محمدعلی کشاورز: به عقب برگردم بازیگر نمی‌شوم/سینمای ایران رابطه‌ای است 

محمدعلی کشاورز هنرمندی که کار هنری خود را با حضور و ایفای بهترین نقش‌های تئاتر در سن 30 سالگی آغاز کرد، برنامه‌ای که روزهای چهارشنبه در تلویزیون ملی ساعت ۸ شب از شبکه یک پخش می‌شد. وی همواره با یاد استادان خود تئاتر را شجاعت می‌پنداشت نه نجابت! می‌توان گفت کشاورز در سینما، کشف مرحوم فرخ غفاری بود که در سال 1343 یعنی چهار سال پس از فعالیت وی در حرفه نمایش، با دیدن و درخشیدن او بر صحنه تئاتر وی را به بازی در نقش «مسئول آرایشگاه» در فیلم سینمایی «شب قوزی» که براساس یکی از داستان‌های هزار و یک شب نوشته و ساخته بود، دعوت کرد و باعث شد که محمدعلی کشاورز نخستین تجربه سینمایی خود را در این فیلم کسب کند. بازی در فیلم سینمایی «شب قوزی» سکوی پرتاب کشاورز از صحنه تئاتر تا قرار گرفتن در قاب دوربین بسیاری از کارگردان‌های معروف شد. همین سکو، کم کم کشاورز را از سن نمایش تئاتر؛ یعنی جایی که هنر نهفته او در عرصه بازیگری نمایان شد، دور کرد.

می‌توان گفت تاثیرگذاری بزرگ بازیگری محمدعلی کشاورز در سال 1362 با بازی در فیلم سینمایی «کمال الملک» و تجربه کار با مرحوم علی حاتمی بود. البته کشاورز بیش از بازی در «کمال الملک» در شانزده فیلم سینمایی دیگر در قاب تصویر کارگردان‌های مشهوری چون ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، ایرج قادری و ... قرار گرفته بود؛ اما همکاری این هنرمند با علی حاتمی تنها به «کمال الملک» ختم نشد و در سال‌های بعد با بازی در فیلم‌هایی چون «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «مادر»، «دلشدگان»، «کمیته مجازات»، «تهران روزگار نو» و سریال «هزار دستان» ادامه پیدا کرد.

اگر عمر مجالی برای ادامه فعالیت هنری مرحوم علی حاتمی می‌گذاشت، بی شک محمدعلی کشاورز یکی از یاران همیشگی او در فیلم‌هایش می‌شد. چیزی که می‌توان از این همکاری فهمید شناساندن توانایی‌های کشاورز به علی حاتمی و اعتماد حاتمی به کشاورز بود که توانست نام هفت همکاری به یاد ماندنی را در کارنامه هنری کشاورز و علی حاتمی ثبت کند. وی برای بازی در فیلم سینمایی «مادر» علی حاتمی؛ نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.

در سال 1372 محمدعلی کشاورز با بازی در سریال «پدرسالار» به کارگردانی اکبر خواجویی خود را به خوبی در ذهن تماشاگر حک کرد، به گونه‌ای که بعد از گذشت این همه سال هنوز بسیاری از مردم او را با نام اسداله خان می‌شناسند. کشاورز سریال «پدرسالار» را از بهترین تجربه‌های خود می‌داند و خود می‌گوید: «زمانی که به یکی از کشورهای عربی سفر کرده بودم، فردی نزدیک آمد و در حالی که تعجب کرده بود خطاب به من گفت: «اسدالله خان»!»

آنچه می‌خوانید گفتگوی «امید ایرانیان» است با محمدعلی کشاورز یا همان پدر سالار سینمای ایران است.

شما یکی از پیشکسوتانی هستید که در سینمای ایران جاودانه درخشیدید، در کنار شما داود رشیدی را داشتیم که متاسفانه او را به تازگی از دست داده‌ایم، نظرتان درباره مرحوم رشیدی چیست؟

از زمانی که داود رشیدی به ایران آمد با ایشان در اداره تئاتر کار می‌کردیم تا الان که او رفت و ما هستیم. وی بسیار با سواد بود، در کتاب خانه‌اش پر از کتاب‌هایی بود که تمامش را خوانده بود. البته تمام هنرمندان باید این کار را بکنند که باسواد بشوند و ادبیات مملکت و ادبیات تئاتر سینما و جهانشان را بدانند. بسیار از درگذشت این هنرمند ناراحت شدم و با این که پاهایم شکسته و در خانه افتاده بودم اما برای عرض تسلیت به خانواده داود رفتم. ایشاالله تمام هنرمندان خوب کشورمان هنرمندان نجیب مملکت ما سالم و موفق باشند و برای تئاتر و سینما و هنر این مملکت زحمت بکشند.

