عبدالرضا داوری:مردم منتظر اصولگرایان نیستند/پرونده اصولگرایان از سال 76 بسته شد

روزنامه الکترونیکی امید ایرانیان در گفت وگو با عبدالرضا داوری نوشت:

هر چند، اطرافیان انگشت شمار محمود احمدی نژاد در عرصه سیاست کاملاً شناخته شده هستند اما افکار آنها را مانند نام‌هایشان شفاف و قابل تشخیص نمی‌توان دانست. چراکه هر روز بحث‌های تازه‌ای که متفاوت با بحث‌های گذشته‌شان بوده، مطرح می‌کنند. یک روز از تحریم‌ها به دلایل مختلف حمایت می‌کنند و برخورد ایران با آمریکا را در دوران محمود احمدی نژاد قاطعانه می‌دانند و امروز دم از رفع تحریم‌ها می‌زنند. عبدالرضا داوری از حامیان احمدی نژاد می‌گوید که اگر الان احمدی نژاد رئیس جمهور بود، همانند روحانی در مسیر رفع تحریم‌ها گام برمی داشت. این حرف‌های متناقض نزدیکان احمدی نژاد تا حد زیادی تشخیص مواضع آنها را نسبت به مسائل مختلف سخت می‌کند، مگر آنکه در خوشبینانه ترین حالت بگوییم، فضای اعتدال، آن‌ها را نیز در مسیر اعتدال قرار داده است. به هر روی داوری درباره انتخابات ریاست جمهوری نیز اظهاراتی دارد. اظهاراتی که توأم با بی‌انگیزگی است. او می‌گوید، پرونده اصولگرایان از سال 76 بسته شده است و اصولگرایان نمی‌خواهند این را بفهمند.این سخنان در حالی است که احمدی نژاد با حمایت اصولگرایان در انتخابات ۸۴ رئیس‌جمهور شد.

 مشروح این گفتو‌گو در ادامه می‌آید:

 

آقای داوری، فکر می‌کنید که جبهه یکتا کاندیدایشان را به جامعتین معرفی می‌کند؟

جبهه یکتا در انتخابات مجلس نشان داد که خارج از چهارچوب اصولگرایان عمل نمی‌کند و لیست مستقلی ندارد. حتی در انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی، همه کاندیداهاشان در تهران، با تشخیص اصولگرایان، حذف شد، اما آنها لیست جدایی ندادند. حتی  اقای سید محمد حسینی، وزیر ارشاد دولت آقای احمدی نژاد در لیست تهران حذف شد. این نشان می‌دهد که جریان ائتلاف اصولگرایان هیچوقت یکتا را به بازی نگرفته است و در انتخابات مجلس این روشن بود که تمام کاندیداهای یکتا حذف شدند.

اگر اصولگرایان آنها را به بازی نمی‌گیرند، مجبورند که خودشان کاندیدا معرفی کنند. چون به قول شما، تجربه‌اش را دارند.

بعید میدانم که خارج از چهارچوب و مستقل عمل کنند. به نظرم انتخابات ریاست جمهوی آینده با توجه به غیب اقای احمدی نژاد مسئله‌اش کاملاً روشن است.

چه طور؟

به نظرم شکست رییس جمهور مستقر از هیچ یک از جریانات در صحنه بر نمی‌آید.

اما آقای زاکانی معتقد است که مردم از آقای روحانی عبور کرده‌اند؟

اگر چنین باشد که مردم سالهاست از اصولگرایان عبور کرده‌اند. یعنی اگر ایشان دلش را خوش کرده به این که مردم از اصولگراها عبور کرده‌اند، پس مردم از اقای روحانی عبور کرده‌اند و  به اقای زاکانی رأی می‌دهند. یعنی مردم دنبال گزینه‌های دست بالاتری نسبت به اقای روحانی هستن. در قیاس با اقای زاکانی، مردم حتماً به اقای روحانی رأی خواهند داد. این روشن است و من نمی‌دانم چرا اقایان نمی‌فهمند که  چی اتفاق می افتد. این را قبول داریم که روحانی به برخی وعده‌هایش عمل نکرده اما در انتخابات، انتخاب بین چند کاندیداست و انتخاب مطلق نیست.

گفتید که در غیاب اقای احمدی نژاد این پیروزی وجود دارد. یعنی اگر او می‌آمد وضعیت به گونه دیگری بود؟

شک نکنید که اگر اقای احمدی نژاد می‌آمد به نسبت سه به یک پیروز می‌شد.

سه به یک؟

بله. یعنی اقای احمدی نژاد بدون نیاز به تبلیغات، بدون نیاز به یک نطق تلویزیونی و به محض ثبت نام رییس جمهور بود. یعنی با اتکا به اقبال عظیم توده‌ها ایشان حتماً رأی می‌آورد.

یعنی توده‌هایی که در مرکزیت شهرها نیستند. درسته؟

ببینید اقای احمدی نژاد یک رأی توده‌ای در هفت دهک درامدی پایین دارند که نسبت سه به یک را ایجاد می‌کند. همه نظرسنجی‌ها این را تأیید می‌کرد. و وقتی او نیست، اقای روحانی با خیال راحت رییس جمهور می‌شود.

شما فکر می‌کنید اصولگراها در نهایت به وحدت می‌رسند یا نه.

این موضوع اصلاً اهمیتی ندارد.

چرا؟

چه اهمیتی دارد که به وحدت برسند یا نرسند؟

از این بابت اهمیت دارد که حتی تئوریسین‌های جریان اصولگرا می گویند اگر به وحدت نرسند، پرونده آنها برای همیشه بسته می‌شود.

