در بیست و چهارمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان مطرح شد؛

بازرگان سیاست ورز بود نه سیاست باز

مراسم بیست و چهارمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان عصر روز پنجشنبه 27 دی ماه در کانون توحید تهران برگزار شد.

به گزارش امیدنامه ،الهه کولایی در بیست و چهارمین سالگرد درگذشت مهدی بازرگان با موضوع گفتمان بازرگان و چهل سالگی انقلاب با بیان اینکه بازرگان به نسل نوگرایان و نواندیشان دینی تعلق داشت، گفت: نوگرایی دینی در مقابل جریان مدرنیته و نوشدگی، تلاشی گسترده در همه کشورهای اسلامی است که بر مبنای پاسخ گویی برای علل عقب ماندگی خود و پیشرفت کشورهای غربی شکل گرفت.
وی با اشاره به ضرورت تبارشناسی دینی در چهارمین دهه انقلاب اسلامی افزود: در جریان انقلاب اسلامی مدلی از توسعه و مردم سالاری به نام دین در ایران شکل گرفت و افرادی مانند مهندس بازرگان برای رسیدن به چنین تجربه ای بسیار تلاش کردند.
کولایی با بیان اینکه بازرگان به جریان نوگرایی دینی تعلق داشت به دنبال پاسخگویی توسعه و پیشرفت از میان آموزه های دینی بود، تصریح کرد: این جریان در کشورهای اسلامی بسیار قدرتمند بود و در نیمه قرن نوزدهم و از سوی کسانی مطرح شد که با جهان غرب مواجه شده و به دنبال پاسخگویی به علل عقب ماندگی جوامع خود و علل پیشرفت جهان غرب از دین بودند. برخی ازاین نوگرایان در کشور خود نیزاز سوی سنت گرایان مرتد شناخته و به دیگر سرزمین های اسلامی مهاجرت کردند.
این استاد دانشگاه تعارف و خوانش ها از نوگرایی دینی را در کشورهای اسلامی متفاوت دانست و ادامه داد: ایران نخستین کشور آسیایی و اسلامی بود که در مقابل استبداد غربی انقلاب کرد و حاصل آن قانون مشروطه است، اما قانون مشروطه قدرت را مشروعه نکرد.
وی با اشاره به نوگرایی در دوره پهلوی اول و دوم گفت: نوسازی در این دوره نوسازی است که وجه سیاسی آن کنار گذاشته می شود و به رغم فشارهایی که از خارج وارد می شود اما گشایش در فضای سیاسی اتفاق نمی افتد، این نوسازی بعدها با تحولات سریع و بنیاد برانداز خود را نشان می دهد، تحولاتی که به دلیل نبود زیرساخت ها و نگاه های همه جانبه شکل می گیرد.
وی با تاکید بر اینکه نوگرایی دینی را باید در متن آن بررسی کرد، ادامه داد: نوگرایان دینی با وجود تحولات و پیشرفت های جامعه بشری دین را ناکارآمد نمی دانند بلکه تلاش می کنند با خوانش های نو از دین، پاسخ های مناسب را برای زدودن همه آثارعقب ماندگی پیدا و به جامعه ارائه کنند.
کولایی افزود: در جریان نوگرایی دینی شاهد هستیم که این جریان اعم از سوسیالیست های خداپرست تا نهضت آزادی می کوشند پاسخ های خود برای رفع عقب ماندگی را از درون آموزه ها و هویت دینی و بومی ایرانی جستجو و استخراج کنند، این جریان بر جدایی ناپذیری دو مولفه هویتی اسلامی-ایرانی تاکید داشت.
استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران گفت: تاکید نوگرایان دینی بر هویت ایرانی- اسلامی در حالی است که عنصر دین در برنامه ریزی ها انکار شد: آثار این انکار را در انقلاب اسلامی شاهد هستیم.
نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه انقلاب اسلامی پاسخ به سیاست نوگرایی غرب گرا است که مولفه های هویتی ایرانی- اسلامی را انکار می کرد، ادامه داد: پس از این دوره انکار هویت ایرانی را شاهد هستیم و عامل اسلامی برجسته می شود و جامعه ایرانی حرکت پاندول وار را تجربه می کند.
وی ادامه داد: در متن این تحولات فشار جامعه بین المللی را بر جامعه ایرانی شاهد هستیم، از یک سو اندیشه هایی که بعد از انقلاب اکتبر کشور را هدف قرار می دهد همچون مدل نوسازی کمونیستی و از سوی دیگر لیبرالیسم غربی و خاستگاه هایی که در اقتصاد، سیاست و فرهنگ مبنایی برای یک نوعی از نوسازی قرار می گیرد.
کولایی با بیان اینکه نوگرایان دینی قبل از انقلاب اسلامی تلاش مستمری برای ایجاد ارتباط با کانون های سنتی و اسلامی- ایرانی داشتند، افزود: این جریان تلاش می کرد که این حوزه ها را از انزوای تاریخی خارج کرده ، آنها را در جریان تحولات جهان قرار دهد و پاسخ نیاز جامعه را نه با نفی دین که از درون آموزه های دینی بیابد.
وی گفت: در قرن بیستم دو جریان کاملا متعارض را شاهد هستیم جریانی که به نوعی کپی برداری از غرب و غربی شدن را مطرح می کند و جریان دیگر نفی هرآنچه ازغرب می آید در حالی که نوگرایی دینی حد معتدل میان این دو جریان است.
وی با اشاره به شکل گیری انقلاب اسلامی و رهبری مرجعیت دینی آن گفت: انقلابی که بر پایه دین شکل می گیرد ، رهبری آن را یک مرجع دینی بر عهده می گیرد، رهبری که معتقد بود عنصر زمان و مکان در فتاوی فقهای شیعه در نظر گرفته شود. موضوعی است که پیش از این امام موسی صدر نیز برآن تاکید داشت و بر مبنای آن پیوندی میان کانون های مدرن و دینی شکل گرفته و حوزه ها به مسائل و جریان های روز وارد می شوند.
وی افزود: امام خمینی موضوع پیوند حوزه و دانشگاه را مطرح کرد در حالی که بعد از چهل سال به جای تعامل این دو دانشگاه ها تحت مدیریت حوزه ها قرار گرفت . البته این تجربه ها باید شکل می گرفت، این طرز تلقی ها، اندیشه ها باید در کشور عملی می شد.
وی با یادآوری تاکید مهندس بازرگان بر عقلانیت گفت: برخلاف روند انقلابی که در کشور جریان داشت وی برعقلانیت و ضرورت توجه به محدودیت ها و تنگناها و فرصت ها تاکید داشت، چه در دوران نخست وزیری و چه پس از استعفا به دلیل ایمان راسخ و باورهای دینی و عمیق شجاعانه در برابر رفتارهای عقلانی تاکید کرد.
وی با بیان اینکه به عنوان جامعه ای در حال گذار نمی توانیم خود را از جوامع دیگر جدا کنیم، افزود: در دوم خرداد سال 76 جریان نوگرایی دینی وارد فاز جدیدی می شود و عصر انقلابی به دوره اصلاحی وارد می شود.
کولایی ادامه داد: در این دوره تحولات سریع اتفاق می افتد، امروز تحولاتی که در جامعه جهانی اتفاق می افتد فرصت درنگ و تانی و آموختن گام به گام را نمی دهد از این رو باید به بازخوانی روی آوریم و ازتجربه همه سال های گذشته را بدون انکار بهره بگیریم.
وی با یادآوری اینکه مهندس بازرگان بر آموختنی بودن دموکراسی تاکید داشت، گفت: ملتی که قرن ها رعیت بوده به راحتی صاحب حق نمی شود. ما قانون مشروطه را تصویب کردیم و پس ازآن با دیکتاتوری رضاخان روبرو بودیم. این قانون نیست که ساختار قدرت شکل می دهد بلکه ساختار قدرت فراتر از قانون شکل می گیرد. قانون در طول زمان ظرفیت های متفاوت ایجاد می کند.
این صاحب نظر سیاسی گفت: تحولات به حرکت در مسیر عقلانیت نیازمند است. 

