واکاوی نقاط ضعف اصولگرایان،اصلاح‌طلبان و دولت در گفت‌وگو با مرتضی الویری:

رمز پیروزی و تداوم کاری‌ روحانی در حمایت جریان اصلاح طلبی از او است/ناطق نوری هرگز کاندیدای انتخابات مجلس نمی شود

سالنامه اعتماد-لاله کریمی:مرتضی الویری فعال سیاسی اصلاح‌طلب که در کارنامه فعالیت سیاسی خود حضور در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را دارد پس از انتخابات سال 88 حضورش در عرضه سیاسی کم رنگ شد او اکنون به عنوان مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ساختمان مرکز مطالعات استراتژیک فعالیت دارد.الویری در گفتگو با اعتماد به موضوعاتی همچون چرایی حمایت اصلاح طلبان از روحانی و ترجیح او بر عارف،پایگاه حزبی دولت،دلایل شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری و تلاش آنها برای پیروزی در انتخابات آینده مجلس با سرلیت قرار دادن ناطق نوری، آینده سیاسی دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب و نقاط ضعف دولت پاسخ داد.الویری تاکید می کند عملکرد دو ساله روحانی تاثیر مستقیم در نتیجه انتخابات مجلس دهم خواهد داشت.او هشدار می دهد که دولت و اصلاح طلبان باید مراقب باشند در دام تفرقه افکنی های اصولگرایان گرفتار نشود.شهردار پبشین پایتخت معتقد است اصولگرایان حالا که دولت را از دست داده اند به فکر حفظ سنگرهایی همچون مجلس،قوه قضاییه و صدا و سیما هستند به همین دلیل هم مخالفت ها و انتقادات خود از دولت را با این سرعت شروع کرده اند.

*آقای الویری در مرکز مطالعات استراتژیک به چه کاری مشغول هستید؟
من در حوزه مشاوران رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام کار می کنم اما دفتر کارم در این ساختمان است. البته در اینجا هم همکاری محدودی با گروه برنامه و بودجه مرکز تحقیقات استراتژیک دارم .

*این روزها در فعالیت های سیاسی چندان پررنگ نیستید و گویا بیشتر به کارهی اداری می شغولید...
بعد از انتخابات سال 88 فعالیت های سیاسی ام به خاطر اتفاقاتی که افتاد بسیار محدود شده ولی اخیرا با فضای جدیدی که بعد از انتخابات به وجود آمده مصاحبه زیاد کرده ام منتها این محدودیت ها هنوز برطرف نشده،امیدوارم یک روز فضای مساعدتری فراهم شود تا ما بتوانیم راحتر حرف هایمان را بزنیم.

*الان فضای کشور را نسبت به گذشته چطور می بینید؟
آنچه در خرداد ماه 92 برای ما اتفاق افتاده غیر منتظره بود.

*پیروزی آقای روحانی غیر منتظره بود؟
بله،تلقی ما این بود که آن فضای بسته با یک انتخابات بسته مجددا ادامه پیدا خواهد کرد،ولی خوشبختانه فضای جدیدی که در خردادماه به وجود آمد و انتخاب آقای روحانی زمینه هایی را فراهم کرده که ما پیش بینی نمی کردیم.البته انتظارات جامعه فراتر از آن چیزی است که تا به امروز اتفاق افتاده، اما باید این موضوع را هم در نظر داشت که یک دوران 8 ساله بسیار سخت درحوزه های مختلف فرهنگی و اجتماعی  و اقتصادی بر جامعه گذشته ،تغییر این فضای سخت و دشوار به یک فضای متعادل کار آسانی نیست . در بعضی از موارد مانند مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تغییرات محسوسی به وجود آمده وآن شرایط امنیتی که در گذشته حاکم بود تا حدودی از بین رفته است. بسیاری از شخصیت هایی که امکان گفتگو و صحبت نداشتند زبان شان باز شده و می توانند مطالبی را بیان کنند،در رسانه ها این تغیرات محسوس است.قبل از خرداد92 هیچ روزنامه ای اجازه نداشت درصفحه اول خود نامی از آقای خاتمی ببرد ولی الان می بینید که حتی نام  کروبی و میر حسین موسوی در صفحه اول روزنامه ها نوشته می شود. احزاب و گروه های سیاسی از برگزاری مجامع خود محروم بودند ولی الان مدتی است که تمام احزاب به استثنای مجاهدین و مشارکت که وضعیت حقوق آنها هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد مجامع خود را برگزار می کنند. بنابراین این تغییرات در حوزه های سیاسی،فرهنگی و اجتماعی محسوس است. طبیعی است در حوزه اقتصادی احتیاج به یک مدت زمان بیشتری داریم چرا که خرابکاری های اقتصادی 8 ساله به این زودی ها ترمیم نخواهد شد.

