رد شایعه اختلاف با برخی گروه‌های اصلاح‌طلب در گفت‌وگوی عارف با خبرآنلاین:

توهم حذف اصلاح طلبان در سال 92 کار دست اصولگرایان داد/اگر دولت بخواهد به دستاوردهايي که سال 92 کسب کرد برگردد، بايد در اردوگاه اصلاح طلبان بماند

خبرآنلاین در گفت‌وگو با رئیس بنیاد امید ایرانیان نوشت:

محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات و تنها نامزد اصلاح طلبان در انتخابات 92 که با کناره گیری اش جایگاه ممتازی در افکار عمومی و در میان جریان اصلاحات پیدا کرده است، از ائتلاف با رقیب می گوید.

محمد رضا عارف پس از انتخابات سال 92 نه از سیاست کناره گرفت و نه به دنبال گرفتن سهم و پست رفت. بلکه همه توان و انرژی خود را گذاشت تا بحث وحدت در اصلاح طلبان به یک نقطه مشخصی برسد. در این میان اما حرف و حدیث های زیادی به میان آمده است. از اختلاف با کارگزاران تا سهم خواهی ها مختلف گروه ها. عارف اما در مصاحبه با ما همه این بحث ها را رد می کند و قویا می گوید با هیچکس اختلافی ندارد. او همچنین می گوید که آماده است که هر روز حرفی را له یا علیه خودش بشوند و البته تا کنون جواب هیچکدام را نداده است.
او در این مصاحبه از تلاش هایش برای اجماع در اصلاح طلبان می گوید و اینکه نظراتش را سایر اصلاح طلبان هم پذیرفته اند. او همچنین از مدلی رونمایی می کند که در آن اصلاح طلبان و اصولگرایان به یک ائتلاف می رسند.

بحث وحدت اصلاح طلبان به کجا رسيد و اصلاح طلبان با چه سازوکاري در انتخابات به اجماع می‌رسند؟

بحث وحدت اصلاح طلبان را در قالب اجماع اصلاح طلبان و به عنوان يک ضرورت از حدود 2سال قبل مطرح کردم. وقتي اين ضرورت را مطرح کردم به رقبايمان هم اين را توصيه کردم که براي آن ها هم باید اين اتفاق رخ دهد. روندي که در صحبت هاي اوليه ام مطرح کردم اين بود  که ما احزاب فراواني داريم ولي آن ها عموما جامعيت ندارند. اگرچه با توجه به قانون اساسي چاره اي جز رفتن به سمت احزاب بزرگ و فراگير نداريم ولی تا آن زمان به طور طبيعي حرکت سیتسی در کشور می تواند حرکت جبهه اي باشد. يعني احزاب مختلف بر اساس مشترکات در قالب جبهه هايي قرار بگيرند. تقريبا در دو سه دهه گذشته هم در کشور همين رويه با نام هاي مختلف بوده است. نام امروزي آن ها جبهه اصلاحات و جبهه اصولگرايان است. من نه تنها  به جبهه اصلاح طلبان که به جبهه اصولگرايان هم اين توصيه را کردم که به سمت اجماع باید رفت. مهمترين  مسئله ما در انتخابات پيروزي مردم است، يعني حضور حداکثري مردم. حضور مردم در صحنه هاي سیاسی و مهم مشکل گشاي ماست. براي اينکه اين مسئله اتفاق بيفتد، بايد در داخل جبهه ها بر اساس اصول مشترکشان و نگاه به آينده‌شان و توجه به منافع آينده سياسي شان اجماع کنند. البته همزمان با اجماع،  ائتلاف با معتدلین رقيب را هم مطرح کردم. واقعا الآن احساس مي کنم که با توجه به شرايطي که در آن قرار داريم که شرايط مناسبي است  و کشور داراي آرامش خوبی است و با اميد و نشاط جلو مي رود، اگر بتوانيم، به يک ائتلاف نسبي هم قبل از انتخابات برسيم مفيد خواهد بود. به طور طبيعي در همه جاي دنيا گروه هاي سياسي بعد از انتخابات به ائتلاف می رسند. نگاه من اين است که ما بتوانيم در مجلس حلقه هاي وصل جریانات اصلي را داشته باشيم. اگر در کشور  مثلا 10 درصد ليستمان مشترک باشد که يک حالت ايده آل است، اين افراد مشترک مي توانند در ايجاد تفاهم و همدلي بین جریانات سیاسی بسيار مفيد و موثر باشند. اين بحث را بيش از دو سال است که مطرح کرده ام و بر آن مصر هم هستم. فکر مي کنم اگر هر دو جريان در درون خودشان اجماع يا وحدت داشته باشند و بعد هم بتوانند به افراد مشترکي در دوليست برسند براي کشور مفيد است و به طور طبيعي مشارکت جدي تر مردم را  در پی خواهد داشت. خوشبختانه روند وحدت و اجماع در داخل جبهه اصلاحات بصورت قابل قبولی جلو می رود و امیدوارم اصلاح طلبان با یک لیست در انتخابات حاضر شوند.

