اشتباه تکراری اصولگراها از نگاه غفوری‌فرد

خبرآنلاین در گفت‌وگو با محمدحسن غفوری فرد نوشت:

آقای غفوری فرد خبری از شما در حوزه فعالیت های سیاسی نیست، خود را به لحاظ سیاسی بازنشسته کردید؟

عرصه سیاست بازنشستگی ندارد. سیاست به معنای نحوه زندگی است، همان طور که کسی نمی تواند خود را از نفس کشیدن بازنشسته کند درباره حوزه سیاست هم نمی تواند این کار را انجام دهد. امکان دارد یک شخصیت سیاسی برای تصدی یک جایگاه تصمیم بگیرد کاندیدا نشود اما نمی تواند درباره مسائل سیاسی بی طرف باشد یا از حق خود یا مظلوم دفاع نکند. این وظیفه ما است که در هر حالتی از مظلوم دفاع و با ظالم تقابل کنیم.

حالا ممکن است مصداق مظلوم کسی شود که روی او شمشیر کشیدند یا یک فردی باشد که حق اجتماعی، قضایی، اقتصادی یا علمی‌اش غصب شده است. این موارد موضوعی نیست که یک شخصیت سیاسی رسیدگی به آنها را رها کند. حالا شاید این شخصیت سیاسی سروصدا نکند یا دنبال پست و مقامی نباشد اما دفاع از حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردم را برای خود اصل بداند. البته گاهی اوقات وقتی شخصیت سیاسی صحبت و مصاحبه می کند این ذهنیت برای برخی پیش می آید که او دنبال مطرح شدن برای گرفتن جایگاه مدیریتی یا مسئولیت سیاسی است حال آنکه می تواند این طور نباشد.

برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شاهد بودیم تشکیلاتی به نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی اعلام موجودیت کرد، در صورتی که مطلوب و مقبول خیلی از تشکل ها مانند جبهه پیروان خط امام و رهبری و جبهه پایداری و بسیاری از شخصیت های اصولگرا همچون آقایان جلیلی و لاریجانی نبود و در آن مقطع قریب اتفاق آنها سکوت کردند تا در صورت شکست این حرکت، مقصر قلمداد نشوند. شما برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شما چه توصیه ای به اصولگرایان دارید؟ آیا نیاز است برای آوردگاه سیاسی پیش رو مکانیزم جدید تشکیلاتی در این اردوگاه تعریف شود؟

اولا نباید انتظار داشت که تمام اصولگرایان زیر یک پرچم جمع شوند. این انتظار بی‌جایی است. در کشوری که بیش از 200-300 حزب رسما مجوز فعالیت دارند خیلی انتظار دو از واقعیتی است که فکر کنیم همه اینها ظرف مدت کوتاهی حاضر باشند زیر دو پرچم جمع شوند. از اول هم من انتظار نداشتم همه بزرگان و طیف وسیع تشکل های اصولگرا زیر نظر جمنا قرار بگیرند. آن هم مجموعه ای که یک دفعه 10 نفر نشست خبری گذاشتند و گفتند ما جمنا هستیم و همه به ما بپیوندند.

اگر هم بخواهد این اتفاق بیفتد یک پروسه طولانی را می طلبد، در وهله اول نیز باید افراد دعوت شوند تا به مرور زمان بتوانند این همه عقاید دور هم جمع کنند. نکته دوم باور اصولگرایان این بود که هر لیستی بدهند مثل انتخابات مجلس چهارم و پنجم کاندیداهای حاضر در آن فهرست رأی می آورند بنابراین بسیاری از معیارها را فراموش کردند، به همین خاطر در انتخابات مجلس هفتم و هشتم کسانی که رأی داشتند از لیست کنار گذاشته شدند اما برخی افراد که برای مردم ناشاخته بودند در لیست قرار گرفتند. باید اصولگرایان توجه کنند که مردم می خواهند برای خود در مجلس نماینده انتخاب کنند نه آنکه نماینده گروه ها را برگزینند، پس دنبال کسانی باشند که حداقل کف رأی را بین مردم داشته باشند. به عبارت دیگر نامزدهایی در فهرست نهایی قرار بگیرند که به آنها کمک شود تا رأی شان افزایش پیدا کند، نه آنکه فردی ناشناس در لیست قرار گیرد و تصور کنند حتما او رأی می آورد. اصولگرایان این اشتباه را چند مرتبه انجام دادند.

