روایت فاطمه دانشور از آسیب های اجتماعی در ایران:

خیانت در زنان متاهل به‌شدت رو به افزایش است/به خاطر افشای تجاوز در کمپ شفق، تهدید شدم

اینجا دفتر فاطمه دانشور است. زنی که می‌گویند یکی از ثروتمندترین زنان ایران است اما دفترش بسیار ساده است. او رییس کمیسیون اجتماعی شورای شهر تهران است و به اعتقاد بسیاری یک تنه در حوزه آسیب‌های اجتماعی ایستاده تا معضلات را حل کند. ماجرای شکایت از او بر سر کمپ شفق، بار دیگر نام او را بر سر زبان‌ها انداخت تا نشان دهد همچنان پای اهدافش ایستاده است.در همان زمان مصاحبه یک خبر به او می‌رسد که توانسته یک فرزند را بگیرد. مادر زایمان کرده و فرزند ششم را باردار بوده است. یک بچه را به قتل رسانده و بقیه بچه‌ها را فروخته؛ مادری که شیشه می‌کشد. می‌گوید: «ما هرچه نامه‌نگاری کردیم که بچه را به مادر معتادش ندهید اما کسی گوش نداد تا اینکه به بیمارستان زنگ زدند که بچه را به مادر تحویل ندهند. باید سیستم درست شود. مگر برای چند کودک من می‌توانم شماره وزیر را بگیرم!» این شرح مصاحبه «امید ایرانیان» با فاطمه دانشور؛ عضو و رییس کمیته اجتماعی شورای شهر است. او از هر بخشی سخن می‌گوید و معتقد است باید مسوولان را نسبت به معضلات اجتماعی حساس کنیم.

اسم شما با محله هرندی عجین شده است. در ماجرای محله هرندی چقدر مسوولان با شورای شهر همکاری کردند؟

سال گذشته که شهرداری با نیروی انتظامی، دادستانی، ستاد مبارز با مواد مخدر، وزارت بهداشت و درمان و بهزیستی بسیج شد تا مداخلاتی در منطقه هرندی که منطقه آسیب‌خیز است انجام بدهند؛ در هیچ کدام از جلسات تصمیم‌سازشان نه تنها گروه‌های مردم‌نهاد را راه ندادند بلکه من را هم به‌عنوان نماینده مردم و کسی که کمیته اجتماعی شورای شهر را راهبری می‌کردم و خیلی از مسایل را از نزدیک دیده بودم؛ در سیاست‌گذاری‌ها، تصمیم‌سازی‌ها و برنامه‌هایی که برای مواجهه با این مشکلات بود مشارکت ندادند. بنابراین برنامه از نظر ما که درگیر ماجرا بودیم ایراد داشت. مثلا در خصوص جمع‌آوری زنان کارتن‌خواب، برخورد اردوگاهی کردند یعنی زنان را جمع کردند و به جایی به اسم «شفق» بردند و نتوانستند و عملا شفق طرحی شکست خورده شد.

 

و این بحث منجر به شکایت از شما شد؟

خیر. صرفا به تهدید به شکایت بسنده شد.

این مبحث را به بخش عدم‌مشارکت دادن گروه‌های مختلف در آسیب‌های اجتماعی گره بزنید؟

اینکه تا ما حرفی می‌زنیم اینها انکار و تهدید می‌کنند، منجر به حل مشکل نمی‌شود. ما می‌گوییم ما هم جزو همین مردم هستیم و دغدغه داریم و ما را هم در گوشه‌ای از کار در ارایه راه‌حل‌ها مشارکت بدهید. نه من دانشور، که البته وظیفه‌تان است مشارکت بدهید چون نماینده مردم هستم اما دیگر NGOها‌(سازمان‌های مردم‌نهاد) را که قبول دارید و واقعا دارند کار می‌کنند، در مسایل مشارکت بدهید. مشکلات اجتماعی؛ راهکارهای اجتماعی می‌خواهد. راهکارهای اجتماعی یعنی با مشارکت مردم، سازمان‌های مردم‌نهاد، مشارکت کنشگران اجتماعی و مددکاران اجتماعی این مشکلات حل شود. برخورد نظامی و قهری و اجباری هیچ‌گاه در حل مشکلات اجتماعی جواب نمی‌دهد.

 

بارها اعلام شده است بعد از انقلاب اسلامی، این روزها بدترین روزها در زمینه آسیب‌های اجتماعی است. از دیگر سو، اعلام موارد آسیب‌های اجتماعی تعبیر به سیاه‌نمایی می‌شود. شما فکر می‌کنید باتوجه به اینکه مشکلات اجتماعی دیگر قابل انکار نیست، این پنهان‌کاری به چه دلیل است؟