نمي شود که هم رقابت داشت و هم ائتلاف کرد. منظور شما اين است که ما ليستي را ارائه بدهيم که در آن هم اصولگرايان باشند و هم اصلاح طلبان؟

بگذاريد من مثال تهران را بزنم. انتظار داريم که هر دو جريان يک ليست 30 نفره داشته باشند. در اين 30 نفر مي شود تفاهم کرد که 4 يا 5 نفر مشترک باشند. و یادو طرف بپذيرند که دو يا سه نفر از ليست رقيب را که خودشان قبول دارند در ليست خودشان بياورند. يعني 4 يا 6 نفر مشترک باشند. به اندازه کافي افرادي که مقبول دو طرف باشند ما داريم و می توان رقابت را در مورد سایر افراد لیست با جدیت دنبال کرد.

آقاي دکتر بحث اجماعي که الآن مطرح کرديد به کجا رسيد؟ هر روز يک اسمي از ميان اصلاح طلبان در مي آيد. يک روز شوراي هماهنگي، يک روز کميته راهبردي، يک روز شوراي مشورتي و نام هاي ديگر. کي قرار است که بحث وحدت اصلاح طلبان به سامان برسد؟

وجود شوراهاي متنوع طبيعي است و مانعی براي اجماع نيست و مي تواند کمک کننده باشد. قاعدتا احزاب فعال هستند و هر حزبي يک شورا و سازوکاري براي خود دارد. جبهه اصلاحات ، شوراي هماهنگي اصلاحات را دارد که مجموعه احزاب اصلاح طلب هستند. آن ها فعال هستند. بزرگان و نخبگان اصلاحات قاعدتا شوراهاي مشورتی مربوط به خودشان دارند و حضور و تاثیرگذاری آن ها در صحنه انتخابات قاعدتا بايد بر مبناي حرکت شورايي و مشورت باشد. وجود شوراهاي متنوع و متکثر طبيعي است. آنچه که مهم است اين است که فعاليت شوراها به سمت همگرايي و وحدت برود. آنچه که در دوسال گذشته از فعالیت جبهه اصلاحات سراغ دارم اين است که با الگوگیری از روند انتخابات سال 92 و همچنين توجه جدی به مشکلاتي که در انتخابات سال 84 در برابر اصلاح طلبان ايجاد شد ه اين فعاليت ها به سمت همگرايي و در نهايت اجماع می رود.

خيلي ها بر اين باورند که اختلاف اصلي در اين شوراها به خصوص آن تشکيلاتي که مسئوليتش با آقاي موسوي لاري است، اختلافي است که کارگزاران با احزاب کوچکتري مانند اعتمادملي دارد. آيا شما با اين مسئله موافق هستيد؟

اختلافی بین احزاب اصلاح طلب در اصول وجود ندارد. خشبختانه در حال حاضر روی راهبردهای اصلی در جبهه اصلاحات توافق خوبی حاصل است. ما راهبردهايي را از دو سال پيش مطرح کرديم. در گام هاي اوليه اختلاف هايي بود. خوشبختانه تقريبا همه آن راهبردها به صورت اجماعي پذيرفته شده است. اولا ما اجماع کامل را مطرح کرديم. بعضي از دوستان اجماع نسبي را مطرح مي کردند. ما کسب اکثريت مجلس را مطرح کرديم. بعضي از دوستان اقليت تاثيرگذار مانند مجلس پنجم مد نظرشان بود. ولی اکنون همه دوستان اصلاح طلب اجماع کامل و کسب اکثریت مجلس را مطرح می کنند و اختلافی اساسی در راهبردها بین اصلاح طلبان وجود ندارد.

