تاوان سکوت در برابر احمدی نژاد را پرداختیم/ جناح اصولگرا وضعیت خوبی ندارد

سایت اصولگرای فردا نزدیک به شهردار تهران نوشت:

اصولگرایان امروز در مرحله گذاری قرار دارند که این مرحله از زمان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و به سبب عدم موفقیت آنان در انتخابات آغاز شده است، همین موضوع ضرورت بازیابی جبهه اصولگرایی را مطرح می کند، به این معنا که اصولگرایان برای سپری کردن این مرحله گذار بایستی به بازیابی خود بپردازند و با تشکیل یک جبهه واحد به طور جدی وارد صحنه سیاسی کشور شوند. اما وضعیت اصولگرایان در این زمینه مشخص نیست و برخی تلاش ها در گوشه و کنار این جریان دیده می شود که بیشتر به صورت تک صدایی است و نشانی از یک حرکت جمعی در آن دیده نمی شود. با این حال ضرورت بازیابی در جریان اصولگرایی موضوعی است که بیشتر چهره های فعال این جناح سیاسی بر روی آن تاکید دارند.

همین موضوع پایه گفت وگو را با «ناصر ایمانی» تشکیل داد. وی روزنامه نگار و کارشناس مسائل سیاسی است که سالها در رسانه ها و مطبوعات کشور مشغول به فعالیت بوده که در کارنامه کاری وی می توان عضویت در شورای سردبیری روزنام رسالت را مشاهده کرد.

س: اصولگرایان در حال حاضر در یک وضعیت گذار قرار دارند که به نظر می رسد که برای پشت سر گذاشتن این مرحله باید به بازیابی خود دست بزنند. با توجه به این موضوع به نظر شما وضعیت اصولگرایان چگونه است. آیا فعالیت و حرکتی در این زمینه دیده می شود؟
مشکل اصلی اصولگرایان درواقع از زمان انتخابات شروع نشد، بلکه از زمان دولت سابق شروع شد. دولت آقای احمدی ن‍ژاد حرکت ها و رفتار سیاسی داشت که این سیاست ها مطابق افکار عمومی و افکار خواص مردم نبود و همین مساله سبب شد که انتقادها و اعتراض های زیادی به عملکردها، روش ها و منش های دولت آقای احمدی ن‍ژاد بوجود آید. اصولگرایان در زمان آقای احمدی ن‍ژاد و بخصوص در دور دوم دولت وی نتوانستند رابطه خوبی در میان افکار عمومی نسبت به دولت ایجاد کنند؛ به این معنا که معلوم نبود که موضع اصولگرایان نسبت به حرکت ها و سیاست های غلط دولت قبلی چیست و همین موضوع منجر به نوعی سکوت و مماشات در مقابل تخلفات متعدد دولت قبلی شد و به همین دلیل اصولگرایان دچار نوعی تشتت و گسیختگی ایدئولو‍ژیک در دوران آقای احمدی ن‍ژاد شدند. برخی از اصولگرایان از دولت ایشان فی الجمله حمایت می کردند ولی عموم اصولگرایان با نوعی سکوت با رفتارهای دولت آقای احمدی نژاد برخورد می کردند. به همین دلیل هم اصولگرایان در این دوره به نوعی از سوی افکار عمومی مورد سئوال قرار گرفتند و یک نوع تشتت سیاسی در درون شان بوجود آمد و این وضعیت روز به روز بدتر می شد تا رسیدیم به انتخابات ریاست جمهوری امسال.