ما یک‌سری شعارها و اهدافی داشتیم که انقلابیون، پدران ما و نسل قبلی ما به‌دنبال این شعارها بودند؛ یکی از این شعارها تحقق عدالت اجتماعی بود، اینکه در واقع بخواهند فاصله طبقاتی کم شود. همین عدالت‌خواهی انقلابیون باعث تدوین اصلی در قانون اساسی به اسم اصل 29 شد که در این اصل قانون اساسی برخورداری از رفاه و تامین اجتماعی برای آحاد ملت حقی شد همگانی و دولت موظف به اجرای این اصل شد. عملا ما دیدیم دولت‌ها در مقاطع مختلف نتوانستند این اصل را عملیاتی کنند. همچنین یک‌سری تصمیماتی برای عملیاتی شدن این طرح در نظر گرفته شد مانند تاسیس نهادهای حمایتی خارج از سه قوه، تاسیس کمیته امداد و بنیاد مستضعفان. این همه بنیاد و نهادسازی صورت گرفت و قانون هم می‌گوید دولت موظف است این کارها را بکند اما با تمام این نهادها و باری که بر دوش دولت است، باز هم معضل سر جای خودش است. پس وقتی عملا می‌بینیم نتوانستیم به آن اهداف و شعارهای انقلابیون جامه عمل بپوشانیم، طبیعی است برای اینکه فرار کنیم از این قضیه می‌گوییم اصلا وجود ندارد! درصورتی‌که واقعیت این است که وجود دارد و پدیده‌های اینچنینی، پدیده‌های نامطلوب و ضروری هستند که در تمام دنیا وجود دارند. در اروپا، امریکا و هند وجود دارند و در ایران هم وجود دارند. در تمام دنیا با پذیرفتن این مساله، دارند این آسیب‌ها را مدیریت و کنترل می‌کنند ولی ما مدیریت و کنترل نتوانستیم بکنیم. از دیگر سو، به نظر من هنوز ابعاد فاجعه دست مسوولان نیامده است و هنوز زوایای پنهانی دارد که مسوولان درکش نکرده‌اند.

از بیرون شما را یک فرد بازرگان و اقتصادی هم می‌دانند. شما گفته بودید اگر 80 میلیارد تومان به شما بدهند، می‌توانید مشکل کودکان کار را حل کنید. روزبه کردونی، معاون اجتماعی وزارت کار به شما پاسخ داده بودند؛ معضل کودکان کار فقط مالی و اقتصادی نیست اگر نه کشورهای سرمایه‌داری این معضل را حل می‌کردند. در حال حاضر هنوز روی این موضوع تاکید دارید؟

تمام اینها از عدم شناخت صحیح کودکان کار سرچشمه می‌گیرد. هنوز هم که هنوز است یک تعدادی از مسوولان و عموم مردم ما فکر می‌کنند؛ پشت سر کودکان کار باند وجود دارد. یک‌سری باندهایی وجود دارد که کودکان را به کار می‌گیرند. شاید این به اعتقاد من در حدود 10‌درصد باشد. البته در مورد ‌درصدش مطمئن نیستم ولی‌درصد بسیار کمی از کودکان کار هستند که در باندها کار می‌کنند، اکثریت آنها در خانواده هستند، یعنی برای تامین معیشت خانواده کار می‌کنند. خانواده این افراد چه کسانی هستند؟ چون من مدت‌هاست روی مبحث کودکان کار فعالیت کرده‌ام و پرونده‌های زیادی از این بچه‌ها را مطالعه کرده‌ام، می‌گویم که این کودکان در سطوح مختلف قرار می‌گیرند. سطح ایرانی شامل خانواده‌هایی که پدر و مادر هر دو ایرانی هستند. خانواده‌هایی که مادر ایرانی و والد تبعه افغانستان است. خانواده‌هایی که دو والد افغان هستند و موارد غیر که تعدادش کمتر است. بیشتر این بچه‌ها برای خانواده‌های مهاجر یعنی اتباع بیگانه هستند. وقتی می‌بینیم این افراد به‌خاطر فقر و تامین معیشت، کودکان‌شان را به کار وا می‌دارند یا پدران از کار افتاده که باز چنین اقدامی می‌کنند تا معیشت‌شان تامین شود، به ضعف تامین اجتماعی می‌رسیم همچنین این مساله که برای کارگرانی که از کار افتاده می‌شوند تدبیری نداشته‌ایم. قوانین ما از جامعیت کافی برای مهاجرین برخوردار نیست. مهاجرین از حقوق کافی در کشور ما برخوردار نیستند و همین ضعف قوانین موجب می‌شود از بسیاری از خدمات بی‌بهره باشند، حتی از بدیهی‌ترین حق یک آدم که می‌تواند هویتش باشد اینها بی‌بهره‌اند. در نتیجه بسیاری از مشکلات اینها ناشی از مشکلات مالی و نبود تامین معیشت است. از دیگر سو، بحث نبود آموزش هم در مورد این کودکان وحشتناک است. به همین دلیل ما معتقدیم مداخلات در مورد این بچه‌ها و خانواده‌ها هم باید آموزشی، فرهنگی و توانمندی باشد و هم حمایتی؛ تا اینها برای تهیه حداقل‌های زندگی گرفتار نشوند. واقعا کودکان کار به‌ویژه دختربچه‌ها شرایط بسیار سختی دارند، یک دختر بچه در طول ماه که کار می‌کند، سود پولش در حدود 150 تا 200 هزار تومان می‌شود. بعد که می‌پرسیم با سود پول چه می‌کنید؟ می‌گویند برای اجاره خانه پرداخت می‌کنند. همچنین هیچ‌کدام از افراد یارانه دریافت نمی‌کنند. یعنی چون اوراق شناسایی و هویت ندارند از خدمات اجتماعی برخوردار نیستند. در صورتی‌که با یک برنامه‌ریزی کوچک می‌توان این افراد را از یک‌سری حمایت‌های حداقلی معیشتی برخوردار کرد.