مي توانيد اسم ببريد از کساني که اين پيشنهادات را مي کردند؟

همان موقع در رسانه ها مطرح بود. مثلا اگر شما برگرديد به نيمه دوم سال 92 کاملا مشخص است چه کساني اين ها را می گفتند. ما اين راهبردها را از مهر 92 براي انتخابات اسفند 94 مطرح کرديم. اين راهبردها را بر اساس ضرورت هايي که با آن ها روبرو بوديم مطرح کرديم. بحثي که ما شورايمان داشتيم اين بود که پيروزي 92 را فاز اول  پیروزی مي دانستيم و نه فاز نهايي. بايد اين مسير ادامه پيدا مي کرد. براي اينکه اين مسير ادامه پيدا کند بايد اکثريت را در مجلس به دست بياوريم.  و بنابراین به اجماع کامل نياز داریم، حضور بيشتر زنان و نقش آوري بيشتر جوانان را هم نيازمندیم. همچنين از نظر ما محوريت اصلی تصميم گيري بايد حوزه انتخابيه باشد. از تهران براي کل کشور ليست ندهيم. مبناي تصميم گيري را حوزه انتخابيه در نظر بگيريم. اگر اختلافي در حوزه پيش آمد شوراي استان وارد بشود و تصميم گيري بکند. اگر استان هم موفق نشد که رفع اختلاف کند از مرکز در این ارتباط کمک شود. خوشبختانه همه اين راهبردها در حال حاضر در جبهه اصلاحات پذيرفته شده است. بنابر اين ما مشکلي براي رسيدن به اجماع نداريم. به طور طبيعي وقتي وارد مصاديق شديم، ممکن است اختلاف نظر هايي پيش بيايد. طرحي هم براي آن داريم که انشاالله به زودي نهايي و اعلام مي شود. به نظرم براي ما رسيدن به اجماع ساده تر از گذشته است.

اختلاف در شهرستان هاي کوچک مسئله اصلي نيست. در آن جا اگر نماينده اصلاح طلبي تاييد صلاحيت بشود روي آن اجماع مي شود. اصل اختلافات در تهران و شهرستان هاي بزرگ است. اخيرا مصاحبه اي با آقاي مرعشي داشتيم و ايشان از سرليستي شما در تهران استقبال کردند. برخي مطرح مي کردند که اختلاف ميان اصلاح طلبان، اختلاف آقاي عارف با کارگزاران است. آيا اين موضوع صحت دارد؟

من با هيچکدام از جريانات و احزاب اصلاح طلب اختلافي ندارم. اگر نظر مخالفی هم وجود داشته باشد به آن احترام مي گذارم. طبيعت وجود احزاب و گروه های مختلف اختلاف نظر است. اختلاف نظر در تاکتیک ها چيز بدي هم نيست و باعث حرکت مي شود و مي توانيم بهتر عمل کنيم.

اين حرف ها از سر انتخابات 92 پيش آمد و مصاحبه اي که آقاي کرباسچي کردند و گفتند که شما انصراف مي دهيد...

