- کد مطلب : 10464 |
- تاریخ انتشار : 25 اسفند, 1394 - 12:56 |
- ارسال با پست الکترونیکی
سلیمینمین تشریح کرد:دلایل اقبال به لیست امید
فکر میکنید که اولویت نمایندگان در مجلس آینده چه چیز باید باشد؟
باتوجه به اینکه مجلس دارای اکثریت قوی نخواهد بود و طبیعتا این امر تاثیر منفی بر هدایت و نظارت بر دولت خواهد داشت و این طبعاتی را بهوجود میآورد، فکر میکنم که اصولگرایان و حتی اصلاحطلبان باید تلاش کنند تا این خلأ را بهگونهای جبران کنند که بتوانند به لحاظ نوع نظارت بر دولت قوی ظاهر شوند.
قوی یعنی اینکه بر دولت سخت بگیرند؟
خیر. بلکه منظور این است که از خطاها و انحرافات نگذرند. این هم به نفع دولت و هم کشور است. گرچه دولتها تمایل دارند که نظارت بر آنها ضعیف شود و بتوانند مبسوطالید باشند اما این خواسته دولت قطعا مصالح دولت را در بر نمیگیرد. حال که چنین مجلسی رقم خورده است که دشوار میشود ارادهای را شکل داد که در برخی جاها برابر زیادهخواهیهای دولت یا فرار دولت از قانون ایستادگی جدی کرد، باید افرادی که بهعنوان نماینده با هر گرایشی وارد مجلس میشوند، راه تفاهم را در مجلس بین خود بیابند تا بتوانند در ارتباط با مسایل کلان کشور با هم همکاری کنند. یعنی فارغ از نزاعهای سیاسی در برخی مسایل ملی و مسایل کلان، دو جناح مطرح در کشور بتوانند با هم همراهی داشته باشند. از جمله مصادیق مهم همراهی نیز تقویت دولت از طریق مقابله با برخی خطاها و ضعفهای او خواهد بود که امیدوارم در سال آتی بهگونهای عمل شود که این ایراد برطرف شود. صیانت از جایگاه والای مجلس در کنار دو قوه دیگر باعث میشود که از نزاعهای سیاسی کاسته شود.
اصولگرایانی که خارج از گود مجلس هستند باید چه اولویتی را در سال آینده در دستور کار خود قرار دهند؟
توجه به رشد فرهنگی مردم بسیار ضروری است. ما در این انتخابات این مطلب را بهخوبی میتوانیم دریابیم که هر چه فضای سیاسی کشور آرامتر شود، تشخیص برای جامعه مناسبتر خواهد بود. اصولگرایان در سال آتی باید تلاش کنند که این روند تقویت شود. یعنی روند ایجاد آرامش برای شفافسازی با هدف رشد جامعه. اگر این مساله تقویت شود، حتی اگر برخی انتخابهای مردم در مقاطعی به نفع ما نباشد در درازمدت، این خیلی ارزنده است. ما باید در این مسیر حرکت کنیم و به هر دلیلی در انتخاباتی اگر گزینه مردم اصولگرایان نباشند اما چون پایگاه قدرت روز به روز رشد بیشتری پیدا میکند، این مساله میتواند مصالح جامعه را در بر بگیرد. هر کسی در هر موقعیتی باید به تعهدات خود به ملت پاسخ دهد و وظیفه خود را در جهت رشد مردم باید بهخوبی بداند. ازاینرو تصور میکنم که اگر ما در این مسیر گام برداریم خیلی از منازعات نازل رخت بر میبندد و جای خود را به تعاملات منطقی میدهد.