*با این حال خیلی ها معتقدند آقای روحانی آنقدری که به مسائل سیاست خارجی توجه دارند به سیاست داخلی  نمی پردازند
این مطلب دو دلیل عمده دارد،دلیل اول اینکه آقای روحانی مسائل بین المللی و اقتصادی را در اولویت های اول و دوم قرار داده و مقدم بر مسائل دیگر.دلیل دوم این است که بسیاری از مقولات سیاست داخلی و باز شدن فضا دست قوه مجریه نیست بلکه دو قوه دیگر،صدا و سیما و برخی از مقامات به یک نحوی در آن دخالت دارند.  مقامات قضایی و امنیتی هیچکدام در اختیار رئیس جمهور نیستند و رئیس جمهور در آن زمینه ها تنها می تواند تعامل کند و برای حل مشکلات کمک کند،این دو دلیل عمده باعث شده روحانی نتواند آنطور که باید  در زمینه سیاست داخلی کاری انجام دهد.
اما یک دلیل متعارضی که وجود دارد این است که تحولات و تغییرات در فضای فرهنگی،اجتماعی و سیاسی مانند تحولات اقتصادی نیست و احتیاج به زمان طولانی و بستر سازی های فراوان ندارد. به عنوان مثال در زمینه ایجاد اشتغال و یا در زمینه مثبت کردن رشد اقتصادی که متاسفانه در سال گذشته  به منفی 8/5 سقوط کرد،اینها نیاز به تمهیدات فراوانی دارد.تغییرات اقتصادی مانند کاشت یک درخت است  که زمان ثمر دهی  و به بار نشستن آن طولانی است در حالی که برخی تحولات فرهنگی،اجتماعی و سیاسی مشابه پروراندن صیفی جات ظرف دو سه ماه به بار می نشیند..در مجموع من روند تحولات انجام شده را خوب می دانم.

*ممکن است این فضایی که تا حدودی باز شده در دولت آقای روحانی دوباره به سمت بسته شدن برود؟
شرایط بسیار شکننده است،ما به روی یک ریسمان حرکت می کنیم. هر گونه افراط و تفریط و حرکت های نابجا می تواند سدی جلوی این حرکات سازنده شود. بنابراین باید بسیار مراقب بود که جریان های تندرو از شرایط به وجود آمده سوء استفاده و مسیر را منحرف نکنند. تندروی در هر کدام از مسیرها می تواند مشکلات زیادی را ایجاد کند.رعایت هنجارها و چارچوب های قانونی و تکیه کردن بر یک تکثر فرهنگی و اجتماعی از ناحیه همه گروه ها و احزاب و شخصیت ها می تواند حرکتی که در 24 خرداد آغاز شد را تضمین کند.

*انتقادها و مخالفت های اصولگراها با دولت آقای روحانی خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت شروع شد،علت را چه می دانید؟اصولگراها به دنبال چه هستند؟
علت اوج گیری و گسترش انتقاد ها این است که جریان اصولگرای تندرو انتظار شکست خردادماه را نداشت، در هفته های اول دچار یک نوع گیجی و منگی شده بود و مدتی در کما به سر می برد حال که  به خود آمد با خود می گوید که چرا علیرغم در اختیار داشتن همه ابزارهای قدرت نتوانسته انتخابات خردادماه 92 را به نفع خود پیش ببرد. بنابراین همه تلاشش را می کند تا  این شکست را جبران کند.
عامل دیگر این است که تمام ابزارها و اهرم های تبلیغاتی در اختیار رقبای آقای روحانی است، مجلس به عنوان قوه قانونگذار،صداوسیما به عنوان یک ابزار تبلیغاتی گسترده و قوه قضاییه که همیشه مثل یک شمشیر بالای سر دولت روحانی و طرفدارنش است همه در اختیار مخافان دولت قرا ردارد. از آن طرف اهرم های اقتصادی که به خاطر آشفتگی های  دولت احمدی نژاد به وجود آمد در اختیار دوستان احمدی نژاد قرار دارد. میلیاردرهایی که در دولت قبل شکل گرفتند تداوم ویژه خواری خود را در تضعیف و برکناری دولت روحانی می بینند. اغلب ستادهای برگزاری نماز جمعه و مساجد در قطب مخالف آقای روحانی قرار دارند و می توان گفت روحانی با یک مجموعه ای مواجه است که همه اهرم های اقصادی و قضایی و تبلیغاتی را را در اختیار دارد. از همه مهمتر مسئله شورای نگهبان است،ما نگران رد صلاحیت نیروهای حامی دولت در انتخابات آینده مجلس نیز هستیم. پس سنگرهای زیادی وجود دارد که آقای روحانی باید فتح کند،شاید بتواند گفت یک علت اینکه اصولگرها اینقدر زود هجمه علیه دولت را آغاز کردند به خاطر از دست ندادن این سنگرها است. در این تقابل ملاحظه می کنید که ما روی یک ریسمان حرکت می کنیم و شرایط بسیار شکننده است، کوچکترین اشتباهی می تواند دولت روحانی را به دردسر بیاندزد. باید مراقب باشیم،حرکت در جاده اعتدال می تواند ثمرات خوبی برای جامعه داشته باشد.