اصولگرایان در چه دوره هایی این اشتباه را تکرار کردند؟

در انتخابات مجلس برای تهران لیست سی نفره دادند و در حالیکه خیلی از نامزدهای حاضر در فهرست برای مردم ناشناخته بودند. برای روشن شدن مسئله مجلس نهم را مثال می زنم. لیستی تهیه شد، خودشان گفتند وقتی اسم غفوری فرد مطرح شد هیچ مخالفی نداشت ولی بعداً گفتند چون تعداد لیست 32 نفر شد مقرر کردند بین سه نفر آخر قرعه کشی کنند. برگزاری انتخابات برای تعیین سرنوشت کشور است، این خیلی جای تأمل داشت که قرار شد بین سه نفر یعنی من با سابقه مدیریتی و عضو هیأت علمی دانشگاه، یک نفر با سابقه کارگری و یک نفر با سابقه کارمندی وزارت خارجه که اصلا هم وزن نیستند قرعه کشی شود تا یک نفر در لیست باقی بماند و دو نفر دیگر کنار بروند.

این روش درستی نبود باید می دیدند کشور به چه کسی نیاز دارد و او را انتخاب می کردند. بین این سه نفر قرعه کشی کردند و آن نامزدی که سابقه کارگری داشت رأی آورد اما یکی از افراد حاضر در لیست تأیید صلاحیت نشد. اگر همین سیستم را قبول داشتند باید بین همان دو نفر باقیمانده دوباره قرعه کشی می کردند اما هر دو را کنار گذاشتند و یک نفر از قم یعنی آقای حسین نجابت را در فهرست نهایی قرار دادند. در مرحله اول انتخابات مجلس نهم 5 نفر حائز حدنصاب آرا شدند و انتخاب 25 نفر دیگر به دور دوم رفت. از جبهه متحد اصولگرایان 23 نفر به مرحله دوم راه یافتند یعنی 2 نفر کم داشتند با این وجود من را که به مرحله دوم راه یافته بودم انتخاب نکردند رفتند لیست خود را با اسامی دو نفر از لیست رقیب شان یعنی جبهه پایداری کامل کردند. در کجای دنیا گروهی برای آنکه لیست کامل بدهد از لیست رقیب نامزدهایی را مورد حمایت قرار می دهد.خب این رفتارها موجب می شود که رفتار مردم نسبت به اصولگرایان سرد شود.

آقای باهنر اعلام کرده باید استراتژی ما براساس پیروزی در انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم را ببریم، اما شما می گویید اصولگرایان نمی توانند زیر یک پرچم قرار بگیرند؟

همه گروه های سیاسی استراتژی شان برای ورود به انتخابات آن است که پیروز رقابت باشند اما هر گروهی باید روی اصول خود بماند. بر طبق کدام اصول ملی و جهانی برای بستن فهرست مجلس قرعه‌کشی می‌کنند؟ باید اصولی معیار عمل قرار گیرد که قابل بیان و قابل دفاع باشد تا مردم اعتماد کنند و رأی بدهند.

برخی می گویند این تحرکاتی که آقای باهنر در ماه های اخیر شروع کرده و اظهارنظرهایی که انجام می دهد و می گوید باید یک مکانیزم جدید جریان اصولگرایی بیاید که فراگیر باشد یا صحبت می کند از اینکه باید در انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم پیروز انتخابات شویم، به نظر می رسد او می خواهد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری 1400 زمینه‌سازی می کند؟ آیا این طور است؟

من بعید می دانم آقای باهنر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود. تا الان که با آقای باهنر صحبت کردم تمایلی برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری نداشته است.

اگر از او دعوت شود، چه طور؟ باز هم تمایلی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری 1400 ندارد؟

همین دوره هم با او صبحت شد تا دعوت کنند مطلقا گفت شرکت نمی کند و بعید هم می دانم نظرش تغییر کند.

این ایده ای که در جبهه پیروان خط امام و رهبری برای تشکیل حزب فراگیر بود به کجا رسید و چقدر جدی است؟

این بحث قدیمی است و تازه نبود. به نظرم اگر هم درست شود 300 حزب فعلی رسمی و مجوزدار کشور می شود 301 حزب. یعنی به همین راحتی نیست که افراد به سمت تشکیل یک حزب فراگیر بیایند. موتلفه حزب سراسری است ولی هنوز نتوانسته فراگیر باشد. اگر حزبی به نام فراگیر درست فقط یک حزب به 300 حزب کشور اضافه می‌شود.

 یعنی جبهه پیروان نمی تواند نقش یک حزب فراگیر را ایفا کند؟

اصلا جبهه نباید حزب  شود چون سیستم جبهه با حزب کاملا فرق دارد.

پس باید چه کار کرد چون به یک مقطعی رسیدیم که همه می گویند باید حزب فراگیر در کشور تشکیل داد؟

مگر موتلفه فراگیر نیست. حزب فراگیر با حرف درست نمی شود. باید معیارهایی تعریف کرد تا همه آن را قبول داشته باشند اما هنوز به این مرحله نرسیدیم.

افزودن نظر جدید