نيرنگ فرانسوي

ساسان آقایی در اعتماد نوشت:

اين روزها براي بسياري، تاثير فزاينده‌يي كه فرانسه بر مذاكرات ژنو داشت، «غيرمنتظره» به شمار مي‌آيد. تا پيش از اين چنين به نظر مي‌آمد كه در عمل رهبري 1+5 را امريكا در دست دارد و از نقش تروئيكاي اروپايي اين گروه همواره چشم‌پوشي مي‌شد. اين باور عوامانه كه1+ 5 گروهي يك‌دست و پيرو محض امريكاست، در تمام اين سال‌ها بر نقش كليدي فرانسه در پرونده هسته‌يي ايران سايه افكند و فراموش شد كه فرانسه نه‌تنها درباره اين پرونده كه به شكل سنتي در خاورميانه بيش از هر كشور اروپايي ديگري نفوذ دارد. براي همين هم هست، زماني كه حسن روحاني خواست «توافق سعدآباد» را امضا كند، وزيرخارجه وقت فرانسه، پيشقراول كاروان اروپايي‌ها بود و هنگامي كه علي‌اكبر ولايتي تلاش‌هايي را براي پايان دادن به اختلاف ايران و 1+ 5آغاز كرد، طرح خود را به كاخ اليزه برد تا نشان نيكولا ساركوزي، رييس‌جمهور پيشين فرانسه دهد. فرانسه به شكل سنتي، هيچگاه كشوري خنثي و بي‌تاثير در پرونده‌هاي بزرگ جهاني نبوده و حتي در زمان ساركو كه به «امريكايي بودن بيش از اندازه» متهم بود، سياست‌خارجي اين كشور الگويي ارائه داد از يك هژموني قدرتمند اروپايي كه بسياري در خود اروپا از آن تاثير مي‌گرفتند. با اين پيشينه و مرور ديپلماسي فرانسوي، چندان جاي شگفتي نيست كه فرانسه به‌تنهايي بتواند «توافق بزرگ» ژنو را به تاخير بيندازد. آنها يكي از سه ضلع قدرت در گروه 1+ 5 هستند و اين باور كه بدون توافق با فرانسه بتوان به يك توافق جدي دست يافت، چندان درست نخواهد بود. به همين سبب هم، بايد ديپلماسي فرانسوي را واكاوي كرد تا به درك درست‌تري از مبناي عمل آنها در ژنو رسيد. ساده‌ترين و دم‌دستي‌ترين شكل اين تحليل‌، مي‌تواند «همدستي فرانسه با اسراييل» باشد و چه دليلي مهم‌تر از سفر هفته آينده اولاند به تل‌آويو كه خود انگيزه‌يي جدي براي اثبات اين فرضيه را فراهم مي‌آورد. آيا فرانسه به‌راستي ماموريتي براي بر هم زدن ميز مذاكره داشته است؟! اين‌گونه به نظر نمي‌آيد. هر چند كه رابطه پاريس و تل‌آويو به شكل سنتي يك رابطه پايدار است و تلاش فرانسه براي ناكام ماندن مذاكرات مي‌تواند يك هديه بزرگ براي نخست‌وزير اسراييل تلقي شود اما فرانسه به مانند ديگر كشورهاي عضو ?+? مي‌داند كه يك توافق جدي و اجرايي با ايران تا چه ميزان تاريخي و تا چه اندازه بااهميت‌تر از لبخند و اخم بنيامين نتانياهوست. غير قابل باور است كه فرانسه، به تنهايي بخواهد خشنودي اسراييل را به خشم پنج كشور ديگر ?+?، عصبانيت ايران و بسياري ديگر از كشورها و نهادهاي جهاني كه منتظر اين توافق هستند، خريداري كند و بار مسووليت شكست يكي از مهم‌ترين پرونده‌هاي دهه اخير را بر عهده بگيرد. آنها بازيگران باهوش و زيركي هستند و مي‌دانند كه هزينه اعتباري و سياسي شكست اين مذاكرات تا چه اندازه بالاست و تن به اين ريسك بر سر «شكلات‌هاي» احتمالي هواداران شكست مذاكرات نمي‌دهند. فرانسوي‌ها مي‌دانند كه بازي ديپلماتيك چيست و پاي ميز مذاكره چگونه بايد كاشت تا بعدتر نتيجه آن را درو كرد. مخالفت آنها، بذرپاشي در ميدان مذاكرات، براي گرفتن شكوفه‌هاي بيشتر است. «امتياز» حرف نخست ماراتن مذاكرات چندين ساله ايران و 1+5 است و هربار اين گفت‌وگوها بر سر همين امتياز دادن‌ها و گرفتن‌ها ناكام مانده است. ..

