خوف و رجای دیپلماسی ۹۹

آیا دیپلماسی کرونایی، می‌تواند لااقل به اندازه دیپلماسی پینگ‌پنگی مؤثر باشد؟

به گزارش امیدنامه، روزنامه شرق نوشت: «سالی که نکوست از بهارش پیداست. به نظر می‌رسد این ضرب‌المثل قدیمی فارسی همان‌ قدر که برای سال سخت ۹۸ و سیل‌های عیدانه‌اش مصداق داشت، برای سال ۹۹ و نوروز قرنطینه‌زده‌اش نیز کارایی خواهد داشت. در کنار همه مشکلات و مسائل عادی و غیر عادی که کشور ما در حوزه‌های مختلف با آنها مواجه بود، بیماری کرونا به‌ عنوان پدیده‌ای که در تاریخ معاصر و در اذهان اغلب مردم دنیا مشابهی ندارد، عملا همه عرصه‌های زندگی در ایران و جهان را دستخوش تغییر خواهد کرد. این بیماری علاوه بر چالش‌های سنگینی که در بُعد انسانی و نیز در بخش خدمات درمانی ایجاد خواهد کرد، اقتصاد جهانی و ایرانی را نیز در بُعد خرد و کلان دچار مشکلات مهمی خواهد کرد که اولین نشانه‌هایش در تعطیلی اجباری یا بی‌رونقی گسترده کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ در پایان سال ۹۸ دیده می‌شود.

اما سال ۹۹ در عرصه دیپلماسی نیز سال پرچالشی خواهد بود. از برجام تا عراق، از عربستان تا اروپا، چالش‌های متعددی پیش‌ روی دستگاه دیپلماسی دولتی خواهند بود که یک سال و چند ماهی بیشتر از عمر هشت‌ساله‌اش باقی نمانده ‌است و آن یک سال و چند ماه را هم باید با مجلس جدیدی سر کند که به نظر نمی‌رسد چندان مایل به همراهی با آن باشد. در‌ این‌ میان شیوع کرونا محک جدیدی برای تأثیر واقعی مسئله تحریم‌های مستقیم و ثانویه ایالات متحده علیه ایران شد و از طرف دیگر، فرصتی شد تا مشخص شود روابط ایران با کشورهای منطقه، کمی بیش از آن چه تصور می‌شد، قابل اتکاست.

از بحران تحریم تا تشدید بحران با تحریم

ادعای کم‌اثربودن تحریم‌ها، دو متولی مهم داخل و خارج از ایران دارد. در ایران، گروه‌هایی که در روابط خارجی چندان به تعامل باور ندارند، بسیار مدعی بوده‌اند که تحریم‌ها علیه ایران اثری ندارد. آنها یا می‌گویند ایران در شرایط فعلی از پسِ مشکلات و مسائل خود بدون نیاز به رفع تحریم برمی‌آید یا راه‌های ایران برای دورزدن تحریم را کافی می‌خوانند یا مدعی‌اند هر مشکلی چه در زمینه تحریم و چه در زمینه اقتصادی وجود دارد، مربوط به عملکرد دولت است و تحریم عامل مؤثری در این زمینه نیست. نقد عملکرد اقتصادی دولت، البته جای خود دارد و انتقادات بسیاری وجود دارد که واقعا وارد است اما در همین نمونه اخیر بار دیگر مشخص است وجود مانع بر سر تعاملات تجاری و مالی ایران با خارج از کشور، چگونه می‌تواند روی روند اداره کشور تأثیر بگذارد. مقامات دیپلماسی ایران در این مدت به صراحت اعلام کرده‌اند که دسترسی ایران به منابع مالی‌اش در خارج از کشور با مانع مواجه است و این یعنی عملا بخشی از سرمایه ایران که در شرایطی مثل همه‌گیری یک بیماری، باید به کار رسیدگی به امور برسد، از دسترس کشور خارج است و به‌ این‌ترتیب خرید و تبادل منابع و لوازم برای مدیریت بحران نیز با چالش مواجه می‌شود.

