- کد مطلب : 11814 |
- تاریخ انتشار : 23 شهریور, 1395 - 13:51 |
- ارسال با پست الکترونیکی
گفتمان اصلاحات نباید روی یک شخص متمرکز شود/از يكسري رفتارها گلايه داريم ولی از آنها عبور میکنیم/حيثيت خودم را پاي نامزدی ریاست مجلس گذاشتم/برخی مسئولان در انتخابات هیات رئیسه مجلس دخالت کردند
محمدرضا عارف هنوز هم بسیاری از سخنان خود را پشت آن لبخند نجیبانه پنهان میکند. هنوز هم برای گفتن رازها و پشتپردهها سعهصدر دارد و شکیبایی. هنوز هم عارف گونه، جاهایی که بداند صلاح در سکوت است، جز سکوت.... چیزی برای اعتراض ندارد.
اما سکوتش نه از آن است که سر برگریبان غم و تنهایی گذاشته و نه به خاطر آنکه از ناعهدی برخی، گله و شکوه بر دل دارد و نه برای اینکه چون مجالی برای فغان نمیبیند، بلکه عارف امروز صلاح اتحاد اصلاحطلبان و حامیان دولت را در نگفتنها میداند و سکوتها. او این روزها تمام دغدغهاش سال 96 است. اینکه چگونه میشود گامهای اول و دوم اصلاحطلبان در گام سومی بزرگتر، تکمیل شود.
سرانجام پس از مدتها انتظار و درخواست مجالی فراهم شد تا با رئیس فراکسیون امید به گفتگو بنشینیم.
*آقاي دكتر! بياييد كمي به عقب برگرديم. سال 92 و انتخابات رياست جمهوري، زماني كه كانديدا شديد و سپس از انتخابات كنار كشيدید. گرچه آن زمان از شما به خاطر اين حركتتان تعريف و تمجيد بسيار شد، اما برخي از اصلاح طلبان معتقدند كه عارف به رضایت خودش از انتخابات كنار نكشيد بلكه مجبور به اين كار شد، اتفاقاً خیلیها گفتند كه عارف از اين اجبار به كناره گيري ناراحت است.
پيش از هر چيز خيلي خوشحالم كه امروز در كنار شما هستم. هم از حضور شما و هم از مواضع خوبي كه روزنامه آفتاب يزد به عنوان يك روزنامه اصلاح طلب ميگيرد تشكر میکنم. اینکه هم تفكر اصلاح طلبي را پاسداري میکنید و هم اخلاق را اهمیت دارد ازاین بابت صميمانه از مواضع روزنامه شما تشكر میکنم. اما سؤال مهمي را مطرح كرديد. به نظرم جريان اصلاحات در دهه 80 مسير روبه رشد خودش را به خوبی طي نكرد وهمین امر باعث شد تا جریان ما با مشكلاتي روبه رو شود. اوج مشکلات اصلاح طلبان را میتوان در انتخابات سال 90 دید انتخاباتی كه عملاً تصمیم به عدم حضور در آن گرفته شد. البته من با اين تصمیم مخالف بودم، جمع بندي ما در بنياد اميد اين بود كه در حدود 90 حوزه میتوانیم كانديدا بدهيم و درحداقل 0 7 حوزه نیز كرسيهاي مجلس را به دست آوریم. منتها از آنجایی که هميشه به خرد جمعی پايبند بودم، و در آن زمان هم جمع بندي آن بود كه در انتخابات شركت نكنيم، ما هم شركت نكرديم. خوشبختانه خيلي زود بعد از برگزاري انتخابات مجلس 90، این جمع بندی بدست آمد كه عدم شرکت ما، اشتباه بود. چون جريان اصلاحات جريان ريشهدار انقلاب است. اصلاحات چه در جريان انقلاب، چه قبل و چه بعد از آن حضورجدی داشته است. جريان اصلاحات يك جريان اصلي است، و هيچگاه حذف شدني نیست. اين جريان نمیتواند مسئوليت خودش را نسبت به مردم ادا نكند. بنابراین خود را براي رويداد بعدي كه انتخابات سال 92 بودآماده كردیم. از همان موقع، ما به جد تصميم گرفتيم كه در انتخابات رياست جمهوري حضور داشته باشيم، تصمیمی كه البته تصميم بسيار سختي بود. چون درآن ایام يك فضاي بيانگيزگي و نااميدي بر جريان اصلاحات حاكم بود. هيچكس نه انگيزه حركت داشت و نه اين باور را داشت كه به اصلاحات اجازه ورود به حاكميت را ميدهند. اما جمعي كه در بنياد اميد بودیم به اين نتيجه رسيديم كه بايد در اين انتخابات شركت كنيم. چند هدف را ازاین کار دنبال میکردیم مهمترين هدفمان نيز رسالت ملي و ارزشیمان بود. انتخابات را يك اداي وظيفه براي مشروعيت بخشيدن به نظام و مشاركت مردم میدانستیم. چون باورمان اين بود كه جريان اصلاحات يك جريان اصيل است و اكثريت مردم به آن گرايش دارندو ملت از اين حضور ما استقبال خواهند كرد.
البته شروع سختي در اين راه داشتيم و عموماً با طنز و شوخي بسياري از دوستان رو به رو میشديم. اما به محض آن كه به طور جدي به دانشگاهها ورود پيدا كرديم، استقبال ویژهای از سوي دانشجويان ازما شد. ما در سال 91 از حضورمان در دانشگاه پاسخ خيلی مثبت و خوبي گرفتیم. دانشجو توقع و انتظار حضور اصلاحطلبان را داشت. اين فضا را وقتي به دانشگاههای مختلف میرفتیم به خوبی میدیدیم. به تدريج با حضور جوانان و انگيزه بالاي آنها و استقبال از جريان اصلاح طلبي، يخ حضور اصلاحطلبان در رويدادهاي سياسی آب شد و در اواخر 91 به اين نتيجه رسيديم كه بايد در انتخابات حضور پيدا كنيم. از همان زمان هم چند نفر از اصلاح طلبان برای کاندیداتوری اعلام آمادگي كردند.
شرايط دراوایل ارديبهشت 92 بسيار دلگرم كنندهتر شد تا جاييكه ما اینبار بحث پيروزي در انتخابات را مطرح كرديم.
یعنی در حالیکه راهبرد ما تا آخر سال 91، برای حضور درانتخابات تنها اعلام این بود که ما اصلاح طلبان وجود داريم و قهر نکردیم! ولي به دليل استقبالی كه بخصوص جوانان از اصلاحات داشتند ما به باور پيروزي در انتخابات رسيديم. اما زماني دريافتيم كه ما میتوانیم پيروز رقابتهاي رياست جمهوري باشیم كه فرصت زیادی تا انتخابات نمانده بود. در نهایت هم به این نتیجه رسیدیم، دو نفري كه ميتوانند در اردوگاه اصلاحات گزینه اصلاح طلبان باشند من و آقاي روحاني هستيم.
بحث ائتلاف تقریباً خواسته عمومی طرف داران هر دو کاندیدا و بخصوص جوانان بود به علاوه ما تجربه سال 84 را هم در عدم ائتلاف داشتیم.
میدانستیم که بايد یک برنامه راهبردي درازمدت در اين زمينه داشته باشیم و با یک رویکرد حداقل میان مدت امور را مدیریت کنیم.
همانطور هم که گفتم رويكرد من نيز هميشه خردجمعي بوده است اينكه به تصميم جمعي احترام بگذارم.
در سال 90 اين رویکرد راهبردی را در دستور كار بنیاد امید قرار داده بوديم. ما دهه 90 را دهه بازگشت جريان اصلاحات به حاكميت و نقش آفريني اصلاح طلبان در نظام ترسيم كرده بوديم. اگرچه بدبینیهایی پيش آمده بود و زاویهای از ناحيه برخی رقبا بين ما وبخش هایی از حاکمیت ایجاد شده بود. بايد هر طور که شده اين زاويه وبدبینی را از بين میبردیم. براي همين اصلاح طلبان میبایست در صحنههای كليدي مثل انتخابات مسير مربوطه را خوب و با عقلانیت و آرامش دنبال میکردند يك برنامه دراز مدت حداقل 10 ساله لازم بود. انتخابات مجلس 90 را به ياد میآوردیم، انتخابات مجلس 86، رياست جمهوري 84 و 88 را هم در ذهن مرور میکردیم. بنابراين چنين توقعي را نداشتيم كه به يكباره در سال 92 به پيروزي برسيم. به طور طبيعي بايد برای طی مسیر به ائتلافي كه در چارچوب جريان اصلاحات مطرح میشد تمكين میکردیم. پس، اين ائتلاف مطرح شد و تصميم گيري در مورد آن هم صورت گرفت.
در سوالتان به اين نكته اشاره كرديد كه برخي مي گويند كناره گيري من ناشي از تحميل بود. بالاخره اين خود شخص است كه در مورد کناره گیری یا عدم کناره گیری تصميم ميگيرد. تصميمات هم گاهي خيلي راحت است و گاهي خيلي سخت. بين من و آقاي روحاني بالاخره يك نفر بايد میماند یکنفر هم میرفت. اينكه كنار رفتن من هزينه يا فایدهاش چيست بحث پيچيدهاي بود. ما میخواستیم كه اين اتفاق با آرامش انجام بگيرد. از نگرانيهايي كه آن موقع داشتيم اتفاقاتي بود كه احتمال داشت در ستادهاي انتخاباتي، ما دو نفر پيش بيايد. درآن اوقات همیشه به این فکر میکردم که يعني ممکن است بين ستادهاي من و آقاي روحاني درگيري اتفاق بیافتد؟ آيا در يك جا پوسترهاي من را پاره میکنند و در جاي ديگر پوسترهاي آقاي روحاني را؟ آيا ممكن است اتفاقات سال 88 اينبار در درون جبهه اصلاحات اتفاق بيفتد؟ پاسخ به اين سؤالات خيلي براي من مهم بود.
خوشبختانه با تدبير و تحليل درستی كه صورت گرفت آن موقعیت را مديريت كرده وکناررفتم. ديديم كه هيچ اتفاق ناميموني در آن سال اتفاق نيافتاد و پس از انصرافم، قريب به اتفاق افراد ستادهاي من، به ستادهاي آقاي روحاني رفتند. فراموش نکنیم گفتمان اصلاحات گفتمان فرد محور نيست، بلکه گفتمان عبور از فرد است چه با ميل خود آن فرد باشد چه نباشد. گفتمان اصلاحات اساساً نبايد بر روي هيچ فردي متمركز شود. بنابراين وظيفه من هم در آن شرایط آن بود تا به عنوان يك اصلاح طلب به اين تصميم و خواست عمومي اصلاحات كمك كنم. حالا كمك كردن گاهي ايستادن است، گاهي كنار كشيدن. درآن برهه به نظرم با کنار رفتنم تصميم عقلاني و به موقعي گرفتم و حداقل در گام اول اصلاحات، آن نگاهي كه به دنبال تحققش بوديم به تثبيت رسید و چون «گام اول» را خوب اجرا كرديم، خيلي زود پروژه گام دوم را در انتخابات 94 كليد زديم. یعنی به دلیل نتيجه خوب گام اول، از مهر 92 «گام دوم» را شروع كرديم كه الحمدالله موفق هم شديم.
*يعني قضيه قهرتان در آن سال را نميپذيريد؟ اخیراً در مجلس دهم مسئلهاي مطرح شد كه شما در سال 92 قهر كرديد و حتي بعضي از ستادهايتان را هم در اختيار آقاي روحاني نگذاشتيد. به طوري كه آقاي نعمتزاده با گل و شيريني به يكي از ستادهاي شما رفتند ولي ايشان را نپذيرفتند؟
هيچ قهري در كار نبود! به دليل تجربهاي كه از انتخاباتهاي گذشته داشتيم مثلاً اینكه حتی بعد از اتمام انتخابات با سربرگ ستادها، نامهنگاريهايي مشکوک ميشود! ستاد را همان شب منحل كرديم و توصيه كرديم كه دوستانمان به ستاد آقاي روحاني بروند. اما در مورد مسئلهای که مطرح شد باید بگویم در آن اتفاق، افرادی بدون هماهنگي و اطلاع با رئيس ستاد ما، از آقاي نعمتزاده دعوت كرده بود. آقاي نعمتزاده رئيس ستاد آقاي روحاني بود پس آقاي دكتر توفيقي كه رئيس ستاد ما بود بايد در جريان چنين دعوتي قرار ميگرفت. هرچند دعوت از شخص آقای نعمت زاده كار خيلي خوبي بود، اما بدون اطلاع، از ايشان دعوت شد! وقتي مسئولين ستاد در جريان چنين دعوتي نبودند دچار مشكلاتي شديم که خوشبختانه با توجه به فضای صمیمی و دوستانه بین دو ستاد حل و فصل شد.
