- کد مطلب : 3842 |
- تاریخ انتشار : 27 اسفند, 1392 - 14:52 |
- ارسال با پست الکترونیکی
ولایتمداری به سبک مصباح یزدی!
اما معرفی الگوهای دینی اگر با قصد اعتلای فرهنگ جامعه نباشد و صرفا با انگیزه استفاده جناحی و سیاسی صورت گیرد، نه تنها برای جامعه مخرب خواهد بود، بلکه باعث تضعیف شعائر دینی در جامعه نیز خواهد شد.
مالک اشتر از نگاه مصباح
آیتالله مصباح یزدی از جمله کسانی بود که در ایام انقلاب اسلامی، نقش چندانی ایفا نکرد اما پس از انقلاب حضور پررنگی در میان انقلابیون داشت و به عبارتی از بسیاری از انقلابیون هم انقلابیتر شد. گفته میشود یکی از دلایلی که حضرت امام (ره) نیز هیچگاه مسئولیت خاصی را به وی نسپرد، همین سابقه نه چندان درخشان وی بود.
این رهبر معنوی جریان افراطی اصولگرا اخیرا در یک سخنرانی با حضور جمعی از فعالین دانشجویی، مالک اشتر را به عنوان یک الگوی اجتماعی و سیاسی مثال زده است. طبیعتا معرفی شخصیتهای اسلامی نه تنها محل ایراد نیست بلکه عملی شایسته نیز هست. اما مصباح یزدی در معرفی مالک اشتر به نحوی توضیح داده که گویی وجوه قهری و خشن تمام نگاه اسلامی را در بردارد. آیتالله مصباح یزدی در این رابطه گفته است: «شجاعت مالک اشتر چنان بود که حتی دشمنان نیز از مالک اشتر میترسیدند و حتی احدی را در میدان جنگ زنده نمیگذاشت.»
وی همچنین در ادامه گفت: «مالک اشتر در رجزهای خود افراد را به دفاع از دین خدا فرامیخواند و این طور طرز فکر سبب استقامت وی شده بود و محبوبترین خلایق در پیشگاه خداوند کسانی هستند که استقامت میآفرینند.» به نظر میرسد که آیتالله مصباح یزدی با زیرکی خاص خود سعی کرده تا این مفهوم را به ذهن مخاطبانش القا کند که دعوت به اسلام ضمن رجزخوانی ممکن است. این در حالیست که تماما در قرآن کریم و نصایح ائمه تاکید شده که دعوت به اسلام بایستی به نرمی و با دعوت به تعقل باشد و نه با رجزخوانی و تهدید.
مصباح یزدی در ادامه خطاب به جوانان حاضر تاکید کرد که ما باید وظیفه(!) خودمان را بشناسیم و به آن عمل کنیم. برخی تحلیلگران معتقدند که این عبارت «وظیفه» در کلام رهبر معنوی این تشکیلات سیاسی (جبهه پایداری) کلمه رمزی است که به معنی پیروی از خطوط ابلاغی وی تعبیر میشود. اعضای جداشده از جبهه پایداری اظهار کردهاند که هرگاه این گروه قصد انجام کاری را داشته باشد که نتواند برای آن ادله منطقی ارائه کند، سعی میکند تا با پوشاندن آن در لوای دین، به عنوان یک وظیفه و تکلیف دینی آن را به نیروها و اطرافیانش ابلاغ کند.
اختلاف آشکار با مواضع رهبری
در حال حاضر که جریان اعتدال بر سر کار آمده و همه عقلای نظام از جمله مقام معظم رهبری، همگی بر روی لزوم وحدت و همدلی جریانهای سیاسی تاکید دارند، قصد آیتالله مصباح یزدی از این اظهارات چیست و چگونه میتوان آنها را توجیه کرد. توضیح زوایای شخصیتی مالک اشتر آن هم به شکلی خشن و سپس تاکید بر اینکه ما هم باید اینچنین انجام وظیفه کنیم طبیعتا تبعاتی خواهد داشت که تجربه نشان داده این جناح از اصولگرایان هیچگاه آن را به گردن نخواهند گرفت. حال آنکه با وجود اختلاف آشکار این خط سیاسی با آنچه توسط رهبری بارها اعلام شده، اما باز هم مصباح یزدی سعی دارد که این رویکرد مخالف با سیاستهای رهبری را در پوشش ولایتمداری به ذهن مخاطبان جوانش بفرستد.
