استیضاح شهردار


در حال خواندن حمد و سوره بودیم و همان‌طور که سرمان پایین بودیم یک نفر آمد و بطری آبی را که در دست داشت روی سنگ مزار ریخت. همین که سرمان را بالا آوردیم چشممان به جوان بیست و دو سه ساله‌ای افتاد که چهره‌اش داد می‌زد معتاد است. بلافاصله به ما گفت «میشه لطفا یه عیدی به من بدید...