چه کسانی را حامیان آقای روحانی را می دانید؟
آنچه امروز روحانی بر آن تکیه دارد مردمی هستند که نسبت به عملکرد 8 ساله احمدی نژاد معترض بودند و احساس می کردند تحقیر شدند. روحانی  در حد وسیعی حمایت اقشار میانه و فضاهای روشنفکری را  دارد.

فرمودید یکی از جاهایی که آقای روحانی به آن تکیه دارد مردم هستند،خیلی ها پایگاه اجتماعی آقای روحانی را در بدنه اصلاح طلب جامعه می دانند،شما این موضوع را قبول دارید؟
این تنها بخشی از پایگاه اجتماعی آقای روحانی است. اما بسیاری ازمردمی که در زمان آقای احمدی نژاد احساس کردند در جامعه بین المللی تحقیر شدند و همچنین سیاست های داخلی احمدی نژاد سیاست های پوپولیستی فریبکارانه بود آنها مستقل از اینکه اصلاح طلب باشند یا اصولگرا منتقد سیستم گذشته شدند و چون برداشت آنها این است که آمدن آقای روحانی یک خط و مسیر متفاوت با دوره احمدی نژاد ترسیم می کند اینها به صف حامیان روحانی پیوستند.جریان اصلاح طلبی هم اگر چه آقای روحانی را اصلاح طلب نمی داند و خود آقای روحانی هم خودش را درجمع اصلاح طلب ها تعریف نکرده ،اما احساس می کند آقای روحانی بهترین گزینه برای عبور از وضعیت فلاکت باری است که احمدی نژاد برای ما درست کرد.

فکر می کنید علت اینکه اصلاح طلبان روحانی را به عارف ترجیح دادند،چه بود؟
برای تصمیم گیری در این مورد بحث های مفصلی در حوزه مشاوران آقای خاتمی  و در شورای هماهنگی جبه اصلاحات انجام شد. ما به دنبال نامزدی بودیم که علاوه بر اینکه از نظر فکری و اندیشه ای گرایش اصلاح طلبی دارد زمینه های رای آوری بالا را هم داشته باشد. جمع بندی نهایی بر مبنای نظر سنجی هایی که در شهرستان ها شد این بود که آقای روحانی امکان رای آوری بیشتری نسبت به آقای عارف دارد. علتش هم این بود که علاوه بر اصلاح طلبان ،اقشاری بودند که به آقای روحانی رای می دادند اما به آقای عارف رای نمی دادند. ما باید در ائتلافی شرکت می کردیم و میان روحانی و عارف یک نفرشان را انتخاب می کردیم و قرار بر این بود که هر کدام از آنها که شانس رای آوری بیشتری دارند تمرکز بر روی همان فرد انجام شود. درآخرین ارزیابی هایی که انجام شد تقریبا به طور قاطع  گزارش هایی که در تمام استان ها می رسید نشان می داد که آقای روحانی نسبت به آقای عارف جلوتر است. به همین دلیل تصمیم گرفته شد آقای عارف کناره گیری کندو ایشان هم بزرگوارانه این کار را انجام دادند.