 

وزارت بهداشت چقدر با شما در تحویل ندادن نوزاد به مادر معتاد همکاری می‌کند؟

با من همکاری می‌کند ولی مساله من نیستم. خیلی داریم تلاش می‌کنیم تا سیستم درست شود.

وزات بهداشت اعلام کرده بود در خصوص تحویل ندادن نوزاد به مادر معتاد مسوولیت نمی‌پذیرد؟

مشکل همین‌جاست، در حال حاضر با هر فردی حرف می‌زنیم پشت تریبون رسانه می‌گویند مسوولیت قبول نمی‌کنیم.

وقتی نوزاد را به بهزیستی تحویل بدهند، ‌آیا بهزیستی این بودجه را دارد تا بتواند از این کودکان نگهداری کند؟

بهزیستی تحویل می‌گیرد و بعد از اینکه بچه که از مادر معتاد متولد شده سالم شد سریع کودک برای فرزندخواندگی می‌رود. من در حال حاضر خانواده‌ای را می‌شناسم که هفت سال است در نوبت فرزندخواندگی است و بارها از من خواسته‌اند پادرمیانی کنم تا در اولویت قرار بگیرند. خب چرا این بچه‌ها را به این خانواده‌های سالم نمی‌دهند. فقط یک سیستم باید طراحی بشود. همین بچه‌های کار چقدر به آلمان رفتند. بچه‌های نوجوان و بزرگ که یک خانواده آلمانی آنها را به فرزندخواندگی قبول کردند. اینها می‌گویند همه‌چیز پول نیست؟! چرا پول نیست؟ یک بخشی سرمایه است و بخشی هم کار فرهنگی. با دادن بخشی از یارانه‌ها، خیلی از این کودکان سر کار می‌روند.

شما به‌عنوان عضو اجتماعی شورای شهر، قدرت اجرایی در این مسایل دارید یا فقط پیشنهادات را می‌دهید؟

متاسفانه ما فقط سیاست‌گذار هستیم. خیلی قدرت اجرایی نداریم و به حرف‌مان هم خیلی گوش نمی‌دهند.

در مجلس گذشته کمیسیون اجتماعی در مورد معضلات اجتماعی با شما به‌عنوان عضو اجتماعی شورای شهر تهران تعاملی داشت؟

من خیلی ارتباط گرفتم، خیلی ضعیف بودند و دغدغه‌شان نبود. بارها جلسه گذاشتم و حتی گفتم طرح به هزینه خودم آماده کرده‌ام و شما هزینه نکنید و فقط همین طرح را مطالعه بکنید، اما جدی نگرفتند.

چقدر به مجلس جدید در حل معضلات اجتماعی خوشبین هستید؟

چون این نمایندگان تازه بر سر کار آمده‌اند باید به ایشان امیدواری بدهیم. اما چون اصل مسایل را خیلی نمی‌دانند باید زمان بگذاریم تا اصل معضلات را دریابند. ما خیلی انتظار کشیدیم تا دوره مجلس قبل تمام شود، مجلس قبل چون مرتب خودش را درگیر حواشی سیاسی کرده بود و تمام هم و غمش را برای ضعیف کردن دولت گذاشته بود و این موضوع را تمام مردم و شهروندان می‌دانند که مجلس قبلی ما تمام انرژی‌اش را برای ضعیف کردن دولت گذاشت؛ بنابراین ما اصلا جایی پیدا نمی‌کردیم تا مسایل اجتماعی را طرح کنیم و عملا تلاش‌های‌مان بی‌فایده ماند. خیلی انتظار کشیدیم آن مقطع و شرایط تمام شود و خیلی امیدواریم به مجلس فعلی تا درهای این مجلس باز باشد و ما به‌عنوان فعالین اجتماعی، فعالین سازمان‌های مردم‌نهاد؛ نماینده مردم چه در اتاق بازرگانی یا شورای شهر، محلی داشته باشم تا بتوانم ارایه طرح و مساله کنیم و نمایندگان این پیشنهادات را بررسی کنند. اجرایی شدن این پیشنهادات می‌تواند جلوی بسیاری از معضلات را بگیرد.

