تحلیلی بر آنچه که این روزها در ایران می‌گذرد:لزوم تجدید نظر در شیوه حکمرانی

فوت تاسف بار خانم مهسا امینی در مرکز پلیس امنیت اخلاقی موجب اعتراض اقشار مختلف مردم ایران شد و این اعتراضات به اشکال مختلف همچنان ادامه دارد.

به گزارش امیدنامه ،در این خصوص چند نکته حائز اهمیت است:

۱-واکنش مسئولان اعم از مقامات دولتی و مقامات نظامی و انتظامی درباره فوت خانم امینی بی آنکه از زبان آنها شاهد عذرخواهی باشیم  و حتی توجیهات غیر منطقی و پیش داوری های صورت گرفته از سوی آنها  قبل از نظر قطعی پزشکی قانونی به نظر می رسد باعث عصبیت جامعه شد هر چند تماس تلفنی آقای رئیسی با خانواده مرحومه امینی اقدامی اخلاقی بود اما مواضع دیگر مقامات دولتی و انتظامی  این اقدام آقای  رئیسی را تحت الشعاع قرار داد.

۲-عدم‌ پذیرش مواضع مقامات دولتی و انتظامی از سوی افکار عمومی بواسطه عدم صداقت آنها در موارد مشابه و به سرانجام نرسیدن پیگیری های آنها است. مانند علت فوت خانم زهرا کاظمی،حمله به کوی دانشگاه تهران، هواپیمای اوکراینی، ماجرای ورزشگاه مشهد و برخورد با بانوانی که قصد ورود به این ورزشگاه را داشتند نمونه هایی از این دست است‌.

۳-در تمامی نمونه های ذکر شده نه تنها شاهد هیچگونه استعفایی از سوی مقاماتی که به نحوی مرتبط با حادثه ذکر شده نبودیم و حتی از سوی مقامات مافوق برکنار نشدند، بلکه در مواقعی شاهد ارتقاء سمت آن فرد بودیم.مانند سعید مرتضوی .

۴-با اینکه مقامات دولتی از جمله آقای رئیسی تاکید می کنند اعتراض حق مردم است و در این زمینه به درستی به اصول قانون اساسی اشاره می کنند ولی به نظر می رسد این اظهارات صرفا گفتار درمانی بیش نباشد چرا که در عمل شاهد برخوردهای بعضا خشونت آمیز با اعتراضات صورت گرفته درخصوص فوت خانم امینی بودیم .موج بازداشتهای گروهای مرجع از جمله روزنامه نگاران و دانشجویان نشان از این دارد اینگونه اظهارات یا صرفا در حد شعاری بیش نیست و یا اینکه تصمیمات فراتر از اراده شخص اقای رئیسی گرفته می شود .چرا که اگر مقامات در گفتارشان صداقت داشته باشند درخواست تعدادی از احزاب اصلاح طلب برای برگزاری تجمع اعتراض آمیز را مورد تایید قرار می دادند.

۵-هیچ عقل سلیمی اعتراض خشونت آمیز  و تخریب اموال عمومی  را تایید نمی کند و همگان هم می دانند که مواضع مقامات برخی کشورها  درخصوص وقایع اخیر  را نمی توان دلسوزانه برای  ملت ایران تعبیر کرد . البته اظهارات مردم و نخبگان ملل مختلف را باید ارج نهاد .

۶-برخورد نیروهای نظامی و امنیتی با اعتراضات صورت گرفته بر اساس برخی شواهد میدانی بسیار توام با خشونت به ویژه با زنان بوده که تداوم اینگونه برخوردها شاهد بغض و کینه در  اقشار مختلف مردم می شود که می تواند در آینده به گونه ای دیگر سربازند.

۷-اعتماد مردم به حاکمیت بواسطه عملکرد بد مقامات به شدت کاهش پیدا کرده است و ترمیم این اعتماد صرفا با بازنگری در برخی روشهای حکمرانی، صداقت حاکمان با مردم  و مرجعیت نخبگان در اداره امور میسر است در غیر این صورت و تدوام  روش فعلی حکمرانی،  آینده مطلوبی در انتظار کشور نیست. حاکمیت باید در نظر داشته باشد که اگر در ارتباط با رویکردی تجدید نظر و حتی به زعم عده ای عقب نشینی کند نباید این تغییر رویکرد را شکست خود تلقی کند بلکه یک دستاورد ارزشمند و قابل اعتنا در کارنامه حاکمیت نوشته خواهد شد.

۸-باید برای حل منازعات و بحران هایی که در کشور وجود دارد به اصل گفت وگو رجوع کرد .گفت وگو اکسیری شفابخش است که درمان هر دردی است و به مانند عصای حضرت موسی در هجوم امواج راه می گشاید. اگر راه گفت وگو بسته شود خشونت ورزان میدان داد می شوند و آن وقت جامعه آبستن حوادث ناگوارتری خواهد شد.

۹-تداوم فیلتریتگ و محدودیت های اینترنتی به شدت  کسب و کار مردم و حتی رسیدگی درمانی افرادی که  به مراکز درمانی مراجعه می کنند تحت الشعاع قرار داده است و بعضا سلامت مردم را بواسطه محدودیت های اینترنتی که برای مراکز درمانی دست و پاگیر شده است به مخاطره افتاده  است اگر  مقامات می گویند کشور در آرامش به سر می برد تلقی افکار عمومی این است که آرامش مورد ادعای مقامات با محدویت های  اینترنتی در تضاد است .

۱۰-آزادی دانشجویان، خبرنگاران، هنرمندان و گروه های مرجع و همچنین رسیدگی عادلانه  و صادقانه به موضوع  فوت خانم مهسا امینی و برکناری مقصرین این حادثه دردناک و به رسمیت شناختن حق اعتراض و تامین امنیت آن توسط نهادهای مسئول به عنوان راهکار کوتاه مدت برای التیام برخی زخمها پیشنهاد می شود.

افزودن نظر جدید