- کد مطلب : 6877 |
- تاریخ انتشار : 11 بهمن, 1393 - 14:42 |
- ارسال با پست الکترونیکی
فرصتها و تهديدهاي پيش روي احمدينژاد براي بازگشت به قدرت
شايد اين روزها به دليل اتفاقاتي كه براي معاون اول دولتش رخ داده حال و روز خوبي ندارد اما تصويري كه از خود به جاي گذاشته نشانگر آن است كه به اين راحتيها فضاي سياسي كشور را رها نميكند. شايد اعوان و انصارش با صراحت بگويند كه احمدينژاد برنامهاي براي قدرت ندارد اما همچنان مهرههاي كليدي و حلقهاي هر چند نصفه و نيمه دور وبر خود دارد كه بتواند به اتكاي آنان براي آينده، برنامهريزي كند. حالا«چراغ خاموش و موتور روشن» برنامههايشان را پيش ميبرند و چهرههاي رسانهايشان كه تا چندي پيش بازي «ميآييم و نميآييم» راه انداخته بودند در سكوتي بيشتر آن هم به دلايلي كه اظهر من الشمس است به رفت و آمدهايشان در ساختمان ولنجك ادامه ميدهند. در اين گير ودار آنان ديگر محبوب نيستند و مغضوبند. اين مغضوبيت تا جايي است كه اصولگرايان همچنان بر مدار اعلام برائت از او، رقابتي ديدني دارند. صف طولاني انتقادات اصولگرايان از رييس دولت سابق آنچنان طولاني است كه ديگر جايي را براي اصلاحطلبان باقي نگذاشته است. اما اين همه دليل نميشود كه احمدينژاديهاي باقي مانده براي احمدينژاد، دست از كار بشويند و پا از حلقه مراد خود بردارند. همين است كه در همهمه اين حرف و حديثها، برخي اصولگرايان از برنامه احمدينژاد براي بازگشت به قدرت سخن ميگويند. اينكه او فعاليتهايش را در خفا براي انتخابات مجلس دهم كليد زده و در اين راستا طرح و برنامه دارد. شايد از بين همه اين تحليلهاي سياسي براي بازگشت احمدينژاد به قدرت، حرفهاي صفارهرندي رنگ و بويي ديگر داشت كه با جديت گفته بود «احمدينژاد و اطرافيانش سياست را كنار نگذاشتهاند و ممكن است خيز اول خود را براي انتخابات مجلس بردارند. » اما به واقع احمدينژاد و احمدينژاديها از چه مسيري ميتوانند به اتوبان سياست ايران بازگردند در حالي كه رييس دولت سابق ريزشهاي زيادي را در بين مردان خود شاهد است ؟ آيا او ميتواند اعتماد اصولگرايان و نهادهاي نظارتي را دوباره جلب كند؟ در مسير بازگشت با جناحها و گروههاي سياسي بايد رقابت كند؟با چه طرح و برنامهيي قصد رجعت دوباره به سياست را دارند؟ نگاه جامعه نسبت به خود را چگونه حل و فصل ميكنند؟ او در چه شرايطي ميتواند اعتماد از دست رفته نظام، اصولگرايان و ديگر نهادها را به سمت خود جلب كند؟ پاسخ به اين پرسشها يقينا در اين مجال نميگنجد اما كاركتر شخصيتي احمدينژاد ميتواند شرايطي ديگر را در ميدان سياست ايران رقم بزند.
بيترديد احمدينژاد با تكيه و توجيه درخواست هواداران بيشمار خود منتظر شكست دولت روحاني است. او همچنين ميداند كه اصولگرايان ديگر مرجعيت سياسي، انسجام تشكيلاتي و آلترناتيوي براي رقابت با روحاني در دوره بعدي انتخابات ندارند. شايد تنها مشكل احمدينژاد اصلاحطلبان باشند كه از حاميان بيشمار اجتماعي برخوردارند. البته احمدينژاد نشان داده كه از بازگشت اصلاحطلبان به عرصه سياست ناراضي نيست چرا كه در اين صورت ميتواند كاستيهاي اصولگرايان را به رخشان كشانده و در نهايت به آنها بقبولاند كه خودش و جريانش تنها كساني هستند كه دست برتر براي مقابله و رودررويي سياسي با اصلاحطلبان را در اختيار دارند. جريان احمدينژاد با اين مفروضات به نظر ميرسد كه چند راهبرد را در حال حاضر پيگيري ميكنند: ١- ارتباط با اصولگرايان حامي خود، ٢- تخريب رسانهيي دولت، ٣- افزايش شكافهاي موجود در اردوگاه اصولگرايان، ٤- استقبال از بازگشت اصلاحطلبان از يك سو و خطرناك بودن اين فعاليتها از سوي ديگر، ٥- بزرگنمايي ضعفهاي دولت روحاني، ٦- نشان دادن چهرهاي پرهوادار از احمدينژاد، ٧- تقويت فعاليت رسانهاي.
اگرچه رجعت احمدينژاد به قدرت به راحتي امكانپذير نيست اما گاهي سياست از روال محاسبات عقلاني يا استدلالهاي مرسوم خارج شده و ناظران را شگفتزده ميكند و از همين روست كه او با دقت دو كارويژه به ارث گذاشته براي دولت روحاني را رصد ميكند: پرونده هستهيي و وضعيت اقتصادي. احمدينژاد و احمدينژاديها از همين روست كه اميد به ناكامي دولت روحاني در اين دو حوزه دارند تا جايي كه امير محبيان اخيرا گفته است: « از منظر احمدينژاد و هوادارانش، شكست روحاني در مذاكرات يا ناتواني در حل مشكلات اقتصادي، سكوي پرش احمدينژاد به سوي قدرت خواهد بود. ترديدي وجود ندارد كه جايگزين فضاي اعتدال و مذاكره در صورت شكست اين سياست، بازگشت مجدد راديكاليسم خواهد بود و باز افراطگرايي فضا را بر عقلگرايي تنگ خواهد كرد. » بايد به انتظار نشست و ديد آيا احمدينژاد و احمدينژاديها ميتوانند با توجه به همه مصايب و مشكلاتي كه پيش روي خود دارند سكوي پرتابي براي بازگشت به قدرت بيابند يا آنكه با توجه به شرايط فعلي از اين پس براي پيادهروي در ميدان سياست ايراني بايد دست به عصا قدم بردارند؟
افزودن نظر جدید