*چرا شما بعد از کناره گیری از انتخابات هیچ وقت نگفتید که به نفع حسن روحانی کنار کشیدهام.
ممکن است بپرسید چرا بعد از کناره گیریام، موضع صريح در قبال رأی دادن به روحاني نگرفتم. چون اگر موضع واضح در قبال حمايت از روحاني با بردن نام او ميگرفتم رقيب هم به عمل مشابه دست ميزد. مثلاً در موضعگيري كه در روزنامه بهار 23 خرداد گرفتم توصيه كردم مردم به كسي كه رويكرد اميد و اصلاحات دارد رأی دهند و به نظرم با این موضع گیری دیدگاه من کاملاً روشن بیان شد.
* بعد از انتخابات رياست جمهوري چه طور؟ آیا بعد از آن دلخور نشدید؟ همه ما خوب می دانیم که پیش از انتخابات میگفتند از شما دونفر هر کس به نفع دیگری کنار بکشد، معاون اول خواهد شد. ديديم كه اين اتفاق نيفتاد، موضوعي كه ميتوانست دليل ديگري بر قهر شما از حسن روحاني باشد، به خصوص كه ميگويند بعدها، به شما درباره برخي پستها، از جمله وزارت پيشنهاد شد ولي آن را نپذيرفتهايد؟
ببينيد بعد از آن نتيجه موفقي كه در جريان ائتلاف گرفتيم احساس گروه ما اين بود كه فرصت خوبي به دست آمده است تا گفتمان اصلاحات را نهادينه كرده و براي ماندگاري آن با شعار اخلاق، عقلانيت و خردورزي كه مبناي کارمان بود، تلاش کنیم. آنچه كه اهميت داشت حضور و پايداري اين گفتمان بود. براي این مهم بايد هر كاري كه ميتوانستيم انجام میدادیم.
از سویی ما تجربه انتخابات دوم خرداد 76 را داشتيم. در دوم خرداد 76 تقریباً تمام اصلاح طلبان وارد كارهاي اجرايي شدند و برای همین از حفظ و ارتقاء سرمايه اجتماعي غافل مانديم.
و این غفلت باعث شد به تدريج سرمايه اجتماعيمان را از دست بدهيم و نتیجه این کوتاهی، در انتخابات سال 82، خود را نشان داد در سال 84 هم که دیدیم چه پیش آمد. بنابراين به نظر من بعد از روی کار آمدن آقای روحانی، آنچه كه اهمیت داشت حفظ اين سرمايه اجتماعي بود. ما ميخواستيم بر اين موضوع تاکید کنیم كه بايد سرمايه اجتماعي را حفظ كنيم.
از طرفی فراموش نكنيم ائتلافي كه ما انجام داديم ائتلاف به آن شكلی كه در دنيا رايج است نبود. یعنی اين ائتلاف به آن شكل نبود كه در انتها سهم هر گروهي که در ائتلاف بوده مشخص باشد. بنابراين نه توقعي از آقاي روحاني داشتيم نه مطالبهاي. دنبال سهمخواهي هم هيچوقت نبوديم.
البته مردم در شعارهاي ماههای اول بعد از پیروزی يكسري خواستهايي در اين باره داشتند، اما همان مردمي كه شعار معاونت اولي من را در دولت روحاني ميدادند، شعار تداوم، همراهي و همكاري من را نيز ميدادند. در حدود دو ماه و نيم با حدود صد و بيست و پنج گروه 40 تا 50 نفره از نقاط مختلف كشور جلسه داشتم كه این دو موضوع مورد خواست آنها بود، يكي حضور من در دولت يازدهم و ديگري تداوم اين روندهمراهی. البته در راستاي حضور من دردولت، در خصوص به عهده گیری وزارتخانه هایی پيشنهاد شد ولي احساس من اين بود كه اگر درگير وزارت بشوم، ديگر مسئوليت حفظ سرمايه اجتماعي را نميتوانم انجام دهم من اولويت را در حفظ سرمايه اجتماعي ميديدم.
اما باید به طور جدي كمك به دولت را هم در دستور كار قرار میدادیم.شما مواضعي كه طي 3 سال گذشته گرفته است را مرورکنید به خوبي درخواهید یافت كه چگونه از دولت حمايت شد.
ولی باز هم ميگويم كه مهمتر از حضور در يك نقطه يا دستگاه خاص، حفظ سرمايه اجتماعي بود كه خدا را شكر در اين كار موفق بوديم. فكر ميكنم تصميم درستي گرفتم تا به جاي آنكه در يك بخش خاص مسئوليت بپذيرم، بيايم و حفظ اين سرمايه مردمي را در دستور كار قرار دهم.
*يعني به طور رسمي درباره وزارت از شما دعوت شد؟
بله آقاي روحاني وزارت علوم و وزارت ارتباطات را به من پيشنهاد دادند كه من از ايشان تشكر كردم، همين طور بعداً معاونت علمي رئيسجمهور پيشنهاد شد.ولي در جمع بندیهایی كه صورت گرفت من ترجيح دادم خارج از هیات دولت کمک کنم.
*اگر به جاي پست وزارت، به شما معاونت اولي رئيسجمهوري را پيشنهاد ميدادند، شما ميپذيرفتيد؟
به من چنين پستي پيشنهاد نشد. اكنون هم نميخواهم پيرامون آن صحبت كنم. اگر پيشنهاد ميشد در آن صورت من فكر ميكردم.
*آيا اين عدم پيشنهاد را بدعهدي از جانب دولت ميپنداريد؟
خیر، در ماههای آینده، انتخابات مهمي در پیش رو داریم. شايد برخي از مسائل، زماني، بايد باز شود اما با توجه به موقعيت بسيار حساسي كه در آن قرار داريم، ضرورت ايجاب ميكند هماهنگي و همدلي دولت با اصلاح طلبان در حد امكان تقويت شود، پس بهتر است به برخي مسائل در مقاطع مناسبتري پرداخته شود.
*به پيش از انتخابات 94 برويم! با توجه به وقايعي كه در آن زمان رخ داد، چه كسي بحث ائتلاف با اصولگرايان و حاميان دولت را مطرح كرد؟
با توجه به دستاوردهای بسيار خوبي که از انتخابات خرداد 92 به دست آورديم و حمایتهایی که از دولت آقاي روحاني كرديم، بنابراين بايد در حفظ این دستاوردها تلاش میکردیم و ائتلاف ننوشته را ادامه میدادیم. باید اين روند را ادامه ميداديم ورويداد بعدي كه جریان اصلاحات ميتوانست در آن نقش آفرين باشد انتخابات اسفند 94 بود.