اصولگرایان در این انتخابات نیز به دلیل تشتتی که در دوران آقای احمدی نژاد بوجود آمده بود نتوانستند با یک سیاست واحد و یا با کاندیدای واحد و یا با کاندیداهای مورد اجماع همه اصولگرایان وارد صحنه شوند و برخی از کاندیداها هم اساسا از هر گونه ارتباطی با مجموعه جریان اصولگرایی با اینکه خودشان اصولگرا هستند، تمرد کردند. برخی از آنها نیز علی رغم اصرار بخش هایی از جریان اصولگرایی برای اینکه انصراف بدهند، حاضر به انصراف نشدند. این انتخابات وضعیت سیاسی اصولگرایان را بیشتر متشتت کرد و قاعدتا منجر به این شد که فرد دیگری خارج از جریان اصولگرایی یعنی آقای دکتر روحانی پیروز شود. این مساله بازهم وضعیت را برای جریان اصولگرایی مشکل تر کرد.

حجم اختلافات دولت قبلی در میان اصولگرایان، به اضافه نارضایتی افکار عمومی از دولت قبل و در نتیجه از اصولگرایان و به اضافه تجربه تلخی که اصولگرایان برای انتخابات قبل داشتند و به اضافه دولت جدیدی که از دولت اصولگرا نیست همه اینها شرایطی را بوجود آورده است که کار را برای اصولگرایان بسیار سخت کرده است.

در حال حاضر ما در جریان اصولگرایی تقریبا هیچ تشکل یا فرد یا افرادی که محوریت داشته باشند که بتوانند این جریان را حول یک محور جمع کنند، نداریم. از طرف دیگر خط مشی های متعدد سیاسی هم در میان جریان اصولگرا پیدا می شود، از کسانی که به طور مثال اعتقاد دارند مذاکرات هسته ای باید متوقف شود تا کسانی که نقطه مقابل این تفکر هستند. در همه مواضع سیاسی در حال حاضر ما می بینیم که در میان طیف بزرگ اصولگرایان همه نوع اعتقادی پیدا می شود و واقعا یک مقداری تعریف از اینکه اصولگرا کیست و چیست را مقداری مشکل کرده است. در مجموع جناح اصولگرا وضعیت خوبی ندارد. البته مطالبی که عرض کردم به معنای ناامیدی نیست. من این موارد را با صراحت عرض کردن زیرا ما برای اینکه یک حرکت مثبتی را آغاز کنیم باید شناخت کلی از وضعیت خودمان بدون تعارف داشته باشیم تا بتوانیم حرکت های درستی را انجام بدهیم.

س: اینکه می فرمایید در حال حاضر هیچ گروه یا کسی در اصولگرایی محوریت ندارد به چه معناست. درحالی که در جریان اصولگرایی جامعتین حضور دارند و در مجلس نیز فراکسیون اصولگرایان و از سوی دیگر رهروان ولایت شکل گرفته است که بالاخره اینها سازوکارهای تشکیلاتی خاصی دارند که قادر هستند جلسات میان گروهی تشکیل بدهند و تصمیم واحدی را بگیرند. آیا اینها نمی توانند با این شرایط به اجماع برسند؟

ای کاش بود اما متاسفانه نیست. شما نگاه کنید همه تشکل هایی که نام بردید در انتخابات چند ماه پیش نیز حضور داشتند.اما نتوانستند که حتی جلوی کاندیداتوری برخی از آقایان را بگیرند و حتی بعضی از آقایان اصولگرا که کاندیدا شده بودند، وادار کنند که به نفع دیگری استعفا بدهند. عملا نتوانستند. حتی منجر به این شد که برخی از این کاندیداها در یکی دو روز منتهی به انتخابات گوشی موبایل خود را خاموش کنند که کسی نتواند با آنها تماس بگیرد و از او درخواست انصراف کند. این موضوع نشان می دهد که این وضعیت خوشبینانه است؛ یعنی در حال حاضر چنین وضعیتی نداریم و جامعتین هم نتوانسته اند این محوریت را ایجاد کنند. درواقع جامعتین در انتخابات دو سال پیش مجلس نیز یک آسیبی به خاطر اینکه برخی از جریانات داخل اصولگرایی حکمیت و سیادت آنها را نپذیرفتند، دیدند و این انتخابات نیز این مساله را تشدید کرد.

