- کد مطلب : 20372 |
- تاریخ انتشار : 11 فروردین, 1398 - 13:57 |
- ارسال با پست الکترونیکی
سال ۹۸ ایران و آمریکا به کدام سو میروند؟
به گزارش امیدنامه به نقل از فرارو، سال ۱۳۹۷ در حالی به پایان رسید که، به گفته آمریکاییها، تحریمهای بیسابقهای علیه ایران اعمال شده است. در ۱۸ اردیبهشت این سال، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، طی یک سخنرانی در کاخ سفید، به رغم مخالفت شدید سایر اعضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، اعلام کرد آمریکا به طور یکجانبه از این توافق خارج میشود و تمام تحریمهایی که به موجب توافق مزبور تعلیق شده بود، را دوباره اعمال میکند.
سپس کاخ سفید به تمام شرکتهای خارجی فعال در ایران، شش ماه مهلت داد تا از ایران خارج شوند. در این مدت شش ماهه، کاخ سفید دو دور تحریم علیه ایران اعمال کرد. در پی بازگشت تحریمها، تقریبا تمام شرکتهای بزرگ خارجی، یکی پس از دیگری، به دلیل ترس از نقض تحریمهای یکجانبه آمریکا، پروژههای خود در ایران را ترک کردند.
با خروج ترامپ از برجام، مقامات عالیرتبه ایران، باقی ماندن در این توافق را به تضمین منافع اقتصادی تهران توسط سایر اعضای باقیمانده توافق هستهای، خصوصا کشورهای اروپایی، مشروط کردند و چند هفته به کشورهای اروپایی مهلت دادند که خسارتهای خروج آمریکا از برجام را جبران کنند. اما اروپاییها پس از ۹ ماه تاخیر، سازوکار موسوم به «ابزار حمایت از تبادلات تجاری» (اینستکس) را طراحی کردند که در حال حاضر شامل فروش نفت ایران نمیشود.
ایران هنوز به مفاد برجام پایبند است و آژانس بین المللی انرژی اتمی هم در آخرین گزارش خود این امر را تایید کرده است. با این حال، محافل اطلاعاتی آمریکا معتقدند که ایران گامهایی برای خروج احتمالی از برجام برداشته است.
سال ۱۳۹۷، مصداق بارز ضرب المثل معروف «سالی که نکوست از بهارش پیداست» بود. با خروج ترامپ از برجام در اواسط اردیبهشت این سال، ارزش پول ملی ایران سقوط کرد و موجی از گرانی سرسامآور و افسارگسیخته بازارها را تکان داد. با این حال، سال ۹۷ با تمام نابسامانیهای خود سپری شد و سال نو با چشماندازی مبهم فرا رسیده است.
بدون شک، در سال ۹۸ سیاست خارجی همچنان در کانون بحثوجدل باقی خواهد ماند. خصوصا که اکنون نتایج آن به طور مستقیم بر زندگی روزمره مردم عادی تاثیر میگذارد. با توجه تشدید کمسابقه تنشها میان تهران و واشنگتن در سال گذشته، ناظران اندکی معتقدند که تنشها در سال جدید فروکش خواهد کرد.
اوجگیری تنشها میان ایران و آمریکا، این پرسش را مطرح کرده است که این دو کشور در سال ۱۳۹۸ به کدام سو حرکت خواهند کرد؟ آیا تنشها از این هم بیشتر خواهد شد یا اینکه دو کشور سرانجام راه حلی برای وضعیت پیدا خواهند کرد؟ اگر آمریکا تهدید خود، مبنی بر قطع کامل صادرات نفت ایران را عملی کند، چه خواهد شد؟
به راستی که ارائه دادن یک پاسخ دقیق به این پرسشها دشوار است. اما با بررسی چند عامل مهم در مناسبات ایران و آمریکا، میتوان چشم انداز کلی مناسبات این دو کشور در سال ۱۳۹۸ را ترسیم کرد.
فروش نفت ایران
آمریکاییها معتقدند که در آمد اصلی دولت ایران از فروش نفت تامین میشود و در نتیجه قطع کامل یا کاهش چشمگیر صادرات نفت فشار بسیار سنگینی به دولت ایران وارد میکند. برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در اوایل ژانویه گذشته، طی کنفرانسی در ابوظبی، گفت: «هشتاد درصد از درآمدهای ایران از صادرات نفت است و این، کشور شماره یک حامی تروریسم است... ما میخواهیم پولهای مورد نیاز این رژیم را قطع کنیم.»
