هاله سحابی
وسط حیاط خانه که میایستی، پنداری ذخایر رنگارنگ طبیعت و زندگی را به رخ میکشد اینجا. اما صاحبخانه خود بیمار است و خستگیهای روزگار پیری را قسمت میکند با اطرافیان خود. مرد و تنها دخترش، چهارسال است که رفتهاند. در صندلی فلزی خود را پنهان کرده و با لبخندی محو بر صورت رنگ...
لذت دوستی در این است که دوست تو را وامیدارد بیپرده با خودت مواجه شوی. دوست حقیقی هرگز تو را به سوی زندگی موهوم و بیگانهای که نمیشناسیاش فرانمیخواند بلکه به تو کمک میکند تا از حصار تنگ خودبینی و مرداب درخودماندگیهای سطحی خارج شوی و خود را بازآفرینی کنی...