شرايط گرگ و ميش و عبور از بحران

محمدصادق جوادی حصار-براي عبور از چالش‌هاي پيش‌رو در زمان پسابحران چه بايد كرد؟ اين پرسشي است كه اين روزها مطرح است كه فعالان سياسي و تحليلگران به اندازه توان فكري خود تلاش مي‌كنند به آن پاسخ دهند. در شرايط فعلي بسياري از ساختارهاي تبليغاتي و رسانه‌اي حكومت از توان كافي براي اقناع عمومي و ايجاد اعتماد بهره‌مند نيستند، بلكه به قوه عاقله‌اي نياز است كه بتواند چنين نقشي را ايفا كند.

 واقع آن است كه قوه عاقله‌اي كه بتواند كشور را از چالش‌هاي پيش‌رو عبور دهد، در متن نهادهاي اجرايي، تقنيني و امنيتي نيست و گزاره ديگري وجود دارد كه اتفاقا طي سال‌هاي اخير تلاش زيادي براي تضعيف آنها صورت گرفته است. تنها نهادي كه مي‌تواند در شمايل يك قوه عاقلانه به عبور كشور از بحران پيش‌رو كمك كند، نهادهاي باقيمانده مدني هستند كه اندك اعتبار و آبرويي نزد مردم داشته و دارند. نظام هم مي‌تواند به حسن‌نيت و توانايي آنها براي كاهش التهابات اعتماد كرده و به آنها تكيه كند. تا اين التهاب از ميان نرود و تا قوه عاقله‌اي جايگزين نيروي برخورد نظامي و امنيتي نشود، امكان عبور از بحران وجود ندارد. البته امكان كنترل بحران است، اما امكان عبور از بحران وجود ندارد. يعني در حقيقت نيروهاي مجري، قانونگذار و امنيتي تدبيرساز و تدبير‌گر نتوانسته‌اند با شيوه عمل‌شان طي سال‌هاي اخير كاري كنند كه وقتي وعده‌اي مي‌دهند، مردم باور كنند. وقتي برنامه‌اي مي‌دهند، مردم قبول كنند. اين روند اطمينان‌ساز ايجاد نشده است و مردم امروز اعتمادي به اين ساختارها ندارند. بايد توجه داشت كه مردم رفتارهاي پيچيده‌اي دارند، وقتي مردم جايي به دليل برخوردهاي امنيتي و سلبي كوتاه مي‌آيند اين به معناي پذيرفتن همه خواسته‌هاي طرف مقابل نيست، بلكه مردم ساكت مي‌شوند براي تجديد قوا، براي تدبير و براي تدبر در چشم‌انداز آينده. بنابراين بهترين نهادي كه مي‌تواند زمينه ساماندهي وضع موجود را فراهم سازد، قواي عاقله ملت است. قواي عاقله ملت هم كه متاسفانه به دليل شيوه‌هاي نامناسب از چرخه تصميم‌سازي كشور دور مانده‌اند. از اين منظر يكي از راه‌هاي رسيدن به آرامش اجتماعي، برگشتن از راه طي شده است. مسوولان از مسيري كه در گذشته طي كرده‌اند بايد بازگردند.

هر اندازه كه عدم اعتماد ايجاد كرده‌اند بايد اعتماد را جايگزين آن كنند. اعتمادآفريني هم با شعار، فريب و برخورد امنيتي ايجاد نمي‌شود، بلكه با تلطيف قلوب است كه اعتماد حاصل مي‌شود. بر اساس اعلام خود مسوولان همه كساني كه در خيابان بوده‌اند كه مزدور اجنبي نبوده‌اند. به گفته برخي آقايان اغفال شده‌اند. كسي كه اغفال شده، كتك خورده و آسيب ديده، با نصيحت و امر و نهي و... كه راضي نمي‌شود، بلكه بايد از او دلجويي شود، به او لبخند زده و عذرخواهي شود. بايد اعلام شود كه ما هم تقصير داشتيم كه شرايطي را ايجاد كرديم كه در زاهدان مومن نمازگزار با خائن فريبكار درهم آميختند و امكان تشخيص آنها فراهم نشد.كسي كه در لباس دوست آمد و بنا بر گفته مسوولان انتظامي اغتشاش ايجاد كرد بر اثر غفلت مسوولان اين شرايط را ايجاد كرده است. در واقع در شرايط گرگ و ميش است كه مردم خطا مي‌كنند (به فرض اينكه خطايي صورت گرفته باشد) اين مسوولان هستند كه زمينه چنين عدم شفافيتي را ايجاد كرده‌اند. اگر با مردم شفاف صحبت مي‌شد، چنين شرايطي ايجاد نمي‌شد. اساسا مردم چرا بايد عليه نظامي كه خود ايجاد كرده‌اند، قيام كنند.‌ راه برون‌رفت از مشكلات فعلي كسب اعتماد و استفاده از قوه عاقلانه فاهمه خارج از قدرت سياسي مستقر است.

افزودن نظر جدید