در چنین شرایطی سال ۹۹ در حالی آغاز می‌شود که نه سایه کرونا و نه تحریم به این زودی از آسمان ایران نخواهند رفت. اگر خوش‌اقبال باشیم، عمر کرونا از عمر تحریم‌ها کمتر خواهد بود و شیوع این بیماری طبق پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه در ماه‌های ابتدایی سال به پایان خواهد رسید؛ به‌ این‌ ترتیب تحریم‌ها پس از پایان‌یافتن بحران کرونا نیز ادامه خواهند داشت و این یعنی کشور در دورانی که نیاز به احیای خود پس از ضربه سنگین یک همه‌گیری دارد، نیز منابع خود را به طور کامل در اختیار نخواهد داشت. اگر نسخه‌های نگران‌کننده دانشمندان مبنی بر دنباله‌دارشدن مسئله کرونا یا حتی بازگشت دوباره‌اش پس از گذشت فصل‌های گرم سال به حقیقت بپیوندند، ما بخش اعظم سال ۹۹ را در کلنجار با هر دو بحران خواهیم گذراند.

دست‌های همراهِ بسته

کرونا، البته نشان داد که هنوز کم نیستند کشورهایی که دست‌ کم وقتی پای مسائل انسانی و حیاتی مانند یک همه‌گیری در میان باشد، دست یاری به سوی هم و به سوی ایران دراز کنند. از چین که به‌عنوان مبدأ بیماری چندین بار به ارسال بسته‌های کمک و ارائه تجربیات پرداخته  تا کشورهای دور و نزدیکی که با شیوه‌های مختلف با ایران در مواجهه با این بیماری همکاری کرده‌اند، بارقه‌ای از امید در روابط خارجی را در چشم‌انداز ایران روشن نگه می‌دارند.

در‌ عین‌ حال فراخوان‌های متعدد دستگاه دیپلماسی و بلکه رئیس قوه مقننه ایران برای مقاومت و مقابله کشورها با تحریم‌های آمریکا در راستای باز‌شدن دست‌های ایران در مقابله با کرونا، به جایی نرسیده و پاسخی دریافت نکرده است. در‌ حالی‌ که برای همه روشن است که در شرایطی مثل یک همه‌گیری جهانی، کوتاهی یا ناتوانی هر کشوری، به قیمت تشدید بحران برای همه تمام می‌شود. این جدیدترین نشانه این حقیقت است که عملا هیچ کشوری در دنیا حتی برای حفاظت از منافع و نیازهای اساسی خود نیز نمی‌تواند اقدام خاصی در مقابل تحریم‌های ایالات متحده انجام دهد. در چنین شرایطی بیش‌ از‌ پیش مشخص می‌شود که تلاش‌های اروپایی در کانال‌هایی مثل اینستکس یا کانال سوئیس، تا چه حد به طور واقعی قابل‌ اتکا هستند.

بحرانی که همه‌ چیز را کنار می‌زند

کرونا تقریبا همه مسائل را کم‌وبیش ثانویه کرده‌ است. وضعیت روابط خارجی در بیشتر صحنه‌ها، عملا به وضعیت توقف و تعلیق رسیده ‌است. در شرایطی که امکان سفر و دیدار به حداقل رسیده‌ است، منابع کشورها یا با تعطیلی‌های کرونایی تلف یا در راه مقابله با آن خرج می‌شوند و عمده دغدغه‌های مردم و مقامات کشورها نیز روی عبور از همین بیماری متمرکز می‌ماند. در واقع برای رسیدگی به بسیاری مسائل باید اول منتظر بود و دید صحنه پساکرونا چه صحنه‌ای است و کشورهای مختلف تا چه حد از این وضعیت ضربه خورده‌اند. بازارهای جهانی روزبه‌روز در حال شکستن رکوردهای خود هستند و اگر عربستان در میانه چنین وضعیتی در دعوا با روسیه قیمت نفت را زمین زده، در کشورهایی مثل آمریکا نهادهای مسئول اقتصادی در حال استفاده از ابزارهای خود برای کنترل ضربه هستند و فدرال‌رزرو، بانک مرکزی آمریکا، شتاب‌زده در تلاش برای جلوگیری از تشدید بحران بازار، نرخ بهره بانکی را تا نزدیک به صفر پایین آورده‌ است. دنیای پس از کرونا، علاوه‌ بر جمعیت بسیار قربانیان، صحنه اقتصادی و به‌تبع آن صحنه سیاسی متفاوتی خواهد داشت که وقتی برسد، تکلیف پایین و بالای آن مشخص می‌شود.