 

اصلی‌ترین دغدغه شما که ترجیح می‌دهید کمیسیون اجتماعی مجلس دهم در اولویت قرار بدهد چیست؟

یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌هایم که واقعا دوست دارم مجلس توسط کمیسیون اجتماعی در فوریت قرار بدهد؛ بحث مادران و کودکان معتاد و کارتن‌خواب است که متاسفانه ما در هیچ‌کدام از این جاها و دستگاه‌ها محلی برای نگهداری این دو به همراه هم نداریم. از آن بدتر مرکزی برای ترک اعتیاد مادر و کودک نداریم. مرکزی در کل کشور برای ترک اعتیاد زنان باردار نداریم. در بسیاری از شهرها کمپ ترک اعتیاد زنان نداریم. من شخصا دیده‌ام کمپی نبوده که زنان معتاد را بفرستند. حتی در شهرهای اطراف هم دنبال کمپ برای زنان معتاد بودیم و وجود نداشت. کمپ ترک اعتیاد برای مادر و کودک معتاد پیشکش که در تهران وجود ندارد؛ در این شهرها کمپ ترک اعتیاد مخصوص زنان تنها هم وجود ندارد. اینها در مورد کشوری مثل ایران که محل ترانزیت مواد مخدر از افغانستان‌(بزرگ‌ترین صادرکننده مواد به دنیا) است و قرار است از ایران این مواد مخدر حمل شود چطور به این زیرساخت‌ها فکر نکرده‌اند و چطور به این فکر نکرده‌اند که به‌خاطر همین موقعیت سوق‌الجیشی ایران، قطع به یقین مردم آلوده خواهند شد. الان بعد از گذشت این همه سال چه در دوره قبل از انقلاب و چه در دوره بعد از انقلاب، باید به این فکر کنیم که کمپ ترک اعتیاد زنان نداریم یا آنها هم که داریم خیلی موفق عمل نکرده‌اند؟! ما رتبه اول را در دنیا در زمینه مواد مخدر داشته باشیم بعد در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های برنامه توسعه اول تا ششم این مساله را نبینند! یعنی اصلا در اولویت‌ها نباشد. در پنج برنامه عمرانی قبل از انقلاب هم این موضوع نباشد. یعنی در صدر مطالبات همه‌اش در مورد توسعه اقتصادی و عمرانی باشد. اصلا به توسعه اجتماعی فکر نکنید، طرحی برایش نداشته باشید. این موضوع نشان می‌دهد در سیاست‌گذاری‌ها در حوزه اجتماعی، سیاست‌گذاران درباره‌اش حساس نیستند. چه کسی سیاست‌گذاری می‌کند برای تدوین برنامه‌های توسعه؟ مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ و این نشان می‌دهد هنوز به موضوع آسیب‌های اجتماعی حساس نشده است. اگر آن سیاست‌گذاری‌ها را انجام بدهد، دولتی که تدوین برنامه توسعه می‌کند می‌تواند دغدغه‌ها را در برنامه ببیند. بنابراین در چند برنامه تدوین شده خیلی موضوع و محور جامعی به‌ویژه در بحث آسیب‌های اجتماعی نداشتیم و الان حدود یک الی دو سال است این حساسیت از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده است. حداقل امیدواریم حالا که مطرح شده است یک اتفاق خوبی را در دستگاه‌ها و مجلس درباره حل معضلات اجتماعی ببینیم.

باتوجه به بررسی‌ها روی روند آسیب‌های اجتماعی شاهد افزایش خودکشی، قتل و خشونت هستیم. آیا این تغییر به‌قدری بوده که از سوی مسوولان هم محسوس باشد؟

متاسفانه این مسایل بسیار افزایش یافته است. زیرساخت‌های اجتماعی‌مان با شیب رشد آسیب‌های اجتماعی‌مان همخوانی ندارد. یعنی شیب رشد آسیب‌های‌مان رو به رشد است ولی از آن سمت زیرساخت‌ها محدودتر می‌شود. ما بهزیستی را به‌جای تقویت، ضعیفش می‌کنیم. نیروهای بازنشسته که از بهزیستی بیرون می‌آیند اجازه نمی‌دهیم بهزیستی نیروی جدید جذب کند. خب می‌شود محدود کردن سازمانی که متولی این قضیه است، بعد چگونه انتظار داشته باشیم برود به جنگ دیوی که طی این سال‌ها بزرگ شده است. من فکر می‌کنم که فعلا در این حد جلو هستیم که فهمیده‌ایم آسیب‌های اجتماعی خیلی معضل اساسی کشور است ولی هنوز در فهم صحیح مساله دچار اشکال هستیم. چون راهکارهایی که ارایه می‌شود، راهکارهای درستی نیست. مانند تاسیس سازمان اجتماعی زیرنظر وزارت کشور؛ وزرات کشور یک سازمان بسیار سیاسی است و قرار دادن سازمان اجتماعی ذیل یک دستگاه سیاسی می‌تواند باز معضلات را با مخاطره انکار و پنهان‌سازی مواجه کند و باز ما به‌عنوان فعالین اجتماعی نتوانیم حرف بزنیم، چون غولی به نام وزارت کشور آنجاست که کاملا سیاسی است و همه‌چیز را سیاسی برداشت می‌کند و تهدید می‌کند یا اینکه بگوید اگر زیاد حرف بزنید به دادستانی می‌سپارمتان! به اعتقاد من این نهاد اجتماعی باید حتما در ذیل مجموعه‌ای باشد که به این موضوعات مربوط است یا اصلا وزارت رفاه و تامین اجتماعی احیا شود. در دولت آقای خاتمی؛ کشور یک سر متفکر به نام سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی داشت؛ ‌در این سازمان سال‌ها فکر کردند و گفتند چطور مشکل این همه عدم‌هماهنگی میان‌بخشی و دستگاه‌ها را حل کنیم. رسیدند به لایحه‌ای که مجلس ششم آن زمان تصویب کرد و نتیجه‌اش تاسیس وزارت رفاه و تامین اجتماعی شد که هم بخواهد هماهنگی کار دستگاه‌ها را انجام بدهد و هم تحقق اصل قانون اساسی را در دستور کار خودش قرار بدهد که سند فقرزدایی را هم به‌عنوان دستور کار نوشتند. عمر این موضوع به هفت ماه نرسید که دولت نهم آمد و کلا ماجرا را برچید. نه تنها وزارت رفاه را منحل کرد بلکه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را هم از بین برد، و به اعتقاد من این یک صدمه بسیار سنگینی به کشور زد. جبران این همه مدت نبود این وزارتخانه، کار سنگینی است. وزارتخانه‌ای که تمام کشورها دارند و ما حذفش کردیم و سه وزارتخانه را در هم ادغام کردیم: شامل وزارت تعاون؛ کار و تامین اجتماعی و کل مباحث اجتماعی کشور را در یک معاونت خلاصه کردیم و متولی آن هم اقتصاد خوانده است. اصلا این اتفاقات با عقل جور درنمی‌آید که کل مسایل اجتماعی کشور در یک معاونت اجتماعی خلاصه شود!

