- کد مطلب : 3306 |
- تاریخ انتشار : 6 بهمن, 1392 - 16:34 |
- ارسال با پست الکترونیکی
اصولگرایان هیچ قدمی برای روحانی در ایام انتخابات برنداشتند/باهنر بهتر است بر پیوند جریان اصولگرایی با احمدینژاد پافشاری کند
در فاصله 2 ساله تا انتخابات مجلس دهم، به نظر میرسد اصلاح طلبان برخلاف انتخابات مجلس نهم سریعتر وارد تحرکات انتخاباتی شدند و حتی نگرانی از این بابت در بین اصولگرایان ایجاد شده است که اگر انسجام و اجماع این جریان سیاسی انتخابات ریاست جمهوری در انتخابات مجلس هم حفظ شود، اصولگرایان اکثریت مطلق را از دست بدهند. فضای فعلی اصلاح طلبان و حضورشان در انتخابات مجلس دهم را چطور ارزیابی میکنید؟
حدودا 29 ماه دیگر تا افتتاح مجلس دهم باقی است. براساس قانون اساسی 7 خرداد 95 دوره قانونی مجلس نهم تمام میشود و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی آغاز خواهد شد. از این 29 ماه چنانچه 6 ماهش را کسر کنیم که در آن متولیان، مجریان و ناظران انتخابات درگیر فراهمسازی مقدمات انتخابات هستند، عملا تا جدی شدن امر انتخابات در کشور 23 ماه باقی است.
مجموعه فعالیتهای منتسب به اصلاحطلبان که بیشتر بازتاب رسانهای دارد متوجه زمینههای اجتماعی و سیاسی انتخابات پیشروی است. عمده گفتگوها به زمینهسازی، سازماندهی، برنامه ریزی و تعیین رویکردهای کلان جریان اصلاحات در امر انتخابات مربوط میشود. بنابراین آنچه که تحت عنوان فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان گفته میشود در این چارچوب زمانی خیلی جای نگرانی برای هیچ کس ندارد. روالی که جاری و ساری است از این منظر هم در حوزه اصلاح طلبان هم در حوزه اصولگرایان تفاوتی با هم ندارند. دو جریان سیاسی عمده کشور در فواصل زمانی انتخابات سراسری نیز به فعالیت سیاسی و تشکیلاتی مشغول هستند و تفاوتی از این حیث بین دو جریان نیست.
نگرانی از این بابت که به نظر میرسد اصلاح طلبان در شرایط فعلی منسجم تر از اصولگرایان هستند؟
عمدهترین مشکل حوزه اصولگرایی در کشور نپذیرفتن مسئولیت عملکرد دولت مورد حمایت اصولگرایان ظرف 8 سال گذشته است. عرف سیاسی حکم میکند که اگر حزب یا جناح سیاسی از یک طرز تفکر یا کاندیدای خاصی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرد و رای دهندگان با اعتماد به آن جریان سیاسی به تفکر مورد نظر رای دادند و آن فرد و جریان منتخب دولت تشکیل داد و اختیار پیدا کرد که منابع کشور در مسیر مورد نظرش برای اداره مملکت به کار بگیرد همواره باید آمادگی مسئولیت پذیری و پاسخگویی به رای دهندگان، افکارعمومی و رقبا را داشته باشد.
معتقدم علت پراکنده بودن جریان اصولگرا در وهله اول ناشی از این است که نمیخواهند به صراحت اعلام کنند و مسئولیت بپذیرند که دو دولت آقای احمدینژاد ظرف 8 سال گذشته محصول حمایتهای همه جانبه و پشتیبانیهای گسترده این جریان است. لذا چنانچه طی این 8 سال کشور قلههای پیشرفت را طی کرده است، افتخارات و مباهات این پیشرفت ها متوجه جریان اصولگرا است اما اگر در سیاست گذاریهای ناصحیح و عملکردهای غیرمدبرانه مسیر عکس پیموده شده و کشور در شرایط نامناسبی تحویل دولت یازدهم شده است بطور طبیعی مسئولیت پاسخگویی متوجه جریان اصولگرا است. از سوی دیگر دلیل تشتت امروز اصولگرایان این است که در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری همه بخشهای جریان اصولگرا هرکدام برای خویش کاندیدای معین و مشخصی داشتند. هیچ کدام از جریانات زیرمجموعه جناح اصولگرا از شخص آقای روحانی حمایت نکردند. الان بر اثر عملکرد دولت سابق در 8 سال گذشته و همراهی مجلس و سایر مراکز قدرت که در اختیار اصولگرایان بوده است،
البته این نگرانی اصولگرایان نسبت به اینکه مبادا در انتخابات مجلس دهم مردم همان راهی را بروند که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری بروند، نگرانی واقعی و منطقی است. حق هم این است که متفکران و نظریه پردازان جریان اصولگرا نسبت به این احتمال حساس باشند و تلاش کنند که شکست دوم بعد از انتخابات ریاست جمهوری در مجلس دهم مجددا گریبانگیر این جریان نشود.