مصباح یزدی در بخش پایانی صحبتهایش گفته: «شگرد دشمنان این بود که قرآن را سر نیزه بردند ولی باید پشت صحنه را مشاهده کرد و فهمید که پشت صحنه چه صحبتهایی میکنند» شاید دیگر احتیاج به توضیح نداشته باشد و به روشنی روز مشخص باشد که واقعا چه کسانی قرآن را سر نیزه کردهاند و با تظاهر به ولایتمداری، تیشه به ریشه وحدت ملی میزنند.
مالک که بود؟
وقتی حضرت امیرالمومنین علی (ع)، مالک اشتر نخعی از یاران خود را به امارت مصر منصوب كرد، به او فرمانی در قالب یک نامه نوشت، این نامه بی تردید از مهمترین اسناد سیاسی حقوق اسلامی و خصوصا شعبه شیعی آن است.
در این نامه ویژگیهای حکومت اسلامی، حاکم اسلامی، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروند و … بیان شده است.
مالک هر چه که بود، به عنوان یک مدیر و فرمانده نظامی، مطیع حضرت امیرالمومنین علی (ع) بود. مالک را نمیتوان فرد سرسختی تصور کرد که کارش زنده نگذاشتن کسی در میدان باشد. بهتر است مالک را از فرمانهای امیرش به او بشناسیم. شاید بد نباشد به همین بهانه بخشهایی از نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر را بازخوانی کنیم:
*مهرباني به رعيت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ايشان را شعار دل خود ساز. چونان حيواني درنده مباش كه خوردنشان را غنيمتشماري
*از آنها خطاها سر خواهد زد و علتهايي عارضشان خواهد شد و به عمد يا خطا، لغزشهايي كنند، پس، از عفو و بخشايش خويش نصيبشان ده، همانگونه كه دوست داري كه خداوند نيز از عفو و بخشايش خود تو را نصيب دهد.
*هرگز به خشمي، كه از آن، امكان رهايي هست، مشتاب و مگوي كه مرا بر شما امير ساختهاند و بايد فرمان من اطاعت شود. زيرا، چنين پنداري سبب فساد دل و سستي دين و نزديك شدن دگرگونيها در نعمتهاست.
*بايد كه محبوبترين كارها در نزد تو، كارهايي باشد كه با ميانهروي سازگارتر بود.
*از لشكريان خود آن را كه در نظرت نيكخواهترين آنها به خدا و پيامبر او و امام توست، به كار برگمار. اينان بايد پاكدامنترين و شكيباترين افراد سپاه باشند، دير خشمناك شوند و چون از آنها پوزش خواهند، آرامش يابند. به ناتوانان، مهربان و بر زورمندان، سختگير باشند.
*بايد كه بهترين مايه شادماني واليان برپاي داشتن عدالت در بلاد باشد و پديد آمدن دوستي در ميان افراد رعيت. و اين دوستي پديد نيايد، مگر به سلامت دلهاشان.
*در كار كارگزارانت بنگر و پس از آزمايش به كارشان برگمار، نه به سبب دوستي با آنها.
*اگر رعيت بر تو به ستمگري گمان برد، عذر خود را به آشكارا با آنان در ميان نه و با اين كار از بدگمانيشان بكاه.
*بپرهيز از خونها و خونريزيهاي بناحق. زيرا هيچ چيز، بيش از خونريزي بناحق، موجب كيفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نكشد و رشته عمر را نبرد.
افزودن نظر جدید