برای این مهم، در داخل جبهه اصلاحات هماهنگي خوبي ايجاد شد و براي اولين بار اجماع حاصل شد و يك شورا به نام شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان به مديريت عالی انتخابات در درون جبهه اصلاحات پرداخت.
از ابتداي تشكيل شورا بسيار واضح بود كه اگر بخواهيم در استانها تشكيلاتي راه بيندازيم اصلاً نميتوانيم حاميان دولت را جدا كنيم. چون بچههاي ما در انتخابات 92 حضور جدی داشتند و ستادها فعال بود. بنابراين از همان اول نام تشکیلات در استانها، شوراي سياستگذاري ائتلاف اصلاحطلبان و حاميان دولت شد. اما در تهران فضا مقداري تفاوت داشت.
در تهران ابتدا ائتلاف ما ائتلاف فراگیر اصلاحات بود. ولی اين نگاه را داشتيم كه در نهایت بايد با حاميان دولت حتيالامكان به ائتلاف برسيم. نميدانستيم مواضع آنها چيست، چون حزب اعتدال و توسعه را به عنوان عضو شوراي سياستگذاري دعوت كرده بوديم، يك جلسه آمدند ديگر نيامدند. از همين روي، نگرانيهايي ايجاد شد. از آن طرف ديدگاه كلي دولت را هم ميدانستيم كه حامي اين ائتلاف است. به هر حال ما گامهای اولیه را برداشتيم و به جلو رفتيم حتي در موقع بستن ليست تا چند مرحله، ليست را به نام ليست اصلاحات بستيم. يعني از ميان 200 نفر در چند مرحله به 35 نفر رسيدیم.
از 200 نفر به 100 نفر رسیدیم، بعد 60 نفر، بعد 35 نفر ... در اين مرحله يك كميته مشتركي تشكيل دادیم، 3 تا 4 نفر از دوستان ما و 3 تا 4 نفر از حاميان دولت درآن حضور پیدا کردند. موضوعي كه با حامیان و دوستان دولت مطرح شد اين بود كه بايد به اجماع برسيم و ما علاقهمند به اين هستيم كه روند و رويكرد و ائتلاف 92 در 94 ادامه يابد و بعد هم به 96 برسد. بنابراين به طور طبيعي اين ائتلاف خواست ما بود طبیعتاً طرف مقابل هم اين خواسته را داشت، اگرچه در عمل ديدگاههايي نیز مطرح شد ولي در كليات، ائتلاف را پذيرفتیم پس از این، ما به جاي اينكه ائتلافمان را ائتلاف فراگير اصلاحات بنامیم نام «اميد» را برروی آن گذاشتيم كه دربرگيرنده جريان اصلاحات، اعتدالگرايان و حاميان دولت بود. به نظر من كار خوبي انجام دادیم و مردم هم از آن استقبال كردند.
*بسياري از كساني كه با ليست اميد به مجلس ورود كردند، آراء خود را در سبد علي لاريجاني ريختند. اين رفتارشان حتي صداي اصولگراياني چون محمدرضا باهنر را هم درآورده است. به طوري كه در مصاحبههاي خود به كرات به اين موضوع اشاره كرده است. اما هر زمان كه از شما در اين باره سوالي پرسيده شد، فرموديد كه در اين باره سكوت ميكنيد. بهتر نيست اين سكوت عارفانه را بشكنيد و ابهامزدايي كنيد؟
نمیدانم اين حسن من است يا ضعف من، بيش از اينكه منافع خودم يا جبههام را در نظر بگيرم، منافع ملي را میبینم. يعني تا حدودی درك كردهام که در چه شرايط و چه زماني صحبت كنم و توجه کنم که اثر صحبتم چيست. زماني شما به دنبال تبرئه خود و حل مسائل خودتان هستيد و زماني برعکس، خودتان را براي يك هدف بزرگتر قرباني ميكنيد. تلاش من همواره مورد دوم بوده است. به همين دليل در طول سي و چند سال گذشته در مصاحبههايم، محافظهكار بودم و برخي مسائل را بازگو نمیکردم و همیشه به این میاندیشیدم كه اگر مسئلهای را عنوان میکنم آیا به جريان اصيل انقلاب کمک میکند يا به آن خدشه وارد ميسازد. وقتي صحبت در باره جريان ائتلاف هم ميشود، همين موضوع صدق میکند. اینکه موضعگيري من به جریانمان کمک میکند یا ضربه می زند؟
البته از نقد ديگران به هيچ وجه ترسی ندارم و به صورت خصوصي نیز، براي دوستاني كه ازمن ميخواهند مسائل راتحليل كنم و یا ديدگاهم را بدانند حرفهايم را ميزنم. اتفاقاً در جلسات خصوصي بسيار صريح سخن ميگويم و ابايي از بيان حقايق ندارم. اما وقتي ميخواهم در سطح ملي مسئلهاي را طرح كنم موقعيت زماني و شرايط را در نظر ميگيرم. در مورد پاسخ به سؤال شما نیزباید چنین مواردی را در نظر بگیرم. ببينيد! ما 6-7 ماه ديگر انتخابات مهمي در پيش داريم. ميخواهيم در همان مسير 94 با انسجام بيشتر جلو برويم. آيا اگر من در سال 94، يك ضعف و بداخلاقي و يك بدعهدي ديدم، آن را علنی مطرح كنم، بهانهاي براي انشقاق و جدايي در ارديبهشت 96 نخواهد بود؟
رعایت اين مصلحتهاست كه من را با برخی معذوريتهادر موضع گیریهایم روبهرو کرده است وگرنه گلايههايي دارم بالاخره ليست اميد وقتی با آن تعداد نفرات وارد مجلس ميشودولی به یکباره از آن همه، 102 نفر به ریاست من رأی میدهند معنادارد و این موضو ع نیازمند تحلیل است.
اما آيا ميتوانم دلايل آن را در حال حاضر مطرح كنم؟ آن هم در شرايطي كه ما نياز به آرامش و انسجام داريم؟ البته من از رسانهها و مردم عزيز عذرخواهي ميكنم كه خيلي از حرفها را نميزنم اما اين سكوت به خاطر خودم نيست! بلكه به خاطر منافع ملي و جبههاي است كه داریم. درحال حاضر انسجام خوبي در جبهه ما وجود دارد. پس در چنین برههای، من با صحبتهای خودم نباید انشقاقی در جريان و جبهه متبوع خود ايجاد کنم و به همبستگي آن خدشه وارد كنم.