*یعنی فکر می کنید اگر آقای خاتمی از عارف حمایت می کرد همچنان آقای روحانی رای می آورد؟
ببیدند ما دو شخصیت کاریزماتیک و حقیقی در انتخابات خرداد 92 داشتیم یکی آقای خاتمی بود و دیگری آقای هاشمی و یک شخصیت حقوقی که شامل مجموعه ای  از احزاب می شود که مواضع و جایگاه آنها در جامعه مهم بود. موفقیت جریان منتقد وضع موجود یعنی اصلاح طلبان در این بود که این سه شخصیت حقیقی و حقوقی به هم بپیوندند. اگر کوچکترین ناهماهنگی بین این این سه ضلع مثلث پیش می آمد شانس پیروزی از دست می رفت و یا انتخابات به مرحله دوم کشیده می شد و این تضمین وجود نداشت که پیروز شویم. در اینجا بود که همه هم پیمان شدند تا از این وضعیت شکننده عبور کنند و برمبنای یک مکانیزم و روش واحد بتوانند یک حرف واحد بزنیم و این حرف در زمانی زده شود که بتواند کارایی خودش را داشته باشد.

*گفتید در نظر سنجی ها روحانی جلوتر از  آقای عارف بود،بین 8 کاندید چه کسی جلوتر بود؟
آقای قالیباف،منتها گذر زمان سطح رای آقای روحانی را تغییر می داد،دو هفته قبل از انتخابات آقای قالیباف حدود 40 درصد از آراء را داشت در حالی که آقای روحانی 8 درصد رای را داشت.

*این 40 درصد آراء قالیباف قبل از مناظره ها بوده یا بعد از آن؟
بعد ازاولین مناظره

انتهای مناظرها نتیجه به چه صورت بود؟
آقای روحانی در مرحله دوم قرار گرفته بود.

چرا اصلاح طلبان فکر نمی کردند پیروز انتخابات شوند؟
نیروهای اصلاح طلب به طور جدی می خواستند که آقای خاتمی کاندیدای آنها باشد. وقتی آقای خاتمی کاندیدا  نشدند تصمیم گرفته شد روی آقای هاشمی متمرکز شوند با این تصور که مطمئن بودند هرگز آقای هاشمی رد صلاحیت نخواهد شد. وقتی آقای هاشمی هم رد صلاحیت شد فضای کلی اصلاح طلبی به سمت عدم شرکت در انتخابات می رفت چون احساس می کردند هیچگونه نامزدی که شانس پیروزی داشته باشد ندارند و علیرغم احترامی که برای آقای عارف قائل بودند برداشت ها این بود که با آمدن ایشان یک جمع وسیعی از اصلاح طلبان پای صندوق های رای نمی روند و آن تعداد هم که می روند به میزانی نخواهند بود که بتوانند در مقابل آقای قالیباف شانس رای داشته باشند. بنابراین در این فضای ناباوری به سر می بردیم تا اینکه قرار شد به خاطر اینکه کشور در معرض تهدید و حمله نظامی قرار دارد و آشفتگی های اقتصادی هم کشو را در معرض فروپاشی قرار داده است آخرین تلاش مان را برای پیروزی بکنیم.

شما پایگاه اجتماعی آقای خاتمی را بیشتر می دانید یا آقای هاشمی را ؟
ببینید آقایان هاشمی و خاتمی هر دو دارای یک پایگاه مشترک هستند.بخشی از اصلاح طلبان که قشر میانی آنها هستند نه تندرو ها هم  به آقای هاشمی تمایل دارند و هم به آقای خاتمی،وهمچنین جمعی از اقشار میانه جامعه که حساسیت های خطی و جناحی ندارند به هر دو نفر تمایل دارند. اما در این میان کسانی هستند که کاملا به آقای خاتمی گرایش دارند ولی به هاشمی گرایش ندارند و آنها جریان های اصلاح طلبی هستند که روی مسائل حقوق بشر و دمکراسی و آزادی های اجتماعی تاکید می ورزند. در مقابل در جمع طرفدارن آقای هاشمی کسانی را می بینید که گرایشی به آقای خاتمی ندارند و آن بخش نسبتا وسیعی از روحانیون و مراجع و اقشار مذهبی هستند که سبک و سیاق آقای هاشمی را بهتر می پسندند و به روش های آقای خاتمی باور ندارند و معتقدند که روشهای او انگیزه ها و گرایش های مذهبی را در جامعه تضعیف می کند . برای اینکه به طور دقیق بدانیم که وزن کدام یک از مجموعه هایی که به آن اشاره کردم بیشتر است نیازمند بررسی و نظر سنجی هستیم . ولی بدون تردید این دو بزرگوار توانستند نقش تعیین کننده ای در انتخابات خرداد 92 داشته باشند.

