هشدار به خبرنگاران حاضر در محل حادثه پلاسکو

تا قبل از این بسیاری مفهوم پوشش خبری بحران را مبحثی در حوزه ارتباطات و رسانه قلمداد می‌کردند اما اگر نگاهی به صاحب‌نظران این حوزه در جهان بیندازیم متوجه خواهیم شد که در کنار ابعاد ارتباطی پوشش خبری بحران، وجوهی همچون تاثیرات جامعه‌شناختی و روانشناختی این حادثه نیز در نظریات مربوط به پوشش خبری بحران حایز اهمیت است.

 

 

به گزارش امیدنامه به نقل از شهروند، امروزه و پس از حادثه پلاسکو ثابت شد که پوشش خبری بحران صرفا مبحثی مربوط به چگونگی انتشار خبر نیست، بلکه در این مواقع توجه به ابعاد اجتماعی و روانی حادثه نیز بسیار مهم است. در این گزارش نگاهی به حوزه‌های اجتماعی و روانی مدیریت بحران و پوشش خبری آن انداختیم و با صاحب‌نظران این حوزه درباره ضعف عملکردی از نظرگاه جامعه‌شناسی و روانشناسی در پوشش خبری بحران سخن گفتیم.

پلورالیسم رسانه‌ای
یکی از وجوه کمتر دیده شده پس از حادثه پلاسکو مربوط به بعد جامعه‌شناختی این حادثه به‌خصوص در پوشش خبری  آن است. تا پیش از این صاحب‌نظران بسیاری از نظرگاه ارتباطی به این حادثه پرداخته‌اند. اکنون و پس از گذشت چند هفته تاثیرات اجتماعی حادثه پلاسکو مطرح شده است. فردین علیخواه معتقد است: اتفاقات دهه اخیر در فضای مجازی و در ساختار جوامع این بوده که ما از «رسانه‌های توده‌ای» به «رسانه من» پیش می‌رویم.

این تغییر، تفاوت ظریفی را در دل خود نشان می‌دهد؛ وسیله‌ای به نام تلفن همراه ساخته‌شده که قابلیت حمل دارد و ما به کمک آن به راحتی می‌توانیم وارد شبکه‌های اجتماعی شویم. معادلاتی در رسانه‌های سنتی وجود داشت که به‌هم‌خورده و نگاه دو تکه‌ فرستنده و گیرنده‌ پیام زیر سوال رفته است. مدل‌ها و تاثیرات بهتری اکنون در فضای مجازی شکل گرفته و دیگر دو موقعیت مصرف‌کننده و فرستنده پیام ضعیف شده است. در جامعه‌شناسی سیاسی همان‌طور که از قبل به تأثیر گروه همسالان بسیار اشاره می‌شد، درحال حاضر این گروه برای دانش‌آموزان به‌هم‌خورده و دیگر به نقش این گروه‌ها در جامعه‌پذیری نوجوانان زیاد اشاره‌ای نمی‌شود. درحال‌حاضر رسانه‌های جایگزین باعث شده تا روایت‌های جایگزین شکل بگیرد.

درواقع اگر بخواهیم نظریات لاسول درباره «چه کسی؟ چه پیامی؟ از چه کانالی؟ و به چه کسی می‌فرستد؟» را در‌سال ٢٠١٦ بررسی کنیم، پی می‌بریم «چه کسی» مدنظر این اندیشمند، سازمان‌های تخصصی بوده‌اند. اما امروزه «چه کسی‌» ها زیاد شده‌اند و در اکثر جوامع با یک پلورالیسم رسانه‌ای روبه‌رو شده‌ایم. در انعکاس مطالب حادثه پلاسکو بنده حدود ٥٠ تا ٦٠ پیام در شبکه‌های مجازی دریافت کردم که درحال‌حاضر به ٦ مقوله از این پیام‌ها می‌پردازم.

علیخواه این ٦ مقوله را بدین شکل تشریح می‌کند: مقوله نخست تمرکز بسیار زیاد جان‌فشانی آتش‌نشان‌هاست. من در نوشته‌هایم به این مطلب خیلی اشاره کردم که آتش‌نشانان کار انسانی انجام داده‌اند و شبکه‌های اجتماعی به وفور این زحمات را انعکاس داده‌اند اما با نگاه ارتباطی به این قضیه متوجه می‌شویم گاهی‌اوقات برجسته‌سازی پیام می‌تواند به ضعیف‌شدن بسیاری از مسائل دیگر منجر شود که در عالم سیاست این مورد زیاد دیده می‌شود. نگرانی من به‌عنوان یک شهروند همین مسأله بود.