قبل از اعمال تحریمهای نفتی در نوامبر گذشته، آمریکاییها به برخی تولیدکنندگان اصلی نفت، نظیر عربستان، فشار آوردند تا به منظور جبران صادرات نفت ایران، تولیدشان را بیشتر کنند. عربستان و دیگر کشورها هم همین کار را کردند. اما هنگامی که موعد اعمال تحریمهای نفتی ایران در نوامبر فرا رسید، دولت آمریکا، برخلاف تهدیدات قبلی مبنی بر قطع کامل صادرات نفت ایران، به هشت مشتری نفت ایران معافیت تحریمی داد. امری که به سقوط شدید قیمتهای نفت منجر شد. اما این معافیتها موقتی هستند و در ماه می آینده منقضی خواهند شد.
هوک، همگام با سایر مقامات آمریکا که بر صفر کردن صادرات نفت ایران تاکید میکنند، اعلام کرده که آمریکا دیگر معافیت تحریمی را دوباره تمدید نخواهد کرد. در حال حاضر، به موجب این معافیتهای شش ماه، خرید نفت از ایران نقض تحریمها به شمار نمیرود، با این حال، برخی گزارشها حاکی از آن است که صادرات نفت ایران به زیر یک میلیون بشکه در روز رسیده است. علاوه بر این، دریافت پول نقدی همین مقدار صادرات هم عملا غیرممکن شده است. طبق سازوکاری که آمریکاییها طراحی کردهاند، پولهای نفت ایران به پول ملی مشتریان و در یک بانک در کشور واردکننده واریز میشود و ایران از محل این درآمدها میتواند کالاهای غیر تحریمی بخرد. به عنوان نمونه، اخیرا ایران تصمیم گرفته است در ازای نفت خود، ۱۵۰ هزار تن شکر خام از هند بخرد. منابع هندی میگویند درآمدهای نفتی ایران در بانک یوسیاو هند انباشته شده است و ایران تصمیم گرفته از این پولها برای واردات شکر و سایر مواد غذایی استفاده کند.
در دسامبر گذشته، همزمان با اعلام معافیتهای ایران، کشورهای اوپک و غیر اوپک ۱.۲ میلیون بشکه در روز از تولید خود کمتر کردند تا قیمتهای نفت بیش از این پایینتر نرود. اما دقیقا یک ماه قبل از انقضای معافیتهای ایران، یعنی در اواسط آوریل، این کشورها برای تصمیمگیری در خصوص تمدید یا عدم تمدید توافق کاهش تولید جلسه خواهند گرفت. با توجه به اینکه آمریکاییها اعلام کردهاند که معافیتهای تحریمی ایران را تمدید نخواهند کرد، کاملا محتمل است که آمریکا برای عدم تمدید توافق کاهش تولید، به کشورهای اوپک، خصوصا عربستان، فشار بیاورد تا صادرات نفت ایران کاملا قطع شود یا به شدت کاهش یابد.
مسئله فروش نفت برای دولت ایران یک امر حیاتی است. مقامات ایرانی بارها از اروپاییها خواستهاند که سازوکاری طراحی کنند که شامل فروش نفت ایران شود. اما این سازوکار تاکنون طراحی نشده است. اگر آمریکا صادرات نفت ایران را کاملا قطع یا به شدت کاهش دهد، چه اتفاقی میافتد؟ شاید به لحاظ اقتصادی بتوان با استناد به آمار و ارقام به این پرسش پاسخ نسبتا دقیقی داد اما، از حیث سیاسی، مطمئنا نمیتوان با قاطعیت سخن گفت. ولی میتوان این احتمال را مطرح کرد که کاهش صادرات نفت ایران به اتخاذ اقدامات موثر، مثلا خروج از برجام یا بستن تنگه هرمز توسط ایران، منجر شود.
تا چه اندازه احتمال جنگ وجود دارد؟
مقامات ایرانی چندین بار تهدید کردهاند که اخلال در صادرات نفت ایران ممکن است به بسته شدن تنگه هرمز منجر شود. از سوی دیگر، مقامات آمریکایی هم بر ضرورت باز ماندن این آبراه استراتژیک تاکید کردهاند. در حال حاضر، بنا به دلایل گوناگون، احتمال بسته شدن تنگه هرمز اندک است، اما تشدید فشارها بر صادرات نفت ایران ممکن است مقامات ایرانی را به این نتیجه برساند که بستن تنگه هرمز و به تبع آن افزایش نجومی قیمت نفت، بهترین راه برای تحمیل هزینه به طرف مقابل است. خصوصا که در سال جاری رقابتهای انتخاباتی در آمریکا شدت خواهد گرفت و ترامپ هم برای کنار زدن رقبای خود به شدت به پایین بودن قیمت سوخت در آمریکا نیاز دارد.