فضای کشور در این دولت بهنوعی آرامتر بود و این آرامش در نهایت به سود اصلاحطلبان تمام شد. یعنی مردم در فضای آرام به اصلاحطلبان رأی دادند. چرا در این فضای آرام که تصمیمگیری را برای مردم راحتتر میکند به اصولگرایان رأی ندادند؟
هر دولتی روی کار میآمد باتوجه به تجاربی که مردم از منازعات سال 88 داشتند و منازعات را به زیان مسایل ملی ارزیابی میکردند، خودشان پذیرای چنینی مسایلی نبودند. حتی در این دولت برخی موارد بود که گویی بیتمایل به حاشیهسازی نبود. برخی اظهارات آقای روحانی در آستانه انتخابات نه با حقوقدانی او و نه با جایگاه حساسش سازگاری داشت. مثلا ایشان گفتند که دستگاهی مبادرت به قاچاق میکند. این یک اتهام مبهم بود و باعث شد که برخی متقابلا جوابیه دهند اما میتوانست به التهابات دامن بزند. اما علت اینکه این نوع اظهارات با اقبال مردم مواجه نشد و اظهارات روحانی و حتی کسانی که به او جوابیه دادند را پس زدند، تجربیات گذشته بود. تجربیاتی که نشان میداد اگر فضا غبارآلود باشد، به نفع هیچ کس نیست.
درباره جریان اصولگرایی گفتید که اولویتش در سال آینده باید مسایل فرهنگی باشد. فکر میکنید که اگر این جریان روی مسایل فرهنگی معطوف شود، در انتخاباتهای پیش رو موفق میشود؟
ما باید به هدف غایی توجه کنیم. کل رقابتها با هدف رشد جامعه معنا پیدا میکند والا خودش موضوعیت ندارد و هدف نیست. اگر کسانی که میخواهند به فعالیت سیاسی بپردازند، هدفشان خدمتگزاری نباشد، طبیعتا به طرف ضدیت با مسایل مردم کشیده میشوند.
اما نتیجه هم برای جریانهای سیاسی مهم است و این قابل انکار نیست.
معتقدم اگر ما بهگونهای عمل کنیم که جامعه بهتدریج نسبت به اطرافش شناخت دقیقتری پیدا کند، بهتر است. مثلا در این انتخابات درست است که مردم برای صیانت از آرا و استفاده از حق رأی خود پای صندوقهای رأی آمدند، اما به نظر شما درست است که هیچ شناختی نسبت به نمایندگانی که انتخاب میکنند نداشته باشند؟
ولی نسبت به جریان شناخت داشتند. یعنی اگر کاندیداها را نمیشناختند ولی جریان و اهداف آن را میشناختند.
قبلا هم آن جریان به میدان آمده بود. در انتخابات مجلس هشتم دیدید که لیست دادند و مورد حمایت رییسجمهور اصلاحات هم بود اما هیچ اقبالی به آن نشان داده نشد.
شاید تجربه در این انتخاباتها و در نظر گرفتن عملکرد اصولگرایان در مجلس به مردم نشان داد که الان زمان مشارکت حداکثری است و اصلاحطلبان بهترین گزینه هستند.
عوامل دیگر هم در این موضوع موثر بود. عواملی که آنرا بیشتر ناشی از تجربیات ملت در ارتباط با سال 88 میبینم. اینکه برخی در مسیری حرکت کردند که مردم اقبالی به انتخابات نداشته باشند و در واقع انتخابات را مسیر سالمی برای ابراز نظرات خود تصور نکنند بهطوری که نوعی سرخوردگی در جامعه ایجاد شد و نمودش نیز این بود که در این انتخابات سرخوردگی جایش را به نشاط داد. منتها در فیمابین رسیدن مردم به این تجربه باید به مردم اطلاعات و شناخت نسبت به فعالان سیاسی میدادیم. درست است که مردم شناخت کلی نسبت به جریانات داشتند اما این شناخت کلی کفایت میکند و بعد مردم میتوانند به افرادی که نمیشناسند نظارت کنند؟
چرا نمیتوانند؟
