- کد مطلب : 7881 |
- تاریخ انتشار : 27 اردیبهشت, 1394 - 13:32 |
- ارسال با پست الکترونیکی
دولت نگران عقبه اجتماعی خود باشد
استانداریها و فرمانداریهای کشور این روزها تحت کفالت روحانی هستند ولی تحتنظر او نیستند. این در حالی است که ایران دو انتخابات مهم را در پایان سال پیش رو دارد و این مدیران سیاسی دولت هستند که میتوانند نقش عمدهای دراین امر خطیر ایفا کنند. ولی با این وجود ما شاهد آن هستیم که برخی فرمانداران و مدیران سیاسی دولت تدبیر حضور شمیم تغییر دولت به مشامشان نرسیده و به دنبال رایحه خوش خدمت میروند که این روند برای دولت در آینده میتواند دردسرهایی ایجاد کند. با همین توجه و برای بررسی چرایی سکوت دولت در برابر برخی ناکارآمدیها در میان مدیران خود، به سراغ «محمدهاشم مهیمنی»، فعال و صاحب نظر سیاسی رفتیم. وی پیش از این معاونت مدیرکل سیاسی وزارت کشور، مدیریت کل شوراهای وزارت کشور و شهرداری در منطقه ۱۶ تهران را در کارنامه خود داشته است. فرماندهی سپاه در استانهای گلستان و گیلان از دیگر سوابق سیاسی وی به حساب میآید. از آنجا که مهیمنی سابقه کاندیداتوری را هم تجربه کرده، یادآوری میکند که اگر در انتخابات پیش رو رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان صورت نگیرد، قطعا این جریان سیاسی خواهد توانست عیار و ترکیب مجلس آتی را تغییر دهد. مشروح گفتوگوی « قانون» با وی را در زیر میخوانید:
در حال حاضر مهمترین چالش دولت «تدبیر و امید» در عرصه داخلی را چه میدانید؟
آنچه امروز پیش روی دولت است، چالش اقتصادی به معنی کاهش رشد اقتصادی، از رونق افتادن واحدهای تولیدی، نرخ بالای بیکاری تحصیلکردههاست که در هیچ برههای از تاریخ، کشور چنین شرایطی را تجربه نکرده بود به خصوص بیکاری، که این امر کشور را با شرایط خاصی روبهرو خواهد کرد. چرا که به دنبال بیکاری عوارض اجتماعی دیگری همچون سرخوردگی، اعتیاد، قاچاق، سرقت و طلاق افزایش مییابد، که ناشی از وضعیت خراب اقتصادی است. لذا دولت باید با قوت در عرصه بینالمللی و داخلی برنامهریزی کند تا برای بهبود وضعیت اقتصادی قدمهای مثبت و سازنده برداشته شود.
در زمینه تقویت جامعه مدنی در عرصه سیاست داخلی و تغییر فضای امنیتی، دولت روحانی تا چه حد موفق عمل کرده است؟
به نظرم با روی کار آمدن دولت روحانی، به صورت خودبه خود تغییراتی در سپهر سیاسی ایجاد شده و فضا متفاوت شده است. اما اینکه آیا دولت خود به این موضوع پرداخته و نهادهای مدنی، احزاب و رسانهها را تقویت کرده باید گفت هنوز کار چشمگیری انجام نشده است. بلکه همین افق جدید که در نتیجه انتخابات باز شد، خودش باعث تحول و تغییر در بین فعالان سیاسی و مدنی شد. اگر دولت بخواهد به تحول اقتصادی بپردازد و به اهدافش دست یابد، باید به نهادهای مدنی،رسانهها و احزاب بها بدهد تا هم قانون اساسی بهتر اجرا شود و هم زمینههای بسط و توسعه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی مهیا شود.
با توجه به عملکرد سیاسی دولت، اراده دولتمردان را در تغییر فضای امنیتی داخلی چقدر محکم و مصمم میدانید؟ به طور مثال میتوان به برنامه سخنرانی منتقدانی همچون مطهری اشاره کرد که در شیراز به دلیل عدم تامین امنیت استانی با مشکل روبهرو شد.
دولت اولویت اول خود را مسئله هستهای قرارداده و تمام انرژی و وقت خود را مصروف این مسئله کرده و کمتر به مسائل داخلی پرداخته است. شاید به این جهت که مسئله بین المللی، مسئله اول ماست و تا آن موضوع حل نمیشد، مسائل داخلی دچار تعلل و تاخیر میشد. اما از این به بعد، قطعا انتظار بیشتری هست که دولت به مسائل داخلی بپردازد و در مرحله اول هم باید به مسائل اقتصادی پرداخته شود. درمورد سیاست داخلی، به نظر میرسد دولت فقط در حد شعارهای کلی و سخنگویی از سوی شخص رئیس جمهور پیشرفت کرده و نتوانسته است سازو کارهای لازم اجرایی را به واسطه نهاد دولت یا همکاری با مجلس و قوه قضاییه فراهم کند. لذا عملکرد سیاسی دولت هم محدود بوده و هم کمتر بازتاب بیرونی داشته است. از این پس برای رونق بیشتر، باید فضای سیاسی و اجتماعی امنیتی تغییر کند و فضا برای گفتوگو و رقابت و همکاری بیشتر بین نیروهای سیاسی مهیا شود.