س: پس با توجه به صحبت های شما بیشتر از اینکه مشکل اصولگرایان بحث محوریت فردی یا گروهی و تاثیرگذاری آنان بر دیگران باشد، بیشتر این مشکل وجود دارد که اصولگرایان خودسری می کنند و برخی از آنها در چارچوب اجماعی که در اصولگرایی وجود دارند حرکت نمی کنند؟

من حالا از این کلمه نمی خواهم استفاده کنم. زیرا ممکن است بر این کلمه تعابیر دیگری نیز تعمیم داده شود و به نظرم باید از این موضوع اجتناب کنیم ولی مشکلی که در این زمینه وجود دارد این است که نوع حرکت سیاسی یک جناح تا یک مقداری می تواند بر اساس روش کدخدا منشی انجام شود و موثر باشد و تا یک مقداری این موضوع می تواند انجام شود. بیشتر از یک مقداری ظرفیت روشهای ریش سفیدی و کدخدا منشی وجود ندارد. در جریان اصولگرا این غلظت زیاد است. یعنی بیشتر از اینکه اصولگرایان به اتخاذ روش هایی که منجر به تفاهم شود روی بیاورند به یک نوعی امید به بزرگ سالاران و ریش سفیدان دارند که آنها اختلافات را حل کنند و این موضوع هم تا یک حدی کارایی دارد و از آن مقدار بیشتر دیگر راهگشا نیست.

بنابراین این موضوع باعث شده است که اصولگرایان به بعضی از حرکت های ریش سفیدانه امید داشته باشند و به حرکت های تشکیلاتی کمتر اعتنا کنند که این موضوع نیز در جای خود در یک زمان هایی مشکل آفرین می شود، همچنان که شد. اصولگرایان باید تجمع خودشان را بر اساس رفع اختلافات فکری و کارکردهای تشکیلاتی برای اطاعت های جناحی تقویت کنند تا بتوانند برای حرکت سیاسی بعدی مانند انتخابات مجلس به طور موثر در صحنه باشند.

س: ما در گذشته شاهد برخی تلاش ها برای ایجاد وحدت در اصولگرایان بودیم. مثل تدوین منشور اصولگرایی در دوران انتخابات مجلس که به نظر می رسد که تا به امروز موفق نبوده است. به نظر شما عاملی که می تواند اصولگرایان را بیشتر به هم نزدیک کند چیست؟ آیا انتخابات آینده مجلس و احساس خطر از اینکه جناح رقیب کرسی های مجلس را از اصولگرایان بگیرد، می تواند این عامل باشد یا عوامل دیگری در این میان وجو دارد؟

قطعا احساس اقلیت بودن هر جریان سیاسی را به تحرک وادار می کند و در حال حاضر اصولگرایان به دلیل اینکه در مجلس اکثریت را دارند، چنین احساسی را ندارند. اما اگر اصولگرایان در انتخابات بعدی موفق نشوند که اکثریت مجلس را کسب کنند، در این صورت حالت و اراده تجمع شان مستحکم تر خواهد شد. البته انتخابات مجلس آینده انتخابات بسیاری مهمی است. اصولگرایان بایستی تلاش زیادی کنند تا بتوانند در مجلس بعدی اکثریت خودشان را حفظ کنند.

نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که اصولگرایان شاید به نوعی امید دارند که رقبای سیاسی خودشان از طریق کارکردهای نهادهای قانونی نظام امکان حضور در صحنه انتخابات ها را نداشته باشند. این موضوع به خودی خود یک عامل بازدارنده ای برای حرکت های سیاسی اصولگرایان است؛ یعنی نباید به این کارکردهای قانونی نهادهای قانونی نظام امید داشت. وقتی امیدواری در این زمینه باشد شاهد کار و تلاشی هم نخواهیم بود. درست مانند پسری که پدر متمکن داشته باشد. این فرد هیچ وقت تن به کارکردن و کسب درآمد نمی دهد برای اینکه از پدر خود می تواند متنفع شود.