از دانشکده تئاتر نام بردید، این دانشکده چطور تأسیس شد؟

ما در آن زمان با احساس به اینکه در یک کشور با فرهنگ هستیم ولی دانشکده تئاتر نداریم، به وزارت فرهنگ و هنر سابق فشار آورده و خواستار تأسیس مکانی برای اجرای تئاتر و همچنین دانشکده تئاتر شدیم که تئاتر ۲۵ شهرویرو در آن زمان ساخته شد. بعد از ان هم گفتیم دانشکده تئاتر می‌خواهیم که دانشگاه تهران در ابتدا با تأسیس دانشکده تئاتر مخالفت کرد که در نهایت فشار ما بر وزارت خانه موجب تأسیس دانشکده تئاتر شد که دکتر فروغ ریاستان را عهده دار شد. از استادانمان هم می‌توان به اریان پور و محجوب اشاره کرد که به ما درس می‌دادن و آر ما می‌خواستند راجع به فرهنگ و ادبیات تحقیق کنیم و ایران را بگردیم و ما اینکار را انجام می‌دادیم. برای ورد به این دانشکده هم کنکور داده و سپس به تحصیل در آن مشغول شدیم. از دانشجویان خوب آن زمان علی حاتمی بود که دیگر هرگز مثل او پیدا نمی‌شود. او چه در سینما و چه در سریال‌های تلویزیونی کارهای ارزنده‌ای را انجام داده است.

سینمای امروز را چگونه می‌بینید؟

امروز در سینما رابطه حکمفرما شده است. بازیگرها را بر اساس رابطه آورده و حتی پولی از آن‌ها می‌گیرند. یادم می‌آید عده‌ای آمده بودند به دیدن من که در کلاس بازیگر شرکت می‌کردند. آن‌ها به من گفتند که ماهی چهارمیلیون از آن‌ها می‌گیرند و در مقابل هیچ چیز هم به آنها آموزش نمی‌دهند. حتی یکی از آنها گفت که یکی از تهیه کنندگان عکس یک خانم را به او نشان داده و گفته است که این خانم برای حضور در فیلمش حاضر است ۱۰ میلیون تومان پرداخت کند اگر تو به من بیشتر بدهی تو می‌توانی به جای وی در فیلم حضور پیدا کنی! این یعنی فاجعه. همه چیز براساس پول شده است. در دنیا اگر کارگردانی بخواهد کار کند اولاً باید کسانی که می‌خواهند در فیلمش حضور داشته باشند در وهله اول باید دانشگاه دیده باشند. با این وضعیت اصلاً دوست ندارم فیلم بینم جون وقتی می‌بینم کارگردان پول می‌گیرد تا شخصی را بازی بدهد نا امید می‌شوم. اوضاع سینما وحشتناک شده است. امروز در سینما وضعیت طوری شده که ۶ نفر در صحنه فیلم کشته می‌شوند اما اهیمت نمی‌دهند باید به هنرمند اهمیت داد.

در خصوص فیلم‌های تولید شده در این دوره از سینما چه نظری دارید؟

 فیلم‌هایی که اکنون ساخته می‌شود آنقدر بد هستند که من ترجیح می‌دهم آنها را نگاه نکنم به راستی اینها که ساخته می‌شود چه مسئله‌ای را می‌خواهد عنوان کند؟ جوان‌ها باید در درجه اول بدانند که متعلق به این آب و خاک هستند باید به فرهنگ غنی خود افتخار کنند و آن را بیاموزند، مطالعه کنند و به شهرهای مختلف سفر کرده و با فرهنگ و آداب و رسوم مختلف آشنا شوند. باید مطالعه کنند و دانش هنری و فرهنگی خود را بالا ببرند و باید بدانند آنهایی که امروز در میان مردم محبوب هستند در درجه اول هرچه دارند از مردم دارند.