اولا من با هيچ گروه و جرياني اختلاف نظر ندارم. در عين حال افراد مختلف ديدگاه هاي شخصي خودشان را مطرح مي کنند. و دییدگاه ها و نکته نظرات يک نفر که منسوب به يک تشکيلات است لزوما دیدگاه و موضع آن تشکیلات نيست. کما اينکه مي بينيد روزانه افراد و کساني که وابسته به يک حزب و جريان هستند حرف هاي مختلفي مي زنند و ديدگاه هاي خود را مطرح مي کنند و اين طبيعي است. من آمادگي دارم هر روز موضعي را له يا عليه خودم بشنوم و تغيير نکنم.  شما هم تا کنون نديده ايد که ما به اين قبیل مسايل جواب بدهيم. به نظرم اين خيلي خوب است که افراد ديدگاه هاي خودشان را بگويند. آنچه که براي ما مهم است برآيند نظرات و ديدگاه هاست. در مورد سرليستي هم شما ديده ايد که من بارها گفته ام که مسئله ما سرليستي نيست، مسئله ما کل ليست است. ما مي خواهيم که 290 نفرمان سرليست باشند. اتفاقا اگر از حوزه ها تک نامزدی شروع کنيم موفق تر خواهيم شد. ما در آن حوزه ها با ساز و کاری که اندیشیده شده است توانيم به اجماع برسيم. آن ها البته مسايل خاص خودشان را دارند. بعد به حوزه هایی که تعداد نمايندگان يک حوزه از يک نفر بيشتر هستند برسیم. نظر شخصي من اين است که تهران را بگذاريم در آخر تصميم گيري کنيم. قطعا ما در تهران با چالش هايي روبرو خواهيم بود و اين طبيعي است. ممکن است در تهران  مثلا250 نفر نامزد برجسته و واجد شرايط براي مجلس داشته باشيم. انتخاب 30 نفر از بين اين 250 نفر کار بسيار سختي است. بين يک تعداد خوب، خوب ترها را انتخاب کردن کار بسيار سختي است و با چالش هايي روبرو خواهیم شد. اين مسئله به صورت طبيعي پيش مي آيد. انشاالله با يک سازوکاري بتوانيم بين اين 250 نفر خوب 30 نفر خوب تر را انتخاب کنيم.

اما همين خبر اخيري که اعلام شد شما مسئول ستاد انتخابات تهران شده ايد، باز از دورن نشريه اي آمد که منتسب به کارگزاران است...

نمی خواهم وارد این مباحث بشوم ما از مهر 92 در مورد انتخابات فعاليت مي کرديم و شوراهايي داريم و در همه استان ها نظر و مشارکت داريم. اين فقط مخصوص تهران نيست ما در همه استان ها کمک مي کنيم که به اجماع برسيم. اينکه مديريت استان تهران و تهران بزرگ با چه ساز و کاری باشد ، دوستان روي آن کار مي کنند. ما هم کار مي کنيم.

اما هنوز تصميم گيري در اين باره نشده است...

نه هنوز تصميمي قطعی در اين باره گرفته نشده است. ببينيد بحث مديريت ستاد تهران است. يک زماني بحث راهبردهاست. بله راهبردهای استان تهران مانند استان هاي ديگر است. اما اينکه مديريت ستاد تهران به چه صورت باشد هنوز تصميم گيري نشده است.

شما در ديداري که با حزب مردمسالاري داشتيد گفتيد که بايد طرفداران دولت و اصلاح طلبان به يک وحدت برسند. پس از پيروزي انتخابات برخي ها مطرح مي کردند که دولت به خودي خود هوادار ندارد و حمايت اصلاح طلبان باعث پيروزي آن شده است. آيا اين حرف شما به اين معناست که اصلاح طلبان يک جريان مستقل حامي دولت را به رسميت مي شناسند؟

حزب اعتدال و توسعه، حزبي بود که در انتخابات از اول پشتيبان دکتر روحاني بود. در عين حال هر دولتي که تشکيل مي‌شود هواداراني پيدا مي کند. يک عده هوادار و طرفدار دولت مي شوند .ممکن است تشکيلات سازمان يافته و سازمان راي مشخص نداشته باشند اما حضور دارند و تاثير گذار هستند. بنا بر تجربه 92 اصلاح طلبان نبايد از اين گروه جدا باشند و بايد با هم باشند و انشالله به وحدت برسند و در انتخابات فعالیت حود را در قالب یک لیست ساماندهی کنند.

