- کد مطلب : 390 |
- تاریخ انتشار : 1 اردیبهشت, 1392 - 10:32 |
- ارسال با پست الکترونیکی
اصلاح طلبان نمیگذارند روند انحطاط کشور ادامه پیدا کند
روز به روز بر میزان انتقاد اصولگرایان از احمدینژاد و دولت او افزوده میشود. چه شد ناگهان پرده از مقابل چشمان اصولگرایان کنار رفت و متوجه اشتباهات دولتهای نهم و دهم شدند؟
به نظر میرسد اصولگرایانی که با جانبداری از آقای احمدینژاد شرایط حضور هشت ساله او در خیابان پاستور را فراهم کردند و به همین دلیل باعث به بار آمدن مشکلات بیشماری برای مردم و کشور شدند، بالاخره از عواقب آنچه بر سر ایران آوردهاند بیمناک شدند. اصولگرایان با سودای به گوشه راندن رقیب سنتی شان، یعنی اصلاحطلبان، از احمدینژاد جانبداری کردند اما امروز با توجه به کارنامه دولتهای نهم و دهم و نتایج تلخ و دردناکی که حاصل بیتدبیری و سیاستهای اشتباه دولت است نگران آینده سیاسی شان شدهاند. اعلام برائت اصولگرایان از احمدینژاد اگرچه امری غیراخلاقی، اما تنها راه آنها برای باقی ماندن در فضای سیاسی کشور است. اصولگرایان امیدوارند با اعلام برائت از آقای احمدینژاد بتوانند سرنوشتی متفاوت از سرنوشت او داشته باشند. اصولگرایان میترسند که اگر شروع به انتقاد از احمدینژاد و دولتش نکنند، از نظر مردم سهیم در مصائبی شوند که با مدیریت دولتهای نهم و دهم گریبان کشور را گرفته است. حتی سکوت اصولگرایانی که خود باعث به دولت رسیدن احمدینژاد شدند، برای مردم قابل قبول نیست و آنها این نکته را میدانند که شروع به انتقاد کردهاند. اصولگرایان سعی میکنند با انتقاد از احمدینژاد خودشان را از مهلکهای که دولت برای کشور ساخته است، نجات دهند. به دلیل مشارکت در حاکمیت و دولت، اصولگرایان بهتر از هر گروه دیگری از مشکلاتی که کشور با آن دست به گریبان است، خبر دارند. انتقاد اصولگرایان از مسبب به وجود آمدن این شرایط برای کشور مصداق به گریه در آمدن مردهشور است.
اصولگرایان واقعا از شرایط کشور آگاه هستند و موقعیت کشور را مخاطرهآمیز میدانند که منتقد شدند یا تنها میخواهند از فرصت انتخاباتی عقب نمانند؟
بخشهایی از اصولگرایان ممکن است صادقانه متوجه اشتباه بودن حمایت از آقای احمدینژاد شده باشند، یا حداقل قبول داشته باشند که کارنامه دولت جای دفاعی از آن باقی نمیگذارد. اما برآورد من این است که بخش عمدهای از اصولگرایان به این دلیل انتقاد از دولت را پیشه کردهاند که میخواهند در صحنه انتخابات باقی بمانند. هر چند که اصولگرایان تازه منتقد بهتر است بدانند که در نتایج انتخابات سال 1384 و 1388 شریک هستند.