مقوله‌ دوم سرزنش سلفی‌بگیرانی بود که بخش زیادی از پیام‌ها در شبکه‌های اجتماعی به آنها اختصاص یافته بود. این‌که عده‌ای از نوجوانان را به خاطر عکس‌های‌شان مورد هجوم ناسزا و فحش قرار می‌دادند. من به‌عنوان پژوهشگر رسانه‌ای این مشکل و مسأله را صرفا در ایران نمی‌بینم.  مثلا در هواپیمایی که از قاهره به قبرس می‌رفت، وقتی هواپیما دزدیده شد، دو جوان انگلیسی تلاش کردند با هواپیما ربایان عکس سلفی بگیرند. این عکس به سرعت در فضای مجازی منتشر شد. خب این پدیده نشان می‌دهد این مسأله فقط مختص جوامع درحال توسعه نیست و در خیلی از کشورهای دیگر عالمان ارتباطات درباره‌ این موضوع بحث می‌کنند. مقوله سوم نقد مسئولان و تصمیم‌گیران بود. در این بحث‌ها حرف‌های جدی خیلی کم دیدم. فقط یک یا دو نفر از شورای شهر را مدام سرزنش می‌کردند. اگر اینها نبودند واقعا شبکه‌های اجتماعی کم رونق می‌شدند. من فکر می‌کنم سایر مسئولان باید قدردان این دو نفر باشند. اگر شبکه‌های اجتماعی را جست‌وجو کنیم، می‌بینیم آن‌جا یک حیاط خلوتی ایجاد شده بود که شهروندان مدام ایشان را سرزنش می‌کردند و آدم‌های دیگر پنهان شده بودند.

مقوله بعدی مقایسه امکانات در ایران و غرب بود. انعکاس رفتار مثبت هم نکته‌ دیگری در این بحث بود مثل عکس‌هایی از اتوبان که مردم تلاش کردند آنها را به سرعت بازکنند یا خدمت‌رسانی که مردم به امدادگران می‌کردند.

مقوله ششم، پچ‌پچ کردن بود. برای ما علوم اجتماعی‌ها حادثه، خود یک بحث است و تفاسیر به جامانده از حادثه بحث دیگری است. در بحث پلاسکو پچ‌پچ‌هایی در شبکه‌های اجتماعی به‌کرات دیده شد و به هر گروهی که در فضای مجازی سر می‌زدم، حرف‌و‌حدیث‌هایی بود و مدیریت افکار عمومی نمی‌تواند اینها را نبیند. متاسفانه ما در خبررسانی درباره‌ تفسیر این حادثه شاهد سکوت هستیم.

فضای مجازی سیمای دنیا را عوض کرده
در کنار ابعاد جامعه‌شناختی حادثه پلاسکو، یکی از بخش‌های مهم بررسی این حادثه مربوط به بار روانی تحمیل شده بر  حادثه‌دیدگان حادثه، آتش‌نشانان، خبرنگاران و جامعه مواجه با حادثه است. موضوعی که از آن با عنوان تجهیز جامعه به سلامت روانی یاد می‌شود.

در همین خصوص احمد جلیلی، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران معتقد است: یکی از وجوه مغفول‌مانده درخصوص حادثه پلاسکو واکاوی این حادثه از منظر بهداشت عمومی و روانی است. قبل از همه لازم است به این پرسش پاسخ ‌داده شود که بهداشت روانی چگونه می‌تواند از اختلالات روانی جلوگیری کند. ما در جامعه اختلالات روانی سطح یک را داریم؛ به این معنی که چگونه افراد جامعه می‌توانند با اختلالات روانی مبارزه کنند و به آن دچار نشوند. با امکانات موجود در کشور ما ریشه‌کن‌کردن اختلالات روانی تقریبا غیرممکن است.

این روانپزشک خاطرنشان می‌کند: اختلالات روانی همواره در سطح کشورها بوده و آمارهای متفاوتی نیز در این‌باره ارایه شده است. برای مثال سال‌های گذشته آماری ارایه شد که ۲۵‌درصد از مردم دنیا از اختلالات روانی رنج می‌برند، اما می‌توان گفت که اختلالات روانی بستگی به مکان، زمان و شرایط زندگی افراد دارد. ‌کسانی که دچار آسیب بیماری روانی شده‌اند، جزو اختلال روانی سطح دو هستند. این افراد باید هر چه زودتر برای درمان کامل تحت مداوا قرار بگیرند.

سطح سه این اختلالات نیز مربوط به کسانی است که ناتوان شده‌اند و نیاز به کمک‌های مددکاران و روانپزشکان برای بازگشت به جامعه دارند. اگر کشور ما بتواند در این سه سطح موفق شود، به این معنی است که بهداشت روانی و عمومی خوبی در کشور داریم. در حادثه پلاسکو ما بیشتر با سطح یک این اختلالات مواجه بودیم. مردم باید بدانند که در این حوادث چگونه رفتار کنند تا دچار آسیب کمتری شوند. فضای مجازی سیمای ظاهری و باطنی دنیا را عوض کرده است. همه مردم دستگاهی به نام گوشی موبایل دارند که همیشه همراه‌شان است و در طول شبانه‌روز از آن بسیار استفاده می‌کنند که این امر باعث کاهش ارتباطات رودررو نیز شده است.

