- کد مطلب : 17378 |
- تاریخ انتشار : 3 اردیبهشت, 1397 - 08:45 |
- ارسال با پست الکترونیکی
شکستن روزه سکوت در سياست خارجي

به بيان ديگر، اگر قرار است به سؤال مهم رئيسجمهوری درباره سکوت مديران فراتر از حوزههاي سياست داخلي پاسخ گفته شود، مهمترين سؤال دليل روابط نهچندان خوب کشور با برخي از کشورها و بهشدت تيره با ديگر کشورهاي همسايه است. اغراقآميز نيست اگر گفته شود امروز در نامستعدترين شکل روابط با همسايگان قرار داريم.
سؤالي که ذهن بیشتر تحليلگران را به خود مشغول کرده و طبعا بايد رئيسجمهوری، دستگاه ديپلماسي و در نهايت همه دستاندرکاران سياست خارجي کشور به آن پاسخ گويند، اين است که چرا «ايران چندان دوستي در منطقه ندارد» و حتي کشورهايي که حاکميت سياسي، ثبات و امنيت آنان در گرو هزينههاي انساني و مالي ايران است، در حمايت از ايران دچار لکنتزبان شده و ملاحظات ديگر کشورها را مدنظر قرار ميدهند؟ اجلاس اخير اتحاديه عرب در عربستان سعودي، اجلاسهاي کشورهاي اسلامي و بهویژه اجلاس سران در استانبول که با حضور آقايان روحاني و ظريف خروجي آن بيانيه عليه ايران بود و... قسعليهذا.
آقاي روحاني و دستگاه ديپلماسي کشور بايد بهطور شفاف و با شکستن روزه سکوت به مردم بگويند چگونه فرصتهاي طلايي دوره اوباما پس از امضاي برجام براي تثبيت آن تا جايي که خلف او قدرت مانور کمتري در برخورد با ايران داشته باشد، از دست رفت؟ چرا از همان روزهاي اول دولت جديد که شرايط سياسي ايران با تحول شگرفي روبهرو شده و از سوي کشورهاي تأثيرگذار جهان با استقبال مواجه بود، رويکرد «تعامل» در سياست خارجي و استراتژي «برد- برد» در مذاکره با شش قدرت بزرگ جهان، به منطقه و کشورهاي همسايه تسري نيافت و با آتشزدن سفارت عربستان و متعاقب آن جنگ داخلي يمن، روابط ايران و عربستان را از حد رقابت (حتی بسيار شديد) در عراق، لبنان و سوريه به سرحد رويارويي نظامي کشاند.
همسايگان در سياست خارجي هر کشور همواره از جايگاه ويژهاي برخوردارند و تأمين امنيت در حوزه پيراموني از دغدغههاي اساسي کشورهاست؛ به گونهاي که برخي از نظريهپردازان، همسايگي را نيمي از سياست خارجي کشورها ميدانند و بهطور معمول دولتها سياستمداران شناختهشده و باتجربهترين و قويترين ديپلماتها را مأمور خدمت در کشورهاي همسايه ميکنند. همسايگي ميان کشورها يک الزام و اجبار است و همسايگان از هم جداييناپذير هستند. اگر اين اصل را بپذيريم، لازمه اين اجبار، همزيستي مسالمتآميز، تحمل و مدارا با يکديگر است تا در شرايطي مانند دوران تحريم و ديگر تهديدات امنيتي، ذهن مردم و دولتمردان حداقل از سوی کشورهاي همسايه آسوده بوده و سرزمين و فضاي اين کشورها مأمن دشمنان ايران نشود. اين رويدادي ناخوشايند در روابط خارجي ماست که بايد آن را جدي گرفت. رقابت و چالش منافع، امري اجتنابناپذير در روابط بينالملل است.
مهم اين است که اين منازعات منافع، تحت مديريت هوشمند قرار گرفته و اجازه داده نشود به سطح تهديدات امنيتي ارتقا يابند. در تنازع منافع، راهکار و مديريت اين اختلافات «ديپلماسي و گفتوگو» است که بر تنش و جنگ ارجحيت دارد. اگر اين ارجحيت در ديپلماسي بينالمللي اولويت داشته باشد، در مسائل همسايگي اهميتي مضاعف داشته و اصل حاکم بر روابط ميان همسايگان است. شرايط کنوني حاکم بر روابط ميان ايران و برخي از همسايگان، بسان خانهاي است که دچار حريق شده و ديگران در حال پاشيدن بنزين روی آن هستند. اگر قرار باشد از منطق پيروي شود، نبايد ابتدا در پي کشف علل اين حريق بود، بلکه اول بايد اين آتش را خاموش کرد و سپس درباره علل آن به جستوجو پرداخت. به عبارت ديگر، خاموشکردن آتش بر يافتن علل آن اولويت دارد. اينکه ضرورتهاي افتادن در اين مسير عقلاني چگونه است، همان راز سربهمهري است که روحاني و رئيس دستگاه ديپلماسي کشور بايد روزه سکوت درباره آن را بشکنند.
افزودن نظر جدید