آيا هواداران دولت هم در جلسات وحدتي که صحبتش را کرديد نماينده دارند؟

الآن يک جمع محدود تصميم گير نهايي نداريم. شوراهاي مختلفي فعالیت مي کنند. قاعدتا در جلسات شوراها هواداران دولت هم حضور دارند. جلساتي که خود ما داريم ، دوستاني که به نوعي با دولت مرتبط هستند حضور دارند و خوشبختانه ديدگاه هاي آن ها با ديدگاه هاي اصلاح طلبان بسيار نزديک است. من اجماع و وحدتي که بين هواداران دولت و اصلاح طلبان مطرح کردم را شدني و لازم مي دانم. اگر اين ها جدا بشوند نگران مي شوم که نتيجه چه خواهد شد!

آيا مي شود به خاطر حضور آقاي جهانگيري هواداران دولت را همان حزب کارگزاران هم بدانيم؟

هواداران دولت فراتر از یک  حزب خاص هستند. کارگزاران عضو شوراي هماهنگي اصلاح طلبان است. خود را يک حزب اصلاح طلب مي داند و همه فعاليت هايش را در چهارچوب شوراي هماهنگي اصلاحات تعريف مي کند و تصميماتي که آن ها مي گيرند را علي الاصول رعايت می کنند. من دوستاني که در شوراها هستند را مي گويم. ما شوراي هماهنگي اصلاحات را داريم، جبهه اصلاح طلبان را داريم ، شوراهاي مختلفی داریم و افرادي که تاثيرگذار هستند همگی در خانواده اصلاحات تعريف مي شوند آنچه که من مطرح کردم به عنوان هواداران دولت فرارتر از کارگزاران است. منظور من هواداراني است که در تشکيلات اصلاح طلبي شناسنامه دار نمي گنجند.

اخيرا حزب کارگزاران هم مجمع عمومي داشت. در آن مجمع خانم فائزه هاشمي نهضت کانديداتوري را مطرح کرد. از آن طرف اصلاح طلبان همواره با مسئله تاييد صلاحيت ها در شوراي نگهبان روبرو بودند. به نظر شما اين راهکار خانم هاشمي چه قدر مي تواند مسئله تاييد صلاحيت ها را حل کند؟

نهضت کانديداتوري اگر به اين مفهوم باشد که افرادي که در خودشان توانايي دارند به صحنه بيايند کار بسيار ارزشمندي است. قبلا هم اشاره کردم که هر فردي عقبه اي دارد. اگر يک فرد را بتوان به صحنه آورد ، طبيعي است که عقبه او هم به صحنه مي آيد. اما اگر ما بيش از حد هم کانديدا داشته باشيم، جمع کردن آن کار سختي است. بالاخره يک نفر به ميدان مي آيد و فعاليت مي کند و هزينه هم مي کند. اگر از او بخواهيم که کنار برود، گاهي با مشکل روبرو مي شويم. بنابر اين به نظر من شايد بهترين حالت يک حالت متعادل باشد. در بحث تاييد صلاحيت ها اميدواريم که مبنا قانون باشد. يعني مبناي ما اين است که مي خواهيم انتخابات 94 را در يک فضاي با نشاط و طبق نظر مقام معظم رهبري برگزار کنیم. بنابر‌اين با پای بندی همه دست اندرکاران به اجرای قانون ما نگران رد صلاحيت ها نخواهیم بود.

راهکار شما در مواجهه با شوراي نگهبان چيست؟

راهکار ما تعامل با همه دست اندرکاران انتخابات است. ما معتقديم که بايد با شوراي نگهبان در همه سطوح تعامل کنيم. نشان بدهيم که دغدغه هاي ما و آن ها يکي است. نشان بدهيم که همه ما پايبند به ارزش ها و قانون اساسي هستيم و از اقدامات قانوني هيئت هاي اجرایی و نظارت و همه دست اندرکاران انتخابات تمکين مي کنيم. يعني مي خواهيم انتخابات در يک فضاي آرام و با نشاط و براساس برگزار بشود. شرایط کشور ما به گونه اي است که هيچگونه تنشي را نبايد در انتخابات داشته باشیم و انشالله باید انتخابات در یک فضای خوب که بیانگر همدلی و همزبانی است برگزار شود.

