حزب آقای شهردار در رؤیای تصاحب ٣٠ کرسی پارلمان

شرق نوشت:قالیبافی‌ها سوداي تصاحب ٣٠ کرسی تهران از پارلمان را دارند. شاید از آنجا هم به پاستور برسند.

 تجربه‌ای که یک ‌بار ائتلاف آبادگران در سال ٨٢ و بعد٨٤ تکرار کردند، چرا سال ٩٤ برای اخلافشان تکرار نشود؟ آن سال، آنها علاوه بر شورا و شهرداری، همه کرسی‌های مجلس هفتم را هم از آنِ خود کردند و دو سال بعد هم شهردار وقت تهران را به ریاست‌جمهوری رساند. این رؤیایی است که ساکنان طبقه هفتم ساختمان بهشت این روزها می‌بینند: رؤیای بهارستان و پاستور. تحفه‌ای که ١٠ سال قبل آبادگرانی‌ها در دامن «احمدی‌نژاد» گذاشتند چرا دو سال دیگر «آزادگی ایران اسلامی» را تقدیم قالیباف نکند. برای «قالیبافی» که دو بار عزم ریاست‌جمهوری کرده و ناكام مانده است، بلدیه تهران حکم سکوی پرش را دارد. او تابه‌حال همه راه را رفته است. از ائتلاف تا تک‌روی، به جز تحزب. حالا این را هم امتحان می‌کند. اگرچه معادلات سیاسی در این ١٠ سال تغییر کرده است. تجربه‌ها اندوخته شده، بازیگران جدیدی به میدان آمده‌اند و لزوما راه رفته دو بار پیموده نمی‌شود اما می‌توان به آن دلخوش بود.
بعد از تأیید و تکذیب‌ها، دیروز بالاخره اعلام شد که حزب «آزادگی ایران اسلامی» متعلق به «عیسی کاکوئی»، مشاور شهردار تهران، مجوز گرفته است. این خبر را خود «کاکوئی» با عنوان دبیرکل موقت این حزب به خبرگزاری تسنیم داده است. او گفته به‌ زودی قرار است پیش‌کنگره و کنگره حزب هم برگزار شود. تاکنون جزئیات بیشتری منتشر نشده است و این در حالی است که شهردار تهران پیش‌تر گفته بود: «ما حزبی به ثبت نرسانده‌ایم»؛ شاید منظور شهردار تهران این بوده است که او قرار نیست عنوان رسمی دبیرکل را داشته باشد یا در شورای مرکزی آن حضور پیدا کند. احتمالا او قرار است در نقش پدرخوانده پشت صحنه باقی بماند، اتفاقی که در ایران هم بی‌سابقه نیست. «هاشمی‌رفسنجانی» هیچ وقت در حزب کارگزاران حضور رسمی نداشت اما این حزب از همان ابتدا با نام او یکی شده است.
«محسن رضایی»، هم هیچ‌وقت وارد هیچ حزبی نشد. اما حزب کم‌فعالیت «توسعه و عدالت» غیرمستقیم حزب رضایی تعبیر می‌شود، اگرچه هیچ‌وقت نمود پررنگی در هیچ انتخاباتی نداشته است. «رضایی» بعد از سال ٨٨ هم پیشنهاد ایجاد تشکلی تحت‌عنوان «جبهه ایستادگی» را داد اما خودش رسما به آن ورود نکرد و بر داشتن عنوان «پدر معنوی جبهه» اکتفا کرد. هر دو این تشکل‌ها هیچ‌وقت در فضای سیاسی جدی گرفته نشدند. بااین‌حال قضاوت درباره حزب نزدیک به قالیباف هنوز زود است. «قالیباف» در سیاست تشکیلاتی‌تر از «رضایی» عمل می‌کند و قطعا در عرصه سیاست خود را تمام‌شده نمی‌بیند. اما نکته قابل‌تأمل دیگر درباره این حزب رابطه آن با جریان اصولگرایی و احزابی است که این روزها سعی می‌کنند در انواع و اقسام اشکال و قالب‌ها به همگرایی برسند. یک بار اعلام شده بود که جامعه روحانیت مبارز قرار است با «قالیباف» دیدار کند، خبری که بعدا تکذیب شد. مشخص نیست که حزب جدیدالتأسیس با عطف به همان تجربه گذشته می‌خواهد برای ورود به مجلس یکه‌سواری کند یا تن به ائتلاف با اصولگرایان می‌دهد؟
از میان شهرداران تهران «کرباسچی» هم یک آدم حزبی بود. البته وضعیت او در آن زمان به «قالیباف» شبیه‌تر بود تا «احمدی‌نژاد». «احمدی‌نژاد» یک استاد ناشناخته دانشگاه علم و صنعت با پیشینه استانداری یک استان نه‌چندان مهم بود که آبادگران بر صندلی شهرداری تهران نشاندش. «کرباسچی» اما استاندار سابق اصفهان و چهره‌ای شناخته‌شده بود که وارد کارگزاران شد. با این تفاوت که او تا این لحظه سودای ریاست‌جمهوری نداشته است.

افزودن نظر جدید