- کد مطلب : 5421 |
- تاریخ انتشار : 14 شهریور, 1393 - 09:51 |
- ارسال با پست الکترونیکی
سرنوشت متفاوت معاونان اول رئیس جمهوری؛ از دکتر حسن حبیبی تا م.ر!
یه گزارش امید به نقل از پیام نو، بررسی نام معاونان اول روسای جمهور ایران آغاز و پایان عجیب و متناقض دارد. یقینا آغازی با نام دکتر حسن حبیبی؛ مردی که حتی بدون تحلیل عملکردش، تنها با یک تصویر از حاضران مراسم ختمش می توان به جایگاه، تاثیر و گستره نفوذش پی برد، با پایانی با نام محمدرضا رحیمی، مردی که این روزها با نام م.ر شناخته می شود، هیچ همخوانی ندارد. اگر از منتهای الیه محافظه کاری تا خط امامی ها به حرمت حبیبی اذعان داشتند و نفوذ حرفش در سیاست کشور بی همتا بود، این محمدرضا رحیمی به عنوان آخرین معاون اول است که سال ها از چنین تاثیری فاصله دارد؛ فاصله ای آنقدر بعید که این روزها معلوم نیست عاقبت آقای معاون اول نظام چه خواهد شد؟ چقدر حبس در انتظار اوست؟ چه اندازه جزای نقدی برای او کافی است؟ چند پرونده اختلاس و ارتشا با نام او گره خورده است؟ و …
دکتر حسن حبیبی؛ اولین معاون اول
در مورد حسن حبیبی می گویند به درد کارهای عمیق و زیربنایی فکری و فرهنگی می خورد. زیباکلام در مورد حبیبی می گوید: «در دوران انقلاب که اکثر چهره ها در نوفل لوشاتو مشغول برنامه ریزی قیام بودند، حسن حبیبی به فکر تدوین قانون اساسی آینده ایران بود. این مثال به بهترین وجه از شخصیت مرحوم دکتر حسن حبیبی پرده برمی دارد و نشان می دهد که او بیشتر به مسائل عمیق تر، بی سر و صداتر و کم هیجان تر می اندیشید و فکر می کرد.»
عباس عبدی در باره حبیبی گفته بود: «افرادی مثل حبیبی می توانند در حوزه سیاست به عنوان سرمایه ای مطرح باشند که در مواقعی خاص می توانند گره هایی را ولو کوچک باز کنند. ما سیاستمدارانی با تیپ رفتاری آقای حبیبی کم داشتیم. آقای حبیبی وقتی معاون اول رئیس جمهور بود، خیلی ساده کاریکاتورش می رفت روی جلد گل آقا. کس دیگری را در این مملکت نداشتند که چنین بلایی بر سر او بیاورند! ولی وقتی حبیبی رضایت می داد به اینکه گل آقا کاریکاتورش را بکشد و از او انتقاد کند، در واقع کمک می کرد به باز شدن فضای مطبوعات و شکل گیری آنچه که آزادی نامیده می شود. اگر کسی در همین حد هم به مطبوعات کمک کند، کار مهمی انجام داده است. خیلی های دیگر در همین حد هم نتوانستند به مطبوعات کمک کنند.
حبیبی در دولت مهندس بازرگان وزیر ارشاد بود. او در دولت میرحسین موسوی نیز به عنوان وزیر دادگستری ایفای نقش کرد و در دو دولت هاشمی رفسنجانی و دولت اول سیدمحمد خاتمی به عنوان معاون اول رییسجمهور به ایفای وظیفه پرداخت. حسن حبیبی بعد از اینکه در زمان دولت دوم سیدمحمد خاتمی، به علت بیماری از عرصه اجرا کنارهگیری کرد، سیاست سکوت را در پیش گرفت. با اینهمه پس از اتمام کار اجرایی ذره ای از اعتبار و جایگاه شخصیتی وی کاسته نشد و حرمت او همچنان نزد تمام سیاستمداران باقی بود.
دکتر محمدرضا عارف؛ اعتبار معاون اولی هنوز پابرجاست
چهره منضبط اصلاحات که به قول همسرش در یزد به "انیشتین یزد” معروف بود. اولین رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی و وزیر سیدمحمد خاتمی وزیر پست و تلگراف دولت اول خاتمی که در دولت دوم خاتمی جایگزین حبیبی شد و به عنوان معاون اول رییسجمهور به ایفای وظیفه پرداخت.
