صدای خاموش کنسرت های کودکانه

ابتکار نوشت: خیلی از زمان پخش کلیپی از پسرکی که در برنامه خندوانه آهنگی از یک خواننده پاپ خواند، نگذشته است. در این تکه کوتاه نشان گردونه جوایز روی گزینه «یک آواز بخوان» ایستاده بود و این پسر شروع کرد به خواندن: «دستم تو دست یاره، قلبم چه بی‌قراره، به به چی میشه امشب بارون اگر بباره» چشمان رامبد جوان گرد شده بود و در صورتش تعجب موج می‌زد. بعد از اینکه کودک آهنگ را خواند، رو به پدر و مادر او گفت آهنگ‌هایی مناسب سن او برایش پخش کنید. اما چقدر برای کودکان آثار موسیقی تولید می‌شود که ما بتوانیم آن‌ها را در اختیارشان قرار بدهیم؟ کودکان چقدر با موسیقی رابطه دارند؟ آیا فضایی مثل کنسرت، آن هم برای کودکان، تا به حال فراهم شده که بچه‌ها در آن شرکت کنند و با موسیقی آشنا شوند؟

10- 15 سال که به عقب برگردیم، به کودکی متولیدن دهه 60، کاست‌های موسیقی‌ای را به یاد می‌آوریم که فقط برای بچه‌ها بود، برای بچه‌ها ساخته شده بود، بچه‌ها هم با علاقه به آن‌ها گوش می‌دادند، اما امروز چرا تعداد و کیفیت کارهای موسیقیایی برای کودکان کاهش یافته است؟ علی فروتن، یکی از اعضای گروه «عموهای فتیله‌ای» دلیل این امر را کم‌لطفی آهنگسازان بزرگ به حوزه کودک می‌داند و دراین رابطه می‌گوید: آهنگسازان بزرگ ما که در زمینه موسیقی فعالیت می‌کنند، موسیقی کودک و بچه‌ها را فراموش کرده‌اند و واقعا این موضوع جای گله دارد. اگر روزشمار تاریخ را برعکس ورق بزنیم، می‌بینیم که بهترین کارهای موسیقی کودکان در سال‌های گذشته و خیلی دور اتفاق افتاده است. در سال‌های اخیر اتفاقی خاصی برای کودکان در این حوزه رخ نمی‌دهد، ملودی‌ای برای بچه‌ها ساخته نمی‌شود که بچه‌ها آن را حفظ کنند و در ذهن آن‌ها بماند. 
کودکان فراموش شده‌اند
فروتن با اشاره به این موضوع که امروز چیز جدیدی به موسیقی کودکان اضافه نشده است، می‌افزاید: افرادی که در زمینه کار موسیقی کودکان ونوجوان فعالیت می‌کنند به دنبال جذب تینیجرها و سنین نوجوان به بالا هستند، در این میان کودکان فراموش شده‌اند، در صورتی که بچه‌ها در آینده مخاطب سینما، تئاتر، کنسرت تلویزیون و ... می‌شوند، کودکان آینده کشور هستند. اگر ذائقه آن‌ها از بچگی تربیت نشود در آینده به دنبال هرچیزی می‌روند. دیگر برای‌شان چیزی مهم نخواهد بود و دچار یک نوع بلاتکلیفی خواهند شد. ممکن است بچه‌های ما در آینده به موسیقی، فیلم و سریال‌های خارجی گرایش پیدا کنند. البته قصد نقد ندارم اما در مجموع برای فرهنگ غنی ما این فیلم‌ها و محصولات فرهنگی خارجی چیز زیادی ندارد.