با توجه به اینگونه فضای حاکم، حوزه سیاسی کشور چقدر برای برگزاری انتخابات مجلس آزاد و رقابتی فراهم است؟ با این ناموزونی سیاسی، آیا مدیران دولت و کابینه رئیس جمهور آمادگی برگزاری یک انتخابات در فضای آرام و قاعدهمند را دارند؟
شخص رئیس جمهور اعتقادات و گفتمانی دارد که با خط مشی دولت اصلاحات سازگار نشان میدهد، اما قطعا استانداران، دولت و کابینه فعلی مانند دولت اصلاحات نیستند. تیم روحانی نه در قالب نهادهای مدنی-رسانهای و نه در قالب احزاب بروز و ظهوری ندارند که بتوانند این گفتمان رئیس جمهور را اجرایی کنند و در فضای عمومی جاری سازند. لذا نمیتوان انتظار داشت که انتخاباتی مثل مجلس ششم برگزار شود که همه اصلاح طلبان با گرایشهای مختلف بتوانند آزادانه در آن شرکت کنند، پس قطعا فضا سنگینتر خواهد بود. اما به نظرم، رئیس جهور تلاش خواهد کرد که انتخابات از موضع استانداریها و فرمانداریها بهتر برگزار شود. به صورت کلی، هنوز افق روشنی در فضای سیاسی دیده نمیشود، البته امیدواری وجود دارد، اما اینکه این امیدواری تا چه حد منجر به انتخاباتی رقابتی و آزاد و قانونی شود، مشخص نیست. شخص رئیس جمهور باید به صورت جدی به این موضوع ورود کند و به استانداران و فرمانداران خود گوشزد کند که انتخابات امسال را محکم و قوی برگزار کنند.
آیا به صورت ملموس در دولت روحانی فضا برای احزاب سیاسی منتقد گشایش و تغییری داشته است؟
در هشت سال دولت گذشته، گروهها و احزاب اصلاح طلب در واقع در پایینترین حد قرار داشتند و اکنون با تغییر فضا تازه توانستهاند مجاری گفتوگو وتعامل بین خود را برقرار کنند و هنوز سازمان قوی در مرکز و شهرستانها را احیا نکردهاند، مگر اینکه خود فضای انتخاباتی موجب ایجاد این سازمان و هماهنگی در بین احزاب اصلاح طلب شود. البته به صورت عمومی گرایش مردم به اصلاح طلبان بالاست و هرگاه مشارکت افزایش یافته، فضا باز شده، آزادی و رقابت بیشتری اعمال شده، استقبال عموم مردم از اصلاح طلبان بیشتر شده است.
در آستانه انتخابات شاهد تلاشهایی برای تاثیرگذاری بر فضای سیاسی کشور هستیم. آیا این نوع دخالت در فضای سیاسی موجب انشقاق اصلاح طلبان خواهد شد؟
در همه دورهها نزدیک انتخابات احزاب جدیدی پیدا میشوند-که البته بعضی از آنها کارشان هم گرفته است- ولی خیلی کم اتفاق میافتد که احزابی که در فصل انتخابات ظهور مییابند، بتوانند احزاب پایداری باشند. احزابی مانند «ندای ایرانیان» هم فعلا فقط توانستهاند در محدوده خاصی فعالیت کنند. این حزب اگر بخواهد قوی شود، باید از سازمان قوی، خط فکری مناسب، افراد متنفذ و موثر و خوشنام و همچنین پشتیبانی مالی برخوردار باشد تا بتواند در سطح کشور فعالیت خود را گسترش دهد. در حال حاضر این حزب قدرت چندانی ندارد تا بتواند به عنوان حزب فراگیر خود را نشان دهد. باید به یاد داشت که احزاب کوچک و انتخاباتی فقط کارکرد و عمر انتخاباتی هم خواهند داشت.