 

پیشنهاد شما برای حل این مشکل چیست؟

من می‌گویم باید وزارت رفاه و تامین اجتماعی احیا شود. حالا که این نظریه من قطعا انجام نخواهد شد و می‌رود به سمت تاسیس سازمان اجتماعی؛ جانمایی سازمان در وزارت کشور کار بسیار غلطی است. اگر این سازمان می‌خواهد در یک دستگاه دیگر جانمایی شود، وزارت بهداشت و درمان بهتر است چون در تعریف جهانی بهداشت، بهداشت فقط به معنای پزشکی نیست. سلامت اجتماعی، رفاه اجتماعی و شعارهایی که سازمان بین‌المللی بهداشت می‌دهد بیشتر رفاه اجتماعی را در برمی‌گیرد. قطعا جانمایی‌اش در سیستم وزارت بهداشت خیلی بهتر جواب می‌دهد تا وزارت کشور.

وزارت بهداشت چنین گنجایشی دارد؟

باید وزارت بهداشت را تقویت کرده و بودجه کافی به آنجا تزریق کرد. اگرچه به نظر من باز هم این موضوع امکانپذیر نیست. همان احیای وزارتخانه رفاه اجتماعی از همه بهتر است.

کمی از شورای شهر بگویید؟ می‌گویند فاطمه دانشور در مبحث رسیدگی به معضل آسیب‌های اجتماعی در شورا دست تنهاست؛ این موضوع صحت دارد؟

بله واقعا همین‌طور است. همان‌طور که گفتم فهم موضوع آسیب‌ها یکی از معضلات مهم است و دیگری هم اراده برای حل موضوع است. اراده یعنی اینکه تو واقعا کفش آهنی بپوشی و به مقابله با بحران بروی و من این اراده را خیلی نمی‌بینم، نبود این اراده در اعضا یا شهرداری است. شهرداری بیشتر به‌دنبال آرشیو عملکرد برای سوابقش است و وقتی به یک‌باره شهردار تصمیم می‌گیرد برود به‌دنبال ریاست‌جمهوری، می‌فهمیم این کارهایی که در حوزه آسیب اجتماعی انجام داده بیشتر نمایش است. وقتی قطار درست می‌کنند و کودکان کار را در شهر می‌چرخانند و بعد یک بودجه کلان بابت این کارها از شورا می‌گیرند، فقط نمایش است یا اتفاقاتی که در محله هرندی رخ داد که 6 ماه گرفتند و بردند و باز دوباره این افراد سر خانه اول بازگشتند. این موضوع نشان می‌دهد اراده‌ای برای حل این معضلات وجود ندارد و بیشتر اقدامات نمایش‌گونه است. از دیگرسو، با مدیرانی که آقای قالیباف برای رتق و فتق این امور تعیین می‌کند بیشتر این فرضیه تکمیل می‌شود. به‌طور مثال فردی که برای سازمان رفاه و خدمات اجتماعی منصوب شده است شنیده‌ام لیسانس هنرپیشگی دارد و سوابقش کنسرت‌گذاری بوده است، خب این آدم قطعا نمی‌تواند درکی از آسیب‌‌های اجتماعی داشته باشد مخصوصا که اصلا اعتقادی به مشارکت فعالین مدنی و اجتماعی ندارد.

 

اعضای شورای شهر آیا در حل معضلات اجتماعی همکاری می‌کنند؟

افراد اصلاح‌طلب شورا ازجمله آقای انصاری بسیار همکاری می‌کنند.