به نسل جوان بازیگران و هنرمندان سینما امیدوار هستید؟

چون مدتی است به طور دقیق در بطن ماجرا نیستم نمی‌توانم نظر قطعی بدهم اما این را می‌دانم که جوانان مستعد برای رسیدن به جایگاه مطلوب باید سواد دانشگاهی این حرفه را به دست آورند؛ چرا که مهمترین بخش ماجراست. اما مگر می‌شود، به نسل جوان امیدوار نبود؟ تمام دنیا را جوان‌ها می‌سازند. نسل گذشته مثل من و امثال من تنها می‌توانند نظریه پردازی کنند و تجربه‌های خود را در اختیار نسل جوان قرار بدهد. یک چیزی که من بارها گفته‌ام این بوده است که کار هنر و فرهنگ کاری است فوق تمام کارها و هنر باید در خدمت انسان‌ها باشد و این نمی‌شود مگر اینکه جوانها شروع به کار کنند ما تا یه حدی کار کردیم اما حالا گروه‌هایی که آمدن که کار می‌کنند.

چه توصیه‌ای برای جوان‌های علاقمند به سینما دارد؟

آینده سینما به طور کلی به دست جوانهاست و این جوان‌ها هستند که باید کار کنند نسل ما دیگر پیر شده است و باید عرصه را به دست جوان‌ها بسپاریم اما آنها باید بدانند که فقط آمدن به سینما شرط نیست بلکه چگونه آمدن و چگونه ماندن و ماندگار شدن اهمیت بیشتری دارد.

جوانان باید بدانند که روی صحنه رفتن تنها با هدف معروف شدن، کاری هنری نیست. اگر می‌بینیم مرحوم عباس کیارستمی و اصغر فرهادی در جهان شناخته شده هستند به این خاطر است که مدام در حال مطالعه فرهنگ ایران و سایر نقاط جهان بوده و هستند و به همین خاطر نام هنر ایران را در تمام دنیا مطرح کرده‌اند. جوانان باید مطالعه کنند و بعد از آشنایی با فرهنگ و هنر غنی ایران، نمایشنامه و فیلمنامه بنویسند و آن داشته‌های غنی را روی صحنه تئاتر و پرده سینما بیاورند.

به نظر شما در چه شرایطی سینمای ایران رشد می‌کند؟

من اعتقاد دارم زمانی سینمای ما می‌تواند رشد کند که بازیگران آن در ابتدای کار با تئاتر آشنا و خاک صحنه خورده باشند. حضور در سینما به تنها کافی نیست بلکه جوان‌ها باید تئاتر را بشناسند و به آن بپردازند، معلم‌ها و استادان اولین چیزی که به ما می‌آموختند سلامتی و ورزش بود و می‌آموختند که ادبیات سرزمین خودتان را بدانید و مهتر از همه اینکه جای جای سرزمین خود را بشناسید و بدانید مثلاً بلوچ‌ها چه فرهنگی دارند. متاسفانه بچه‌های امروز ما مطالعه نمی‌کنند، در نتیجه تیراژ کتاب پایین می‌آید، تیراژ هزار تایی برای یک کشور ۸۰ میلیون نفری فاجعه است.

به وضوح می‌بینیم که در سینمای ایران نقش فروشی می‌شود، در این خصوص چه نظری دارید؟

چون وضع خراب است و آن‌هایی که باید تصمیم بگیرند، تصمیم نمی‌گیرند این اتفاق می‌افتد. نمی‌دانم، شاید خود این‌ها نیز پول می‌گیرند، اما در کل باید توجه داشت که سینما متعلق به جوانان است. باید به آن‌ها امکانات داد. از آن‌ها حمایت کرد تا کار کنند و به بهترین جایگاه‌ها برسند. شهرت و پول و فساد در سینما هیچ رابطه‌ای با هم ندارند؛ مهم‌ترین مسئله، سرزمین ما و هنری است که در آن وجود دارد که همیشه ماندگار خواهد بود.