از طرفی، در حال حاضر فراكسيون اميد فراكسيون منسجمي است و در اين 3 ماه خوب عمل کرده است.
هرچند بايد اين موضوع را هم زمانی بررسي کنیم كه چگونه در شب قبل از انتخابات رياست مجلس، آماری از کسانی که به من رأی میدهند به مراتب بیشتر از کسانی است در روز رأیگیری نام من را برای ریاست مینویسند.
حالا فرض كنيد كه در مورد انتخابات رياست، فراكسيون اميد اشتباه كرد، آيا بايد ما در مقابل آن بايستيم! و آن كار را مبناي تصميم بگذاريم؟ اگر چنين كنيم انسجام از بين خواهد رفت. من شخصاً از اين موضوع راحت عبور كردم و نتيجه اين عبور از بحث رياست، اين است كه اكنون در اين دو ماه هر عملي كه در مجلس داشتيم نتيجهاش انسجام بيشتر در فراكسيون اميد بود. وضعيتي كه در حال حاضر فراكسيون اميد دارد به هيچ وجه با ماههای قبل و یا با خرداد قابل مقايسه نيست.
از يكسري رفتارها گلايه داريم ولی از آنها عبور میکنیم وانشاءالله اميدواريم كه ديگر آن اتفاقات تكرار نشود.
اميدواريم كه در ارديبهشت سال آينده با انسجام بيشتري كار را پيش ببريم.
*جناب دكتر عارف! موضعگيري نرم و يا سكوت شما درباره بحثي مثل فراكسيون اميد قابل توجيه است، اينكه براي حفظ انسجام نبايد مواضع صريح در اين زمينه گرفت را ميپذيريم.
ولي از قرار معلوم شما در بسياري زمينهها محافظهكار هستيد و گرفتن اين مواضع محافظهكارانهتان براي بسياري جاي سؤال است.
به عنوان نمونه موضع اخيرتان درباره حمله نماينده اروميه به یک خبرنگار پارلمانی هم مورد نقد قرار گرفته است می گویند شما هیچ جا صریح و محکم صحبت نمیکنید.
، هدف ما اصلاح امور است مثلاً در اینجا، يك نماينده خطايي كرده است اگر قرار باشد من صرفاً او را هدفگذاري كنم مسئله اصلي به حاشيه ميرود. اگرچه از او حواستیم عذرخواهی کند و این کار را انجام داد مسئله اصلي اين است كه ما بايد احترام خبرنگار را حفظ كنيم. در متني كه درباره حمله به خبرنگار بلافاصله نوشتم اشاره کردم كه خبرنگار، عزت و حرمت دارد بايد شأن او حفظ شود حتي اگر سؤال چالشي بپرسد. سعی میکنم با چالشيترين سوالاتي هم كه از من پرسيده میشود حتی الامکان با آرامش برخورد کنم. باید در موضع گیریها شرایط را در نظر گرفت.
*بحث من صرفاً موضعگيري شما در مورد حمله آن نماینده به آن خبرنگار نيست. به طور كلي اين سؤال را مطرح كردم. امروز خيليها ميگويند كه چرا عارف مثل مطهري صريح و قاطع و شجاعانه در زمينههاي مختلف سخن نميگويد؟
اولاً اين عظمت خلقت انسان است كه انسانها متفاوتند هيچكس نميتواند مثل كس ديگري باشد، باید هر كسي خودش باشد.
حمله يك نماينده به خبرنگار، خطايي بزرگ صورت گرفته است. اصلاً وارد سؤال خبرنگار هم نميشوم چون ممكن است آن نماينده بگويد كه اين خبرنگار حرف نامربوطی زده است!! ولي آنچه مهم است اینکه ما بايد جايگاه خبرنگار را حفظ كنيم به او مصونيت بدهيم تا وقتي در مقابل يك مسئول قرار ميگيرد لكنت زبان پيدا نكند. اينكه خود خبرنگار هم بايستي يكسري مسائل را رعايت كند يك بحث ديگر است. اما بايد مسئولین به خبرنگار ميدان بدهند.
*البته در جريان متن اينستاگرامي شما درباره حمله يك نماينده به خبرنگار، به غير از آنكه مردم گفتند چرا شما مطهری وار عمل نكرديد و كمي محافظهكارانه واکنش نشان دادید، اين مسئله هم مطرح بود كه چرا به طور مستقيم يك نامه يا بيانيه ننوشتيد تا آن را ارائه كنيد و تنها به يك ليست اينستاگرامي بسنده كرديد؟
دلیلش اين بود كه در این ماجرا ميخواستم ديدگاه خودم را مطرح كنم، از طرفي به نظرم بيانيهدادن، يكسري مسائل ديگري هم به همراه دارد، ما نبايد چنين اتفاقاتي را اساساً در يك نظام ارزشي و اسلامي ببينيم ما وقتي بيانيه بدهيم يعني اين اتفاقات را در ساختار نظاممان میپذیرم و محکوم بودن چنین رفتارهایی واضح است و نیازی به بیانیه ندارد.
اصلاً چرا در جمهوري اسلامي بايد يك نماينده يا يك مقام مسئول با خبرنگار برخورد فيزيكي كند؟
چون مطلب مهمی اتفاق افتاده بود من در اينستاگرامم نظرم را پیرامون این واقعه دادم و خبرگزاريها هم از نوشته استفاده كردند. اما بيانيه ندادن من به خاطر اين بود كه اين مسئله را حاد نكرده و به نوعي اتفاق افتاده را جمع كنيم! ما نميخواهيم كه به چنين مسائلی دامن بزنيم، به هر حال اشتباهي بوده كه از سوی نماینده رخ داده است و بايد سعي كرد كه ديگر اين اتفاق نيافتد.
*برگرديم به بحث انتخابات رياست مجلس، به شما اين نقد وارد شده بود كه شب پيش از رأیگیری ميدانستيد كه رأی نميآوريد ولي بازهم مصر بوديد كه در اين انتخابات شركت كنيد. حتي علي مطهري به شما گفته بود كه براي حفظ شأن و جایگاهتان، خودش كانديدا ميشود تا کسی مثل عارف متحمل شكست نشود، اگر ميدانستيد كه رأی نمیآورید و آقاي مطهري هم چنان صحبتي با شما كرده بودند چرا كانديداي رياست شديد؟
تقریباً از هفته قبل ازانتخابات با فعاليتهايي كه انجام شد (آن هم فعالیتهایی که بخشی از آن اخلاقي نبود) و اتفاقاتي كه در درون ائتلاف ما رخ داد، عدم رأی آوری من قابل پيشبيني بود.