سال ۱۳۹۸، سال، اما و اگرهاست. نوسانات سیاسی و اقتصادی در سال گذشته، ترسیم چشمانداز سال جدید را بسیار دشوار ساخته است. ولی با توجه به اهمیت استراتژیک تنگه هرمز در بازارهای جهانی نفت، میتوان گفت که هرگونه مسدودسازی این تنگه احتمالا تنشهای نظامی در پی خواهد داشت. اما آیا چنین تنشهایی به معنی وقوع جنگ تمام عیار بین ایران و آمریکا است؟
بسیاری از ناظران معتقدند که ترامپ به دنبال جنگ نظامی تمام عیار و مستقیم با ایران نیست. بلکه تلاش میکند که از طریق تحریمهای کمرشکن اقتصادی، ایران را به امیتازدهی وادار کند.
در کریسمس سال ۲۰۱۹، در حالی که برخی انتظار داشتند ترامپ در یک مراسم در آمریکا باشد، او ناگهان سر از عراق درآورد. ترامپ، به همراه همسرش ملانیا، و جان بولتون، مشاور امنیت ملی، از نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه «الاسد» عراق، به طور سری بازدید کردند. در این سفر ترامپ سخنان قابل توجهی درخصوص دیدگاهش درباره استفاده از نیروی نظامی بیان کرد. رئیسجمهور آمریکا گفت: «جان (بولتون) درباره هر چیزی که به ارتش مربوط میشود، سرسخت است.». ترامپ سپس با بیان اینکه او از همه «سرسختتر» است، افزود: «هیچ کس از من سرسختتر نیست. اما من مایلم که از آن (ارتش) در جای مناسب استفاده کنم؛ و صادقانه بگویم اصلا مایل نیستم از آن استفاده کنم.»
این نخستین بار نیست که ترامپ نفرتش از جنگافروزی را بیان میکند. او چه در دوران تبلیغات انتخاباتی و چه در دوران ریاستجمهوری، بارها و بارها، به تلویح و تصریح از هدر دادن پولهای آمریکا در مداخلات نظامی خارجی انتقاد کرده است. اما این یک روی سکه است.
روی دیگر آن، اطرافیان جنگطلب ترامپ، مشخصا بولتون و پومپئو، هستند. همین ترکیب ظاهرا غیرمتجانس تیم ترامپ، بسیاری از ناظران را متحیر کرده است. از یک طرف، ترامپ از مداخلات خارجی ابراز تنفر میکند، و از طرف دیگر، بولتون آشکارا از حمله نظامی به ایران حمایت کرده و احتمالا هنوز هم حمایت میکند. طبق گزارشهای رسانهای آمریکایی، بولتون در سپتامبر گذشته از پنتاگون درخواست کرده طرحی برای حمله به ایران تهیه کند.
با این حال، نگاهی به اظهارات و اقدامات مقامات ترامپ در دو سال گذشته، نشان میدهد که دولت ترامپ، حداقل در حال حاضر، به فکر حمله نظامی تمام عیار به ایران، مانند آنچه در سال ۲۰۰۳ در عراق اتفاق افتاد، نیست. بلکه، با الگوگیری از استراتژی رونالد ریگان در برابر شوروی، که به فروپاشی شوروی ختم شد، تلاش میکند از طریق اعمال فشار اقتصادی، نظام جمهوری اسلامی ایران را از درون متلاشی کند.
اما دقیقا همین فشارهای اقتصادی، احتمال بروز درگیری نظامی محاسبهنشده را بالا میبرد. درست است که تهران و واشنگتن تمایلی به جنگ با یکدیگر ندارند، اما ممکن است یک اقدام برنامهریزینشده - نظیر برخورد اتفاقی قایقهای ایرانی و آمریکایی در خلیج فارس یا درگیری نیروهای شبهنظامی نزدیک به ایران در کشورهای عربی با نیروهای آمریکایی یا اسرائیلی - آتش جنگ را شعلهور کند.
آیا مذاکره محتمل است؟
انتخابات ریاستجمهوری آمریکا روز به روز نزدیک میشود و ترامپ هم به یک دستاورد در سیاست خارجی نیاز دارد. او تاکنون، نتوانسته است هیچ دستاورد قابلتوجهی در این زمینه به دست آورد. قمار او با کره شمالی نتیجه مطلوب را نداده و حتی خود ترامپ هم به شکست نشست اخیرش در هانوی با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، اذعان کرده است. ترامپ نشان داده است که به دیدار با رهبران کشورهای دیگر علاقهمند است و حتی یک بار برای دیدار با رئیسجمهور حسن روحانی اعلام آمادگی کرد.