شما دو شکایت داشتید. اول اینکه در بحث مساله هرندی از شما شکایت شد و دیگری اینکه شما به همراه اعضای شورای شهر درباره مصارف شهرداری و بودجه‌اش از شهرداری شکایت کردید؟ نتیجه چه شد؟

در مساله هرندی بیشتر تهدید بود و کار به شکایت نرسید، درباره کمپ شفق بود که من گفته بودم در آنجا زن باردار وجود دارد که طبق پروتکل نباید زن باردار را پذیرش می‌کردید و تحت متادون درمانی قرار می‌دادید چون بچه‌اش دچار صدمه و آسیب می‌شود. البته انکار کردند و من اعلام کردم که مستنداتی دارم که نشان‌دهنده این موضوع است.

 

بحث تجاوز در خود کمپ هم وجود داشت؟

بله، خود اظهارات مددجویان بوده است که در فیلم هم این موضوع را بیان کردند ولی ما به‌دنبال محکوم کردن نبودیم بلکه به‌دنبال اصلاح بودیم. خواستیم بگوییم این مشکلات وجود دارد، پیمانکار را عوض کنید و از عوامل مرد که خودشان از بهبودیافتگان هستند و سابقه اعتیاد داشتند و در چنین محیطی حضورشان می‌توانست آسیب‌زا باشد، استفاده نکنید. ما به‌دنبال اصلاح بودیم ولی متاسفانه با تهدید روبه‌رو شدیم، اما من کارم را انجام می‌دهم و تذکرات را می‌دهم.

موضوع دیگر بحث رویای چهار ساله بود که بر اثر اعتیاد فوت کرد. در موارد کودکان معتاد چه خواهید کرد؟

من از رسانه‌ها می‌خواهم در مورد بحث رویا‌ها تلاش کنند. من در صحن علنی شورا از آقای چمران خواهم خواست تا وزیر بهداشت را به شورای شهر دعوت کند برای اینکه این بچه‌ها در بیمارستان متولد می‌شوند و اگر کمی مسوولان بیمارستان در واگذاری نوزادان به مادر و پدر دقت کنند، شاهد ماجرای رویاها نخواهیم بود. کافیست وقتی چهره نشان می‌دهد مادر یا پدر معتادند و کارتن‌خوابند، مسوولان بیمارستان یک ارتباط با بهزیستی بگیرند و بچه را تحویل ندهند. حتی اگر ایراد در قانون وجود دارد سریع اقدام کنند و از مجلس بخواهند در مورد عدم‌واگذاری نوزادان به والدین معتاد و کارتن‌خواب ورود کنند. مادری که دوگانه مصرف است، اوراق هویت ندارد و کارتن‌خواب است، خب نباید نوزاد را به او تحویل داد.

 

در مورد شهرداری چه نظری دارید. شکایتی داشتید درباره مصارف بودجه شهرداری؛ این شکایت به چه مرحله‌ای رسیده است؟

این شکایت را پیگیر هستیم و مسوولش هم آقای حقانی است، ایشان موضوع را پیگیری می‌کند. در شهرداری چند مورد را متوجه شدیم که درباره‌اش حرف‌های زیادی داشتیم. یکی از مواردی که به‌شدت روی آن تاکید داشتم در مورد خیریه امام رضا‌(ع) بود. باتوجه به اینکه هیات امنای این خیریه خانم آقای قالیباف است و اینکه چرا آنقدر زمین و امکانات و بودجه این خیریه گرفته است و دیگر خیریه‌ها نمی‌توانند بگیرند، محل بحث است. در واقع این خیریه را به پرفسور سمیعی منتسب می‌کنند که در واقع ایشان عضو هیات امنا نیست و فقط یک شخصیت سمبولیک است.

بارها اعلام شده که شورای شهر در موارد مختلف تذکر داده است. تا به حال این تذکرات یک موردش به بار نشسته است تا شهرداری عقب‌نشینی کند؟

شورا در خیلی موارد سهل می‌گیرد. متاسفانه حتی عده‌ای از دوستان اصلاح‌طلب ما هم هستند که ممکن است بروند و معامله کنند و آنجایی که باید؛ محکم نمی‌ایستند.

 

یعنی آن جمله شهردار تهران که گفته بود؛ اعضای شورا باج‌خواهی از شهرداری کرده‌اند، درست است؟

ممکن است در مورد تعدادی درست باشد البته نه همه ولی در مورد عده‌ای شاید درست باشند.

شما قبول دارید در شورای شهر جریان اصلاح‌طلبی زیاد منسجم نیستند؟

در کل باید گفت جریان اصلاح‌طلب باید یک مقدار منسجم‌تر، هماهنگ‌تر و محکم‌تر باشد. مردم خیلی دارند هزینه می‌کنند. مردم هزینه‌های سنگینی را پرداخت می‌کنند و مردم تهران اعتمادشان به لیست اصلاح‌طلب است. ولی در ازای این اعتمادی که مردم به لیست اصلاح‌طلبان می‌کنند، منتخبین چه نمایندگان شورای شهر و چه نمایندگان مجلس، باتوجه به چرخشی که نمایندگان مجلس در انتخاب ریاست مجلس داشتند، به نظر من قدردانی خوبی از رای مردم نکردند. در واقع می‌طلبد بیشتر تمرین کار تشکیلاتی بشود.

