- کد مطلب : 11234 |
- تاریخ انتشار : 27 تیر, 1395 - 08:44 |
- ارسال با پست الکترونیکی
کارگردان راپورت های شبانه دکتر مصدق مطرح کرد: شباهت دوره مصدق با روزگار ما
- اولین سوالی که باید و البته همیشه در مواجهه با تئاترهایی که دارای دورن مایه تاریخی و اجتماعی هستند پرسیده میشود این است که چرا کارگردان به سراغ اجرای چنین نمایشی میرود. این سؤال را از شما هم میپرسم که چرا تئاتری درباره مصدق و دوران او به روی صحنه بردهاید؟
در درجه اول باید بگویم کار کردن بر روی این موضوع علاقه مندی خودم بود و مدتها بود در پی اجرایش بودم. دیدم الان شرایط و بستر این کار بسیا فراهم است. در ابتدا شروع به تحقیق کردم. اینکه چرا به سراغ مصدق رفتهایم دور از ذهن کارهای گروهمان نیست چون تا پیش از این هم بیشتر کارهایی که انجام دادهایم دارای ساختار تاریخی در ادوار مختلف بوده است. حتی نمایش بعدی هم به روی صحنه خواهیم برد مربوط به تاریخ معاصرمان است البته از یک منظر دیگر.
- نمایش بعدیتان درباره چیست؟
در مورد یکی از کارکترهای اصلی زمان مظفرالدین شاه.
- مخاطب وقتی با یک تئاتر مواجه میشود خاصه زمانی که آن نمایش از یک شخصیت و بستر تاریخی نشات میگیرد، معمولاً چون بحث دراماتیزه کردن مطرح است، این سؤال پیش میآید که کارگردان و نویسنده آن کار تا چه حد به روایت اصیل تاریخی پایبند بوده و چقدر خواستها و روایتهای داستانی مورد علاقه خودش را وارد ماجرا کرده است. پاسخ و نحوه مواجهه شما با این پرسش چگونه است؟
به تصویر کشیدن زندگی مصدق مشخصاً در این نمایش به دلیل تعدد اتفاقاتی که برای مصدق می افتد و همه آنها هم رابطههای علت و معلولی دور و نزدیکی به لحاظ توالی زمانی دارد اصلاً در بستر این نمایش و هر نمایش دیگری نمیگنجد. چون چیزی شبیه شبه سریال لازم است تا علل و دلایل اتفاقات را بتوان شرح داد. برای همین من اولین کاری که کردم این بود که توالی زمان را در این نمایش به هم زدم. حوادث و اشخاص نمایش من واقعی هستند ولی توالی زمان ندارند. مثلاً میبیند یک اتفاقی در آبان ماه سال 32 افتاده است، یک اتفاق دیگر در مرداد ماه سال 32. ما در اینجا آن دو اتفاق را در کنار هم میبینیم. این اتفاقها همه به دلیل نوع نگاه من به این نمایش است. یعنی اگر یک نفر بخواهد از نظر غیر دراماتیک به مسئله نگاه کند ممکن است این پرسش را مطرح کند که چطور میتوان این دو اتفاق را در کنار هم قرار داد. با این وجود تاکید میکنم از نظر مستندات تاریخی اشخاص و اتفاقات این نمایش قابل استناد است اما چیدمان، ترکسب بندی و کلاژ این اتفاقات با خود ما بوده است. به اضافه اینکه خانه مصدق ساخته و پرداخته ذهن خود من است. مصدقی که در خانه است با مصدق نخست وزیر تفاوتهایی دارد. البته مؤلفهها و کد گذاریهای این تفاوتها هم تاریخی است اما مثلاً بار عاطفی میان مصدق و دخترش یک استنباط شخصی است که برای نشان دادن وجوه دیگر مصدق استفاده شده است. خیلی هم اذیت شدیم تا به این موقعیت برسیم. دو سال تحقیق باعث شد اتفاقات و حوادث مختلفی پیش روی من باشند. این اتفاقات آنقدر محتوا داشتند که بعضی اوقات من در دورنشان غرق میشدم و نمیدانستم کدام را باید انتخاب کنم؟ این اتفاق در شرایطی افتاد که هر کدام از این ماجراها آنقدر جذابیت ویژه داشت که خود من در انتخاب می میماندم. اینکه بتوانی یک دکوپاژ ذهنی در مورد نمایشنامه در ذهنت انجام دهی خیلی برای خود من جدل بدی را ایجاد کرده بود. مدتها رویان فکر میکردم و خیلی هم زمان سرش صرف کردم. شید یکی از دلایلی که باعث شد بعد از انجام کارهای مرحله قبل خیلی سریع به مرحله اجرا برسم این بود که برای نگارش کار زمان زیادی صرف کرده بودم. آدمها و کارکترها برایم در جریان این شرایط خیلی برایم پخته شدند بنابراین برای ترسیم و معماری شخصیتها دستم خیلی پر بود. البته باید به این حقیقت هم اذعان کنم که یک تنه به سراغ موضوع نرفتم. یک گروه درگیر بود و مهمترین آنها همسرم بود که دوسال خانه ما به خانه مصدق تبدیل شده بود.
- وقتی با چنین کاری رو به رو میشویم همیشه با دیدگاه مواجه هستیم: یکی انجام کار هنری به واسطه هنری بودن ماجرا و دیگری ارائه این کار هنری به واسطه تحلیلی که میتواند از یک روایت اجتماعی در بستر هنر داشت. این تئاتر برای شما چه بایدی به عنوان نگاه اجتماعی ایجاد کرده بود؟
تاریخ تجربه پذیر است و حوداث و اتفاقاتی که در تاریخ روی میدهد احتمالاً بیشتر از تعداد انگشتان دست نیست. وجوه و منظر مواجهه با اتفاق تاریخی است که فرق میکند. شرایط اجتماعی فعلی نگاه مرا خیلی به سمت شخصیت مصدق معطوف کرد. اتفاقاتی که در دو سه سال اخیر افتاد خیلی من را معطوف به این موضوع کرد. لزوم این ماجرا هم صرفاً توجه یک فرد تئاتری به این نمایشنامه نبود. وجوه فکری و اندیشگی بود که ناخودآگاه به سراغم آمده بود. من در کنار کار در حوزه تئاتر فعالیت رسانهای هم میکنم. به فراخور این مسئله مطالعات جنبی و ضمنی دارم. روزنامهها را که در چند سال گذشته رصد میکردم دیدم حضور جناحهای سیاسی چقدر پر رنگ است؟ دیدم چقدر شرایط برای درد دست گرفت افکارعمومی جالبی و خاص است. از همین منظر شرایط کنونی را به سال 32 شبیه دیدم. این باعث شد تجربه پذیر بودن تاریخ در خود من و برای نگرشی که دارم یک بار اتفاق بیافتد و حاصل چیزی بشود که حالا آن را در جلوی دیدگان تماشاگران گذاشتهام. ناخودآگاهم مرا در مورد این موضوع بیدار کرد. ناخودآگاه اطلاعاتی و مطالعاتی. نمیتوانم بگویم خیلی حساب گرانه سراغ این موضوع رفتم. واقعاً اینطور نبود. من دو دو تا چهارتا نکردم. شباهت بیش از حد یک سری اتفاقات اجتماعی در این دو دوره باعث این کار شد.
افزودن نظر جدید