- کد مطلب : 23354 |
- تاریخ انتشار : 3 آذر, 1399 - 10:01 |
- ارسال با پست الکترونیکی
تبعات خودکمبینی اجتماعی
ماهیت و خاصیت یک موضوع اجتماعی در این است که دیگر ریشههای بهوجودآورنده در ذهن و روان تولید نمیشود، بلکه سازوکارهای بیرونی نیز دخیل شدهاند؛ به بیان سادهتر، چرخه بازتولید آسیب با سرعتی فزاینده پیش میرود؛ فرد آسیب اجتماعی را پدید میآورد و آسیب اجتماعی افراد بیشتری را در مرداب خود میکشاند. وقتی درک عمومی یا گزارههای علمی ما را به این نتیجه میرساند که حس حقارت تبدیل به معضلی اجتماعی شده است، نباید جامعهای را متصور شد که بخش زیادی از افراد آن حس حقارت دارند، بلکه باید دنبال علتهایی بود که حس حقارت را در سطح گستردهای بازتولید میکنند؛ از نهاد خانواده گرفته تا نهاد سیاست و فرهنگ. برخلاف آنچه شاید تصور شود، نژادپرستی میتواند ریشه در حقارت اجتماعی داشته باشد. حضور عناصر تندرو مذهبی در خاورمیانه (داعش، طالبان و...)، مفاهیمی همچون شهرستانی، دهاتی، جوکهای قومیتی و حتی تخاصم مردمان دو شهر در یک خطه جغرافیایی، حاکی از یک تشخص محدودشده است. مرزهای من و دیگری هرچقدر تنگتر باشد، ترس از آسیبپذیری بیشتر است؛ یعنی اعتمادبهنفس و عزتنفس آن جامعه مخدوش شده است. هرچند بررسی ریشههای تاریخی لازم است، اما به خاطر محدودیت نوشتار حاضر از ورود به آن اجتناب میکنم. بار دیگر به سؤال اساسی خود بازمیگردیم؛ چرا جامعه ما دچار چنین حالتی شده است؟جامعهای که خود را در نه در سطح داخلی و نه خارجی نقشآفرین نمیبیند یا دستاوردهای موجود را متعلق به خود نمیداند، دچار حس خودکمبینی میشود. دستگاههایی که خود را پاسخگو به مردم نمیدانند، جز تشدید این حس چیزی عاید مردم نمیکنند. پارادوکس ناتمام تحسین و تحذیر غرب، معضل را دوچندان کرده و مانع از بروز واقعبینی شده است. سبک زندگی از معماری تا تغذیه به سمت غرب سوق داده شده است، اما الگوسازی ذهنی مغایر عینیات است. روزگاری سادهزیستی در بین مردم ایران فضیلت بود، نداشتنها با مناعتطبع صرف میشد؛ ساختن جامعهای که بر مبنای شعار نه به شرق و غرب، امید دیرینه مردم برای دستیافتن به حس تشخص و یگانگی را بیدار کرده بود. آنها میخواستند از نو بسازند و پای همه سختیهایش از جنگ گرفته تا سازندگی بایستند. ساختارهای اداری ما باید به سمت شایستهسالاری و مشارکت همگانی سوق داده شود. تصمیمگیریها باید به سمت مردممحوری برود تا مردم خودشان متولی امور شوند و تکتک اهالی در واحدهای محلی در همه امور دخیل شوند. تولیدکننده داخلی در مقابل هجوم واردات باید مصون باشد و تولید صنعتی در رقابت با بازار جهانی بالنده شود. آموزش و کارآفرینی میتواند در بازگرداندن اعتمادبهنفس به مولدان داخلی کمک کند. مبارزه با ایجاد انحصارهای رانتی و مافیایی از عمدهترین عوامل درهمشکننده تولید داخلی است. همه این عوامل در صورت فزونی میتواند حس خودکمبینی اجتماعی را در جامعه تشدید کند که مطمئنا تبعات ناگواری برای جامعه ما خواهد داشت.
+شرق
افزودن نظر جدید