از سوی دیگر، هر چند که برخی تحلیلگران معتقدند استراتژی ایران، صبر کردن تا پایان دو سال باقیمانده ریاست جمهوری ترامپ است، اما مقامات بلندپایه ایران نشان دادهاند که احتمال مذاکره با آمریکای ترامپ کاملا منتفی نیست. حسن روحانی، که اخیرا خود را «متخصص مذاکره» توصیف کرده است، اعلام کرده اگر آمریکا توبه کند و به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بازگردد و به اشتباه خود اعتراف کند، ایران ممکن است به مذاکره فکر کند.
با این حال، نباید از یک نکته در مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا در آینده غافل شد، و آن این است که حتی اگر روسای جمهور ایران و آمریکا با مذاکره موافقت کنند، احتمال اینکه این مذاکرات به جایی برسد، اندک است. چرا که، به فرض ورود دو طرف به مذاکره، از جانب آمریکا، وزارت خارجه و شورای امنیت ملی متولی مذاکره خواهند بود. در حال حاضر این دو نهاد، کاملا تحت سیطره مایک پومپئو و جان بولتون هستند.
آمریکاییها در سال ۱۳۹۷، جز در یک مورد بسیار مبهم، هیچگونه انعطافی در خصوص امکان مذاکره با ایران از خود نشان ندادهاند. آمادگی ترامپ برای دیدار با روحانی هم با تعیین پیششرطهایی از سوی پومپئو و بولتون عملا بلاموضوع شد. بعید نیست که بولتون و پومپئو، در مذاکرات آینده با ایران کارشکنی کنند و ذهنیت ترامپ درباره ایران را بیش از پیش خراب کنند. نکته دیگر آنکه، پومپئو، از قبل، ۱۲ درخواست برای مذاکره آماده کرده که پذیرش آنها برای ایران بسیار دشوار است. شاید به همین دلیل است که برخی از تحلیلگران معتقدند ایران به امید شکست ترامپ در انتخابات آینده آمریکا، تا زمان پایان دوره اول ریاست جمهوری او صبر خواهد کرد.
خروج از برجام؟
برخی بر این باورند که هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران از ورود به مذاکرات هستهای، که به حصول برجام منتهی شد، رفع تحریمهای اقتصادی بود. بخشی از تحریمها با امضای برجام، رفع شد و تا مدتی مروادات تجاری با ایران تقریبا عادی شد.
اما با خروج آمریکا از این توافق و بازگشت تحریمهای تحریمهای تعلیقشده، تقریبا علت وجودی برجام برای ایران از بین رفت. دولت ایران به کشورهای اروپایی مهلت محدودی داده است که منافع اقتصادی ایران از برجام را تامین کنند. ولی اروپاییها هم تاکنون نتوانستهاند سازوکاری برای تضمین استمرار فروش نفت ایران طراحی کنند.
اگر فروش نفت ایران دچار اختلال شود و ایران نتواند به اندازه کافی نفت بفروشد، ممکن است فشارها برای خروج از برجام دوچندان شود. تشدید فشارهای اقتصادی بر ایران، احتمال خروج ایران از برجام در سال جاری را بیشتر میکند. شاید بتوان گفت که در حال حاضر تنها فایده برجام برای ایران، عدم همراهی اروپا با آمریکاست. تا زمانی که اروپاییها از برجام حمایت سیاسی به عمل میآورند، احتمال بازگشت پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل بعید خواهد بود.
جمع بندی
به طور کلی سال ۱۳۹۸، برای دولت و ملت ایران سال سختی خواهد بود. در این سال، امکان وقوع هیچکدام از سناریوها و احتمالات خوب و بد منتفی نیست. حتی اگر ایران و آمریکا در این سال، وارد مذاکرات شوند، احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات و رفع تحریمها و عادیسازی روابط اقتصادی کشور ظرف یک سال، بعید خواهد بود. ترامپ گفته است که او میخواهد با ایران یک معاهده الزام آور امضا کند، به این معنی که در مجلس سنا تصویب شود. اما سیطره دمکراتها، رقبای سرسخت ترامپ، بر کنگره، تصویب هرگونه توافق با ایران را دشوار خواهد ساخت. به عنوان نمونه، برخی از دمکراتهای کنگره (مانند الیوت انگل، باب منندز و بن کاردین) در زمان باراک اوباما، مخالف برجام بودند، اما در دوره دونالد ترامپ از برجام حمایت میکنند. درست است که ترامپ با یک امضا، «قویترین تحریمهای تاریخ» را بر ایران اعمال کرد، اما رفع این تحریمها مستلزم ماهها مذاکرات نفسگیر است.
افزودن نظر جدید