- کد مطلب : 17704 |
- تاریخ انتشار : 6 خرداد, 1397 - 10:53 |
- ارسال با پست الکترونیکی
جنم سیاستورزی عارف
معاون اول خاتمی در وضعیت غلبهٔ یاس و ناامیدی بر سپهر سیاسی ایران، در تقویت سیاست امید در کالبد نیمه جان سیاسی ایران، کارگردانی کرد. استثناطلبان حضور زینتیاش را برای رقم زدن صحنهای مهندسی شده و ناموثر طلب میکردند و او ایثارگرانه از وجود خود، برای سیاست امید و اصلاح، برگی برنده ساخت. وی در شرایط فقدان و بن بست تدبیر و تصمیم ، به زایش تدبیر و تصمیمی امید آفرین و بن بست شکن یاری کرد.
سیاست را در روایتی دیگر، نزاع مهندسیها مینامند؛ عارف در این تعریف، اضلاع مثلث و هندسه مهندسی رقیب را چنان دچار بی قراری کرد که امکان تکوین هندسهای جدید و شکیل، برای بازندگان خرداد 92 همچنان امکان پذیر نیست. در یک کلام او نشان داد که جنم سیاست ورزی در وضعیت عسرت سیاست اصلاح جویانه را به نحو احسن داراست. در شرایطی که کادرهای توانای اصلاحات در حبس و حصر به سر میبردند، او پرچم اصلاحات را با مدد و راهنمایی بزرگان اصلاح و اعتدال در دست گرفت و به بخشی از مهندسی معکوس اصلاح طلبان برای عبور از بحران یکپارچگی قدرت، تبدیل شد. در شرایطی که هر نوع بازگشت اصلاح طلبی به قدرت، ناممکن مینمود، عارف در هموار کردن مسیر خردگرایان منافع ملی محور برای ورود به حاکمیت، امیدوارانه سیاست ورزی کرد. سیاست ورزی عارف چقدر شبیه به این تعریف ماکس وبر از سیاست است، وقتی ذهن و ضمیرمان را به فضای متصلب سیاست مسدود و بن بست تخاصم دهه منتهی به خرداد 92 رهنمون کنیم؛"
سیاست یعنی عبوری سخت و کند از خلال موانعی درشت و دشوار؛ عبوری شورمندانه و همزمان سنجیده. این کاملاً درست است، و همه تجربه تاریخ گواه درستی آن است، که اگر کسی پیشتر سودای رسیدن به هیچ ناممکنی را در سر نپرورانده و سخترویانه در جهان پی نگرفته بود، آنچه امروز امکانپذیر است، هرگز ممکن نمیشد. " در ادامه همین سخنان است که وبر خصوصیت مرد سیاسی مد نظر خود را نمایان میسازد:"
فقط کسی جنم سیاستورزی دارد که مطمئن باشد اگر جهان [روزی] در چشم او، برای آنچه او در سر دارد، خیلی ابلهانه و حقیرانه هم به نظر رسید، باز هم او از پا نمینشیند. فقط کسی جنم سیاستورزی دارد که بهرغم همه اینها باز هم [در چنان روزی] بتواند بگوید: «علیرغم همه اینها.»**
عارف در عصر عسرت، سیاست ورزی با جنم بود که علیرغم همه بن بست ها، در به صحنه بازگرداندن و زایش سیاست امید و اصلاح مؤثر واقع شد.
دوم؛
عارف، اما در نقش رئیس فراکسیون امید و البته رئیس شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان مورد نقد جدی جنبش اجتماعی و بدنهٔ اصلاحات قرار گرفته است.
لیست امید مجلس، فراکسیون امید و لیست شورای اسلامی پایتخت، قصه پرغصه شهرداری تهران و انفعال و کرختی دولت اعتدالی، در ستاندن امید و سوزاندن سرمایه اجتماعی مؤثر افتاده است. مطالبات جامعه جنبشی در عرصههای اقتصاد و سیاست داخلی، با یک تصلب غلیظ همراه است. علاوهٔ مشکلات اقتصادی فراوان، زنان و جوانان به عنوان موتور محرکه سیاست امید، با ناامیدی فزایندهای مواجهاند.