در قالب فیلم چگونه می‌توانیم فرهنگ را معرفی کنیم؟

باید فرهنگ خود را در قالب ساهت فیلم‌هایی مناسب به مردم معرفی کنیم، قبل از انقلاب اسلامی نادر ابراهیمی فیلمی با نام «آتش بدون دود» ساخت که راجع به ترکمن‌ها بود و تمام فیلمبرداری آن نیز در ترکمن صحرا انجام و به صورت سریال ساخته شد. ابراهیمی کسی است که برای سینما و تلویزیون زحمت کشید. ما هفت روز هفته برای این سریال کار می‌کردیم و در این مدت آنچه برایمان ارزش داشت نجابتی بود که در آن کار بود. کار، کار و کار تنها فکر ما بود. ما بازیگران برای ایفای نقش فرهنگ ترکن ها را مطالعه کرده و با آگاهی به ایفای نقش پرداختیم و این همان چیزی است که جوان‌های ما امروز به آن احتیاج دارند.

کدام یک از کارهایتان را بیشتر دوست دارید؟

فیلم مادر به کارگردانی مرحوم علی حاتمی.

این فیلم چه جایگاهی در کارنامه هنری شما دارد؟

من بسیار مفتخرم که توانستم در این فیلم ماندگار ایفای نقش کنم. نقشی که من در این فیلم بازی کردم به نوعی مانند بقیه فرزندان مادر برون گرا نبود و نمی‌توانست احساسات عاطفی و درونی‌اش را نسبت به مادرش بروز دهد اما از صمیم قلب مادرش را دوست داشت و به او عشق می‌ورزید.

نظرتان درباره مرحوم علی حاتمی به عنوان کارگردان این فیلم چیست؟

مرحوم علی حاتمی بسیار قوی بود، او یکی از معدود کارگردانان سینمای ایران بود که دقت زیادی روی جزئیات اثرش داشت و حتی به ریزترین اتفاقاتی که در درون فیلمش به وقوع می‌پیوست دقت نظر داشت و شاید به همین دلیل است که «مادر» به دلیل فیلمنامه قوی و ریز بینی‌های این کارگردان سینما توانسته به یکی از ماندگارترین آثار سینمایی ایران تبدیل شود.

با اینکه بازیگر توانایی بودید اما در سینما زیاد حضور نداشتید علت چه بود؟

به نظرم سینما بیشتر برای شهرت است و چون من به دنبال شهرت نبودم سینما را دنبال نکردم و بیشتر تئاتر دوست داشتم تا آنجا که تقریباً سعی می‌کردم همه تئاترها را ببینم ضمن اینکه در طول سال‌های گذشته نمایش‌های بسیار خوبی از دوستانم به روی صحنه رفته است.

بازیگران مورد علاقه شما چه کسانی هستند؟

علی نصیریان، اسماعیل شنگله، نادره خیر آبادی از هنرمندان هم دوره من هستند امروز دیگر مثل جمیله شیخی، نادره و این افراد را نداریم این هنرمندان به خاطر هنر و رفتارشان همیشه محبوب مردم بوده‌اند. باید بگویم عزت الله انتظامی از همه ما بهتر است و علی نصیریان ضمن اینکه بازیگر قدر و انسان شریفی است نمایشنامه نویس فوق العاده ای نیز است. اما الان هنر را به کالایی برای فروش تبدیل کرده‌اند.

شما تجربه همکاری با آنتونی کویین را داشته‌اید، کار با او چگونه بود؟

بله، فیلم «کاروان‌ها» را قبل از انقلاب کار کردیم که آنتونی کویین و چند تن از بزرگان سینما در آن بازی می‌کردند. این فیلم در امریکا پخش شد و مورد توجه مردم قرار گرفت و در مقالاتی که نوشته بودند از آن تعریف کردند. مدتی بعد آنتونی کویین به من نامه نوشت و گفت بیا اینجا من همه چیز برایت فراهم می‌کنم اما من در جوابش گفتم ایران وطن من است. چند سال بعد برای ارائه پایان نامه دانشگاه به انگلیس رفته و بار دیگر او را دیدم. آنتونی کویین به من دوباره گفت چرا نیامدی؟ اینجا مورد توجه خیلی از افراد قرار گرفتی و من دوباره گفتم وطن من ایران است و جز آنجا در جای دیگری کار نمی‌کنم.

کویین بازیگر فقید سینمای جهان عاشق ایران بود و بارها از من می‌خواست که او را به مکان‌های فرهنگی و هنری ببرم. او از تماشای مکان‌ها و نقاط مختلف ایران لذت می‌برد و می‌گفت که چه سرزمین زیبایی دارید. از طرفی عاشق تئاتر بود و مدام می‌گفت آرزو دارد روی صحنه تئاتر برود اما حضور در فیلم‌های متعدد این فرصت را از او گرفته است. او می‌گفت آرزو دارد بعد از ایفای نقش روی صحنه تئاتر، بمیرد.