منظورم از پایگاه اجتماعی مردم عادی هستند نه کسانی که جز نخبگان یا فعالان سیاسی و حزبی محسوب می شود، می توان گفت که آقای خاتمی در بین مردم محبوبیت بیشتری از آقای هاشمی دارند در واقع آقای هاشمی بعد از آن نماز جمعه تیرماه سال 88  و سخنرانی که در حمایت از اعتراض مردم نسبت به انتخابات کردند جایگاه اجتماعی بهتری نسبت به گذشته پیدا کردند،ولی تا قبل از آن پایگاه اجتماعی شان میان مردم چندان قوی نبود،این را قبول دارید؟
این به خاطر کارهایی است که یک جریان تخریبی طی سالیان سال علیه آقای هاشمی انجام داده است. این جریان تخریبی در تضعیف موقعیت آقای هاشمی در مردم بسیار موثر بود. برخی موضع گیری هایی که آقای هاشمی در دهه اول انقلاب داشتند نیز بی تاثیر نبود و  در حافظه مردم ماند. آقای خاتمی هم در دوران ریاست جمهوری اش کارهای انجام داد که برخی از اقشار مذهبی و روحانیون و مراجع را از خود آزرده کرد، در مقابل توانست اقشاری از مردم را به طرف خود جلب کند. همه اینها در سایه خرابکاری های احمدی نژاد باعث گرایش مردم به هاشمی و خاتمی  شد.مجموعه اتفاقات تلخی که در زمان آقای احمدی نژاد رخ داد، از برخورد های چارواداری و توهین آمیز با دنیا بگیرید تا بغل کردن مادر چاوز،همه اینها موجب شد که هم جریان مذهبی از آقای احمدی نژاد گریزان و ناامید شود و هم جریان روشنفکری. نهایتا نزدیک بودن آقای خاتمی و هاشمی و ارتباط مستمر این دو شخصیت و تکیه کردن روی اشتراکات برای نجات کشور جواب داد. آنها از آبرو و حیثیت خود مایه گذاشتند ،آقای هاشمی در آن شرایط و درآن سن تحت فشار مردم قبول می کنند که کاندیدا شود این یک از خود گذشتگی است. همینطور آقای خاتمی که تهمت ها و فحاشی های جناح راست و رسانه های شان را تحمل می کند. میوه شیرین آن تلاش ها اتفاقی بود که در خرداد ماه افتاد.

*آقای الویری قبل از انتخابات تحلیل های اصولگرایان این بود که چون اصلاح طلبان نمی توانند خودشان در انتخابات حضور داشته باشند و می دانند که کاندیدهای آنها از سوی شورای نگهبان رد می شود و یا حتی اگر از این فیلتر هم بگذرد و رئیس جمهور شود سایر نهادها با او همکاری نمی کند و جلوی اقداماتش را خواهند گرفت بنابراین در این انتخابات آنها به دنبال گزینه ای خواهند بود که اگر چه اصلاح طلب نیست اما با اندیشه های اصلاح طلبی مشکل نداشته باشد،نهایتا هم  همین اتفاق که افتاد و با وجود حضور گزینه ای مثل عارف که جز اصلاح طلبان بود و ظاهرا در نظر سنجی ها هم رای خوبی داشت اما رهبران اصلاحات از روحانی حمایت کردند.
اگر آقای عارف در نظر سنجی ها رای بالایی داشت بدون تردید از ایشان حمایت صورت می گرفت.

*یعنی شما پیروزی آقای روحانی را به خاطر حمایت های آقای خاتمی و هاشمی نمی دانید؟
چرا می دانم،به هر حال آقای خاتمی و هاشمی پشت سر هر کاندیدایی می ایستادند حتما شانس او  بالا می رفت ولی اینکه این شانس به چه میزانی بود و آیا به پیروزی در مرحله اول ختم می شد یا خیر این محل تردید بود. به همین دلیل آقای خاتمی و هاشمی نمی خواستند این ریسک را بکنند و پشت سر کسی بایستند که علارغم این حمایت باز شکست بخورد.

*کناره گیری آقای عارف از انتخابات را چقدر موثر می دانید؟
اگر ایشان کنار نمی رفت ما یا شکست می خوردیم یا به مرحله دوم می رفتیم.