پيش بيني شما از ترکيب مجلس آينده چيست؟

شما اين سوال را از هرکسي بپرسيد مي گويد که ما اکثريت مجلس را به دست مي آوريم. اما با تحلیلی از شرایط کشور خوشبين هستم که اصلاح طلبان و اعتدالگرايان اکثريت مجلس را به دست مي گيرند. به خصوص اگر بازگرديم به روند انتخابات 92 و تحليل هايي که قبل از آن بود و موفقيتي که اصلاح طلبان به دست آوردند، به نظرم بايد از آن روند مراقبت کنيم. بايد در شعار دادن هايمان و در رفتار و کردارمان دقت کنيم. بايد باورهايمان را بيشتر براي مردم بيان کنيم. فکر می کنم که ما مي توانيم اکثريت را در مجلس به دست بياوريم.

سوال مهمي که بايد اکنون پرسيده شود اين است که آيا اصلاح طلبان به فرض پيروزي برنامه مشخصي براي مجلس آينده دارند؟

ما در حال تدوين يک برنامه راهبردي هستيم که انشاالله در آِینده ای نزدیک در اختيار نامزدها قرار خواهيم داد که با مردم مطرح کنند و به مردم بگويند که اگر ما به مجلس برويم مثلا اين 20 الي 30 کار را در اولويت قرار خواهيم داد. بخش مهم آن به طور طبيعي اقدامات نرم است: اصلاح قانون، نگاه به قانون گذاري و ... . تنقيح قوانين يک ضرورت است، ساده سازي قوانين يک ضرورت است. قوانين بايد ساده و شفاف باشند. جهت گيري اصلي قانون بايد ايجاد تسهيلات باشد و نه مچگيري. قانون بايد براي  بالای95 درصد مردم خوب و همراه نوشته شود و نه چند درصدي که احتمالا مي خواهند سو استفاده کنند. بنابر اين بايد نگاه قانون گذاري تصحيح بشود. يعني قانون بايد تسهيل کننده باشد.به طور طبيعي مي شود با آن چند درصد با سازوکارهاي قانوني برخورد کرد. اگر اين نگاه را در قانون گذاري دنبال کنيم به نظرم با هزينه هاي کمتر کشور مي تواند بهره وري بالاتري را دنبال کند. ما به دنبال کاهش بوروکراسی و شفاف سازی قوانین هستيم. در برخی از قوانین ما ،در مورد اجرای یک ماده قانوني يک کارشناس اگر بخواهد مي‌تواند جواب مثبت بدهد و یا جواب منفي. اين زمينه فساد را در کشور ايجاد کرده است. بايد اولويت اصلي را به مقابله با فساد بدهيم.  مرجع قانون گذاري مي تواند در این زمینه نقش کليدي و محوري داشته باشد. در بخش سخت افزاري هم برنامه اي را اعلام خواهيم کرد که آن برنامه بايد با هماهنگي با دولت باشد. شما مي دانيد که مجلس نمي تواند طرحي بدهد که بار مالي داشته باشد. قاعدتا این امور بايد با هماهنگي با دولت باشد. انشاالله ما  در هر دو بخش يک برنامه راهبري را ارائه خواهیم کرد.

برخي از اصلاح طلبان تندرو بحثي را مطرح مي کنند که من مي خواهم نظر شما را درباره آن جويا شوم. مطرح مي کنند که دولت در انتخابات سال 92 با کمک اصلاح طلبان بر سر کار آمد اما در انتخابات 94 مجلس به اصولگرايان و آقاي لاريجاني نظر دارند. شما بحث ائتلاف دو جناح را مطرح کرده ايد. چه قدر اين نظر مي تواند صحيح باشد؟نگاه دولت به انتخابات چيست؟

البته  لفظ تندرو که برای اصلاح طلبان به کار بردید خیلی مناسب نیست اینکه دولت تدبیر  و امید با همگرایی اصلاح طلبان موفق به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری شد کسی شکی در آن ندارد.

ولی در پاسخ به سوال شما باید بگویم  دولت به عنوان تشکيلات قانوني که بايد مجری قانون باشد. اصولا نبايد طرفداري از  هيچ جرياني بکند.

منظور هواداران دولت است و آن بخش سياسي آن، نه تشکيلات دولتي...