گفتمان بازرگان در رابطه دین و حوزه عمومی میانه روی است

سید علی میرموسوی  نیز در این مراسم، گفتمان بازرگان را نوعی نواندیشی دینی و اصلاح طلبی مذهبی در مرز میان تجددگرایی و اسلامگرایی آمرانه دانست و گفت: قرن چهاردهم ، سده ستیز میان دوگفتمان تجدد و اسلامگرایی بود. ابتدای قرن، دوره نگاه اقتدارآمیز تجدد و نیمه دوم قرن نیز زمانه اسلام سیاسی در تقابل با تجدد اروپامدار بود که به شکل اقتدارگرایانه و از بالا به پایین تحت اسلامیسم یا اسلام آمرانه شکل گرفت. اسلامیسم ادعای بازسازی تمدن اسلامی را در سر دارد هر چند از بیرون و درون دچار چالش شده است.
وی با تقسیم بندی زندگی بازرگان به دو دوره جوان و پیر، افزود: بازرگان جوان با تجدد و بازرگان پیر با اسلام آمرانه تجدد داشت. فرهنگ رجایی اندیشمندان مذهبی که در قرن گذشته که به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته اند به چهار نسل احیاگرای دینی، اسلام انقلابی، اسلامگرا و پسا اسلامگرا تقسیم کرده است. به نظر می رسد بازرگان این چهار نسل را طی کرده است.
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه مفید قم با تاکید بر اینکه احیاگرایی دینی واکنشی به مذهب ستیزی مدرنیزاسیون بود، خاطرنشان کرد: این گرایش به تقدم اصلاح فرهنگی بر سیاسی باور دارد. نه تنها دغدغه تحول سیاسی ندارد، بلکه از آن پرهیز می کند و بر تقویت ارزشهای دینی، بازسازی نهادهای آموزشی و پرورش نسل مذهبی دنبال تاکید دارد.
میرموسوی در ادامه سخنان خود به دو شاخه احیاگرایی دینی اشاره کرد و اظهار داشت: نخست، محافظه کاران حوزوی همچون آیت الله عبدالکریم حائری و مرحوم آیت الله بروجردی است و شاخه دیگر نوگرایان هستند که بازرگان در این دسته جای می گیرد. بازرگان پس از پایان تحصیلاتش در پاریس و بازگشت به ایران اساسا چندان به اولویت سیاست نمی اندیشید و دغدغه مذهبی و فرهنگی داشت.
عضو شورای علمی مطالعات حقوق بشر دانشگاه مفید، اسلام انقلابی را گرایشی دانست که در پی سیاسی شدن مذهب است و افزود: این نسل واکنشی بود به ایدئولوژهای مارکسیستی و لیبرالیستی در تقابل رژیم گذشته به شکل ایدئولوژی اعتراضی ظهور کرد. اسلام انقلابی دو شاخه حوزوی و نوگرا (علی شریعتی ) دارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اسلام گرایی به عنوان ایدئولوژی به دنبال ارائه مدلی از حکومت و اداره جامعه براساس اسلام بود، بطوری که با برجسته کردن جنبه فقاهتی، در پی صورت بندی مفاهیم جدید در چارچوب یک ایدئولوژی اسلامی بود و در چهار دهه گذشته دچار چالش هایی شد و اساسا یکی از وجوه اندیشه بازرگان مرزبندی با این گفتمان بود.
وی در خصوص نسل پسا اسلامگرایی اظهار داشت: این آموزه از دهه 70 به بعد در پی بن بست ها و ناکامی اسلام گرایی پدیدار شد و از صورت بندی ایدئولوژیک از اسلام فاصله گرفت و به دنبال بازاندیشی آموزه های اسلامی در چارچوب اقتضائات و نیازها و پرسش های وضعیت کنونی بود و می خواست تفسیری سازوکار از دین با آموزه ها و ارزش های دنیای جدید به ویژه حقوق بشر و دموکراسی ارائه کند. سیر تفکر بازرگان را می توان براساس مناسبتی که با این چهار نسل داشت، تحلیل کرد.
میرموسوی خاطر نشان کرد: بهترین استعاره ای که می توان از گفتمان بازرگان ارائه کرد، همان چیزی است که بازرگان تحت عنوان 'لولا' و مفصل بیان کرده است. او می گوید ما نسلی هستیم مانند لولا ابتدا واسطه نسل جدید و تحصیلکرده و نیروهای سنتی و در مرحله بعد نیروهای ملی و مذهبی و در آخر، میان مردم و نیروهای انقلابی هستیم.