در عرصه سياست طبيعي است كه رقيب با روشهاي مختلف تلاش كند تا بر شما چيره شود بنابراین گلهاي از رقيب ندارم در اينجا روي سخن من هم رقبا نيستند. بلكه از درون ائتلاف خودمان می گویم.
خيلي روشن بود با روندي که در جریان ائتلاف به راه افتاد، من انتخاب نخواهم شد. اما از طرفي توجه به مطالبات مردم هم باید در نظر میگرفتم. در جريان تبليغات دور دوم انتخاب مجلس دهم به هر شهري كه ميرفتم خواسته مردم از من رياست مجلس بود. من نميتوانستم به خواست مردم بيتوجهي و بياحترامي كنم. بنابراین با اينكه براي من تا حدودی روشن بود، با آن حركاتي كه در درون ائتلاف اميد شكل گرفته من رأی نمیآورم کاندیداشدم.
شما مصاحبه برخي از آقايان را در چهارشنبه قبل از انتخابات رياست مجلس ببينيد! كساني كه خودشان بخشي از ائتلاف بودند چه مصاحبههايي كردند! البته خيلي از آن افراد هم در قدرت بودند و به عدهای وعده و وعيد ميدادند به هر حال این اتفاقات در سياست ايران ميافتد.
بنابراین با توجه به نظر بخشهایی از مردم هيچ راهي جز آمدن نداشتم نيامدنم پشت كردن به مردم بود. وقتی به يك شهرستان میرفتم كه هزاران نفر به صحنه میآمدند و مطالبهشان را در شعار مطرح میکردند! نميتوانستم نسبت به آن بيتفاوت باشم.
برای این با خود گفتم، حداكثر اين است كه من حيثيت خودم را پاي نامزدی ریاست مجلس میگذارم.
پيام مردم تغيير بود. نميتوانستم به نظر مردم تمكين نكنم، پس بايد در انتخابات رياست شركت ميكردم. بارها گفتم كه در گفتمان اصلاحات فرد مطرح نيست. اگر كسي مثل من قرباني شد، ايرادي ندارد بايد بشود! واقعاً من آن روز به این دلیل برای ریاست آمدم تا در برابر خواسته مردم سر تعظیم فرود بیاورم و وظیفه خودم را انجام داده باشم.
به هر حال هر چند در اين مرحله (مرحله ریاست مجلس) فراكسيون اميد خوب عمل نكرد، اما از آن گذرکردیم وهمین عبور از این مسئله، باعث شد تا فراکسیون در مراحل بعدي مجلس قویتر عمل کند. نگاه ما همیشه روبه جلوست. همان طور كه ديديم بعد از بحث رياست مجلس، ما نگذاشتیم فعالیت فراكسيون متوقف شود وگرنه بايد آن ائتلاف به پايان ميرسيد و از هم ميپاشيد. موضوعي كه خيليها آن را بارها به من گفتند. اینكه فراكسيون باید تبديل به فقط فراكسيون اصلاحات شود. تاكيد ميكنم بعد از بحث رياست مجلس خواست برخی از نمايندگان اصلاح طلب اين بود كه يك فراكسيون خالص اصلاح طلب را تشكيل بدهيم ولي اين اتفاق نیافتاد. چون ما ميخواستيم كه به عهدمان وفادار بمانيم. عهد ما، فعالیت در قالب فراكسيون اميد بود. «اميد» يعني اصلاح طلبان، حاميان دولت و اعتداليون. پس روي حفظ وحدتمان هم مصر بوديم كه الحمدالله اكنون نتيجه خوبي را از حفظ وحدت (حتي پس از بحثها و اتفاقات رياست مجلس) ميبينيم.
*برخي از وزراي حزب اعتدال و توسعه عليه شما تبليغ كردند، نظر شما درباره دخالت چندتن از وزراي دولت تدبير و اميد در بحث انتخابات ریاست مجلس و اينكه با برخي وعده وعيدها به نمايندگان، مانع از رأی آوري شما شدند چيست؟
اسم وزير را نبريم. ولي در سطح كلي، برخی مسئولاني كه وظيفهشان بيطرفي بود و نقش تشكيلاتيشان اين بود كه نبايد درباره انتخابات رياست مجلس هيچ دخالتي كنند متاسفانه دخالت كردند. دخالت آنها كار بدي بود! بخصوص اینکه این افراد بخشي از ائتلاف بودند ولي اجازه دهيد كه موضوع را بيش از اين باز نكنم وگرنه اسامي آنها را خيليها میدانند.
*آقاي عارف! بعد از بحث رياست مجلس نيز خيليها گفتند شما به دليل دلخوريهاي پيش آمده، به طور كلي از امور مجلس كنار كشيدهايد و قهر كرديد، عدم تمايل به رياست مركز پژوهشهاي مجلس، كانديدا نشدن براي رياست كميسيون آموزش و سپس ناكامي فراكسيون اميد در بحث رياست كميسيونها، بيانگر اين بود كه نه تنها شما دلسرد شدهايد بلکه مديريت فراكسيون اميد رانیز رها كرديد و اين عدم مديريت فراكسيون اميد باعث بروز ناكاميهاي فراكسيون شده است. از طرفي چرا هميشه در صحن مجلس آرام بر سرجايتان نشستهايد انگار كه كنج عزلت برگزيديد.
من هيچ يك از اين صحبتها را قبول ندارم. متاسفانه در مجلس ما يكي از اتفاقاتي كه ميافتد حركتهاي بيش از حد برخی نمايندگان برای لابی گری هایشان در صحن است.
*ولي اين لابيگريها لازم است.
لابيگري جايش در بيرون مجلس است نه در جلسه رسمي. به نظرم آنچه در مجلس می گویند را بايد همه گوش دهند و مراقبت کنند دليل آرام نشستن من در مجلس نيز همين است البته ناگفته نماند در مجلس دوستان با من صحبت و مشورت ميكنند.
اگر تحليل شما از عدم مديريت رياست فراكسيون اميد درست بود مطمئن باشید ما شاهد تغييرات مثبت از زمان انتخابات هيئت رئيسه موقت به دائم و بعد از آن نبوديم. تركيب اعضا ما در هيئت رئيسه دائمي خوب است. در ائتلافي كه داشتيم به فكر اين بوديم كه يك نايب رئيس را بتوانيم از فراكسيون اميد انتخاب كنيم ولي ديديم كه دو نايب رئيس مجلس از فراکسیون ما انتخاب شدند. 5 تا 6 نفر از هيئت رئيسه مجلس از اعضای فراکسیون ما هستند.
