تاکتیک اصلاح‌طلب هراسی

احمد شیرزاد:طیف‌هایی از اصولگرایان، رویه‌ای دارند که در انتخابات ادوار اخیر تکرار شده است. آنان نزدیک انتخابات، فتیله ضداصلاح‌طلبی را بالا می‌کشند؛ چراکه تصور می‌کنند، تنها عامل وحدت‌بخش آنها، ترساندن همفکران و هوادارانشان از حضور اصلاح‌طلبان در نهادهای مختلف است.

 درحالی‌که جناح اصولگرا باید نگاهی نقادانه به عملکرد خود، به‌ویژه در دوران دولت احمدی‌نژاد که دربست تأییدش می‌کردند، بیندازد و عملکرد خود در ادوار چهارم، هفتم، هشتم و نهم را که صدای بسیاری از کارشناسان مستقل را درآورده است از جهات مختلف نقد کند. اظهارات اخیر محمدرضا باهنر درباره جلوگیری از حضور اصلاح‌طلبان، حتی اصلاح‌طلبان به نظر آنها معتدل در مجلس دهم را نیز باید در راستای همان تاکتیک ایجاد اجماع حول پدیده «اصلاح‌طلب‌هراسی» ارزیابی کرد. او و برخی دوستانش احتمالا دچار خطای جدی محاسباتی شده‌اند و نمی‌دانند کارنامه آنان در دولت‌ها و مجالس، چه نمره‌ای می‌گیرد. آنها به‌ویژه پس از روی‌کار‌آمدن دولت روحانی، با عملکردی که در رأی اعتماد به وزرا، استیضاح آنان، سؤالات و تذکرات و سرانجام نمایش عجیب در بررسی پرونده ملی توافق هسته‌ای از خود به جای گذاشته‌اند، با شکاف‌های درون‌جناحی مواجه هستند. باهنر در بین اصولگرایان به چهره‌ای لابی‌گر و متحد‌کننده مشهور است و انصافا در مجموعه آنان، نقش برجسته‌تری در این حوزه ایفا می‌کند. از این پس هرچه به اسفند ماه نزدیک‌تر شویم، نیاز مبرم جناح اصولگرا به وحدت درونی و موانع جدی آن بیشتر احساس می‌شود. از سویی تندروهای اصولگرا هرچند به لحاظ تصمیم‌گیری، خام‌اندیشانه عمل می‌کنند، اما وقتی پای انتخابات و رأی جمع‌کردن به‌میان بیاید، از طیف سنتی به مراتب جاذبه بیشتری داشته و می‌توانند حرکت‌های جذابی برای هوادارانی که در جامعه دارند، ترتیب دهند. باهنر و سایر چهره‌های سنتی، با این پارادوکس مواجه‌اند و هنوز در مقابل آن، سردرگم هستند. تنها راهی که به ذهن آنان می‌رسد، ترساندن متدینان در شهرها و روستاها از اصلاح‌طلبان است. نگارنده پیش‌بینی می‌کند در هفته‌های آینده، برخی دیگر از این چهره‌ها سخنانی علیه اصلاح‌طلبان ایراد کنند که با مواضع چند ماه قبل آنان متفاوت باشد. البته این امر بستگی به نوع رصد آنان از آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان دارد. اگر تحرکی در میان اصلاح‌طلبان دیده نشود، اصولگرایان درگیر مباحث درونی خود خواهند شد، اما همین واکنش‌های شتاب‌زده درباره حضور اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد، طرف مقابل نگران وحدت و حضور پرنشاط اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم است. درعین‌حال باید به یک نکته توجه کرد؛ هیچ اصلاح‌طلبی معتقد به ایجاد جبهه متحد با اصولگرایان نیست، اما در انتخابات سال ٨٨ و حتی سال ٩٢، برخی فعالان سیاسی اصولگرا در ستاد نامزد حمایت‌شده از سوی  اصلاح‌طلبان فعال بودند. باهنر شاقول اصولگرایی نیست و چهره‌های شناخته‌شده و باتدبیری در این جناح هستند که در گذشته به صورت تام و تمام با اصولگرایان همکاری داشتند، اما امروز به شکلی دیگر می‌اندیشند. امثال دکتر علی مطهری و حجت‌الاسلام ناطق‌نوری در بین اصولگرایان کم نیستند که در مواردی، مرزبندی‌هایی با اصلاح‌طلبان دارند، اما تعریف رجل سیاسی قابل‌اتکا برای آنان صدق می‌کند.

پس می‌توان همکاری‌هایی را با آنان ترتیب داد؛ به‌ویژه در شهرستان‌ها چهره‌هایی هستند که در گذشته مدیر یا نماینده مجلس بوده و درک درستی از اهمیت توسعه و مصالح امروز ایران دارند. اصلاح‌طلبان می‌توانند آنها را وارد فهرست خود کنند، چراکه واقعیت‌های امروز کشور را در نظر دارند. بنا نیست صرفا برای خوشایند خودمان فهرست‌هایی ارائه کنیم، ستاد بزنیم، فعالیت کنیم و در آخر دل‌خوش باشیم که همه‌چیز خوشایند ماست. دوست عزیز و گران‌قدر ما، یعنی دکتر عارف در انتخابات سال ٩٢ فروتنانه کنار رفتند و حمایت از دکتر روحانی صورت گرفت که حاصل دیدگاه موفقیت برای بهبود شرایط زندگی مردم و توسعه ایران بود. اولین اولویت اصلاح‌طلبان برای موفقیت در انتخابات مجلس، شکست تندروهاست. در درجه بعد موفقیت روی‌کار‌آوردن نمایندگانی است که مدیریت کلان، مصلحت کشور و الزامات توسعه را می‌فهمند. در این صورت، تفکر اصلاح‌طلبی پیروز انتخابات مجلس است. 

افزودن نظر جدید