در چنین صحنه‌ای باید دید چه آرایش‌های تازه‌ای در روابط اقتصادی کشورها شکل می‌گیرند. آیا ممکن است در ادامه اقدامات مشترکی که در کنترل بحران به اجبار در همکاری ایران و برخی کشورها شکل گرفت، در روزهای پس از بحران نیز شاهد تعاملات مشابهی باشد؟ آیا برای مثال ممکن است در اتفاقی غریب، همکاری بر سر یک بحران انسانی، بخشی از اختلافات عمیق خاورمیانه‌ای را تخفیف دهد و بستر گفت‌وگوهای تازه شود؟ آیا دیپلماسی کرونایی، می‌تواند لااقل به اندازه دیپلماسی پینگ‌پنگی مؤثر باشد؟

صندوق جادویی نوامبر؟

تا پیش از این که حرف از کرونا به میان بیاید، چشم‌های دنیا برای گرفتن پاسخ بسیاری از سؤالاتش، به صندوق رأیی بود که پاییز امسال در مقابل اهالی ایالات متحده گذاشته خواهد شد تا یا تمدید ترامپ را برگزینند یا سکان کاخ سفید را به یک دموکرات بسپارند. اگر بحران کرونا آن‌ قدر آخرالزمانی نشود که کل انتخابات آمریکا در پاییز را به تأخیر بیندازد، همچنان یکی از سؤالات مهم سال ۹۹، رئیس‌جمهور آینده آمریکا خواهد بود. فعلا به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور سال ۲۰۲۱، از بین دونالد ترامپ؛ رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه فعلی و جو بایدن؛ گزینه قریب‌به‌یقین دموکرات‌ها مشخص خواهد شد، اگر کرونا نقشه‌ای برای این دو گزینه هفتادوچندساله  نداشته باشد.

اینجا باید به انتقادات و نارضایتی‌های گسترده‌ای که از نوع مواجهه دولت ترامپ با کرونا وجود دارد و البته ضربه این همه‌گیری به اقتصاد آمریکا که یکی از برگ‌های برنده اصلی ترامپ بود، اشاره کرد. با ادامه همین وضعیت، کار برای جو بایدنی که در انتخابات مقدماتی هم از تصویرش به‌عنوان سیاست‌مدار کهنه‌کار و آشنا به دولت سود برد، ساده‌تر خواهد شد.

با این تصویر، می‌توان امیدوار بود سیاست جو بایدن در قبال ایران، طبق وعده‌ها و سوابقش، به‌خصوص در همراهی با دولت باراک اوباما، با «فشار حداکثری» ترامپ، بسیار متفاوت باشد. دموکرات‌ها حتی از بازگشت به برجام هم سخن گفته‌اند؛ هرچند برای تحقق یا عدم‌ تحقق این وعده باید منتظر شرایط در زمستان ۹۹ بود. به‌ هر حال بایدن این سیاست را به این شکل ادامه نخواهد داد. در عین‌ حال اگر دولت جو بایدن به این نتیجه برسد که در شرایطی مشابه با شرایط دولت اوباما پیش از برجام قرار دارد و تصمیم بر اعمال فشار بر ایران بگیرد، می‌تواند ضمن کاهش شدت فشارها، گستره آنها از لحاظ بین‌المللی را افزایش دهد. دولت بایدن فهرست‌های عریض‌ و طویل تحریم همه امور ایران را سرلوحه کار نخواهد کرد اما برای عرصه‌هایی که تصمیم بر اعمال فشار گرفته باشد، به دنبال جلب حمایت متحدانی خواهد رفت که پس از پایان ترامپ، مشتاق به همکاری با دولتی «معمول» خواهند بود. فاصله اندک بین انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و ایران و چشم‌انداز سیاسی ایران نیز نشان می‌دهد فرصت برای گفت‌وگوی دوباره تیم روحانی با دموکرات‌های کاخ سفید آمریکا اندک خواهد بود.

چشم‌انداز احتمالی پایان سال ۹۹

با وجود چنین تصویری، ایران قطعا می‌تواند به کاهش فشارهای همه‌جانبه آمریکایی امیدوار باشد اما بعید است کاخ سفید جو بایدن، «کلید» حل مشکلات دیپلماتیک، موانع تجارت خارجی و به طور خاص مسئله آمریکا با ایران باشد. به تعبیر سیدحسین موسویان در گفت‌وگوی اخیرش با «شرق»، «اصل مسئله نوع رابطه آمریکا و ایران است. با این نوع رابطه، در آمریکا؛ چه دموکرات قدرت را در دست داشته باشد، چه جمهوری‌خواه، در ایران چه اصولگرا پیروز انتخابات باشد، چه اصلاح‌طلب یا اعتدال‌گرا، اساس مشکل باقی خواهد بود.»

افزودن نظر جدید