ارزیابی شما از آینده اصلاح طلبان در فضای سیاسی کنونی چیست؟ با نزدیک شدن به فضای انتخاباتی، در شهرستانها و به دور از پایتخت سیاسی کشور چه اتفاقات و تغییراتی در حال روی دادن است؟
قطعا هرچه انتخابات مجلس و فضای سیاسی کشور غیرحزبیتر شود، آراي مردم به صورت پوپولیستی و تودهای سازماندهی پیدا میکند. اگر احزاب فراگیر اصلاح طلب و اصولگرا بتوانند فعال شوند و آرای مردم را در قالبهای حزبی و گروهی جهت دهند، انتخابات بهتر و قویتری خواهیم داشت و شانس افراد کم مایه و ضعیف برای انتخاب شدن کمتر خواهد شد. در غیر این صورت مجلس با ورود افراد ضعیف، بیمایه خواهد شد. اینکه فکر کنیم اصلاح طلبان بتوانند با پیروزی قاطع در شهرستانها اکثریت مجلس را به دست بگیرند احتمال قویای نیست، مگر اینکه اتفاقاتی خاص بیفتد که آن هم قابل پیشبینی نیست. البته هرگروه سیاسیای به دنبال کسب اکثریت مجلس است و اصلاح طلبان هم، اکنون برای همین هدف تلاش میکنند.
آیا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات میتواند انشقاق موجود در بین اصلاح طلبان در استانها را برطرف کند؟
انتخابات مجلس مانند ریاست جمهوری نیست. در انتخابات ریاست جمهوری، رقابت ملی است و تبلیغات، گرایشها، شکافها و کششهای قومی و قبیلهای زیاد موثر نیستند. اما این شکافها در انتخابات مجلس تا پایینترین سطح جامعه و شهرها فعال میشود و شکافهایی مثل شهری-روستایی، سنی-شیعه، قومی- قبیلهای، مدرن- سنتی و غیره در شکل دهی به رقابتها تاثیرگذار هستند. لذا در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، شورای مشاوران آقایان خاتمی و هاشمی خیلی راحت توانستند وحدت و ائتلاف را مدیریت کنند، اما این امر در مورد مجلس بسیار سخت و حادتر است. لذا اصلاحطلبان باید تلاش بیشتری کنند تا در سطح استانها نامزدهایشان دست از خودخواهیها بردارند تا انتخابات بهتری برگزار شود.
با در نظر گرفتن این نکته که پایگاه عمده رای دولت فعلی اصلاح طلبان هستند و با توجه به اولویت دولت در ترجیح مسائل بین المللی و بیتوجهی به سیاست داخلی، آیا اصلاح طلبان میتوانند بدنه اجتماعی خود را قانع کنند که مجددا به صحنه بیایند و به نفع این جریان رای بدهند؟
معمولا در انتخابات ما، حداقل نرخ مشارکت حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد واجدین شرایط است و وقتی آزادی و رقابت انتخاباتی افزایش مییابد، این درصد به بالای ۸۰ هم میرسد. اگر آزادی انتخابات تضمین شود و رقابت در همه ابعاد وجود داشته باشد (بدون ردصلاحیت گسترده اصلاح طلبان)، رقابت جدی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان برقرار شود، این امکان وجود خواهد داشت که بدنه اصلاح طلبان برای مشارکت به پای صندوقها بیایند. این موضوع، به سازماندهی، همراهی و همگامی اصلاح طلبان و همراهی بزرگان اصلاح طلب بستگی دارد که میتوان نهایتا مجلسی متفاوت با مجلس فعلی تشکیل داد. البته دولت هم باید محکمتر وارد شود و مردم را به واسطه بهبود فضای اقتصادی امیدوارتر کند تا به صحنه مشارکت سیاسی و انتخابات بیایند.
احزاب و گروههای اصلاح طلب برای بازسازی و احیای جایگاه خود در آستانه انتخابات مجلس چه رویکردی باید اتخاذ کنند؟
گفتوگوی بیشتر، سازمان قویتر و تلاش جدیتر برای به دست گیری انتخابات و متقاعد کردن مردم برای شرکت در انتخابات.
با توجه به معادلات سیاسی کنونی و فضای موجود برای نیروهای سیاسی، انتخابات مجلس دهم و ترکیب مجلس آتی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر حال فضا، فضای متفاوتتری از گذشته شده است و در اینگونه فضا وضع اصلاح طلبان از منظر اقبال عمومی مردم بهتر از اصولگرایان است، اما از لحاظ تشکیلاتی این برتری در اصلاحطلبان نسبت به جناح مقابل وجود ندارد. اگر آقایان خاتمی، هاشمی و اصولگرایان منطقی و عقلگرا و معتدل همراه هم شوند، مجلس آتی مجلس متفاوتی خواهد بود. نمیتوان گفت عیار اصلاحطلبی مجلس آینده چقدر است، اما میتوان گفت عیار آن با مجلس فعلی متفاوت خواهد بود، از این نظر که مجلس فعلی اصولگرایان تندرو را در اتاق فرمان خود میبیند، اما مجلس بعدی قطعا از لحاظ حضور اصلاح طلبان و اعتدال گرایان وضعیت بهتری خواهد داشت.