 

انتخابات شورا را پیش‌رو داریم. در این مورد چه نظری دارید؟

تعداد 21 نفر اعلام شده و کم شد، این بسیار بد است. شهری با این عظمت و مشکلات نباید این تعداد نماینده داشته باشد. می‌گویند آقای چمران این موضوع را دنبال می‌کرده است و من نمی‌دانم. اما تعداد که کم شد محدودیت بیشتر می‌شود. ولی برای دوره بعد فکر می‌کنم اقبال اصلاح‌طلبان در شورای شهر تهران بیشتر باشد و آن تیم و هیاتی که قرار است لیست را بچیند خیلی در سوابق افراد باید دقت کند، افرادی را باید بیاورند که سابقه کار تشکیلاتی داشته باشند. مشکل اصلاحات این است که هیچ‌گاه جانشین‌پروری نکرده است. ما اگر خانم ابتکار داریم انتظار داریم 10 خانم ابتکار دیگر بسازند تا بشود در سازمان‌های دیگر وقتی دوره‌اش تمام شد جانشین‌اش بشوند. عدم جانشین‌پروری و تربیت مدیران و افراد مسوول را یکی از ضعف‌های جدی طیف اصلاح‌طلبان می‌دانم.

سه آسیب اجتماعی که فکر می‌کنید دیگر زمان ندارند روی میز بمانند تا درباره‌اش تصمیم‌گیری بشود و باید سریع به مجلس برود و در موردش قانون تصویب بشود، از نظر شما چیست؟

اولویت اول؛ مساله اعتیاد به‌ویژه اعتیاد زنان را می‌دانم. حتما باید اعتیاد زنان را جدی بگیریم چون بسیار رو به گسترش است. زنان قدرت زایش دارند، تولید می‌کنند و نقش مادر بودن را دارا هستند؛ تمام اینها آسیب را به کودکان و جامعه صدچندان می‌کند. اعتیاد زنان در اولویت است. در اولویت بعدی، مشکل اخلاقیات است. باید به سرعت اخلاقیات از دست رفته را برگردانیم به‌جای خودش که آن هم به عملکرد مسوولان بازمی‌گردد. یعنی مردم از رفتار مسوولان الگو‌برداری می‌کنند. اگر مسوولان در منصب‌های مدیریتی خود صادق نباشند و مفاسد اداری پشت سر هم اتفاق بیافتد و اختلاس افزایش یابد، تمام اینها را عین یک بچه‌ای که رفتار والدینش را می‌بیند، مردم رفتار مسوولان را می‌بینند و الگوبرداری می‌کنند. در مورد این بحث اخلاق، جامعه ما صدمه جدی در دولت گذشته دید. باید تمام اهتمام‌مان را برای بازگرداندن اخلاقیات از دست رفته داشته باشیم و اولویت را برای مسوولان بگذاریم تا در مناصب‌شان سالم رفتار کنند. همچنین مجازات‌های سختی را برای آن کسانی که اشتباه کردند و خلافی را مرتکب شدند در نظر بگیریم. متاسفاته اتفاق افتادن موارد بی‌اخلاقی زیاد و عدم برخورد سیستم قضایی با این موارد بی‌اخلاقی باعث شده که همه از این پدیده تبعیت بکنند.

 

مجازات سخت به چه معنا و برای چه مواردی؟

یک اختلاس بزرگ ثابت می‌شود ولی یک آدم جزء را قربانی می‌کنیم ولی برای آدم‌های پشت پرده هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد.

فکر می‌کنید تبعات اخلاق مسوولان به درون جامعه رخنه کرده است؟

بله. حضرت علی‌(ع) می‌فرمایند: «مردم شبیه حاکمین‌شان هستند.»یعنی مردم از مسوولان‌شان الگوبرداری می‌کنند. دلیل این همه طلاق و خیانت در جامعه به‌دلیل فروپاشی و تنزل ارزش‌های اخلاقی است. آن پایبندی که پدران و مادران ما داشتند به خانواده، به رعایت اصول اخلاقی و به وفاداری به فرزندان‌شان، به جرات می‌توانم بگویم به‌شدت آسیب دیده است. نسل ما بسیار وفادارتر به فرزند و همسر بودند. نه پسرها زیر بار قبول مسوولیت می‌روند و دختران هم به سرعت اقدام به طلاق می‌کنند. وقتی طلاق رخ می‌دهد، علل اقتصادی و معیشتی هم دارد اما مردان برای تامین خواسته‌های خود روابط خارج از چارچوب را ادامه می‌دهند.