*آخرش نگفتید علت اینکه اصلاح طلبان نتوانستند یک نامزد اصلاح طلب داشته باشند چیست؟همانطور که گفتید آقای روحانی اصلاح طلب نیستند
گفتم که کاندیدای مستقل و اصلاح طلب ما آقای خاتمی بود که تقریبا همه گروه ها و احزاب اصلاح طلب که مصر بودند ایشان را معرفی کنند. حتی شخص آقای عارف گفته بود من تا زمانی هستم که آقای خاتمی نیاید،آقای جهانگیری هم همینطور. بنابراین یک وفاق کامل برای آقای خاتمی وجود داشت و من بر این باورم اگر آقای خاتمی کاندیدا شده بود می توانست 70 تا 80 درصد آرا را به دست آورد.

*خوب مشخص بود که  آقای خاتمی نمی تواند کاندیدا شود،چرا به جز آقای خاتمی نمی توانستید فرد اصلاح طلب دیگری را معرفی کنید ؟
اول اینکه تردید جدی وجود داشت که آیا افرادی که مطرح می شدند از فیلتر شورای نگهبان رد خواهد شد یا خیر.  دوم اینکه بعد از آقای خاتمی روی هیچ کس وفاق و همدلی وجود نداشت. به عنوان مثال درکنار آقای عارف شخصیت هایی مثل دکتر نجفی،آقای جهانگیری،آقای زنگنه و افراد دیگری نیز برای ریاست جمهوری مطرح می شدند و هیچ کدام اینها هم نمی توانستند شرایطی داشته باشند که آراء اصلاح طلبی را به سوی خود جلب کند.

*یعنی اصلاح طلبان به خاطر اینکه دعوایشان نشود آقای روحانی را انتخاب کردند؟
بعد از اینکه موضوع آقای خاتمی منتفی شد،اصلاح طلبان روی یک گزینه حداکثری رفتند نه یک گزینه ی مطلوب که با دیدگاه ها و سلیقه های آنها کاملا هماهنگ باشد. به عبارت دیگر آنها نمی خواستند مانور شعارهای اصلاح طلبی برگزار کنند و فقط بگویند ما می خواهیم حرفمان را بزنیم  ولو اینکه رای نیاوریم. اصلاح طلبان به دنبال یک کاندیدایی بودند که از نظر کسب رای ، حداکثری و از نظر گرایش و سلیقه اصلاح طلبی حداقلی باشد. پیروز شدن یک نامزد متمایل به اصلاح طلب را ترجیح می دادند بر پیروز شدن یک اصلاح طلب با نظریه های ایده آل.

*آیا می توان گفت اصلاح طلبان دست از تئوری پردازی برداشته اند و به دنبال راهکاری عملیاتی برای اداره کشور هستند و علت انتخاب روحانی هم همین بوده است؟
خوب یک پدیده ارزشمندی که در اینجا رخ داد و قابل تقدیر است این بود که منافع ملی و سرنوشت کشور از سرنوشت اصلاح طلبان مهم تر بود به عبارت دیگر ما مانند آن مادری عمل کردیم که برای اینکه کودکش نصف نشود آن را به زن دیگری بخشید. اصلاح طلبان تصمیم گرفتند از کاندیدای خود بگذرند اما مملکت حفظ شود. مصلحت کشور را به تمرکز روی شعارهای اصلاح طلبی ترجیح دادند.

فکر می کنید الان اصلاح طلبان به  خواسته هایشان رسیده اند؟
تا حدود زیادی بله،نگرانی های بین المللی از بین رفته و فضای تحریم در مسیر حل شدن قرار گرفته ،سیاست های اقتصادی به مسیر درست بازگشته وعقلانیت در سیستم مدیریت کشور حاکم شده است.در مسائل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی اگر چه ایده آل های اصلاح طلبان عمل نشده و فاصله داریم اما می توان گفت فضای امنیتی تا حدود زیادی برداشته شده است،بنابراین علارغم اینکه به ایده آل های اصلاح طلبان عمل نشده است اما تا حد زیادی آن مسیر های نگران کننده گذشته مسدود شده است.

با توجه به اینکه گفتید اصولگرایان همه ابزارهای قدرت را در دست داشتند علت شکست شان در انتخابات را چه می دانید؟تعدد کاندیدا را چقدر موثر می دانید؟
تعدد کاندیدا یک علتش بوده،اما علت اصلی شکست اصولگرایان عملکرد نامطلوب آقای احمدی نژاد بود. هرچند اصولگرایان سعی کردند اعلام برائت کنند و از او فاصله بگیرند اما برای مردم قابل پذیرش نبود.