اين دولت هيچگاه ادعا نکرده است که  دولت اصلاح طلب است. بنابر اين ما توقع نداريم که همه طرفداران و هواداران دولت اصلاح طلب باشند. قطعا طرفداران ارزشمند و خوبي هم در اردوگاه اصولگرايان دارد و اگر بخشي از دولت با آن ها به نتيجه برسند ما مشکلي نخواهيم داشت. ولي احساس ما اين است که اگر دولت بخواهد برگردد به دستاوردهايي که سال 92 کسب کرد، بايد در اردوگاه اصلاح طلبان بماند و با اصلاح طلبان در قالب يک برنامه مشترک عمل کند.

اما خود اصلاح طلبان هم تا حدودي و در بخشهايي به سمت اصولگرايان متمايل شده اند. به عنوان مثال رجوعي که از سمت اصلاح طلبان به آقاي ناطق مي شود از سمت اصولگرايان نمي شود...

آرزوي ديرينه من اين بوده که هميشه بتوانيم دو جريان اصيل انقلاب، دو جرياني که تاثير گذار بودند و به هيچ وجه حذف شدني نيستند را به هم نزديک کنم. متاسفانه در مقاطعي ، رقيب ما شبهه حذف اصلاح طلبان را در دستور کار خود قرار داد و خسارات جبران ناپذيري را تحميل کرد. فعلا نمي خواهم وارد اين مقولات بشوم. اما در دستور کار اصلاح طلبان هيچگاه حذف رقيب نبوده است. اما در دستور کار رقباي ما حذف جريان اصلاح طلب بوده است. بالاخره اينکه «آخرين ميخ تابوت اصلاحات را کوبيديم»، «فاتحه اصلاحات خوانده شده است»، اين ها واژه هايي است که مطرح کردند و توهم حذف اصلاح طلبان در سال 92 کار دست آن ها داد. ما بايد بر اساس واقعيت جلو برويم. اگر بر اساس واقعيت جلو برويم ارتباط جبهه ها با هم طبيعي است. اما اينکه يک اصولگرا به معنايي که امروزه جا افتاده است بيايد در ليست اصلاح طلبان، نه  لیست ائتلاف ، اين جاي تعجب دارد. ما به عنوان دو جريان بايد هويت خود را حفظ کنيم. اگرچه که ما هيچکدام مرامنامه و اساسنامه روشني نداريم اما بالاخره هر دو جريان يک هويتي دارند و من مصر هستم به حفظ هويت دو جريان. با فرض حفظ هويت معتقدم که ما مي توانيم ائتلاف کنيم. آن وقت مي شود که يک بزرگي از اصلاحات برود در ليست اصولگرايان و بالعکس.

همزمان با انتخابات مجلس انتخابات خبرگان هم برگزار مي شود. اين روزها بحث مثلث جماران مطرح مي شود. شما تا چه اندازه احتمال مي دهيد که در انتخابات خبرگان چهره هايي مانند آقايان هاشمي ، ناطق و خميني با هم ائتلاف کنند؟

مجلس خبرگان براي ما مجلس بسيار مهمي است. خوشبختانه همزماني آن با انتخابات مجلس شوراي اسلامي اثر مثبت مي گذارد. انشاالله مردم حضور جدي تري هم در انتخابات خبرگان و هم مجلس شوراي اسلامي داشته باشند. مهم هم هست و قطعا مجتهدين برجسته اي که در خودشان شرايط نامزدی را مي بينند به صحنه بيايند. از جمله همين بزرگاني که اسم برديد. من نمي خواهم دخالت کنم و توصيه کنم که چه کسي بيايد و چه کسي نيايد. خودشان بايد تشخيص بدهند. ولي مجلس خبرگان جايگاه بسيار بالايي دارد و انتظار مردم و ما هم اين است که هر مجتهد برجسته اي که در خود صلاحيت مي بيند و شرايط را مي بيند به صحنه بيايد.

اصلاح طلبان برنامه خاصي براي اين مجلس ندارند؟

انشالله در انتخابات مجلس خبرگان هم حضور جدی خواهند داشت.