زمانی شما به جریانی اعتماد میکنید و میدانید که یک جریان خودش از نمایندگان محافظت خواهد کرد، این حرف درست است یعنی نیازی نیست که تکتک بشناسید. یعنی شما به یک لیستی رأی میدهید و بعد جریان برای صیانت از هویت خود و اعتمادی که مردم به آنها دارند، سعی میکند که از نمایندگانی که در پرتو آنها اعتماد مردم بهسویشان گسیل میشود، به نوعی محافظت کند. اما سوال اینجاست که این قاعده درست است؟ یا اینکه درست است هر کدام از نمایندگان که ارتباط تشکیلاتی نداشته و بهنظر هم میرسد که ندارند، وقتی وارد مجلس شوند هر کدام به سمت خود بروند. لذا برای اینکه مردم هم انتخاب و هم بعد بتوانند پیگیری کنند، باید شناخت اولیه داشته باشند که شناخت اولیه مرتب تکمیل شود و پی گرفته شود. نباید اینطور باشد که مردم برای اینکه از حداکثر اختیارات خود که در قانون تعریف شده است استفاده کنند، یک لیستی را بگذارند و رأی دهند. البته این به اصلاحطلبان ربطی ندارد، به اصولگرایان هم مربوط میشود. خیلی از اصولگرایانی که میخواستند به هر 30نفر تهران رأی دهند، مشکل شناختی داشتند و مایل نبودند که 100درصد براساس اعتماد عمل کنند. بعد در نتیجه تحقیق میکردند و بعضا به چیزهایی میرسیدند که میدیدند که به 30نفر رأی ندهند و نهایتا ترکیبی رأی دهند. این برمیگردد به ضعف اساسی که ما در جامعه در زمینه اطلاعرسانی داریم. اما در مجموع مردم به این رسیدهاند که انتخابات بهترین سهم برای تاثیرگذاری است.
گفتید که در لیست اصولگرایان مردم بعضا به کل لیست رأی ندادند ولی در لیست اصلاحطلبان باتوجه به اینکه در لیست کسانی هستند که شاید شناخته شده نباشند اما مردم به کل لیست آنها رأی دادند. این را چهطور تحلیل میکنید؟
به نظر من از سر ناگزیری و نمیخواهم بگویم استیصال اما از سر اجبار است. یعنی میخواهد تاثیر بگذارد لذا قطعا میخواهد در این تاثیرگذاری 30 نفر را پر کند. بر همین اساس به اصلاحطلبان رأی میدهد.
اگر بحث تاثیرگذار است چرا به لیست اصولگرایان رأی ندادند؟ یعنی اگر منظورتان این است که مردم میخواهند تاثیرگذار باشند و از سر اجبار به یک لیست رأی دادهاند؛ میتوانستند از سر اجبار به اصولگرایان رأی دهند اما چنین نکردند.
برای اینکه تصور برخی این است که این جریان بهتر میتواند برای پیشبرد و تعالی جامعه اثرگذارتر باشد و در این راستا یعنی تعالی و توسعه کشور، کار کند. یعنی میخواهم بگویم که در این انتخابات، جریان اصولگرا بیشتر تاکید بر اینکه افراد را باید با شناخت به مجلس گسیل دارد، عمل کرد که حرکتی قوی هم بود و جای تامل هم داشت. یعنی چرا حامیان اصولگرایان این رهنمود تشکیلاتی را نپذیرفتند و با آن همراه نشدند که چشمشان را ببندند و به یک لیستی چشم بسته رأی دهند. این از یک طرف برای من بهعنوان کسی که به رشد جامعه میاندیشم امیدبخش است. آمار نشان میدهد که برخی شخصیتهای اصولگرا که در لیست اصولگرایان نبودند مثل آقای خوشچهره یا سبحانی، رأی خوبی آوردند و این نشان میدهد که اصولگرایان تحقیق کردهاند که آیا در لیستهای دیگر کسانی را دارند که عملکرد خوبی داشته باشند و آنها را بشناسند. حالا که مردم با سلایق مختلف میخواهند از موقعیتی که کسب کردهاند دفاع و صیانت کنند، باید این موقعیت را با آگاهیبخشی به آنها تقویت کنیم. در سال آتی هدف اصلی ما باید خدمتگزاری در فضای آرام باشد تا به تشخیص جامعه کمک کنیم. یعنی در ارتباط با دولت نقد منطقی داشته باشیم و نقدهایمان را فزونی ببخشیم و هدف غایی ما این باشد که مردم بفهمند چه چیزی منطقی است.
افزودن نظر جدید