فرانسه مامور اسراييل براي ناكام گذاشتن گفت‌وگوها نيست، ماموريت آنها، ايفاي نقش «برادر بزرگ» براي گرفتن امتيازهاي هر چه بيشتر پاي ميز مذاكره به سود گروه ?+? است، ماموريتي كه امريكا و انگلستان همواره بر دوش داشته‌اند اما با توجه به وارد شدن آنها به تونلي ناپايدار از رايزني و گفت‌وگو با ايران، اين‌بار آن‌ را به قلب اروپا پاس داده‌اند تا فرانسه به سود «گروه» امتيازهاي بيشتري از ايران بطلبد. از دور كه نگاه مي‌كنيم، بازي فرانسوي ژنو يك روند ديپلماتيك طبيعي است؛ هم ايران مي‌خواهد كمترين امتياز را در برابر گرفتن بيشترين امتياز ممكن بدهد و هم طرف روبه‌رو در دادن امتياز به ايران خسيس و در گرفتن امتياز بيشتر از ايران مصر است. هميشه چنين گفت‌وگوهايي، كارزار دو گروه چيره‌دست از ديپلمات‌ها بر سر امتيازهاي داده‌شده و گرفته‌شده است. به همين سبب هم، رفتار ديپلمات‌هاي فرانسه در ژنو، خرق عادت و چيزي شگفت‌انگيز نيست. در اين ماراتن پيچيده و ناهموار نبايد عجول بود، زود خشمگين شد و به آساني تسليم. بايد مسير را آهسته و پايبند به همان مداليته‌يي كه ديپلمات‌هاي ايراني بر سر آن ايستاده‌اند، پيمود. بدترين رفتار در عرف چنين مذاكره‌هايي‌، انتظار زود نتيجه گرفتن و خسته شدن از روند طولاني و در نتيجه زدن زير ميز مذاكره است. ايراني‌هايي كه تمام سه روز گذشته را به ژنو چشم دوخته‌اند، البته حق دارند كه از كشيده شدن مذاكره به يك دور ديگر، چندان خشنود به نظر نيايند، به‌ويژه كه ما پيشينه درازي در «مذاكرات بي‌نتيجه» داشته‌ايم اما بايد به نيرنگ‌هاي طبيعي ديپلماتيك عادت كرد و به جاي بالا رفتن مجازي از ديوار سفارت فرانسه يا پيج اينترنتي وزير خارجه آن، پشت تيمي ايستاد كه مي‌خواهد اين توافق را امضا كند. شانس بزرگ همه ما، اين روزها چيزي جز اين نيست كه براي نخستين‌بار، به جاي آدم‌هاي هميشه در حال مذاكره، وزيران خارجه كشورها هستند كه به ژنو مي‌روند و مي‌آيند و بايد بدانيم كه رهبران سياست خارجي كشورها، زماني پاي ميز مذاكره مي‌نشينند كه افقي براي توافق را ترسيم كرده باشند، هيچ وزير خارجه‌يي در دنيا نيست كه بخواهد از مذاكره با شكست خارج شود.

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید