احمد عظيمي‌بلوريان


يک افسانه قديمي ايرانی ‌می‌گويد خري بود که صبح تا شب خاک‌کشي مي‌کرد و از دست بي‌رحمي انسان‌ها، به‌ويژه صاحب خود، جانش به لب رسيده بود. يک روز که از بيابان به شهر خاک مي‌آورد، چشمش به يک پوست شير افتاد. مغز او جرقه زد که بيا اين پوست را بر تن خود بکش. آقاخره...