گرایش خبرنگاران حوادث به افسردگی
علیخواه اما درخصوص ابعاد روانشناسانه حوادث بحران با اشاره به این‌که تحقیقات بسیاری در فضای رسانه‌ای درباره آثار اجتماعی پس از حادثه انجام داده‌ بر این باور است که به‌عنوان یک محقق علوم اجتماعی پی بردم وقتی حادثه‌ای رخ می‌دهد هر رسانه می‌تواند نقش‌های زیادی ازجمله از لحاظ روانشناسانه در جامعه داشته باشد، چون شیوه‌ انعکاس خبر در روان آدم و بر رفتار آدم بسیار تأثیر می‌گذارد. تعابیر موجود در این‌جا این است که مردم تا چه اندازه از حوادث می‌ترسند.

وقتی پدیده‌ای را بررسی می‌کنیم، باید توجه داشته باشیم این نوع از مخاطبان در حوزه‌ رسانه پرمصرف هستند یا کم‌مصرف و این‌که چقدر بیننده اخبار حوادث‌اند. همچنین طی تحقیقات خودم متوجه شدم خبرنگارانی که در محل حادثه خبررسانی و در آن‌جا حضور پیدا می‌کنند، گرایش بیشتری به افسردگی دارند. خواندن بیش‌ازحد حوادث بد و در معرض اخبار بد قرار گرفتن می‌تواند چند نتیجه‌ای نگران‌کننده داشته باشد؛ ازجمله دلزدگی از جهان. آنچه زیمن می‌گوید، وقتی افراد در معرض محرک‌های کلانشهری قرار می‌گیرند، گویا حساسیت خود را از دست می‌دهند.

به نظرم در فضای مجازی این ابراز نگرانی وجود دارد که افراد دچار حساسیت‌زدایی می‌شوند و همه چیز به نوعی برای‌شان عادی می‌شود. شما به مهم‌ترین حوادث امسال مثل اتوبوس سربازان، فوت عباس کیارستمی و آیت‌الله ‌هاشمی، حادثه پلاسکو، سیستان‌وبلوچستان و کولبران دقت کنید. طوفان‌های زیادی در فضای مجازی ایجاد شد و از این لحاظ من واقعا نگران جامعه هستم، چون همه‌ اینها بر هویت جامعه تاثیرگذار خواهد بود.

این پژوهشگر رسانه‌ای معتقد است: آنچه در شبکه‌های اجتماعی بازنمایی شد، یکی خودترمیمی و دیگری خودتخریب‌گری بود. گاهی اوقات انعکاس حوادث در جامعه کمک می‌کند افراد و جامعه خود را سرپا نگه دارند و به راهکارهای خوبی برسند؛ در شبکه‌های اجتماعی ما این اتفاق کمتر افتاد و به نظرم بیشتر طیفی ایجاد شد که یک سر آن تنفر و سر دیگر آن تمسخر بود. این پژوهشگر رسانه‌ای در پایان صحبت‌های خود خاطرنشان کرد: گویا جامعه دیالوگ منطقی خود را از دست داده است. 

نکته نگران‌کننده‌ دیگر، همان پیام‌های مقایسه ایران با غرب بود. موجی از یأس و ناامیدی در میان کاربران شاهد هستیم که هیچ امیدی به بهترشدن جامعه ندارند و طبق تفسیر داخلی خودم به نظرم یک‌جور هراس از زندگی در ایران ایجاد شده است و این‌که آن طرف آب یک جامعه توانگر وجود دارد. اما مدیریت کلان باید به فکر حال آدم‌هایی باشد که آن‌جا را ندیدند و فقط شاهد پیام‌ها و تصاویر بودند. این‌که این مردم روان‌شان صدمه دیده، باید برای اینها چه کرد. در بحث شهری هم اگر افسردگی به وجود می‌آید، باید ببینیم چقدر در فضای شهری جشنواره و جشن‌هایی برای شاد کردن مردم برگزار می‌شود؟ به همین‌خاطر باید یک پنل کلان وجود داشته باشد تا این روان صدمه‌دیده، مثبت‌تر و متعادل‌تر شود. برخی از مسئولان درباره‌ کنسرت‌ها حساسیت زیادی دارند اما من فکر می‌کنم این هم می‌تواند جزیی از برنامه‌هایی باشد که باعث دلخوشی برای شهروندان باشد.

