پیدا کنیم. احتمالا بهمنماه تقاضای مجوز از وزارت کشور مطرح شود که بنابراین تاسیس آن به بعد از انتخابات موکول می شود. در کنار این دو تشکل سیاسی، درباره توسعه بنیاد امید که تشکلی راهبردی است، خیلی فعال بودیم و خوب جلو می رویم منتها با ملاحظاتی که هیات مدیره و شورای عالی بنیاد داشت، توسعه تشکیلاتی بنیاد امید با احتیاط جلو رفت. تلقی ما این بود که به گونه ای فعال شویم که فعالیت ها حزبی تلقی نشود. در حال حاضر ۶ یا ۷ استان آمادگی افتتاح داشتند. توصیهای که هیات مدیره این روزها به استانها میکند (با پوزش و عذرخواهی از استانها) این است که برای فعالیت استانی، افتتاح شعب را به بعد از انتخابات موکول کنند. بنابراین احتمالا بنیاد هم در شش ماه آینده شعبه جدیدی افتتاح نخواهد کرد. البته در استانها فعالیت خواهد داشت. کانون استادان را به عنوان یک تشکل فراگیر هیات علمی دنبال کردیم. تقریبا عقبه این کانون ۲۰۰۰ استادی بودند که در انتخابات به میدان آمدند، ابتدا از من و بعد از آقای روحانی حمایت کردند. در جلسهای که در دانشگاه تهران داشتیم، تقاضای یک تشکل فراگیر از ما شده بود. کارگروهی هم درباره این موضوع کار کرد. دو سه ماه کار شد و به این نتیجه رسید که به دنبال رویکرد حزبی نباشیم و به همین دلیل قرار شد به عنوان یک تشکل صنفی استادان دانشگاهی از وزارت کشور مجوز بگیریم. از کمیسیون ۱۰ احزاب مجوز را این گونه گرفتیم که کانون بتواند درباره مسائل و امور سیاسی هم در کنار امور صنفی و مسایل مربوط به توسعه علم و فناوری ،نظر دهد، اما رویکرد حزبی نداشته باشد. فعال شدن کانون استادان دانشگاهی و ایجاد شعب در دانشگاه ها، جزو اولویتهای کاری مکانون است .خوشبختانه در دو سه ماه اخیر که مجوز وزارت کشور را گرفته شد استقبال خوبی شده است. برنامه کانون این است که به طور جدی کارخود را در دانشگاهها ادامه دهد.. البته سیاست و توصیه شورای مرکزی کانون این است که در دو سه ماه آخرامسال، افتتاح واحدهای کانون هم در دانشگاه متوقف شود. در بنیاد امید نگاه ما به کلیه فعالیت ها نگاهی درازمدت است. برای اینکه در برنامهها، شبهه سیاسیبودن در انتخابات را پیدا نکند، فعالیتهی توسعه ای ا را منتقل میکنیم به بعد از انتخابات که هم شبهه سیاسیبودن تصمیم کمرنگ شود و هم بتوانیم پروژه مهم سیاسی انتخابات را به طور جدیتر دنبال کنیم.
** آقای دکتر! سال ۸۷ در گفتگویی احتمالا به شوخی گفته بودید که نظام شما را در آبنمک خوابانده است...
اینگونه ای که رسانه منتشر کننده مصاحبه آن را منتشر کرد بیان نشد سوالی که مطرح بود این بود که چرا ۸۴ من کاندیدا نشدم. این سوالی است که من زمانی به آن جواب خواهم داد.
** الان جواب بدهید.
نه. الان وقتش نیست.
** چه وقتی مهمتر از این آقای عارف؟
شاید به برخی از افراد برخورد که من در این مقطع صلاح نمیدانم... !برگردیم به اینکه ماهمه سرمایهمان را نباید به میدان بیاوریم. باید ذخیرههایی داشته باشیم.
** فکر میکنید انتخابات مجلس جایی است که شما باید از ظرفیت و سرمایه خودتان استفاده کنید؟
اولا اینکه من مدعی داشتن سرمایه نیستم. کاری که تا به حال کردهام وظیفه و تکلیفم نسبت به نظامی بوده که به آن به طور جدی اعتقاد دارم. سرمایه ناچیزی که من دارم متعلق به نظام است. این سرمایه را هرجایی که باید هزینه کنم، هزینه خواهم کرد. هیچ خط قرمزی از دیدگاه شخصی ندارم که چرتکه بیندازم، ببینم اینجا که هزینه میکنم برای مصالح شخصی خودم فایده ای دارد یا نه. سال ۹۲ اولین باری نبود که این کار را کردم. خیلی از بزرگان و عزیزان میدانند. شبیه همین کار را سال ۸۴ و قبل و بعدش هم انجام داده ام. در آینده نیز هرجایی که لازم باشد، انجام خواهم داد.
** آیا جایی که شما باید تکلیفتان را نسبت به نظام انجام دهید، انتخابات مجلس است؟
این هم هست. احساس کردیم باید روند و فضای خوبی را که بعد از ۹۲ ایجاد شده است حفظ کنیم و حضور جدی در انتخابات مجلس را در این راستا ارزیابی می کنیم.
برای این که این رقابت، رقابت مستحکمی باشد و نتیجه هم به نفع شما تمام شود، چه برنامهای دارید؟
به نفع ما نه؛ به نفع مردم و نظام باید باشد. به نظرم هر دو جریان باید حداکثر فعالیت را بکنند اما اخلاق را در مبارزات رعایت کنند. به جای برچسبزدن به رقیب، بگوییم کار و برنامه ما چیست. کاری که ما انجام می دهیم،این است که با برنامه خواهیم آمد. به مردم میگوییم اگر رای بیاوریم و وارد مجلس شویم، این کارها را برای شما میکنیم. امیدواریم جریان اصلاحطلب نشان دهد که به اخلاق وفادار است. تخریب و حذف رقیب را در دستور کار قرار ندهد. البته توانایی حذف رقیب را نداریم! ولی جزو آرمانهای ماست که هیچگاه حذف رقیب را در دستور کار قرار ندهیم. همین انتظار را هم از رقیب داریم که همه با صمیمیت و صداقت در صحنه باشیم و دنبال حدف و تخطئه نباشیم. میبینید که با یک مساله کوچک که در گروه اصلاحطلب پیش میآید، چه حرفها و تحلیلهایی میشود. این نشان میٔهد برخی رقبای ما منتظرند مویی از جریان اصلاحات ببیند، یک پلاس عریض و طویلی ببافند!
** برای این موضوع باید چه کرد؟
رعایت اخلاق و آنچه اسلام و نظام میگوید.مهم این است در داخل جبهه اصلاحات که به اختلافات و اختلاف نظرها کمتر پرداخته شود. توصیه می شود که خودمان را نزنیم که خودزنی در جبهه اصلاحات، جفاست. اگر دیگران زدند، گله نمیکنیم. ولی معمولا گلهام از داخل جبهه بیشتر است. از اشتباهات رسانههای خودی این است که خودزنی میکنند. فکر میکنند به نفع یکی دیگر از دوستان اصلاحات اقدام میکنند، ولی نتیجه آن خودزنی است. این توصیهام به همه رسانههاست و منظورم رسانه خاصی نیست. در سه چهار ماه آینده نگاه ما این باشد که مبنا را اجماع و وحدت و انسجام در جبهه اصلاحات بگذاریم و هر حرف و حرکتی را که خلاف این است حداقل تیتر نکنیم؛ نمیگویم بیان نشود، تیتر و برجسته نکینم. در این صورت ما به راحتی میتوانیم به اجماع برسیم و وقتی وارد رقابت شدیم باید تمام انرژی را برای معرفی کاندیداهای اجماعی و توافق شده بگذاریم.
افزودن نظر جدید