استقلال بانک مرکزی و ضرورت‌های اقتصاد نفتی ایران 

روز گذشته در جلسه‌ای که به منظور بررسی عملکرد بانک مرکزی در حوزه اقتصاد مقاومتی با حضور معاون اول رییس جمهور برگزار شود رییس کل بانک مرکزی از ضرورت استقلال این بانک گفت .
 استقلال بانک مرکزی و ضرورت‌های اقتصاد نفتی ایران 

محمد خوش‌چهره( استاد دانشگاه)

 

روز گذشته در جلسه‌ای که به منظور بررسی عملکرد بانک مرکزی در حوزه اقتصاد مقاومتی با حضور معاون اول رییس جمهور برگزار شود رییس کل بانک مرکزی از ضرورت استقلال این بانک گفت . واقعیت این است که موضوع استقلال بانک مرکزی هرازگاهی توسط مسئولان و مدیران کلان اقتصادی و فراتر از آن‌ها مطرح می‌شود اما قبل از آن که بگوییم بانک مرکزی ایران باید به سوی استقلال حرکت کند یا خیر توجه به انواع مدل‌های موجود در عملکرد بانک‌های مرکزی کشورهای مختلف ضروری به نظر می‌رسد .

در مدل استقلال بانک مرکزی ، این بانک جایگاه و مشروعیت خود را از پارلمان دریافت می‌کند و استقلال رأی به دست می‌آورد در نتیجه این شرایط ، خزانه کشور هم از تعرض دولت مصون می‌ماند . در دنیا کشورهای مختلفی از این روش پیروی می‌کنند اما  قبل از آن که استفاده از همین مدل را برای اقتصاد ایران مطلوب تصور کنیم باید کارکردهای حاکم در مدیریت کلان اقتصاد کشور هم  مورد توجه قرار دهیم . به عبارت دیگر  اجرای مدل استقلال یا استحاله در خصوص بانک مرکزی نیازمند حصول پیش شرط‌هایی است و اگر این پیش شرط‌ها محقق نشود یا تغییر کند تغییر الگو و مدل هم ناگزیر خواهد بود. از جمله پیش شرط‌ها هم می‌توان به نحوه تأمین منابع و درآمدهای کشور اشاره کرد . در کشورهایی که وابسته به درآمدهای نفتی و خام فروشی دیگر منابع معدنی هستند با توجه این که عواید ناشی از فروش نفت سهم قابل ملاحظه‌ای در درآمدهای ملی دارد اجرای مدل استقلال چندان به واقعیت‌های اقتصادی نزدیک نیست. در این کشورها از جمله در ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس درآمدهای دولت از تولید ناخالص ملی که ناشی از  کسب و کار و فعالیت‌های متعارف اقتصادی است به دست نمی‌آید. یعنی درآمدهایی که از بخش‌های صنعت و معدن ، کشاورزی و خدمات به عنوان سه رکن مهم و تعیین کننده (GDP) به دست می‌آید نقش اثرگذاری در درآمدهای ملی ایفاء نمی‌کند . این در حالیست که در کشورهای توسعه یافته وضع بر این منوال نیست به عنوان مثال درآمریکا 98 درصد از درآمد دولت از این سه بخش به دست می‌آید ضمن این که از همین رقم بالغ بر 50 درصد  عایدی ناشی از اخذ مالیات است .

 این روند در کشورهای وابسته به خام فروشی کاملاً متفاوت است به همین دلیل دولت‌ها عموماً به منابع ارزی طمع دارند و چالش اقتصادی نیز دقیقاً به همین علت آغاز می‌شود . به عبارت دیگر از آن جا که درآمدهای دولت ریشه در تولید ملی ندارد ، مدیریت کلان و رفتارهای دولت متفاوت از کشورهای توسعه یافته است . یعنی در شرایطی که دولت‌ها در آمریکا رفع موانع پیش روی تولید ملی و راه‌های افزایش آن را در اولویت خود قرار می‌دهند دولت‌های کشورهای در حال توسعه عموماً به روش آزمون و خطا متوسل می‌شوند ؛ نرخ ارز را بر اساس مصلحت‌هایی افزایش یا کاهش می‌دهند تعرفه‌های را دستخوش تغییر می‌کنند و اگر به در بسته برخورد کردند تغییرات باز هم ادامه می‌یابد اما دولت در کشورهای توسعه یافته هرگز چنین اقداماتی را مرتکب نمی‌شود چون باید به بخش خصوصی ، پارلمان ، حزب رقیب و در کل به مردم پاسخگو باشد.

در نهایت این که  پیش از توسل به الگوی استقلال بانک مرکزی به عنوان یک مدل خارجی ،  باید ببینیم ساختار اقتصادی کشور بر پایه تولید پویا و فعال استوار است یا نه ؟ آیا درآمد ناشی از تولید ناخالص ملی تبدیل به درآمد عمومی می‌شود ؟  آیا حقوق کارمندان  و مالیاتی که دولت کسب می‌کند از همین محل تأمین می‌شود یا خیر ؟ چون همین کارکردها ،  رفتار اقتصادی ، تصمیم گیری‌ها و مطالبات مردم را در هر کشوری شکل می‌دهد. در نتیجه  نمی‌توان یکسره به سراغ استقلال بانک مرکزی رفت و گفت دستیابی به این استقلال مطلوب است یا به نفع نظام اقتصادی نیست . فراموش نکنیم  مشکل اساسی ما اقتصاد وابسته به نفت است که باعث می‌شود دولت به ذخایر ارزی و به تبع آن ذخایر ریالی طمع ببندد و ترکتازی کند. با توجه به همین موضوع اگر چه می‌توان فهرستی از محاسن استقلال بانک مرکزی تهیه کرد اما باید توجه داشت این روشی است که با اقتصاد کشورهایی که با درآمد مبتنی بر تولید ملی اداره می‌شوند انطباق دارد نه اقتصادهایی که به شدت وابسته به خام فروشی است.

از سوی دیگر باید تاکید کرد استقلال بانک مرکزی ؛ مدلی است که به صورت تئوری  قابل توجه  به نظر می‌رسد اما در حیطه کاربرد ضروری است قبل  از هرگونه تصمیم ، تحقیقات جدی در خصوص امکان انطباق آن با شرایط اقتصادی ایران انجام گیرد. ضمن این که بسیار خوش بینانه خواهد بود اگر تصور کنیم با تحقق چنین مدلی ، همه مشکلات حل خواهد شد و کارکردهای دولت‌ها تغییر خواهد کرد . این مشکلات زمانی مرتفع می‌شود که دولت‌ها به درآمدهای نفتی طمع نداشته باشند و این نیاز را در قالب عناوین مختلف برآورده نکنند و در نهایت بانک مرکزی را به کارگزاری جهت رسیدن به اهداف خود تبدیل نسازند.

در نهایت این که حتی اگر بانک مرکزی به استقلال برسد احتمالاً دولت تلاش جدی خواهد کرد با تسلط بر مجلس دسترسی به ذخایر کشور را ادامه دهد روشی که در بسیاری از کشورها شاهد اجرای آن هستیم.

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید