مشروطه به مردم آموخت که در صحنه حاضر باشند

«آرمان امروز»، در گفت‌وگو با محمود ميرلوحي آرمان‌هاي اصلاح‌طلبانه جنبش مشروطه را بررسي مي‌کند؛

«محمود ميرلوحي»، «فعال سياسي اصلاح‌طلب» و «معاون حقوقي و امور مجلس وزارت کشور» در دولت اصلاحات معتقد است جنبش مشروطه يک جنبش و انقلاب اصلاح‌طلبانه محسوب مي‌شود و به همين دليل مجلس به‌عنوان نماد جامعه مدني معرفي شده است و استقلال آن مي‌تواند جامعه ايران را در همه زمينه‌ها متحد و دگرگون کند.

اين فعال سياسي در پاسخ به اين سوال خبرنگار «آرمان امروز» که هدف جنبش مشروطه چه بود و آيا اين جنبش توانست به اهداف خود برسد، مي‌گويد: «حدود 120 سال پيش در حالي که برخي کشورهاي اروپايي سعي در تغيير قوانين و چهره جامعه خود داشتند، توانستند تحولات بسياري را به وجود آورند که ايران هم با تشکيل «مجلس شورايي» و «مشروط کردن نظام پادشاهي به رعايت قانون» گام مهمي را در ادامه «استقلال» و «آزادي» خود برداشتند. توجه داشته باشيد که مجلس در ايران از ابتدا براي کوتاه کردن دست «استعمار» و «استکبار» وارد جريان‌هاي سياسي و اجتماعي ايران شد. در زماني که حاکميت قدرتمند و يکه‌تاز در ايران وجود داشت برخي از چهره‌هاي «مذهبي»، «صنفي» و البته  «متخصصاني که در غرب تحصيل کرده‌ بودند» خلاء موجود بين قدرت و جامعه را احساس کردند و تصميم گرفتند براي تقويت جامعه «مجلس» را تشکيل بدهند.
اين موضوع در اين بين بسيار مهم است که بدانيم مشروطه در ايران براي ايجاد «عدالت» در کشور شروع به‌‎کار کرد چون در آن زمان تعريف شفافي از دموکراسي وجود نداشت. اگر بخواهيم به زبان امروزي جنبش مشروطه را تحليل کنيم بايد بگوييم که آن‌ها مي‌خواستند در برابر زياد‌خواهي‌هاي «شاه» و جلوگيري از ديکتاتوري هاي رايج که در ايران يکي پشت ديگري روي کار مي‌آمدند، خط و مرزي را مشخص کنند و به همين دليل در مجلس شورا گرد هم آمدند.»  ميرلوحي با تاکيد بر اصلاح‌طلبانه بودن جنبش مشروطه ادامه مي‌دهد: «اينکه هدف اصلي مشروطه چه بود، بايد بگويم که در واقع جنبش مشروطه را بايد در قالب جنبشي اصلا‌ح‌طلبانه تعريف کرد. آن‌ها مي‌دانستند که هيچ‌ راهي براي مقابله با زياده‌خواهي‌هاي پادشاهان وجود ندارد به‌غير از اينکه با کمک قدرت جامعه و با اتکا به حمايت شهروندان بتوانند در برابر ديکتاتوري قد علم کنند و براي آينده کشور تصميم بگيرند. اگر به تاريخ نگاهي بيندازيم مي‌بينيم که مجلس‌ها در ايران همواره مورد خشم استبداد و استکبار قرار گرفتند. در شروع به کار اين مجلس ديديم که طولي نکشيد تا ديکتاتوري به نام «رضاخان» زمام امور کشور را در دست گرفت و جنبش مشروطه در ابتداي کار منفعل باقي ماند. در ادامه هربار مجلس شورا خواست با حمايت جامعه قدرت بگيرد، با حمله دولت‌هاي استعمارگر و استکبار سرکوب شد. ما در کودتاي سال 32 که باعث روي کار آمدن «محمدرضا پهلوي» شد هم مي‌بينيم که دخالت آمريکايي‌ها باعث تضعيف جايگاه مجلس شد. البته در اين خصوص بايد به توپ بسته شدن مجلس توسط «نيروهاي قزاق» هم اشاره کنيم. اين تنها مي‌تواند يک نشانه داشته باشد و آن هم اينکه مجلس مي‌توانست دست استکبار و استعمار را در ايران کوتاه کند ولي اجازه ندادند.»  او با مروري بر تاريخ تشکيل مجلس در ايران اضافه مي‌کند: «اگر نگاهي به تاريخ بيندازيم بايد بگوييم که مجلس در طول اين سال‌ها دست خوش تغييرات بسياري شده است و هنوز به هدفي که بايد نرسيده است. ما زماني در ايران روند راي گيري و تشکيل مجلس را داشتيم که در ديگر کشورهاي منطقه چيزي در قالب مجلس و ... وجود نداشت. در سال 57 که انقلاب اسلامي ايران با روندي دموکراتيک شروع به کار کرد تنها 41 کشور در جهان بودند که براي تقسيم قدرت راي گيري انجام ‌مي‌دادند و حالا اين رقم به 150 کشور رسيده است. همين موضوع مي‌رساند که ملت ايران تا چه حدي مي‌خواستند که با اجراي قانون و جلوگيري از فعاليت حاکميت تک‌رو، براي آينده کشور خود تصميم‌گيري کنند. بعد از انقلاب اسلامي ايران هم ديدم که امام (ره) تاکيد زيادي بر مستقل بودن مجلس داشتند و گفتند مجلس در راس همه امور قرار بگيرد. به‌همين دليل مي‌بينيم که هيچ مجلسي بعد از انقلاب کيفيت چند دوره اول را نداشتند و هرچه به جلو آمديم مشاهده کرديم که مجلس ضعيف‌تر و ضعيف‌تر شد و نظارت‌ها به دولت‌ها هم رفته رفته کاهش پيدا کرده است.»
