- کد مطلب : 3330 |
- تاریخ انتشار : 9 بهمن, 1392 - 08:52 |
- ارسال با پست الکترونیکی
ميراث ميناچي
اما روز گذشته ناصر ميناچي خود ميزبان نبود تا ببيند ميراثاش را به نيكي ياران شريعتي و دوستدارانش پاس نگه داشتند و بعد از مدتها حسينيه ارشاد مملو از جميعتی شد كه براي نكوداشت مردي از تبار شريعتي گردهم آمدند. ناصر ميناچي كه به گفته خودش «از صبح تا 10 شب به حسينيه ارشاد ميآمد تا در خدمت خدا و امام حسين باشد» ديروز اما صوت و تصويرش در سالن اجتماعات حسينيه طنينانداز شد كه از سروش و شريعتي ميگفت. او آنچنان حسينيه ارشاد را دوست داشت كه در تمامي سخنان به جاي مانده از او گريزي هم به آن ميزد. حتي اگر بحث وزارت بود و پيشنويس قانون اساسي، باز هم ميان سخنانش گريزي به حسينيهيي ميزد كه در روز گذشته مراسم يادبودش برگزار شد. اما نامه «صفا ميناچي» به پدرش كه در مراسم يادبود او خوانده شد و آنجا كه از پيوند ناگسستنياش با شريعتي سخن گفت و گفت كه بدخواهان نتوانستند اين پيوند را از هم گسسته كنند، حال و روز حاميان نوانديشي ديني و دوستدارانش را دگرگون كرد و احسان شريعتي كه از عدم خاكسپاري يار و همراه پدرش در حسينيه ارشاد گلايههاي تندي مطرح كرده بود هم از اين نامه سوزناك «صفا» متاثر شد. مراسم يادبود ناصر ميناچي بهانهيي شد تا بار ديگر همراهانش همچون حبيبالله پيمان، هاشم صباغيان، لطفالله ميثمي، محمد بستهنگار، غلامعباس توسلي و احسان شريعتي زير سقف گنبد فيروزهيي گردهم آيند و ياد و خاطره او را زنده نگه دارند. اما آنچه روز گذشته در نگاه دوستداران ميناچي به وضوح قابل مشاهد بود فرجام ميراث ماندگار او يعني حسينيه ارشاد است. آيا حسينيه ارشاد بعد از ميناچي باز هم محفلي براي پاسداشت انديشه شريعتي، بازرگان و طالقاني خواهد بود؟ سوالي كه براي پاسخ آن بايد در انتظار روزها و ماههاي آينده بود.
افزودن نظر جدید