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه مفید با اشاره به اینکه بازرگان در عرصه فکری پروژه بسیار گسترده ای داشت، یادآور شد: این موضوع را می توانیم در سه مقوله جای بدهیم. نخست آشتی علم و دین که او باور داشت که مذهب و علوم جدید در راستای هدفی مشترک کار می کنند و آن چیزی جز کشف حقیقت در رابطه با طبیعت و زندگی انسان در زمین است و عقل را مناسبترین لولا میان علم و دین می دانست. دوم ، تفسیر عقلانی و نواندیشانه از دین و سوم هم پیگیری ارتباط درست میان دین و حوزه عمومی بود. بازرگان کوشش می کرد نشان دهد دین و حوزه عمومی از راه پیوند و مرز درست با هم ارتباط دارند و این پیوند باید مورد توجه قرار گیرد.
وی با تاکید براینکه دیدگاه بازرگان پیر و جوان در ارتباط با پیوند دین و حوزه عمومی هیچ تغییری نکرد، تصریح کرد: دغدغه بازرگان جوان این بود که مذهبی هایی را که از سیاست کناره می گرفتند به سمت فعالیت سیاسی جلب کند، و بازرگان پیر، سیاسیونی را که نگاه ابزاری به مذهب دارند، از این کار بازدارد.
میر موسوی افزود: بازرگان در سخنانی که در اواخر عمر خود داشته است یک ایده را مطرح می کند. بر آن پایه سیاست و دین هر دو حوزه های جداگانه ای دارند. این حوزه ها در عین حال ارتباط نبایستی باهم آمیختگی داشته باشند و یکی بر دیگری تسلط پیدا کند.
وی ادامه داد: بازرگان در ابتدای کار فکری خود در ایران با دو چالش روبرو بود؛ یکی تجددخواهانی بودند که تصور می کردند عقب ماندگی ایران ریشه در مذهب دارد و دیگر، محافظه کارانی بودند که راه چاره را فاصله گرفتن از سیاست می دیدند. بازرگان جوان با تمام کوشش می خواست هموطنانش را از نسبت میان دین و سیاست و اهمیتی که مذهب در زندگی سیاسی دارد آگاه کند. او می گفت باید برداشت درست از اسلام را مبنا قرار دهیم. در وضعیتی که اسلام از طریق ایدئولوژی های شرقی و غربی تهدید می شد، نمی توانیم اسلام را با همان برداشت گذشته مطرح کنیم. او اسلام را آیین میانه روی معرفی می کرد و معتقد به مرزبندی میان مذهب و سیاست بود.
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه مفید یادآور شد: تسلط سیاست بر مذهب موجب کاربرد ابزاری دین می شود و آن را در راستای مقاصد سیاسی مورد بهره برداری قرار می دهد و تسلط مذهب بر سیاست هم موجب نارواداری و تفتیش عقاید می شود.
میر موسوی گفت: بازرگان معتقد بود دین پاسخ به پرسش های کلیدی زندگی را می دهد، ولی سیاست درصدد این است ابزارهای رسیدن به آن هدف را بیان کند. البته مرز میان آن دو حساس است و جدایی میان آنها را دشوار می دانست. به همین دلیل در معرض افراط و تفریط است. تفریط در سیاست زدایی بیش از حد دین و افراط در سیاسی شدن دین است.
وی افزود: در ارتباط با نسبت میان دین و حوزه عمومی سه تصویر می توانیم داشته باشیم. نخست، تصویر ارائه شده در جهان سکولار که دین را به حوزه خصوصی تبعید می کرد. دوم، تصویر امروزین که اسلام به شکل آمرانه و از بالا اعمال می شود و سوم نیز که توسط بازرگان در حوزه دین و حوزه عمومی ارائه شد، آمرانه نبودن دین به رغم حضورش در حوزه عمومی است.
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه مفید تاکید کرد: بخش قابل توجهی از چالش هایی که در چهل سالگی انقلاب اسلامی مواجه هستیم به این دلیل است که این تصویر را مورد توجه قرار ندادیم. گفتمان بازرگان در رابطه دین و حوزه عمومی میانه روی است. اگر یک نظام ابزارهای تغییر خودش را نداشته باشد ابزارهای حفظ کردن خودش را ندارد. 