اين تحليل‌گر مسايل سياسي ايران در ادامه با اشاره به استفاده مبارزان انقلاب 57 از آرمان‌هاي جنبش مشروطه مي‌گويد: «جمهوري اسلامي ايران هم در راستاي آرمان‎هاي جنبش مشروطه به وقوع پيوست. شعار اصلي مبازران انقلاب اسلامي استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي بود اين در حالي است که مبارزان جنبش مشروطه هم همين شعار را مي‌دادند. البته واژه اسلامي در انقلاب به اين شعار اضافه شد چون مبارزان جنبش مشروطيت هم اکثريت مذهبي بودند. از ابتداي مشروطه تلاش بر اين بود که با استکبار و استبداد مبارزه کنيم و به‌نظر مي‌آيد اين آرمان‌ها همچنان با توجه به شعار «نه شرقي نه غربي» ادامه خواهد داشت. ايران به‌دليل موقعيت جغرافيايي و البته نفت‌خيز بودنش همواره مورد تهاجم کشورهاي استبدادي و استکباري بوده است و همين موضوع باعث شد تا براي جلوگيري از تصميمات نادرست، مجلس قانون‌گذار در راس امور باشد ولي همان‌طور که عرض کردم ما بايد يک مجلس مستقل داشته باشيم تا به‌عنوان يک نهاد بالادست يقه مختلفان را بگيرد و اجازه ندهد کسي پايش را از قانون فراتر بگذارد.»
ميرلوحي در همين مورد ادامه مي‌دهد: «ما در شرايطي از نظر سياسي و منطقه‌اي حضور داريم که لازم است با دست فرمان مبارزان جنبش مشروطه به مبارزه بر عليه استکبار و استبداد ادامه دهيم.
بايد با نظارت مجلس بر حاکميت، قوانين مربوط به آزادي‌هاي حقوق‌بشري و آزادي‌هاي مدني را براي بهبود شرايط زندگي شهروندان اجرايي کنيم و سرنوشت مردم را به دست خودشان بدهيم. توجه داشته باشيد که در طول قرن‌هاي گذشته حمله‌هاي بسياري به ايران شد و ما شاهد ظهور «اسکندر» و «چنگيز مغول» در ايران بوديم و همچنين روزي ايران به‌دليل کشور گشايي‌هايي که داشت از غرب تا شرق را زير سلطه خود مي‌ديد. با اشاره به اين موضوعات مي‌خواهم بگويم که بعد قرن‌هايي که همراه با شکست و پيروزي بود در نهايت اين نام «ايران» بود که باقي مانده است و نشان داديم که همواره در مقابل زياده‌خواهي‌هاي دولت مردان و کشورهاي خارجي ايستادگي مي‌کنيم. يکي ديگر از سنت‌هايي که جنبش مشروطه براي ما به ارث گذاشت در صحنه بودن مردم بود و اينکه به ما يادآوري کند ايران متعلق به همه ايرانيان است.»
او در پاسخ به اين سوال که وظيفه شهروندان و فعالان سياسي و اجتماعي در مراقبت از ميراث مشروطه چيست، مي‌گويد: «ملت ايران بعد از جنبش مشروطه به اين يقين رسيدند که هربار با زورگويي و تک‌روي حاکمان روبه‌رو شدند بايد به صحنه بيايند. کسي اجازه ندارد که در مديريت کشور مردم را ناديده بگيرد و همواره بايد نگاه‌مان به نظر و راي مردم باشد. امروز بايد با نگاه به گذشته و با ترويج اهداف جنبش مشروطه در برابر قدرت‌طلبان داخلي و خارجي ايستادگي کنيم. مجلسي مي‌تواند به‌خوبي و با اتکا به پشوانه مدني موفق باشد که نمايندگاني با تفکرات و مواضع مختلف در آن حضور داشته باشند نه اينکه مانند مجلس يازدهم با راي اقليت شهروندان تشکيل شود. هرجايي که در حاکيمت حرف واکنش‌هاي مردم را ناديده گرفتيم ضربه خورديم. اگر مردم در انتخابات به هر نوعي شرکت نکردند بايد دلايل آن را بررسي کنيم و بدانيم که اين هم به‌نوعي کنش جامعه مدني محسوب مي‌شود زيرا مردم ما با اين پيشينه‌اي که در موردش صحبت کرديم، فهم مناسبي از رخدادهاي سياسي و اجتماعي دارند.»

 

افزودن نظر جدید