- کد مطلب : 15383 |
- تاریخ انتشار : 1 مهر, 1396 - 11:35 |
- ارسال با پست الکترونیکی
بپذيريم كه همه يكسان فكر نميكنند
عبدالله نوري در مقدمه يادداشت خود عنوان كرد: «در خانوادهاي متولد شدم كه به لحاظ باورهاي ديني، ضد رژيم پهلوي بودند. رفتهرفته هرچه بزرگتر شدم با سياست آشنا و علاقهام به مرحوم امام خميني عميق و عميقتر و به كساني كه مسير امام را نميپيمودند، كمتر ميشد و قضاوت خوبي نسبت به آنها نداشته، حساسيتم نسبت به آنها هر روز بيشتر ميشد.» نوري در ادامه از علاقهمندي خود به حضرت امام ياد كرد و گفت: «آنچنان شيفته امام خميني بودم كه هر فكر و عمل متفاوت با حركت امام را باطل و ناشي از هوي و هوس يا ترس و بزدلي يا رفاه طلبي يا ارتباط با رژيم شاه ميدانستم و امثال من هم در ميان طلاب و روحانيوني كه به سياست سرك ميكشيدند كم نبود. صفر و صدي ميانديشيديم. همه خوبيها را در مرحوم امام خميني ميديديم و در مقابل، همه اشتباهات و تاريكيها را در علما و مراجعي كه با نظرات امام زاويه داشتند، جستوجو ميكرديم.» اين چهره سياسي اصلاحطلب افزود: «بر اين باور بوديم كه مگر وضعيت فساد و تباهي را در جامعه و دستگاه سلطنت نميبينند؟ چرا سخني نميگويند؟ چرا مراجع نجف سكوت كردهاند؟ اگر يك روحاني در مسير امام گامبرنميداشت، ميگفتيم ميترسد نان و آبش به خطر بيفتد، آن كسي كه از به خطر افتادن نان و آب خودش نميترسد، آيتالله منتظري است كه در تبعيد، در برفها زمين خورده و پايش شكسته يا در زندان تحت شكنجه قرار گرفته است. رفتار مرحوم آيتالله منتظري را با ديگران مقايسه ميكرديم و معتقد بوديم اين آقاياني كه در حوزهها نشستهاند و از امام حمايت نميكنند، رفاه طلب هستند و به مرور از آنها فاصله ميگرفتيم. بنا نداشتيم كه تحليل ديگري از سخن و رفتار آنها داشته باشيم. زندگيشان را با زندگي امام خميني و مرحوم آيتالله طالقاني و ديگر زندانيان سياسي قياس ميكرديم، چون اصل را بر مبارزه با رژيم پهلوي به رهبري امام ميدانستيم. تحليل ما اين بود كه همه، به خصوص روحانيون، بايد انقلابي و حامي انديشه و روش امام خميني باشند و كسي كه زندگي آرام و به دور از ناملايمات سياسي را براي خود جستوجو ميكند، نميتواند مبارزه كند. حتي نسبت به آنها كه جنبه استادي نسبت به امام داشتند و لكن مشي آنها با امام متفاوت بود همچون مرحوم آيتالله العظمي بروجردي -رضوانالله تعالي عليه- هم معترض بوديم. (خاطرم هست كه استاد ما در مباحث علمي كه هيچگونه ارتباطي به سياست نداشت، چنانچه ميخواست نظرات فقهي امام را نقد كند ما در مقام پاسخ بر ميآمديم و چنانچه ميخواست نظرات معارضين امام را تاييد كند با او محاجه ميكرديم) و در اين راستا متاسفانه چه سخنان دور از انصاف كه نميگفتيم و رفتارهاي نامناسبي كه نسبت به اين بزرگواران نداشتيم.» نوري در ادامه به سخنان امام اشاره كرد كه در يكي از سخنان خود در قبل از پيروزي انقلاب، «تاكيد كردند كه از بياحترامي به مراجع دوري كنيد» و گفت: «ما -متاسفانه- براي توجيه كار خود ميپنداشتيم امام بايد همينگونه توصيه كند و ما هم بايد به كار و روش خود ادامه دهيم و چه بسا در جمع مدعيان طرفداري از امام، افرادي بودند كه براي برخي شخصيتهاي معارض با امام، پرونده جعل كردند.» اما اصل مطلب عبدالله نوري در اين قسمت از يادداشتش آمده است. او عنوان كرد: «با گذشت زمان و به مرور فهميدم: ۱- مطلقانگاري چه مثبت و چه منفي آن اشتباه است. ۲- قضاوت نسبت به عملكرد ديگران كاري بسيار مشكل و پيچيده است و لذا امروز هم نميتوانيم نسبت به عملكرد گذشتگان به راحتي نيت خواني كرده، حمل به صحت يا فساد كنيم. ۳- بپذيريم كه همه يكسان فكر نميكنند؛ ديدگاهها و برداشتها و جمع بنديها و نتيجهگيريها نسبت به مسائل ميتواند متفاوت باشد. ۴- لزومي ندارد هر كس با ما نيست، عقد اخوت با دشمن ما بسته باشد. ۵- لزومي هم ندارد هر كس مانند ما نميانديشد يا عملكرد متفاوتي دارد، دچار هوي و هوس و عافيتطلبي و دهها اتهام ديگر باشد. ۶- بهتر بود پس از پيروزي انقلاب اسلامي، هم از آغاز تا به امروز، با منتقدان و مخالفان، چه در لباس روحانيت و چه دانشگاهي و چه ساير اقشار، با گذشت و سعه صدر بيشتر رفتار ميشد. ۷- افراط در همه موارد انسان را از جاده اعتدال و انصاف خارج كرده، موجبات خسران را فراهم ميكند حتي در حبّ و بغض كه «حُبّ ٌ الشيءِ يعمي و يصِمّ»، علاقه به چيزي، انسان را كور و كر ميكند و درك واقعيات را از او ميگيرد.»نوري يادداشت خود را اينگونه به پايان رساند: «مدتها است به فكر فرو رفته و از برخي حلاليت طلبيدهام، لكن برخي ديگر چشم از جهان فرو بستهاند و ديدار ما با آنها به روز حساب موكول گرديد. اميد كه بار اخروي ما به ويژه در ارتباط با بندگان الهي سنگين نباشد. ان شاءالله»
منبع: اعتماد
افزودن نظر جدید