*در كميسيونها چه طور؟ در آنجا فراكسيون در مقوله به دست آوردن رياستها ناكام بود.
در كميسيونها نيز عملكرد ما خوب بود، 33 نفر از 78 نفر اعضاي هيئت رئيسه از ما هستند 35 نفر از اصولگرايان و 10 نفر هم از مستقلین. بنابراين اگر هيئت رئيسه كميسيونها را ملاك قرار دهيم ما خوب عمل كرديم.
البته ما با دو- سه كميسيون هم ائتلاف كرديم در دو -سه كميسيون هم چون دوستان ما یکدیگر را خوب نمیشناختند موفق نشدیم.
*خودتان چرا براي رياست كميسيون آموزش اقدام نكرديد. آيا دليلش ترس از تكرار شكستی مثل رياست مجلس بود؟
در مورد كميسيون آموزش برخی ميگفتند كه من كانديدا شوم و پيشبيني نيز آن بود كه من بالاتر از 18 يا 19 رأی بياورم. در كميسيون آموزش 10 نفر از اعضاء فراكسيون اميد حضور داشتند، 4 تا 5 نفر از دیگر اعضاي كميسيون هم قول دادند كه اگر من کانیدا شوم به من رأی خواهند داد.
من اين موضوع را در هیات رئیسه فراكسيون اميد به بحث گذاشتم و در آنجا دلايلم را براي اينكه نبايد نامزد رياست كميسيون شوم اعلام كردم و اين موضوع را يادآور شدم به دليل كارهايي كه در فراكسيون اميد داريم و بايد به مديريت آن پرداخته شود بهتر است رئيس كميسيون آموزش نباشم. در آنجا اعلام كردم كه درباره اين موضوع رأیگیری ميكنيم و هر چه هیات رئیسه فراكسيون گفت من عمل ميكنم، هیات رئیسه فراكسيون اميد به اين موضوع كه نبايد كانديداي رياست كميسيون آموزش شوم رأی داد.
*يعني به خاطر فراكسيون اميد كانديدا نشديد؟
من در فراكسيون اميد 4 تا 5 دليل آوردم كه نميخواهم كانديدا شوم و اعلام كردم به رأی فراكسيون احترام ميگذارم و هيئت رئيسه فراكسيون رأی داد كه كانديدا نشوم و من نيز تمكين كردم.
اما با اين حال فكر ميكرديم كانديدايي كه براي رياست كميسيون آموزش معرفي كرديم رأی خواهد آورد. البته فاصله آراي ما در برخی از كميسيونها براي رياست خيلي كم بود مثلاً در همين كميسيون آموزش و يا در كميسيون فرهنگي که اختلاف رأی کاندیدای ما با فردی که رییس کمیسیون شد يكی-دو رأی بود.
اگرچه اين نقد هم وارد است كه ما نتوانستيم كار جدي و سريعی در شناسايي نيروها انجام بدهيم، مثلاً در شعب، بچههاي فراكسيون، همديگر را نميشناختند و يا حتي در روزهای اول در كميسيونها نیز یکدیگر را نميشناختند، وقتی در انتخاب روساي شعب پيروز نشديم این موضوع در بحث ترکیب اعضاء کمیسیونها تاثيرگذار شد.
اما شما بايد روند را ببينيد زمانی که فراكسيون اميد وارد انتخاب ناظرین در شوراي عالي شد پيروز ميدان بود. اعضاي شوراهای عالي كليدي كه آخرينش كميسيون ماده 10 احزاب بود، از آن ما شدند، در هیات نظارت بر مطبوعات انتخاب شديم، در شوراهای اقتصاد، حقوق و دستمزد اعضاء فراكسيون اميد رأی آوردند در برخي جاها مثل بينالمجالس هم ائتلاف كرديم و لیست مشترک دادیک که رأی آورد.
*پس از انتخابات رياست مجلس اين شائبه ايجاد شده بود كه شما از دكتر روحاني گلهمند هستيد، رابطهتان با ايشان چه طور است، در مراسم افطاري ايشان كه شركت نكرديد! آيا فرصتي داشتيد كه گلههايتان را براي ايشان بگوييد؟
من با آقاي روحاني همان رابطهاي را كه در جواني داشتم الان هم دارم. من و آقاي روحاني در قبل از انقلاب رابطه حسنهاي داشتيم الان هم همان رابطه را داریم طبیعتاً پيامهايمان را هم به هم ميرسانيم و هر از گاهي هم ملاقاتهايي با هم داریم.
*بعد از انتخابات رياست مجلس هم ملاقات داشتيد؟
بله، روز شنبه هفته گذشته
*راجع به چه مسائلي صحبت كرديد؟
معمولاً در ملاقاتها مسائل مختلف مطرح میشود. من در ملاقاتهايي كه دارم به طور كلي رويكردم به آينده است و هيچ وقت در گذشته متوقف نميشوم ميخواهم از گذشته براي آينده درس بگيرم. اگر در گذشته متوقف ميشدم به شكل ديگري رفتار ميكردم. در اين ملاقات هم بحثهايي در مورد مسائل مختلف كشور، بحث فراكسيون امید، بحث انتخابات آينده و كارهايي كه بايد انجام بدهیم، و بطور طبیعی مهمترين مسئله هم بحث پیرامون مطالبات مردم و اولیت های کشور بود.
*رابطهتان با آقاي لاريجاني چه طور است؟ آقاي صادقي (عضو هيئت رئيسه فراكسيون اميد) در گفتگويي اعلام كردند كه آقاي لاريجاني با شما رابطهاي ندارند و از شما هم مشورت نميگيرند؟
رابطه من با هيچ يك از مسئولان نظام بد نيست. با آقاي لاريجاني سه چهار مورد ملاقات داشتم و رابطه خوبی داریم.
*پس از رياست مجلس؟
بله! قبل از آنكه ملاقات نداشتيم! آن وقتها قرار بود تعامل كنيم كه نشد. ولي پس از رياست مجلس، چند ملاقات با يكديگر داشتيم، راجع به یکسری مسائلی صحبت کردیم. البته من چون خودم كار اجرايي کردهام مشكلات و مسائل اجرايي و محدودیتها را ميدانم. اما دوستان ما توقعات به جا و به حقي در اداره مجلس دارند. فراكسيون اميد به عنوان يك فراكسيون تاثيرگذار اجرایی تمايل دارد تا در بخشهاي تاثيرگذار اجرایی مجلس هم حضور داشته باشد و نقش آفرین باشد.