بخشی از انسجام اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با کناره گیری آقای عارف و اجماع اصلاح طلبان بر روی کاندیدای غیر اصلاح طلب فراهم شد. فکر می کنید این استراتژی تا انتخابات مجلس دهم پایدار بماند و ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالیون دوام داشته باشد؟ خصوصا اینکه گفته می شود که آقای عارف تحرکات جداگانه خود برای انتخابات مجلس را آغاز کردند؟
جریان اصلاحات قبل از جریان اصولگرا در سالهای 84 و 88 مرتکب خطای استراتژیک و محاسباتی شد. در این دو انتخابات اصلاحطلبان به صورت متحد و با کاندیدای واحد وارد صحنه انتخابات نشد. در نتیجه در کنار سایر عوامل بخشی از ناکامی اصلاح طلبان در این دو انتخابات نشات گرفته از همین خطای محاسباتی و ناصحیح بودن رفتار انتخاباتی خود اصلاح طلبان بود. با عبرتگیری از این دو واقعه ناخوشایند برای جریان اصلاحات در انتخابات اخیر همه صاحبنظران، شخصیتها، احزاب و جریانات درون جبهه اصلاحطلبی هماهنگ و همنوا در صدد حضور متحد، متشکل و یکپارچه در انتخابات بودند. آقای دکتر عارف به عنوان کاندیدای اصلاحطلب در عمل به این سیاست راهبردی در حساسترین شرایط با گذشتن از خواستههای شخصی خود و با اصالت دادن به خواسته ملی و مصلحت انقلاب و کشور امکان اجرای این سیاست راهبردی یعنی اتحاد و انسجام با عملگرایان و اعتدالگرایان طرفدار آقای روحانی در صحنه عمل نشان دادند و خوشبختانه نتیجه خوبی هم متوجه کشور شد.به نظرم هنوز زود است که برای آرایش انتخاباتی مجلس دهم گمانهزنی کنم ولی به عنوان نظر شخصی فکر می کنم که این تجربه موفق قابلیت تعمیم پیدا کردن به انتخابات مجلس و تکرار مجدد را دارد. البته ماهیت انتخابات مجلس و ریاست جمهوری به لحاظ کمی و کیفی متفاوت است. ولی در کل جریان انتخابات یک قانونمندیهای خاص خودش را دارد که اگر همه احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب و همان سازمان رایی که باعث شد با حمایت شخصیتهایی چون آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات و آقای هاشمی و روحانی و نهایتا دکتر عارف چنین موفقیتی حاصل شود. ایدهآل این است که همین ساختار و نظام با انعطافی که لازمه ورود به انتخابات مجلس دهم است تکرار شود و این تمایلات تحول خواهانه جامعه در مجلس دهم تحقق یابد.
یکی از سایتها اخیرا خبری منتشر کرد مبنی بر رایزنی آقای خاتمی با عارف برای کاندیدا شدن از حوزه انتخابیه یزد تا از این طریق لیست اصلاح طلبان در تهران پراکنده نشود، با توجه به نزدیکی شما به آقای عارف این خبر صحت دارد؟
با توجه به ارتباط نزدیکی که با آقایان خاتمی و عارف دارم این خبر را تکذیب میکنم و به رسانههای جریان اصولگرا من جمله سایت مشرق که این خبر را منتشر کرده بود توصیه میکنم دست از ایجاد چالشهای رسانهای با هدف نشان دادن افتراق و دوگانگی بین آقایان خاتمی و عارف بردارند.
از 24 خرداد زمانی نگذشته است که آقای عارف در پاسخ به آقای خاتمی اعلام کردند که من از نظر شما به عنوان رهبر اصلاحات تمکین میکنم. با توجه به این ارتباط پیشبینی میکنم در انتخابات مجلس، آقایان عارف، هاشمی و خاتمی و کل جریان اصلاحات و اعتدالی با تکیه بر اصلاحات و تحول خواهی شرایطی را فراهم کنند که که انشاالله مجلس آینده مجلسی باشد که موثرتر برای خدمت به ایران اسلامی فعالیت کند.