وضعیت مجمع اصلاح طلبان و انسجام آن در استانها در آستانه انتخابات مجلس چگونه است؟
تا جایی که خبر دارم در تمامی استانها مجمع اصلاح طلبان شکل گرفتهاند و در برخی استانها وضعیت بهتری هم دارند. من اطلاع زیادی از تمام استانها ندارم، اما در استان گلستان وضعیت همراهی و انسجام احزاب و گروههای عضو این مجمع خوب است. با توجه به اینکه استان گلستان دارای شکافهای قومی و مذهبی است، مجمع اصلاح طلبان میتواند -اما به سختی- برای مدیریت جبهه اصلاح طلبان استان اقدام کند. قطعا در استانهای دیگر هم، با وجود، شکافهای بسیار، این نهاد میتواند نقش خوب و موثری ایفا کند، البته باید دانست که کنترل همه عوامل انتخاباتی در اختیار جبهه سیاسی اصلاح طلب و مجمع اصلاح طلبان نیست، بلکه شیوه برخورد با شکافهای اجتماعی و سیاسی بسیار مهم است.
اصلاح طلبان در استانها تا چه حد به دولتمردان محلی نزدیک و دارای تعامل با استانداران و فرمانداران هستند؟ آیا این تعامل در حد تضمین فضایی امن و مناسب برای آنها در انتخابات مجلس خواهد بود؟
اشکالی که وجود دارد این است که اصلاح طلبان با دولت رابطه سازمانی، تشکیلاتی و منسجم ندارند، البته این امر به دولت بر ميگردد. به هر صورت اصلاح طلبان تلاش خود را برای گشایش فضا خواهند داشت، چه دولت با آنها همراهی بکند یا نکند. اما تاکنون رابطه سیستماتیک بین دولت و اصلاح طلبان برقرار نبوده است. حال ممکن است با توجه به حل شدن مسئله هستهای، کم کم این رابطه تغییر کند و شکل بگیرد.
بافقدان این تعامل، آیا معادلات به ضرر اصلاح طلبان تمام نخواهد شد؟
من نمیگویم این رابطه به صورت مطلق وجود ندارد، بلکه منظورم این است که دولت عقبهای اجتماعی قوی برای خود ایجاد نکرده است. در دولتهای گذشته وقتی هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شد طیف «کارگزاران سازندگی» انسجام یافتند، با پیروزی دولت خاتمی جبهه «اصلاحطلبان» متولد شد و با ظهور احمدینژاد طیف «پایداری» نیروی پشتوانه دولت شد، اما دولت فعلی هیچ عقبه فکری و حزبی برای خود تشکیل نداده که بتواند رابطه خود را با هوادارانش و اصلاح طلبان سامان دهد و تقویت کند. این امر هم باید بیشتر برای خود دولت ایجاد نگرانی کند، چرا که در صورت نبود چنین پشتوانه و بدنه اجتماعی، دولت در پیشبرد برنامههایش با مشکل روبهرو خواهد شد. در هر صورت، اصلاح طلبان در حال ادامه فعالیت خود هستند، اما دولت باید در دوسال باقیمانده این را رابطه ترمیم کند، وگرنه ممکن است اگر مجلس خوب و همراهی شکل نگیرد، دولت در ۴ سال اول کارش تمام شود. البته اگر مجلس قوی و همراهی شکل بگیرد، آقای روحانی به واسطه آنکه فردی قوی و مصمم است، میتواند برنامههایش را اجرا کند.
وضعیت اصولگرایان در «سال انتخابات» را چگونه میبینید؟ به نظر شما این جناح میتواند به وحدت انتخاباتی دست یابد؟
باید توجه کرد که زمان زیادی از اختلاف اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری نگذشته است و این زمان برای رساندن آنها به ضرورت وحدت و ائتلاف کافی نیست. لذا ممکن است که در گفتار بر ضرورت وحدت رویه و رهبری واحد تاکید کرده باشند، اما در عمل هنوز اتفاقی نیفتاده است. به نظر میآید که اختلاف نظر جدی بین اصولگرایان وجود دارد، چرا که در حال حاضر شامل طیفهای تندرو، تکنوکرات و سنتی هستند و هنوز هم کسی را نیافتهاند که بتواند بعد از مرحوم مهدوی کنی، رهبری این جریان سیاسی را بر عهده بگیرد؛ حتی آقای ناطق نوری هم این امر را نپذیرفته است. تا الان اتفاق نظری بین آنها وجود ندارد، مگر اینکه در برههای دیگر یک «اتفاق نظری» برایشان پیدا شود.
افزودن نظر جدید