 

تایید می‌کنید خیانت به‌شدت افزایش یافته است؟

خیانت به‌ویژه در زنان متاهل به‌شدت رو به افزایش است که واقعا باید آسیب‌شناسی بشود. من فکر می‌کنم اولویت بعدی در آسیب‌های اجتماعی همین است. ما شاهد گزارش‌های خیانت‌های زنان متاهل هستیم.

در پایان انتظار یکی از اعضای زن شورای شهر تهران از نمایندگان زن مجلس دهم چیست؟

باتوجه به اینکه تعداد نمایندگان زن نسبت به دوره‌های پیش بیشتر است امیدوارم یک فراکسیون قدرتمند زنان تشکیل شود. من معتقدم زنان همان‌گونه که نمایندگان عموم مردم جامعه هستند، نمایندگان دو گروه دیگر هم هستند؛ هم نماینده زنان هستند و هم نماینده کودکان. باید حقوق کودکان و زنان را همین فراکسیون زنان دنبال کند. من در شورای شهر وقتی پیگیری می‌کنم چرا شهرداری برای زنان، مادران و کودکان گرمخانه نزده است، به این نتیجه می‌رسم که چون تصمیم‌سازها و برنامه‌ریزها مرد بودند، نتوانستند متوجه نیازهای زنان بشوند. مردها نفهمیدند زنان کارتن‌خواب بارداری دارند و به همین دلیل در برنامه مدیریت شهری فکری به حال زنان معتاد کارتن‌خواب باردار نشد. به همین دلیل اگر در مجلس زنان منسجم حرکت نکنند و تصمیم‌گیری‌ها در امور زنان دست مردان باشد، مردان مسایل زنانه زنان را متوجه نخواهند شد و حتی مسایل کودکان را هم متوجه نخواهند شد که بخواهند برایش سیاست‌گذاری یا برنامه‌ریزی کنند. کمااینکه در حوزه زنان و کودکان ضعف قوانین وحشتناکی داریم.

 

آینده اجتماعی ایران را به چه شکل می‌بینید؟

من نگرانم. می‌بینم معضل روبه‌رشد است اما آن اراده برای حل معضل در مسوولان وجود ندارد و در عین اینکه نگرانم، معتقدم ما باید خودمان مساله را حل کنیم. هیچ‌کس غیر از ما قرار نیست بیاید مشکلات ما را حل کند. باید تا جایی که می‌شود مسوولان را حساس کنیم و مردم را حساس کنیم تا هرجا که دولت نمی‌تواند کاری انجام بدهد مردم وارد بشوند. عمیقا به این قضیه اعتقاد دارم که هیچ غیرایرانی نمی‌تواند مسایل ما را حل کند و ایرانی‌ها باید معضلات را حل کنند. اما در عین اینکه نگرانم بسیار خوشبین هستم به حل معضلات اجتماعی.

سال آخر دولت آقای روحانی است. در مورد این دولت و عملکردش چه نظری دارید؟

دولت در بحث اقتصادی بسیار ضعیف عمل کرد. شاید تمام هدف رقبا این بود که روحانی آنقدر خسته شود که خودش برای ریاست‌جمهوری نیاید ولی من فکر می‌کنم مردم باز هم به آقای روحانی در انتخابات اعتماد کنند، حتی با تمام کاستی‌هایی که داشته است چون مردم ما از سطح شعور بالایی برخوردارند. ولی دوران تلخ دولت‌های نهم و دهم را نمی‌خواهند تجربه کنند، مردم ایران در آن زمان بسیار تحقیر شدند. من به‌عنوان یک بازرگان که مرتب سفرهای خارجی می‌روم، برخوردی که با ما در آن دوره در کشورها می‌شد خیلی تفاوت داشت با دوره‌های قبل؛ در دوره آقای خاتمی که صحبت از گفت‌وگوی تمدن‌ها بود خیلی با عزت و احترام بیشتری با ما تجار رفتار می‌کردند تا زمانی که با تندخویی با دنیا صحبت می‌شد.

 

در بخش اجتماعی آقای روحانی موفق بودند؟

ایشان در حوزه اجتماعی و اقتصادی ضعیف بودند اما باز هم من به آقای روحانی رای می‌دهم چون معتقدم عمده ضعف ایشان به‌دلیل عدم‌همراهی و همدلی دیگر مسوولان در سایر قوا یا نهادهای دیگر خارج از قوه مجریه با ایشان بوده است. همچنین اگر ما فرض کنیم مردم ما سوار یک اتوبوسی بودند که راننده آن رییس دولت نهم بود، با سرعت بسیار بالا به سمت ته دره در حال حرکت بودیم و عنقریب ممکن بود اتوبوس به ته دره رسیده و منفجر شود که همان اتفاق تلخ جنگ می‌توانست باشد. اما آقای روحانی با نشستن پشت فرمان این اتوبوس به سرعت ترمز این اتوبوس را کشید و مانع از سقوط اتوبوس به انتهای دره شد یا به تعبیری مانع از کشیده شدن ایران به جنگ شد. اگر فرض کنیم ایران در حال حاضر در جنگ بود، وضعیت به مراتب وخیم‌تر از آن چیزی می‌شد که در حال حاضر در آن قرار داریم. 

افزودن نظر جدید