فیلم‌های کودکان توسط بزرگسالان ساخته می‌شود، داستان‌های کودکان را بزرگترها می‌سازند، اما زمانی که به کنسرت می‌رسیم، نوازندگان کنسرت‌های کودکان، کودکان هستند، چرا بزرگ‌ترها برای کودکان به صورت زنده نمی‌نوازند؟ چرا بچه‌ها در کنسرت‌ خوانندگان پاپ شرکت می‌کنند که نه اشعار و نه فضایش مناسب سن آن‌ها نیست. فروتن دراین‌باره می‌گوید: این اتفاق جای تاسف فراوان دارد. گروه ما اولین گروهی بود که برای کودکان چند سال پیش در سالن وزارت کشور کنسرت اجرا کردیم و هنوز هم جزو دغدغه‌های‌مان است و با تعدادی از آهنگسازان صحبت کرده‌ایم و احتمال دارد در آینده نه‌چندان دور باز هم این برنامه را برگزار کنیم. کاش آهنگسازان بزرگ این موضوع برای‌شان دغدغه بود. متاسفانه شاید آهنگسازان بزرگ کشور نگاه‌شان این طور است که موسیقی کودک، کلاس کار‌شان را پایین می‌آورد.
بزرگ‌ترین کنسرواتوار‌های دنیا در خدمت کودکان
فروتن با اشاره به اینکه در انیمیشن‌های خارجی، بزرگترین بازیگران دوبله بازیگران را به عهده می‌گیرند و بزرگ‌ترین کنسرواتوارها برای بچه‌ها آهنگسازی می‌کنند، ادامه می‌دهد: «پلنگ صورتی»، «تام وجری» و انیمیشن‌های «والت دیزنی» و «پیکسار» نمونه‌های بارز این موضوع هستند. بزرگترین کنسرواتوارها و آهنگسازان قوی و نوازندگان سرشناس دور هم جمع می‌شوند تا قطعه کوچکی بنوازند، چون بچه‌ها برای‌شان مهم است. اما بچه‌ها برای ما مهم نیستند. هر کسی که بتواند ملودی‌ای را زمزمه کند، می‌گوید برای بچه‌ها کار بسازد. در کشوری مثل ژاپن برای تولید انیمیشن فراخوانی می‌دهد که بچه‌ها هر شخصیتی که دوست دارند را طراحی کنند و برای آنها بفرستند و ژاپنی‌ها بر اساس همین نقاشی‌ها برای کودکان انیمیشن می‌سازند. یعنی شخصیت‌های انیمیشن‌های خارجی زاییده ذهن بچه‌ها هستند و انیماتورهای حرفه‌ای فقط آن‌ها را روتوش کرده‌اند و این یعنی احترام به ذائقه کودکان با هدایت بزرگ‌ترها. متاسفانه ما چنین نگاهی نداریم. من از آهنگسازان و نوازندگان کشورمان خواهش می‌کنم به کودکان توجه کنند و در این زمینه موسیقی پاپ و سنتی تفاوتی ندارد. برای بچه‌ها در این سن تفاوتی ندارد که قطعه‌ای توسط تار نواخته شود یا یک ساز کلاسیک، آن شور و حال و هیجان اهمیت دارد. او ادامه می‌دهد: وقتی برای کودکی لالایی می‌خوانیم، با لذت به خواب می‌رود. حالا تصور کنید گروهی مثل گروه «رستاک» که روی موسیقی نواحی کار می‌کند، این لالایی‌ها را جمع‌آوری کنید و برای بچه‌ها کار کنند، خیلی لذت‌بخش‌ خواهد بود.
فرهنگ‌سازی هزینه دارد
فروتن ضمن تاکید بر اهمیت ورود بخش دولتی به عنوان اسپانسر در بخش برگزاری کنسرت‌های کودکان، می‌گوید: فرهنگسازی هزینه دارد. در همه جای دنیا برای شکوفایی فرهنگ مردم سرمایه‌گذاری می‌کنند، بچه‌ها مهم هستند و برای‌شان هزینه می‌کنند. اما اینجا برعکس است، کم‌ترین بودجه را به بخش کودک اختصاص می‌دهیم. در همان کنسرتی که ما برگزار کردیم دولت هیچ حمایتی نکرد، قرار بر همکاری با شهرداری بود، قرار بود شهرداری به صورت تهاتر برای ما بنر چاپ کند، اما تا زمان اجرا هم این بنرها در انبارهای شهرداری مناطق ماند و جایی نصب نشد. وقتی دولتمردان ما علاقه‌تای به موسیقی ندارند و تعریف‌شان از موسیقی غنا است و چیزی که با آن به جهنم خواهیم رفت، عملا موسیقی هیچ رشدی نخواهد کرد. البته ما نباید منتظر این موضوعات باشیم. ما باید به این فکر کنیم که آینده موسیقی و کودکان ما چه خواهد بود.
از من نپرسید!
نقش آهنگسازان در رشد موسیقی کودک قابل انکار نیست، در جهان بزرگ‌ترین آهنگسازان برای انیمیشن‌های بچه‌ها آهنگ ساخته‌اند، آهنگ سریال «آن شرلی» یا «جودی ابوت» نمونه‌ای از این موارد است. در کشور ما هم کسانی هستند که آهنگ‌های فراموش‌نشدنی و خاطره‌انگیزی را در زمینه کودکان ساخته‌اند. بهمن دهقانیار را با آهنگ‌هایش در «خونه مادر بزرگه» و «زی زی گولو» می‌شناسیم. او درباره دلیل کم شدن آثار موسیقیایی کودکان به «ابتکار» می‌گوید: شعور اجتماعی به سمت و سویی رفته که از طرف کسانی که در زمینه آثار نمایشی یا صوتی برنامه‌ریزی کلان می‌کنند، شاید این ضرورت دیده نمی‌شود و گرایش پبه سمت کارهایی رفته که امروزه آن‌ها را می‌شنویم. باید از آن‌ها بپرسیم چرا در زمینه کودکان کمتر اثر تولید می‌شود. اگر هم کالای تولید در سطح درجه یک تولید نمی‌شود باید از تهیه‌کنندگانی سوال پرسیده شود که به سمت تولیدات سطحی و تولیدات خانگی رفته‌اند. او معتقد است آهنگساز در درجه اول باید ثبات مالی داشته باشد و ادامه می‌دهد: شرکت‌هایی که در این مورد سرمایه‌گذاری می‌کنند باید به آهنگسازان سفارش کار بدهند، تهیه‌کنندگان کار کودک باید آهنگساز را تامین مالی کند و به آهنگسازی که در زمینه کودک کارهای قابل اعتنایی داشته سفارش کار بدهد و بگوید چقدر پول نیاز داری تا در این زمینه کار کنی! اگر شما تهیه‌کننده‌ای را سراغ دارید که چنین کند، من اولین کسی هستم که برای کودکان کار خواهم کرد.
اول تامین مالی، بعد دغدغه شخصی
دهقانیار ضمن بیان این نکته که دغدغه‌ای برای تولید آثار کودک وجود ندارد، می افزاید: سررشته منابع مالی ما در دست گروهی است که تمایلی به تولیدات هنری خوب و درجه یک ندارند است، هیچ‌گونه رشد و اتفاق هنری و موسیقی و نمایشی دیده نمی‌شود. گرایش در این اقلیتی که سررشته منابع مالی دارند به سمت و سوی مسائل دیگری است. آهنگساز «خونه مادربزرگه» درباره علت عدم برگزاری کنسرت برای کودکان توسط افراد حرفه‌ای بزرگسال می‌گوید: با توجه به اینکه کار برای کودکان مهارت‌های خاص خودش را لازم دارد و کسانی که کار موسیقی می‌کنند، شاید موسیقی کودک را چندان که باید و شاید جدی نمی‌گیرند و اگر شرایطی برای اجرای کنسرت برای کودکان باشد، ترجیح بدهند برای گروه مخاطب دیگری کار کنند. اما به نظر من باید سفارشی از منبعی در این زمینه وجود داشته یاشد، یک آهنگساز یا نوازنده به تنهایی نمی‌تواند چنین برنامه‌هایی برگزار کند. در درجه اول همه دغدغه‌های مالی دارند. کسانی که سرمایه چنین کارهایی دارند باید دغدغه فعالیت برای کودکان را هم داشته باشند، در صورتی که منابع مالی تامین باشد، مسیر اجرایی فراهم است. بسیاری از کسانی که در مراکز معتبر موسیقی که به کودکان درس می‌دهند خودشان به عنوان مربی مسلط هستند و تا جایی که من می‌دانم دوست دارند در این زمنیه فعالیت کنند اما می‌گویند اگر کار نفروشد چه؟ مساله مالی در این میان بسیار حائز اهمیت است.

افزودن نظر جدید