عارف آنقدر اعتبار معاون اولی را پس از حسن حبیبی نگاه داشت که پس از پایان دولت اصلاحات، برخی رسانهها گفتند که دولت تازهمستقر ابراز تمایل کرده که وی در سمت قبلیاش باقی بماند و به ایفای نقش بپردازد ولی وی این پیشنهاد را نپذیرفت. وی از معدود چهرههای اصلاحطلبی است که همزمان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
پرویز داوودی؛ معاون اول بی حاشیه
تا دوره داوودی هم اعتبار جایگاه معاون اولی ریاست جمهوری دستخوش حاشیه و حرف و حدیثی نشد و داوودی هم به واسطه عقبه سیاسی و علمی و جایگاه خود، همچنان برای پست معاون اولی اعتبار کسب کرد. داوودی در دولت هاشمی، معاون اقتصادی وزیر اقتصاد و دارایی بود، در سال ۸۴ از سوی احمدینژاد به عنوان معاون اول کابینه انتخاب شد و تا سال ۸۸ این وظیفه را بر عهده داشت. داوودی به واسطه استفاده زیاد از آمار و ارقام برای توضیح عملکرد دولت، در میان خبرنگاران به مرد آمار و ارقام معروف بود.
در واپسین روزهای دولت نهم، احمدینژاد تصمیم گرفت مشایی را جایگزین وی کند و او (داوودی) را به عنوان مشاور خود معرفی کرد، تصمیمی که با دلخوری داوودی همراه شد به نحوی که بر اساس آنچه برخی رسانهها در آن زمان مطرح کردند، با وجود معروف بودنش به رعایت نظم، چند روزی در دفتر کار خود حضور پیدا نکرد و حتی مراسم تودیع و معارفهای هم برگزار نشد. همین اتفاق کافی بود تا پس از داوودی جایگاه معاون اولی در سراشیبی حاشیه و حرف و حدیث های مختلف قرار گیرد.
اسفندیار رحیم مشایی؛ معاون اول یک هفته ای
همانطور که در شمارش نخست وزیران کشور، همواره نام مهدوی کنی به خاطر دوران بسیار کوتاه نخست وزیری اش فراموش می شود؛ نام اسفندیار رحیم مشایی نیز به واسطه حضور یک هفته ای اش خیلی به چشم نمی آید اما چه بخواهیم چه نخواهیم حکم رسمی معاون اولی رحیم مشایی از طرف رئیس جمهور برای وی زده شد تا چند روزی در دفتر معاون اول حضور یابد اما این حضور به خاطر مخالفت صریح رهبر انقلاب با معاون اولی رحیم مشایی؛ دوام نیاورد تا آقای معاون اول، یک هفته نشده جای خود را به محمدرضا رحیمی بدهد. نام مشایی آنقدر برای دولت حاشیه ایجاد کرد تا بی سابقه ترین اتفاق در دولت های پس از انقلاب، یعنی سوال از رئیس جمهور رنیز به نام محمود احمدی نژاد رقم بخورد. نام مشایی در بسیاری از پرونده های تخلف مالی، از زنجانی گرفته تا قرار دادهای نفتی به چشم می خورد.
محمدرضا رحیمی؛ حاشیه های آقای م.ر
گرچه انتخاب مشایی به عنوان معاون اول رییسجمهور هم بیش از یک هفته دوام پیدا نکرد و در نهایت محمدرضا رحیمی جایگزین مشایی شد اما از دوران مشایی به بعد، معاونان اول احمدی نژاد همچنان با حاشیه به سر برده اند، یا در دادسرا پرونده داشته اند، یا شاکی خصوصی شده اند، یا شکایت های مالی و اخلاقی و تهمت های مالی به آنها زده شده است. هر چقدر که این شکایت ها و پرونده های قضایی بزرگنمایی شده باشند یا دور از واقعیت باشند اما نمی توان پرحاشیه شدن جایگاه معاون اولی را فراموش کرد و این همان نکته ای است که بزرگترین آسیب برای جایگاه ریاست جمهوری به عنوان نفر نخست اجرایی کشور به شمار می رود.
پس از چند سال حاشیه در جایگاه معاون اولی، وزیر سابق صنایع و معادن است که اینک برای اعاده اعتبار جایگاه معاون اولی تلاش خواهد کرد. از حضور جهانگیری هنوز آنقدر نگذشته است که بتوان قضاوت کرد اما آنقدر می شود گفت که جهانگیری به لحاظ بی حاشیه بودن و تاثیر در گروه های سیاسی می تواند اعتبار از دست رفته معاون اول رئیس جمهور را بازگرداند و آنقدر کاریزما دارد که پیوند گسسته شده وزرا و رئیس جمهور که در دولت احمدی نژاد ایجاد شده بود را در دولت حسن روحانی ترمیم کند.
افزودن نظر جدید