یکی از نقش‌های بسیار ماندگار شما در سریال «پدر سالار» بود. فکر می‌کنید چه چیزی موجب ماندگاری اسدالله خان در این سریال شد؟

به نظر من یک بازیگر برای قبول هر نقشی ابتدا باید با خود رو راست باشد تا ببیند از عهده نقشی که قرار است بازی کند برمی آید. برای نقش اسدالله خان با خودم خیلی کلنجار رفتم که در نهایت آنرا بازی کردم. این سریال آنقدر مورد توجه قرار گرفته بود که حتی در چند کشور دیگر هم نمایش داده بود و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفته بود و در کوچه و خیابان و حتی چند جشنواره خارجی هم که همان روزها رفته بودم من را اسدالله خان صدا می‌زدند. خوشحالم از اینکه اسدالله خان هیچ وقت ازذهن مردم پاک نمی‌شود.

اگر به عقب بازگردید باز هم بازیگر می‌شوید؟

اگر دوباره به عقب بازگردم دیگر بازیگر نمی‌شدم و می‌رفتم دنبال یک شغل آبرومند. ما استادان برجسته‌ای داشتیم در آن زمان همه چیز طبق اصول بود.

نقش تلویزیون در مقابل تئاتر چیست؟

تلویزیون امروز باید به تئاتر توجه بیشتری کند، یادم می‌آید در زمان جوانی ما در روزهای چهارشنبه در تلویزیون ملی ساعت ۸ شب یک برنامه تئاتر اجرا می‌کردیم که این نشان از اهمیت دادن به هنر تئاتر داشت. سمندریان، اریان پور و خیلی از بزرگان آن زمان در این برنامه حضور پیدا می‌کردند و هنوز دانشکده تأسیس نشده بود. در آن زمان استادات به ما می اموختند که تئاتر یعنی شجاعت و نجابت.

فیلم‌ها و سریال‌های روز را دنبال می‌کنید؟

بعضی اوقات سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی را دنبال می‌کنم و به توصیه دوستان فیلم‌های روز سینمایی که برایم می‌آورند را هم تماشا می‌کنم؛ از اینکه سینمای ما تا این اندازه پیشرفت کرده است خوشحالم و به خود می‌بالم از اینکه جوانان با شور و علاقه زحمت می‌کشند و برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم تلاش می‌کنند.

نقش رسانه‌ها در فرهنگ کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در تمامی کشورهای پیشرفته جهان به مساله رسانه‌ها و مطبوعات توجه ویژه‌ای می‌شود و عده‌ای از فرهیخته‌ترین انسان‌ها در آنجا مشغول به کار هستند لذا همین باعث شده تا مطبوعات این کشورها همواره در صدر توجهات جهانیان واقع شوند. متاسفانه این روزها شرایط کشور به گونه‌ای است که شاید به دلیل عدم نظارت کافی از سوی مسئولان، برخی از رسانه‌ها به جای آنکه مثلاً اثر یک هنرمند را ارزیابی و تحلیل کنند و برای رشد و تعالی هنر کشور بکوشند، درصددند تا کوچکترین مسائلی که شاید در زندگی عامه مردم نیز وجود دارد را با پر و بال دادن به یک بحران بدل کرده و با این کار مخاطبان بیشتری را به سمت رسانه خود جذب کنند که کاری بسیار غلط است و امیدوارم که انتشار این گونه اخبار در رسانه‌ها از بین برود.

سیاست‌های غلطی که در بسیاری از امور فرهنگی کشور وجود دارد باید با تغییر جدی مواجه شود؛ ما باید قبل از مجوز دادن به رسانه‌ها روابط انسانی را به آن‌ها بیاموزیم تا آن‌ها رعایت عدل، انصاف، اخلاق و صداقت را در مطالبی که می‌خواهند برای مردم منتشر کنند داشته باشند. از سوی دیگر تمامی افرادی که به عنوان خبرنگار فعالیت می‌کنند می‌بایست در این زمینه آموزش‌های لازم را دیده باشند و جدا از آموزش فنون و تکنیک خبرنویسی، به آن‌ها درس اخلاق مداری داده شود.

