باید برای تاریخ همان هاشمیای را روایت کنیم که با وجود اختلافات و جسارتی که در صحبت کردن با امام(ره) داشت، پس از ترور ناموفقش در سال ۵۸ امام خمینی(ره) دربارهاش فرمودند: «مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زندهاست، چون نهضت زنده است... من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام تبریک میگویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفته و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم.»
هاشمی، همان هاشمی است که با وجود نهادینه کردن مدل توسعه لیبرالی و سیاست زدهاش در دوران سازندگی و نادیده انگاشتن عدالت اجتماعی و فرهنگ اسلامی، در آخرین دیدار هیئت دولت ششم با رهبر انقلاب، مقام معظم رهبری درباره او و دولتش فرمودند: «روزهای بعد از جنگ در آن جلسهای که به دستور امام تشکیل شد، چند نفری برای طرح خطوط اصلی بازسازی کشور نشستیم؛ به نظر خودمان آرزوهای بزرگی را در آن نوشتهها آوردیم، که انشاءاللَّه در طول چندین سال انجام گیرد. آنچه در این هشت سال ریاست جمهوری شما اتفاق افتاده، از آنچه که آن روز ما آرزو داشتیم، بیشتر است و حقیقتاً کشور بازسازی شد... من نمیخواهم بگویم که همه آرزوهای ما برآورده شده است. از قبیل مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و مسائل مربوط به قشرهای گوناگون، کارهای زیادی وجود دارد که بایستی به مرور انجام گیرد... بخش قابل توجّهی از این، به خصوصیّات شخصِ آقای هاشمی برمیگردد؛ یعنی واقعاً برخی از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمامی در این موفّقیتها داشته... جناب آقای هاشمی، به عنوان یک روحانی انقلابی، کارآمد، متدیّن و متعبّد، برای مردم ما مطرح هستند و این خصوصیّاتی است که در ایشان هست.»
هاشمی همان است که در اوج حملات اصلاحطلبان به وی، رهبری معظم دربارهاش فرمودند: «برای شخص من هیچ کس آقای هاشمی رفسنجانی نخواهد شد.»
تاریخ باید همان هاشمیای را بشناسد که با وجود عملکرد نامطلوب، قابل نقد و دور از انتظارش در فتنه ۸۸، رهبری انقلاب در خطبههای نماز جمعه خرداد ماه و بعد از تهمتهایی که یکی از کاندیداها به وی زده بود، دربارهاش گفتند: «من از سال ۱۳۳۶ -یعنی ۵۲ سال قبل- ایشان را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدی و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهای زیادی داشت... در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش از انقلاب یک اندوختهای درست کرده باشد. اینها یک حقایقی است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده. من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلافنظر داریم، که طبیعی هم هست؛ ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند.»
هاشمی همان است که وقتی صفحه توئیترش نوشت: «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست نه موشکها» و رهبر انقلاب در واکنش به آن گفت: «اینکه بعضیها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟» بلافاصله حرفش را تکذیب کرد.
و در نهایت تاریخ باید بداند که هاشمی همان است که رهبری انقلاب در نمازی که بر پیکرش خواندند بر خلاف معمول جمله: «خدایا ما جز خوبی از او ندیدیم» را بر زبان نیاوردند و در متن پیام تسلیت آوردند: «اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.»
لذا، شکی نیست که مرحوم هاشمی رفسنجانی همانگونه که در فرمایشات رهبران انقلاب اسلامی مشخص است از اصلیترین مبارزین پیش از انقلاب و یاران امام و رهبری بوده است. اما باید پذیرفت مرحوم رفسنجانی هم معصوم نبود و خطا داشت و اشتباه کرد. او هم گاهی قدم در مسیری گذاشت که جز خوبی بود؛ لذا هاشمی را با تعریف و تمجید و یا غیبت و تهمت، تحریف نکنیم. با قضاوت منصفانه، بگذاریم هاشمی برای آیندگان هاشمی بماند.
افزودن نظر جدید