یعنی فکر می کنید اگر تعدد کاندیدا نداشتند باز هم پیروز نمی شدند؟
بله،باز هم شکست می خوردند.چون بیشتر کسانی که به آقای ولایتی و آقای غرضی رای دادند اصولگرا نبودند اگر آقای ولایتی نمی بود آراء ایشان به سبد اصلاح طلبان ریخته می شد.بنابراین من معتقدم حتی اگر تعدد کاندیدا نداشتند باز هم شکست می خوردند.

فکر می کنید اصولگرایان می توانند شکستشان را با پیروز شدن در انتخابات مجلس جبران کنند؟
بیش از دو سال به انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری باقی مانده و در این مدت اتفاقاتی خواهد افتاد که فضای سیاسی جامعه را متاثر می کند،لذا برآورد و تحلیل دو سال بعد کار ساده ای نیست. اما تحلیل من این است که جریان اصولگرا با اختلاف نظر هایی که دارند نمی توانند به یک مسیر واحد برسند،جبهه پایداری تقابل نظر زیاد با جبهه های دیگر اصولگرا دارد که بعید می دانم به تفاهم برسند.عامل دیگر که تاثیر گزار است عملکرد دو سال اول دولت آقای روحانی است. باید دید عملکرد دوساله آقای روحانی به نحوی خواهدبود که مردم باور کننند مسیر جدید کاملا متفاوت و بهتر از مسیر قبلی است یا خیر. اگر مردم از عملکرد دولت روحانی راضی باشند قطعا اصولگریان مجلس دهم را از دست خواهند داد.

*اخیرا موضوع سرلیست بودن آقای ناطق از سوی برخی اصولگرایان مطرح شده است و به نظر می رسد این جناح سعی دارد همانطور که اصلاح طلبان با روحانی توانستند پیروز انتخابات شوند،اصولگرایان نیز با سر لیست قرار دادن آقای ناطق نوری بتواند مجلس دهم را برای خود حفظ کند،فکر می کنید اصولگراها موفق شوند از چنین روشی استفاده کنند؟
اختلافات آقای ناطق با اصولگرایان آنقدر عمیق و زیاد است که من تصور نمی کنم آنها دنبال این کار باشند.آقای ناطق آنقدر از اتفاقات سال 88 گله مند هستند که بعید می دانم تمایل به نامزد شدن داشته باشند.اختلاف نظرشان با اصولگرایان هم بسیار جدی است چرا که او احساس می کند ظلمی که سال 88 به ایشان شد از جانب اصولگراها بود نه اصلاح طلب ها.

*ممکن است برای اصلاح طبان سرلیست شوند؟
من فکر می کنم ایشان اصلا نامزد نمی شوند. آقای ناطق بر این باور است که کارها را باید به دست جوان ترها سپرد و افرادی نظیر او نقش اتاق فکر داشته باشند و لذا برای نامزد شدن احساس تکلیف نمی کند.

بعد از پیروزی آقای روحانی در انتخابات اصلاح طلبان مدام اعلام کرده اند که درست است که نقش مهمی در پیروزی دولت داشته اند اما به دنبال سهم خواهی نیستند،با این وجود نمی توان نادیده گرفت که خواسته هایی هم دارند،از آن طرف هم اصولگریان تمام تلاش خود را به کار گرفته اند تا میان دولت و اصلاح طلبان دعوا به وجود آورند،با بدنه اصلاح طلب دولت به شدت مقابله می کنند،مدام  وزرای اصلاح طلب دولت را به مجلس می کشانند،یا به دنبال استیضاح آنها هستند و یا به اصطلاح خودشان به آنها کارت زرد می دهند،فکر می کنید آقای روحانی بتواند اتحاد بین دولت و جریان اصلاح طلب را حفظ کند؟آیا ممکن است بین آنها اختلاف ایجاد شود؟با توجه به اینکه در بعضی موراد و تحت فشارهای اصولگرایان آقای روحانی مجبور به عقب نیشنی شده است مثل جریان معرفی نشدن آقای توفیقی به عنوان وزیر علوم...
مشخص است که جریان مقابل تلاش زیادی دارد که بین آقای روحانی و اصلاح طلبان اختلاف بیاندازد چرا که اگر این اتفاق بیافتد روحانی عقبه بزرگی از حمایت های خود را از دست خواهد داد و این در حالی است که اصولگراها هم هرگز از روحانی حمایت لازم را نخواهند کرد. این یک هوشیاری و بیداری را از جانب اصلاح طلبان و دولت می طلبد. باید مراقب اختلاف نظرهای جزیی و نقدهایی که نسبت به دولت روحانی دارند باشند تا در این تله نیافتند. آقای روحانی هم باید به این موضوع توجه داشته باشد که رمز پیروزی و تداوم کاری او در حمایت جریان اصلاح طلبی است که از سازماندهی و احزاب لازم برخوردار است. جریان اعتدالی آقای روحانی با اینکه یک جریان مطلوب است اما فاقد احزاب  و سازمان هایی است که بتواند او را حمایت کند. شعارهای اعتدالی هنوز مدون نیست در حالی که شعارهای اصلاح طلبی  قریب دو دهه در جامعه مطرح و حرف های روشنی در زمینه مسائل اقتصادی و فرهنگی  دارد. تصور من این است که رمز پیروزی آقای روحانی در حمایت و داشتن رابطه خوب با اصلاح طلبان است. اصلاح طلبان هم اگر در آینده بخواهند جایگاه مطلوبی دراین نظام داشته باشند بایستی از این ارتباط بهره لازم را ببرند و از فضای به وجود آمده برای تقویت و سازماندهی تشکل های خود در چارچوب های قانونی استفاده کنند تا بتوانند نیروهای کارآمد خودشان را درمجلس و مراکز دیگر وارد کنند.