رابطه‌تان با دنیای مجازی چطور است؟

فضای مجازی را محیطی مناسب برای جوان‌ها نمی‌دانم. چیزی که ذهن من را به شدتدرگیر کرده و جای تأسف دارد این است که بیشتر جوان‌های ما فقط نام شاهنامه را شنیده‌اند و دیگر هیچ. حتی به خودشان زحمت نمی‌دهند به دنبال دانستن بروند. متاسفانه سرگرمی‌ها عوض شده است و جوان‌ها غرق در تکنولوژی و دنیای مجازی شده‌اند، دنیایی که فکر می‌کنم باعث نابودی دنیای واقعی می‌شود. موبایل، کامپیوتر، اینترنت و... جای خانواده و کتاب را گرفته است. صحبت کردن در بین افراد خانواده خیلی کم شده، دیگر کسی حوصله کسی را ندارد. این‌ها همه خطرناک است و من که سن وسالی را گذرانده‌ام آن را حس می‌کنم و خواهش می‌کنم که خانواده‌ها برای در کنار هم بودنشان ارزش بیشتری قائل شوند. من آنقدر از این تکنولوژی بدم می‌آید که حتی موبایل هم ندارم و هیچ‌وقت هم احساس نکردم به آن نیازی دارم. اما در اینستاگرام صفحه دارم، آنرا هم مجبور شدم زیرا هر چند وقت یکبار خبر مرگ خودم را می‌شنیدم این صفحه تا توسط یکی از دوستانم باز کردم تا در این صفحه به همه مردم اطلاع بدهم که زنده هستم.

در خصوص پیامک‌ها و خبرهایی که به‌طور مکرر در شبکه‌های مجازی از درگذشت شما اعلام می‌کنند، چه واکنشی دارید؟

من نمی‌فهمم که چرا دولت برای جلوگیری از انتشار این دروغ‌ها هیچ اقدامی نمی‌کند. دروغ گفتن گناهی بزرگ است و باید در کشوری که اسلامی است، مانع اینگونه شایعات و دروغ پردازی‌ها درباره زندگی هنرمندان شد. این پیامک‌ها باعث می‌شوند که خیلی‌ها با منزل من تماس می‌گیرند تا تسلیت بگویند ولی وقتی صدای من را می‌شنوند، متوجه دروغ منتشرشده می‌شوند. باید با کسانی که چنین دروغ‌هایی را منتشر می‌کنند برخورد کرد و مانع انتشار چنین شایعاتی در سطح جامعه شد. من نمی‌دانم چرا هیچ برخوردی از سوی دولت و مسئولان با چنین افرادی و اتفاقاتی نمی‌شود. من نمی‌دانم برای رسیدگی به این وضعیت باید به کدام وزارتخانه مراجعه کنم و دولت نیز وضعیت رسیدگی به چنین مشکلاتی را مشخص نکرده است.

در انتها از از آرزوهایتان بگویید..

یکی از آرزوهای دیرینه من ساختن فیلم‌های متعدد در رابطه با زندگی و فرهنگ اقوام ایرانی است و امیدوارم فیلمسازان متعهد کمر همت ببندند و در این راه قدم بگذارند. ایران یکی از معدود کشورهای جهان است که منابع تاریخی و فرهنگی ارزشمند و بسیار غنی دارد و متأسفانه سینماگران ما تا امروز از پرداختن به این مسأله غفلت کرده‌اند؛ سینمای ایران ظرفیت آن را دارد که سالانه ده‌ها فیلم در رابطه با هویت ملی بسازد و ما بتوانیم از این طریق خود را به تمامی جهانیان معرفی کنیم.

فیلمسازان امروزه نباید به این دلخوش باشند که فلان فیلمشان در فلان کشور جهان مورد تقدیر قرار گرفته است، این گونه نگاه‌های فردی برای سینمای ایران به هیچ عنوان مناسب نیست و حتی می‌تواند آسیب‌های جدی را به سینما وارد سازد. سینما هنری جمعی است و همه سینماگران باید به صورت جمعی برای رشد و اعتلای آن کوشا باشند. ما باید سعی بر آن داشته باشیم تا روز به روز فرهنگ کشورمان را شکوفاتر کنیم، مردم ایران مهمترین افراد جامعه هستند که هنرمندان همواره باید به آن‌ها بیندیشند و برای آن‌ها کار کنند.

افزودن نظر جدید