به نظر میرسد اصولگرایان و دولت در مورد مسائل کلان اختلاف نظر چندانی ندارند، بیشتر انتقادات اصولگرایان از دولت یا احمدینژاد به مسائل جزیی یا حاشیهای باز میگردد. چطور میشود به منتقدانی اعتماد کرد که مسائل کلان را رها کردهاند و به حاشیهها چسبیدهاند؟
اصولگرایان هنوز سعی میکنند اشتباهاتشان را به گردن عدهای به قول خودشان «انحرافی» بیندازند. به همین دلیل است که اشتباهات اساسی که حاصل مدیریت کلان مشترک اصولگرایان و دولت است زیر سوال نمیبرند ولی به مسائل حاشیهای میپردازند. زمانی که به مردم و نخبگان کشور اجازه صحبت و نقد ندهیم، به مرور مسائل حاشیهای جای متن را میگیرند. برخی از دوستان اصولگرا گمان میکنند حق مطلق هستند و میتوانند هرچه بخواهند بگویند یا بکنند. پیرامون هر جریان سیاسی یا هر فرد این فضا ایجاد شود، به سرنوشت اصولگرایان یا آقای احمدینژاد دچار خواهد شد. اصولگرایان منتقد برای حفظ موقعیتشان انتقاد از مسائل حاشیهای را پررنگ میکنند، تا کمتر متن پر غلطشان دیده شود.
به استناد کدام شعارها یا عملکرد، احمدینژاد نامزد منتخب اصولگرایان در سال 84 شد؟
با توجه به شناخت کمی که جامعه و سیاسیون از آقای احمدینژاد داشتند، فکر نمیکنم تبار سیاسی یا عملکرد او تاثیر چندانی بر انتخاب و تصمیمگیری اصولگرایان در سال 84 داشته باشد. ترس از رقیب قوی و باقی ماندن قدرت در دست اصلاحطلبان، اصولگرایان را وادار کرد حول نامزدی که احساس میکردند کمترین تضاد را با آن دارند، جمع شوند. این دلایل ممکن است توجیه کننده حمایت سال 84 اصولگرایان از احمدینژاد باشد. اما پس از تجربه چهارسال دولت اول احمدینژاد دیگر نمیتوان با استناد به این دلایل حمایت اصولگرایان از احمدینژاد را توجیه کرد. فضای کشور در آستانه برگزاری هر دور از انتخابات باز میشود. افراد و گروهها این امکان را پیدا میکنند که آرا و نظراتشان را مطرح کنند. تصور میکنم اصولگرایان از ترس اینکه با به قدرت رسیدن یکی از منتقدانشان به حاشیه رانده شوند، در سال 88 از آقای احمدینژاد حمایت کردند. آنها امیدوار بودند صندلی ریاستجمهوری ایران به کسی برسد که مجموعه اعمال و افکار او گردی را به گوشه قبای آنها ننشاند. تا چندی پیش احساس نگرانی اصولگرایان از رقیب اصلاحطلب بیشتر از احساس خطر از جانب احمدینژاد یا یاران او بود. از سوی دیگر مجموعه اصولگرایی گمان میبردند که میتوانند در مواقع لزوم آقای احمدینژاد را کنترل کنند. تصوری که تجربه نشان داد مبنای عملی ندارد و احمدینژاد کمتر حاضر به نرمش نشان دادن در مقابل توصیهها و صلاحدیدهای حامیان اصولگرایش است. ترس از اصلاحطلبان باعث شد اصولگرایان فریب آقای احمدینژاد را بخورند.
چطور احمدینژاد موفق شد برای دو دوره پیاپی اصولگرایان را فریب دهد؟
مجموعه اصولگرایان فریب شعارهای تند جناحی را خوردند که بدون داشتن سبقه سیاسی مشخص تمام تاریخ انقلاب را زیر سوال میبرد. احمدینژاد و یارانش تظاهر میکردند که انقلابی هستند و به آرمانهای انقلاب پایبندند. با زیر سوال بردن تاریخ انقلاب و بزرگ نمایی خطاها و پارهای کاستیها زمینه اجتماعی و سیاسی کسب قدرت را برای خودشان فراهم کردند. این فضاسازی به حدی قوی بود که نهتنها مردم که حتی سیاسیون با سابقه مانند اصولگرایان را نیز فریب داد.