بازرگان سیاست ورز و اصول محور بود

هاشم آقاجری  نیز در این مراسم در ابتدای سخنان خود به نسبت سیاست و اخلاق پرداخت و گفت: غیراخلاقی ترین کنش ها و افعال با حضور مردان دین در عرصه سیاست مشاهده می شود به طوریکه این بی اخلاقی از سیاستمداران در کشورهایی به شکل عرفی اداره می شوند شدیدتر است.

وی افزود: میان سیاست معطوف به قدرت با سیاست معطوف به رهایی و تعالی خود و دیگری ، تناقض وجود ندارد. در این چارچوب سیاست اخلاقی سیاستی است که معطوف به رهایی از تمام عوامل سد کننده خود شکوفایی بشری و تحقق خود آدمی است.
آقاجری ادامه داد: مهم این است که حوزه سیاست و رابطه آن با اخلاق به گونه ای تعریف شود که به روش و نظریه و سیاست برسیم و اگر نرسیم اخلاق در حد موعظه های اخلاقی باقی می ماند و در عمل می تواند تناقض هایی ایجاد کند و حاصلش غیراخلاقی ترین سیاست ها باشد.
آقاجری گفت: در سیاست رهایی بخش وسیله و هدف از هم جدا نیست ، راه و مقصد و وسیله و هدف با هم و هم سنخ هستند و وسیله شر هیچ گاه ما را به هدف خیر نمی رساند، امروز راه سرکوب و قدرت تحت عنوان مصلحت به سرمنزل هم سنخ با خود می رسد.
وی افزود: در تصمیم گیری ها و کنش های ارتباطی و مناسبات با خود و دیگری جهانی را خلق می کنیم که نهایتا کامل می شود که یا جهان بهشتی یا جهان جهنمی است، بر همین اساس سیاستی که بر اساس تسخیر قدرت تعریف شود در نهایت جامعه ای ایجاد می کند که نتیجه آن استبداد و استثمار و رابطه نابرابر و فرادستان و فرودستان، سرکوب و ... است.
این صاحب نظر سیاسی گفت: اگر نظام سیاسی مبتنی بر نابرابری و ستم و سرکوب است باید ابتدا پایه ها و ستون های آن را ازبین ببریم تا سقف استوار بر این پایه ها بلاموضوع شود.
آقاجری گفت: جامعه ای که قرار است در سطح کلان ساخته شود باید از سطوح خرد و کنش های ارتباطی شکل گیرد تا به سطوح بالاتر برسد.
وی گفت: مهندس بازرگان سیاست ورز و معتقد به اصول بود نه سیاست باز ، و سیاست او اصول محور بود و سیاست قدرت محور.
استاد دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: اگر امروز یاد مهندس بازرگان را گرامی می داریم. دلیل آن جز کارنامه یک سیاست ورز با اخلاق و اصول محور نیست و رمز ماندگاری بازرگان و مصدق و امثال آنها همین است. 

افزودن نظر جدید