اصولگرایان باید این امکان کارکردهای نظام را به کنار بگذارند و تصور کنند که در آینده نزدیک ممکن است که شانس موفقیت کمتری داشته باشند و بر اساس این موضوع تجمع و تلاش خودشان را بیشتر بکنند و روش هایی بیابند که با کار تشکیلاتی همه اصولگرایان زیر یک چتر گرد هم بیاورند . خیلی امید به بعضی از روشهای کدخدا منشی که بتواند حلال مشکلاتشان باشد، نداشته باشند زیرا این روشها مقداری اثر دارد و بیش از آن اثر گذار نیست. با این تفکر است که می توانند خودشان را به عنوان یک جریان معتقد و فعال در صحنه نشان بدهند.

س: این کار تشکیلاتی که شما بدان اشاره کردید دارای مشکلاتی نیز هست. به عنوان مثال در بدنه اصولگرایایی کمتر از جوانان بهره مند می شوند و به طور سخت چرخش نخبگان را در این جریان شاهد هستیم. در این زمینه چه کارهایی باید انجام بگیرد؟

ما به هر حال در این راهکارهایی که عرض کردم با اشکلات و تنش های بسیار زیادی مواجه هستیم. سختی کار هم درواقع در همین جا است. کسی نگفته که این کار راحت است. در این زمینه باید دیدگاه های خودمان را در اصولگرایی از دیدگاه های تنگ نظرانه یک مقداری رها سازیم و به آن وسعت دهیم و سعی کنیم تمام جریانات اصولگرایی را زیر یک چتر قرار دهیم. با انگیزه وحدت جریانات اصولگرایی مختلف را ولو اینکه خیلی با سلایق ما مطابق نباشد جمع کنیم و آ نها را ترد نکنیم. تلاش کنیم که به جوان ها بیشتر بها بدهیم.

جریانات اصولگرایی سعی کنند که سهم خواهی نکنند و بدانند که چه مشکلات جدی در آینده در پیش دارند که در راس آن انتخابات آینده مجلس است. به همه تشکل های اصولگرایی به جوانان بها بدهند و به کارکردهای قانونی نظام و اینکه در لحظات آخر شیخوخیت می تواند مشکلاتشان را حل کند، دل نبندند. به کار تشکیلاتی و سازماندهی بیشتر و به طور جدی اعتنا کنند. اگر این روش ها را پیش بگیرند به نظر من امیداری در این جهت که ما از این مشکلاتی که اصولگرایان در چند سال گذشته بدان دچار شده اند، فاصله می گیریم.

س: برای آخرین سئوال، در مساله افکار عمومی چطور باید کار کرد. بالاخره اصولگرایان برای اینکه کرسی های مجلس و همچنین دولت را از آن خود کنند، بایستی به نوعی افکار عمومی را با افعال خود همراه سازند، در این جهت چه کارهایی باید انجام شود.

اصولگرایان در این زمینه به خاطر سکوتی که عموم آنان در برهه ای از زمان درباره دولت آقای احمدی نژاد داشتند یک مقداری در میان افکار عمومی متهم به نوعی حمایت از روش های دولت قبل شده اند. از طرف دیگر اصولگرایان به نوعی متهم به بسته بودن فضای کشور هستند. من جمله در خصوص سیاست خارجی و مساله هسته ای، تحریم ها و ... که اینها یک وضعیت سختی را برای اصولگرایان در میان افکار عمومی بوجود می آورد که باید از این وضعیت عبور کنند و تلاش کنند تا در میان عامه مردم یک چهره موافق با آرامش کشور، رفاه مردم، گذشتن از سختی های اقتصادی و روشهای تنگ نظرانه و زورمدارانه و نوعی حرکت های تند و افراطی ترسیم کنند. اصولگرایان باید افکار عمومی را در این زمینه قانع بکنند که چنین چهره ای را ندارند.
 

افزودن نظر جدید