خیابان گردی


«روزي كه براي گرفتن جواب آزمايش رفتم، وقتي اسمم را به مسوول درمانگاه گفتم، گفت آقا چرا انقدر دير؟ فهميدم... گفتم هيچ چيزي نگو. هيچ چيزي نگو. عقب عقب رفتم و نشستم. آزمايشگاه را روي سرم كوبيده بودند. تنها تعبيرم همين است... فقط گريه مي‌كردم. تا يك سال اول به اين فكر بودم كه مي‌ميرم....