* اخیراً بحثي مبني بر عدم همسويي مجلس دهم با دولت (برخلاف آنچه كه قبلاً گفته ميشد) مطرح شده است. حتي آقاي تركان هم اين موضوع را عنوان كردند و يكي از دلايلشان هم اين بود كه عملاً در مجلس دهم وقتي كسي مثل آقاي كدخدايي بيشتر از مجلس نهم رأی میآورد، به معناي اين عدم همسويي مجلس است. يا این اواخر شاهد جمع كردن امضا عليه علي مطهري و دادن شعار عليه او در پارلمان هستیم، ما در مجالس قبلی هم شاهد سردادن اين شعارها و رفتارهاي نامتعارف نمايندگان بوديم. پس این مجلس چه فرقی با مجالس هفتم تا نهم دارد؟
تندروي يك مبحثي است كه متاسفانه آن را در مجالس قبلي داشتيم و بعضاً الان هم نمونههایی از آن را شاهديم. اما تلاش فراکسیون امید اين است كه اين تندرويها، كمتر و كمتر بشود.
شعار جريان ما آرامش بود و تاكنون هم بر روي اين شعار پايبند بوده است. اينكه رقباي ما شعارها و اعمال تند انجام ميدهند به ما ارتباطي ندارد. اما اگر روند امور مجلس فعلی را ببينيد پي خواهيد برد كه اين مجلس مجلس همراه با دولت است. بگذاريد در اين باره مثال واضحي بزنم، وقتي لايحه اصلاحيه بودجه به مجلس آمد برخی دوستان ما با آن مخالف بودند به دوستان دولتي هم گفتیم كه لايحه خيلي بهتري را ميتوانستند ارائه دهند، اين لايحه بدون اينكه با ما رايزني شود تقديم مجلس شده بود. توقع اين را داشتيم كه دولت رايزني ميكرد و يك لايحه قويتري ارائه میداد. اما با همه این احوال، به فوريت آن رأی داديم. در كميسيون برنامه و بودجه، ابتدا اين لايحه رد شد، اما باز تلاش شد تا مطابق آييننامه داخلي آن را مجدداً مطرح کنند و با اصلاحاتي كه در آن شد به تصویب کمیسیون رسید.
البته اعتقاد داريم كه لايحه اصلاحيه بودجه برخی از مشكلاتي كه اكنون با آن در جامعه مواجه هستيم را حل ميكند اما روي برخي موارد آن نظر داشتيم لايحه تقديم مجلس شده بود، تلاش كرديم تا با كمي تغييرات به آن رأی بدهيم.
دولت در بخش بهداشت و درمان با بدهي بالاي 10 هزار ميليارد تومان روبهروست، پس بايد به دولت كمك ميكرديم.
در مورد پيشنهاد وام از روسيه توسط دولت بود، فراكسيون اميد با آن مخالفت داشت، مخالفت ما هم مخالفت كارشناسي و فني بود اما چون دولت براي گرفتن اين وام مصر بود، به آن رأی دادیم. ديگر همراهي از اين بيشتر؟
بنابراين جمع بندي من اين است كه جريان مجلس يعني هم فراكسيون اميد و هم كليت مجلس با دولت همراهي میکنند. هر چند هنوز براي قضاوت در اين باره (همسويي) زود است.
*وقايع و رويدادها در شهرداري و بحث اهداي املاك به برخي اشخاص را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به هر حال بازرسي كل كشور يك مسئله را مطرح كرده و بايد آن را جدي گرفت و اگر اسناد معتبر بود بايد آن را بررسي كرد. پیشنهاد برخی دوستان ما تحقیق و تفحص از شهرداری است و پیشنهاد تقدیم هیات رئیسه مجلس شده است.
*آقاي عارف! شما در صحبتهايتان در مورد انتخابات رياست جمهوري 96، بارها گفتيد كه فعلاً وارد مصاديق نميشويد و مشخصاً از حسن روحاني كمتر نام ميبريد، از سويي بحث وجود يك آلترناتيو به جاي حسن روحاني نيز اين اواخر مطرح ميشود ميخواستيم دليل شما را از اين بابت بدانيم، آيا اين نشان از آن دارد كه شما هم به فكر يك آلترناتيو به جای حسن روحانی هستيد؟
افراد حق دارند نظر خودشان را مطرح كنند. از من هم اگر كسي نظر شخصي بپرسد ممكن است به آن جواب دهم. اما وقتي از من به عنوان رئيس فراكسيون اميد و يا جايگاهي كه در شورايعالي سياستگذاري دارم سؤال ميشود قاعدتاً بايد نظرجمعي را مطرح كنم. درحال حاضر هم ما در شرايطي هستيم كه داریم روي عملكرد شورا و تركيب آینده آن بازنگري میکنیم اتفاقي كه اميدواريم هرچه سريعتر رخ بدهد تا شورايعالي پس از تشکیل موضع رسمي خودش رادرباره انتخابات سال 96 اعلام كند.
*يعني معتقد نيستيد كه يك چك سفيد امضا به آقاي روحاني براي انتخابات 96 بدهيم؟
معتقد هستيم كه اين موضوع را انشاءالله در شورايعالي اصلاحات مطرح كنيم و در آنجا هر تصميمي كه گرفته شد به آن احترام گذاشته و آن را عملي كنيم. براي ما ادامه مسيری كه اصلاح طلبان در آن پاي گذاشتند اهميت دارد.
گام سوم حرکت بايد در انتخابات 96 پیگیری شود. گام سوم بايد از مسيري كه در خردادماه 92 شروع كرديم بگذرد. هر جمع بندی كه شوراي عالي به آن برسد را دنبال میکنیم.
*با توجه به برخي اظهارنظرها به نظر ميرسد اختلافاتي در شورايعالي سياستگذاري وجود دارد؟
فضا را باز كرديم تا بحثهاي انتقادي از عملکرد شوراي عالي در جهت اصلاح آن مطرح شود. و وارد بحثهاي چالشي شديم. چه در عملكرد شوراي عالي و چه در عملكرد برخي استانها آسیبهایی داشتيم اميدواريم با جمعبندي که در امور عملکرئ شورای عالی میشود و با رفع اشکلات و ضعفها، شورای عالی با ترکیب اعضا جامعتر بتواند بهتر از سال 94 وظایف ستادی و راهبردی خود را انجام دهد و فعالیتها با اجماع خوبی دنبال شوند.
افزودن نظر جدید