سوم؛
به میزان نقش عارف در پیروزیهای مکرر بهبود خواهان، انتظارات جامعه جنبشی از وی فزونی یافته است، همچنانکه که به میزان انفعال و اصلاح ستیزی از درون دولت، نارضایتیهای انباشته شدهای از ایشان شکل گرفته است.
عارف برای رهانیدن خود و اصلاح طلبان از وضعیت انسدادی کنونی و دمیدن روحی تازه به کالبد اصلاحات در ایران، نیازمند تصمیماتی خلاقانه است. به نظر میرسد با در پیش گرفتن مجموعهای از کنشها و واکنشها، گفتگو و رایزنیهای درون جناحی، گفتگوهای بین جناحی و...میتواند در غنی سازی اصلاح طلبی و تزریق امید به بدنه اجتماعی تلاش نماید؛
۱-از وضعیت کنونی نسبت به دولت عبور کرده و دولت را به مسئولیتهایش در قبال جنبش اجتماعی حامی و مطالباتش، آگاه سازد.
۲-دولت را از استمرار انفعال بنیان برافکن کنونی بر حذر بدارد.
۳-زبان گویای مطالبات جنبش اصلاحی باشد.
او نباید نقش ترمز جامعه جنبشی را که استثناطلبان از او انتظار دارند، بازی کند.
۴-در گفتگو با بزرگان اصلاحات در تغییر تاکتیکها و استراتژیهای جبهه اصلاحات پیشگام شود.
۵-ملاحظات دولت را بر مجلس و فراکسیون امید تحمیل نکند.
۶-برآیند خواست جنبش اصلاحی باشد؛ نگذارد اصلاح طلبی در انفعال مسدود گردد و در رادیکالیسم بر باد رود. استمرار وضعیت کنونی، اصلاح طلبی را از پویایی تهی ساخته و هژمونی این گفتمان را با چالش جدی مواجه میکند.
۷-خط قرمز تحولات، مصالح و منافع کلان ملی باشد، نه مصالح باندها و طیفهای درون جبههٔ اصلاحات. بر عارف و اصلاح طلبان لازم است در عمل نشان دهند، کنشهای آنان معطوف به مصالح کلان ملی، کلیت جبههٔ اصلاحات و مطالبات جامعه جنبشی است.
غلبه روزمرگی و انسداد در اصلاح طلبی، پیروی واکنشی اصلاح طلبی معطوف به خواست رقیب و رقص با ساز رقیب، ایجاد فاصله بین رأس و بدنهٔ اصلاحات، عدم توازن بین واقع بینی و آرمان خواهی، عدم هارمونی بین اعضا و نوازندگان سمفونی اصلاحات و... اصلاح طلبی را در بن بستی بنیان برافکن رهنمون خواهند کرد.
عارف به شرط تغییر و روزآمد کردن برخی تصمیمات، میتواند هماهنگ کنندهای مطمئن در صف جریان اصلاحات باشد. ایشان میتواند از سویی رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، به عنوان عالیرتبه ترین و محور وحدت اصلاح طلبان باشد و از سویی برای کارآمد کردن این نهاد، از مشورت جمعی مجرب که تراز اصلاح طلبیشان مصالح ملی است،به صورت مکرر بهره مند شود و تصمیمات نهایی و مهم را با مشورت کانون اصلاح طلبی، سید محمد خاتمی، اتخاذ نماید. اتاق فکر جریان اصلاحات را متشکل از تئوریسینهای این جریان سامان دهد و اصلاح طلبی را زمینه پرورده، زمان پرورده و روزآمد نماید، که اصلاح طلبی نیازمند انداختن طرحی نو است.
**ترجمه عبارت وبر از تعریف سیاست را از استاد ارجمندم جناب دکتر مجاهدی از فقرهای از سخنرانی وبر با عنوان سیاست به مثابه حرفه، وام گرفتهام.
افزودن نظر جدید