چطور میتوانند پاسخگوی هزینههایی باشند که برای هشت سال گذشته به کشور تحمیل کردهاند؟
عدهای مانند آقای عسگر اولادی متوجه اشتباهشان شدهاند و از انگها و تهمتهای وحشتناکی که به اصلاحطلبان نسبت دادهاند، عذر خواهی میکنند. اما این به تنهایی کافی نیست. ما انتظار داریم به دنبال هزینههای سنگینی که به کشور تحمیل شده است اجازه بدهند سلیقههای مختلف در چارچوب اسلامیت و جمهوریت فعالیت کنند تا با رواج گفتوگو و اندیشه در جامعه، کشور روند رو به رشد خود را از سر بگیرد.
در صورت فراهم شدن این فضا اصلاحطلبان باید چه رفتاری را در پیش بگیرند؟
در صحبتی که من با بزرگان اصلاحطلب داشتهام، دوستان تلاش خواهند کرد به مسئولیت تاریخی که دارند عمل کنند و در واقع نگذارند روند انحطاط کشور ادامه پیدا کند. اصلاحطلبان سعی میکنند از حداقل فضا برای دوباره در دست گرفتن مدیریت کشور و سامان وضعیت نابهنجار کنونی استفاده کنند. شرایط و اوضاع کشور بهگونهای است که اصلاحطلبان نباید و نمیتوانند ساکت بمانند.
آیا مردم میتوانند به جناحی که یکبار اشتباه کرده است، برای بار دوم اعتماد کنند؟
اصولگرایان زمانی میتوانند اعتماد مردم را جلب کنند که به جناح رقیب هم امکان عملی حضور انتخاباتی را بدهد تا منتقدان اصلاحطلب نیز بتوانند در یک فضای سالم و آرام عملکرد دولت را نقد کند و برنامههای خودشان را ارائه کنند. در این صورت مردم میتوانند پشیمانی اصولگرایان را باور کنند و به آنها اعتماد کنند.
زمانی که در مجلس بودید تحقیق و تفحصهای بسیاری در مورد رفتارهای فرا قانونی دولت داشتید. چرا آن زمان کسی صدای شما را نشنید؟
پس از انتخابات 88 آنچنان فضای کشور را بهنفع آقای احمدینژاد سنگین کرده بودند که کسی جرات انتقاد نداشت. میگفتند دولت احمدینژاد در ادامه دولت امام زمان است و هر کاری که میکند عین ثواب است. ما امروز چوب این رفتار اصولگرایان در قبال دولت احمدینژاد رامی خوریم. اصولگرایان مجلس اجازه کوچکترین اعتراضی را به ما نمیدادند. زمانیکه ما به آمار و ارقامی که دولت ارائه میکرد اعتراض میکردیم متهم به جوسازی و سیاه نمایی میشدیم. دولت ادعا میکرد صدها برابر دولتهای گذشته کار کرده است؛ در حالی که تحقیقات ما نشان میداد از اهداف برنامه چهارم منحرف شدهایم. در آمدهای سرشار ارزی کشور صرف پروژههایی بدون توجیه منطقی شد و کسی نبود که به فریاد ما در مجلس توجه کند. نرخ رشد اقتصادی کشور در این هشت سال نشان میدهد باوجود درآمد بیسابقهای که بیش از نیمی از کل درآمد کشور در تمام طول تاریخ فروش نفت بوده، نتوانسته است حداقلهای معیشت مردم را تامین کند. از سوی دیگر اقدامات غیرقانونی و تخلفاتی مانند پخش کردن پول در شب انتخابات یا پخش کردن پول در سفرهای استانی که از منابع نامعلومی تامین میشد اصولگرایان میدیدند و درمقابل اعتراضهای ما تنها سکوت میکردند. تمام اینها ناشی از اشتباهات اصولگرایان است. هر چند اصولگرایان باید امروز از دولت آقای احمدینژاد اعلام برائت کنند، اما این اعلام برائت برای جبران مصائب کشور، کافی نیست. همه مشکلات کشور ناشی از سیاست اشتباه اصولگرایان در انتخابات سال 84 و پافشاری بر همان سیاستها در انتخابات سال 88 بود. نمیتوان باور کرد که صاحبان این سیاست و تفکر بتواند آینده کشور را نجات دهد.
منبع:روزنامه بهار
افزودن نظر جدید