به بحث رهبری آقای خاتمی اشاره کردید؟ در شرایط فعلی تصمیم گیرندگان اصلی این جریان چه کسانی هستند؟ بحث محوریت بودن آقای خاتمی همچنان پابرجاست یا احتمال ایجاد تغییراتی وجود دارد؟
در مجموعه جریان اصلاحات احزاب، گروهها و شخصیتهای متعددی وجود دارند، شورای هماهنگی، احزاب اصلاحات و سایر جریانات و نهادهای سیاسی اصلاح طلب کار خود را انجام میدهند اما در مجموعه جریان اصلاحات یک اعتقاد و باور عمومی نسبت به آقای خاتمی به عنوان رهبری اصلاحات وجود دارد که به نظر من در شرایط فعلی با توجه به عملکرد موفق رهبری اصلاحات در انتخابات اخیر از سوی ایشان که با اتحاد با آقایان هاشمی و روحانی سرفصل جدیدی در فضای سیاسی کشور باز کردند نه تنها جایگاه و موقعیت آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات تضعیف نشده است بلکه تقویت نیز گردیده است. سایر ظرفیتهای درون جریان اصلاحات در طول رهبری آقای رهبری فعال هستند و در آینده نیز فعالیت خود را ادامه خواهند دهد.
با توجه به اجماع اصلاح طلبان بر کاندیدای غیر اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، احتمال اینکه در انتخابات مجلس نیز افراد غیراصلاح طلب را به عنوان سرلیست خود معرفی کنند وجود دارد؟ خصوصا با گمانهزنیهایی که مبنی بر سرلیستی آقای ناطق نوری در جریان اصلاح طلب مطرح میشود؟
فرآیند انتخابات چندین مرحله دارد. مرحله کاندیدا گزینی و تهیه لیست نامزدهای انتخاباتی جز مراحل آخری فرآیند انتخابات است. الان هنوز زود است که در مورد نحوه حضور متحد و متشکل جریان اصلاحات در انتخابات بخصوص در مورد ترکیب و لیست بندی صحبت کنیم. اولا در جریان انتخابات باید دید که فعالیت های فعلی به چه نتیجه ای می رسد. قطعا اگر تصمیم بر حضور ائتلافی باشد در آنصورت شخصی های درجه یک اصلاح طلب و اعتدال گرا به نحوی از لیستهای کاندیداها در سراسر کشور حمایت خواهند کرد اما اگر نه شرایط به گونه ای باشد که جریانات سیاسی حضور جداگانه ای در انتخابات داشته باشند. ترکیب و کیفیت لیستها متفاوت خواهد شد.
در صحبتهایتان چندین بار بر روی ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدال گرایان تاکید کردید، آقای باهنر اخیرا بحث عبور اصلاح طلبان از اقای روحانی را مطرح کردند، ارزیابی تان از این تحلیل ها چیست؟
آقای باهنر به عنوان یکی از شخصیتهای برجسته اصولگرا بهتر است که بر پیوند خودشان و جریان سیاسی اصولگرایی با دکتر احمدی نژاد پافشاری کنند. آقای باهنر و دیگر شخصیتهای اصولگرا نه تنها برای اقای روحانی قدمی برنداشتند بلکه با بکارگیری تمام ظرفیت هایشان به رقابت با وی پرداختند.بنابراین اگر صحبت از احتمال ائتلاف در انتخابات آینده مطرح باشد به صورت بالقوه امکان ائتلاف بین اصلاح طلبان و اعتدال گرایان و عملگرای دولت روحانی به مراتب میسرتر است از سایر ائتلافها. معتقدم که این نزدیکی همچنان که امروز در ترکیب دولت و در فعالیتها و همکاریهای سیاسی که بین اصلاحات و اقای روحانی در جریان است در سال 92 نیز با قوت بیشتری انشاالله ادامه خواهد داشت.
احتمال نمی دهید دولت به خاطر اقتضائاتی که دارد ترجیح دهد مجلس آینده اکثریت اعتدالیون باشند تا اصلاح طلبان یا اصولگرایان. و وارد ائتلاف با هیچ یک از جریانات سیاسی چپ و راست سیاسی نشود؟
به لحاظ نظری تفاوتی بین خط مشی اعتدالی دکتر روحانی و مجموعه تفکر اصلاح طلبی قائل نیستم. جریان اصلاحات قائل به حفظ و کرامت انسانی است، جریان اصلاحات به آزادی مطبوعات، احزاب و انجمنها میپردازد، جریان اصلاحات به دنبال تعامل با دنیا و خارج کردن از ایران از انزوا و مقابله با ایران هراسی است. همه فعالیتها الان در دستور کار دولت اقای روحانی است. البته در حوزه سیاست خارجی بروز و نمود بیشتری دارد اما در حوزه سیاست داخلی هم تاکنون دولت اقای روحانی خط مشی ضد اصلاح طلبانه اتخاذ نکرده است. بنابراین فکر می کنم که صرف نظر از الفاظ همذات پنداری اصلاحات و اعتدال مورد نظر روحانی بسیار پررنگ تر است تا دیگر ائتلاف هایی که گمانه زنی می شود.
افزودن نظر جدید