*گفتید دولت پایگاه حزبی ندارد،دولت را جزء کارگزاران نمی دانید؟
کارگزاران ربطی به دولت ندارد. کارگزاران جز یکی از احزاب اصلاح طلبی است که در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز حضور دارند و شخصیت هایشان هم عمدتا وابسته به جریان اصلاح طلب هستند.

*فکر می کنید نقطه ضعف دولت چیست و دولت از کجا ممکن است آسیب ببیند؟
تصور می کنم دولت بهای لازم را به تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نمی دهد. در حالی که این تحولات نیاز به زمان کمتری  دارد و سریع تر هم جواب می دهد وهزینه بر هم نیست. نمی دانم چرا دولت در این زمینه ها اهتمام لازم را ندارد. به عنوان مثال برای من قابل درک نیست که چرا یک برنامه موسیقی یا تفریحی در شب یلدا به صورت غیر قانونی لغو می شود ولی دولت عکس العمل لازم را نشان نمی دهند یا اگر هم می دهند چرا به اطلاع مردم نمی رسد. و یا برای من قابل درک نیست که چرا افرادی مانند شجریان هنوز نمی توانند کنسرت های خود را در داخل کشور برگزار کند و یا به چه دلیل دولت با موضوع پارزیت های ماهواره ای که سلامت مردم را تهدید می کند برخورد نکرده است. یا مسئله سرعت اینترنت و نظیر اینها. من فکر می کنم اگر  آقای روحانی به این موارد توجه کند مردم دشواری های اقتصادی را که زائیده بی تدبیری های گذشته است  راحت تر تحمل می کنند.

 

 

دیدگاه‌ها

تحلیلتان اشتباه بود آقای الویری اگر از اول مرز بندی بین کاندیدای اصلاح طلب با غیر اصلاح طلب رعایت می شد کسی متمایل به آقای روحانی نمیشد ک بخواد با ایشون بسته باشه تا نتیجه ائتلاف رو تغییر بده

مثل هميشه عالي بود آقاي الويري

آقای الویری همانطور که دوستمون در بالا گفت تحلیل شما در بعضی موارد نادرست بود. چرا که اگر ااکثریت ن شورای مشورتی از کارگزاران نزدیک به هاشمی نبودند و در ان بیشتر از اصلاح طلبان واقعی استفاده میشد و رای به حضور روحانی نمیداد و روحانی هم دغدغه ملی و خرد ورزی جمعی دکتر عارف را داشت و بر ماندن اصرار نمیکرد و به نفع دکترعارف کنار میرفت، بدون شک با توجه به اقبال فوق العاده خوبی که از دکتر عارف در بعد از مناظره ها و روزهای نزدیک به انتخابات روز به روز بیشتر و بیشتر میشد، خیلی از مردمی که بنای رای دادن به اخوندها را نداشتند و تعدادشان هم زیاد بود به دکتر عارف رای میداند و تخمین زده میشد که ایشان تا حدود 22 میلیون رای را به خود اختصاص دهد

افزودن نظر جدید