در این حادثه مسئولان کمک کردند در فضای مجازی خود تخریب‌گری اتفاق بیفتد و ما در این حادثه مسئولیت‌پذیری را ندیدیم. همه گفتند ما قبلا اخطارها را داده‌ایم و کسی مسئولیت این حادثه را برعهده نگرفت.

نکته مهم دیگر، سواد رسانه‌ای کاربران است. هر چند ما کتاب سواد رسانه‌ای را برای دانش‌آموزان پایه دهم داریم اما بسیاری از این کاربران دیگر در این مقطع نیستند و به‌نظرم لزوم چنین سواد و مهارتی برای‌شان ضروری به‌نظر می‌رسد و باید بدانند با همین موبایل در دست‌شان چه اثراتی روی مخاطب می‌گذارند، بنابراین باید همه‌ اینها را مدیریت کنیم. بعد از حادثه تحقیقات ضعیف و بی‌رونقی انجام گرفت، درحالی‌که می‌توان به این موضوع پرداخت و کاوش کرد منبع کسب خبر در این حادثه برای مردم چه بوده است؟ امیدوارم مسئولان برنامه‌هایی را برای شادی هر چه بیشتر مردم داشته باشند؟ هر چند در بین جوانان گویا یک تقدیرگرایی کور شکل گرفته که دیگر نمی‌توان کاری کرد و باید کاری کنیم تا امید اجتماعی در کشور به جریان بیفتد.

آموزش خبرنگاران برای انتشار اخبار ناخوشایند
جلیلی همچنین درخصوص ابعاد روانشناختی پوشش خبرنگاران در حادثه پلاسکو معتقد است: تأثیر حوادث را می‌توان در دو شکل بررسی کرد. شکل کلاسیک شامل رادیو، تلویزیون، روزنامه و مجلات می‌شود و زمانی که این حوادث رخ می‌دهد سازمان جهانی بهداشت و اداره سلامت روان قواعدی را ایجاد می‌کند که همین رسانه‌های کلاسیک بدانند چگونه رفتار کنند که آسیب کمتری به مردم وارد شود. برخی از اهالی رسانه معتقدند که خبر خوب، خبر نیست و خبر، خبر بد است، زیرا بیشتر میان مردم بازتاب پیدا می‌کند.

اهالی رسانه باید پیامد خبررسانی را بدانند و متوجه شوند که گاهی اوقات نگفتن و سانسور برخی اخبار اسمش سانسور نیست، بلکه به نفع جامعه است؛ برای مثال ما صحنه خودکشی و اسم‌ کسی که خودکشی کرده را در رسانه‌های‌مان بازتاب نمی‌دهیم و تازگی‌ها نیز مشاهده می‌کنیم که خبرگزاری‌ها موارد خودکشی را با عنوان فوت انتشار می‌دهند. اهالی رسانه نیز به این نتیجه رسیده‌اند که این روش برای سلامت روان جامعه بهتر است. درخصوص عملکرد شبکه خبر در حادثه پلاسکو باید گفت شبکه خبر در طول این مدت که حادثه پلاسکو اتفاق افتاد، در گوشه‌ای تصویر این حادثه و آواربرداری را نشان می‌داد. این امر باعث افزایش استرس مردم می‌شد و بر سلامت مردم تأثیر داشت. رسانه ملی گاهی اوقات حوادث ناخوشایند را برجسته می‌کند و با این کار بی‌تفاوتی در جامعه را به بار می‌آورد.

رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران تأکید کرد: نحوه پوشش خبر و اطلاع‌رسانی بسیار اهمیت دارد. برخی‌اوقات رسانه‌ها سوز خبر را بیشتر می‌کنند. شاید با این کار در خبررسانی موفق شوند اما عواقبی را به بار می‌آورند. اگر ۶۰‌سال پیش ساختمان پلاسکو می‌سوخت و فرومی‌ریخت انعکاس و آثار تخریبش به این شکل نبود. بیشترین اتفاقی که حادثه پلاسکو برای مردم رقم زد، افسردگی و ناامیدی بود. کسانی مانند خبرنگاران که به اجبار با حوادث سروکار دارند، ابتدا باید آموزش ببینند و تربیت شوند تا آمادگی برای انتشار خبرهای ناخوشایند را پیدا کنند. علاوه بر این، خبرنگارانی که در صحنه حوادث نیز حضور پیدا می‌کنند با راهکارهایی باید مراقب‌شان بود؛ برای مثال باید افراد آگاهی را فرستاد تا با آنها صحبت کنند. در پایان باید اذعان داشت که غافلگیری ما ادامه دارد و چه زمانی قرار است از این حوادث درس بگیریم، معلوم نیست.

افزودن نظر جدید