ببینید ما زمانی تحولات جامعه را از منظر تحولات و جریانات و باندها و گروهها می‌بینیم و زمانی هم از منظر آنچه بین مردم و جامعه اتفاق می افتد. من از شما یک سؤال دارم. الان مردم ما چقدر منتظرند ببیند اصولگراها به وحدت می‌رسند یا نمی‌رسند؟

شاید بیشتر برای حامیانشان مهم باشد.

گروه‌های مرجع جامعه ما تغییر کردند. اصولگراها وحدت کنند یا نه، برای مردم اهمیتی ندارد. شما باید ببینید که مردم چه می گویند.

یعنی پرونده‌شان بسته شده است؟

مهم نیست که جریان اصولگرا یک کاندید یا بیست دارد. پرونده اصولگرایان سالهاست بسته شده است. لیست ناشاخته اصلاح طلبها لیست شناخته شده اصولگراها را شکست داد. وقتی چنین اتفاقی می افتد،  اصولگراها ائتلاف کنند یا نکنند. اصولگرایان اصلاً نمی‌فهمند که مردم منتظر، آن‌ها نیستند و سالهاست از آنها عبور کردند.

یعنی می‌توانیم بگوییم که از سال 76  دیگر مردم از اصولگرایان عبور کردند.

بله تمام شده. از همان سال 76. مردم ایران تحول خواه و تغییرخواه هستند. بنابراین کادر و جریانی که اصولش مربوط به دهه چهل و هنوز وارد اصول دهه 50 هم نشده است، چطور می‌خواهد برای مردم یک یا ده کاندید بدهد. انتخابات ایران از سال 68 به بعد را که نگاه کنید. مردم به گزینه‌ای رأی دادند که نماد تغیر خواهی و نماد مقاومت برابر قدرت بود. سال 68 که اقای هاشمی کاندید شدند فضای جدیدی را بعد از جنگ برای مردم ترسیم کردند. برای همین سال 68 اقبال مردمی شامل آقای هاشمی شد. اقای خاتمی باز در سال 76 نماد تغییر بود. من نمیخوام قضاوت کنم یا نه که این تغییر خواهی اقای هاشمی یا اقای خاتمی چقدر منطبق با واقعیات و مطالبات مردم بوده است اما به هر حال اقای خاتمی در قیاس با اقای ناطق، نماد تغییر خواهی شد. در واقع اقای هاشمی در حوزه اقتصادی، اقای خاتمی در حوزه فرهنگی و اقای احمدی نژاد در حوزه منابع و عدالت اجتماعی و مقاومت در برابر اولیگارشی حاکم در کشور نماد تغییرخواهی شدند. اقای روحانی هم در سال 92 نماد تغییرخواهی در حوزه دیپلماسی خارجی شد. در صورتی اقای روحانی می‌تواند خودش را نماد تغییر و تحول خواهی بداند که  اقای احمدی نژاد نباشد. تنها کسی که می‌توانست این پرچم را از اقای روحانی بگیرد اقای احمدی نژاد بود.

شما می گویید که 92 مردم به خاطر تغییر در روابط دیپلماتیک به اقای روحانی رأی دادند. اگر این حرف درست باشد پس مردم روش اقای احمدی نژاد را قبول نداشند.

شما تردید نکنید که اگر اقای احمدی نژاد می‌توانست دیدگاههای خودش رو در حوزه سیاست خارجی را پیاده کند، هیچوقت ما به آن نقطه در سال 92 نمی‌رسیدیم و خودش هم اعلام کرد که از سال 90 دخالتی در مسائل هسته‌ای نداشته است. شما تردید نکنید که اگر اقای احمدی نژاد هم بر سر کار بود، حتماً ما به یک توافق متوازن با امریکایی‌های می‌رسیدیم.

واقعاً؟

بله. حتماً می‌رسیدیم. اقای احمدی نژاد حتماً مسئله تحریم را حل می‌کرد و به سمت یک توافق عادلانه با امریکا حرکت می‌کرد. اگر در مذاکرات هسته‌ای ةقای احمدی نژاد مثل آقای روحانی محور کار بود و چنین اختیاراتی داشت، مسئله هسته‌ای را با راندمان  بالاتر و عادلانه نسبت به تیم آقای روحانی پیش می‌برد.

آقای احمدی نژاد می‌گفتند که تحریمها باعث خودسازی و تکیه بیشتر ما بر روی نیرویها داخلی شده. پس چرا الان فکر می‌کنید که در جهت رفع تحریم گام برمی داشتند و یا آن را حل می‌کردند؟او حتی تحریم‌ها را کاغذ پاره دانست.

این‌ها را از هم تفکیک کنید. این که ما نشان بدهیم از تحریم نمی‌ترسیم و اینکه راهی پیدا کنیم که کشور در چاله تحریم نیافتد بحث دیگری است. شما حتماً باید به دشمن بگوید ما از تحریم نمی‌ترسیم و ا ز آن طرف همن باید از ابزار دیپلماسی استفاده کنید که کشور دچار تحریم نشود. وقتی بگویید که ما از تحریم‌ها نمی‌ترسیم طرف مقابل ترمزش را می‌کشد.

8 سال ما گفتیم نمی‌ترسیم. اما تحریم‌ها هر روز بیشتر شد.

خیر. شما تاریخچه تحریم‌ها را ببینید. تحریم‌های کمرشکن پرونده هسته‌ای مربوط به سال 90 به بعد است. تحریم‌ها در دوره‌ای هاشمی هم بود اما تحریمهای کمرشکن از زمان تحریم بانک مرکزی بود که در آذر سال 90 و تحریم فروش نفت بود که مرداد 90 اتفاق افتاد. یعنی دقیقاً از دوره‌ای که اقای احمدی نژاد از صحنه دیپلماسی خارج شد.

منبع: امید ایرانیان

افزودن نظر جدید