سوال آخر من هم درباره دولت است. آقاي روحاني در حالي دولت را تحويل گرفتند که در همه زمينه ها مشکلات اساسي داشتيم. آنگونه که از عملکرد ايشان مشخص است اولويت اصلي ايشان سياست خارجي و اقتصاد است. در بحث فرهنگ و سياست داخلي به نظر مي رسد تنها به برخي اظهارات در مقاطع مختلف بسنده کرده اند. البته اين هم طبيعي است، چراکه ايشان نمي توانند در همه مسايل به يکباره ورود پيدا کنند. شما در انتخابات با کناره گيري خود به دولت کمک کرديد. چرا اکنون در اين زمينه ها ورود پيدا نمي کنيد و مثلا در بحث فرهنگ و حجاب و سياست داخلي اين فضايي که تنها گاهي تک صداي از شخص خود آقاي روحاني شنيده مي شود شما اظهار نظري نمي کنيد؟

خيلي نکته مهم و ظريفي را مطرح کرید. منش ما از ابتدا اين بود که ببينيم دولت در چه شرايطي روي کار آمده است. ما این مساله را خوب درک مي کرديم .انتقاد رسانه اي عليه دولت را بي انصافي مي دانستم، اگرچه انتقاد را يک ضرورت مي دانم. منتها شايد انتقاد برخي افراد از دولت حاشيه سازي بکند. من به دوستان و جوانان همیشه مي گويم که ضرورت دارد که انتقاد کنيد، اما انتقاد سازنده و موثر و با هدف اصلاح و نه مچگيري. بايد شرايط دولت را درک کنیم. نظر  من از ابتدا اين بود که بايد از اين دولت حمايت کرد و تاکنون  سعي کرده ام م که از رسانه اي کردن راي و نظر انتقادي پرهيز کنم. اما هر از گاهي که در خدمت دولتيان هستم  نظراتم را به آنها می گویم  بر این باور که دولت بايد برنامه جامعي داشته باشد. درست است که اولويت دولت ها مي تواند متفاوت باشد اما کشورداري طوري نيست که شما بتوانيد بعضي مسايل را ناديده بگيريد. ما پيشرفت هماهنگ و پايدار را مي خواهيم. در سياست خارجي همانگونه بايد عمل کنيم که در سياست داخلي، در بخش فرهنگ و ... . خوشبختانه ما در اين زمينه ها اسناد بالادستي هم داريم. امیدوارم که دولت آقاي روحاني ازموفقيت ارزشمندي که در سياست خارجي به دست آورد کمک بگيرد تا انشاالله در بقيه بخش ها هم موفق باشد. ما در تعامل با دنيا موفق شديم. نگاهي که دنيا به ما داشت اصلاح شد. بايد اين تعامل را در داخل کشور هم بياوريم. بالاخره ما با مشکلاتي در جامعه روبرو هستيم که بايد با تعامل حل شود دولت مي تواند همان تجربه را در داخل کشور هم دنبال کند. مسايل اقتصادي و معيشتي مطالبات جدي مردم است. فصل سوم قانون اساسي جزو مطالبات مردم بوده است. يعني اجرايي شدن همه اصول و همه بندهاي آن. در مناظره ها و بحث هاي مبارزاتي هم مطرح شده است که انشاالله دولت در اين بخش ها هم بتواند موفق باشد. ما هم باید پشتیبان دولت باشیم و در اجرای برنامه های آن کمک کنیم.

اگر خود شما در سال 92 رئيس دولت شده بوديد چه کارهايي مي کرديد که الآن دولت نکرده است؟

برنامه ايران فردا مشخص است. من همان موقع اولويت ها را مطرح کردم. اولين اولويت من مقابله با فساد بود.

شما دولت را در مبارزه با فساد موفق مي دانيد؟

من در جريان نيستم که اين دولت در مبارزه با فساد چه اقداماتي انجام داده است. نمود بيروني آن مهم است که مردم احساس کنند که اراده جدي براي مبارزه با فساد وجود دارد.  در بخش هاي ديگر هم راهبردهايم را اعلام کرده بودم. نگاهي که داشتم حرکت جامع و فراگير و همزمان است. البته با اولويت هاي مختلف. من  همان برنامه ايران فردا را اجرا مي کردم .

 

افزودن نظر جدید