- کد مطلب : 4943 |
- تاریخ انتشار : 26 تیر, 1393 - 02:44 |
- ارسال با پست الکترونیکی
«قدر» و روحهای سرکش
محمد تقی فاضل میبدی
غالب عالمان اهل سنت شب 27 را شب قدر میدانند و در روایات ما نیز بر آن تاکید شده است. کلمه «قدر» یعنی اندازهگیری و حد هرچیزی را روشنکردن. قرآن در اینباره میفرماید: « فیها یفرق کل امر حکیم» یعنی تقدیر و حد و اندازه انسان در این شب روشن میشود. در شب قدر انسان با دو چیز در ارتباط است تا تقدیر خود را مشخص کند. یکی ارتباط با خدا از طریق دعا و دیگری ارتباط با خود از طریق محاسبه نفس. همان اندازه که دعا در این شب مستحب است، پیش از آن حسابرسی و اندازهگیری مهمتر است. پیامبر فرمودند «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» یعنی «قبل از اینکه به حساب تو برسند به حساب خود رسیدگی کن» بنابراین هرکسی باید به اندازه قدر و اندازه خود در این شبها پی ببرد و خود را بازشناسی و بازیابی کند و به قول مولوی هر کسی «اطلس نو بر دل ببافد».
به یک معنا شب قدر، شب تولد دوباره نیز تلقی میشود. به تعبیر حافظ «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی/ آن شب قدر که این تازه براتم دادند» یا « در شب قدر ار صَبوحی کردهام عیبم مکن/ سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود» یا «آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است/ یارب این تاثیر دولت در کدامین دولت است». بنابراین به تعبیر ادبای فارسیزبان، شب قدر یک نوع نوشدن و تقدیر و اندازهگیری دوباره و یک نوع لباس نو پوشیدن است. چهار امر مهم در شب قدر اتفاق افتاده است. یک نزول قرآن، دو تقدیر امور، سه نزول ملایکه و چهار سلام و امنیت. نکته پنجمی هم اتفاق افتاد که برای مسلمانان، تلخ آمد و آن، شهادت امام عدالت، علی(ع) بود که در این شبها اتفاق افتاد. آنچه هر مسلمانی میتواند در این شب برای خود الگو بگیرد آموزههای امامعلی(ع) است.
در باب فلسفه دعا که در این شب غالب مردم مشغول آن میشوند آمده است که انسان در شب قدر آزادی و آزادگی خود را بازیابد. امام علی(ع) میفرمایند آن دعایی دعا و عبادتی عبادت است که «عبادت احرار و آزادگان» باشد یعنی بشر برای رغبت بهشت یا ترس از جهنم، خدا را نخواند بلکه خدا را برای این بخواند تا از جهت روح و عرفان به یک آزادگی دست یابد. به تعبیر مولوی: «کیست مولا آنکه آزادت کند / بند رقیت ز پایت بر کند / چون به آزادی نبوت هادی است/ مومنان را ز انبیا آزادی است». دعا و عبادت در نگاه امام علی(ع) باید بهگونهای انجام شود که عقل انسان حیاتی دوباره بگیرد. جمله حضرت این است: «قَدْ أَحْیا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّی دَقَّ جَلِیلُهُ وَ لَطُفَ غَلِیظُهُ» یعنی تاثیر دعا در انسان باید بهگونهای باشد که عقل بشر حیاتی دوباره بازیابد و نفسهای سرکش او بمیرد و تبختر و خودبزرگبینی سرکوب شود و غلظتها و خشونتها به لطافتها تبدیل شود. این بزرگترین تاثیر دعا در روح انسان است.
یعنی دعا برای مهارکردن روح سرکش انسان است. کسانی که در این جهان روحی غلیظ و فکری مرده و روانی سرکش دارند، بزرگتری را برای خود نمیپندارند و این دعاست که انسان را در برابر خدا صغیر و حقیر میسازد. اما تاسف این است که برخی انسانهای مسلمان دچار فکرهای مرده و روحهای سرکش هستند و آن لطافتی که امام علی(ع) در فلسفه دعا میگوید که باید جای غلظت را بگیرد؛ محقق نشده است.
بنابراین خشونت مذهبی همهجا را فراگرفته و خونریزیها و جنگهای امروز دنیای اسلام را سبب میشود. نخستین قربانی این خشونت مذهبی و روح سرکش، خود امام عدالت علی(ع) بود. میتوان تعبیر کرد شمشیر جهالتی که بر فرق عدالت نشست و به زبان پیامبر اسلام، آن چیزی که کمر انسان را میشکند، نادانی دینی است. در هر صورت در شب قدر باید سعی کرد با تمسک به دعا و ارتباط با خدا و محاسبه نفس، روحهای سرکش را در جهان اسلام رام و مسلمانان را به همزیستی دعوت کرد. بهقول حافظ «شب قدر است و طی شد نامه هجر/ سلام فیه حتی مطلع الفجر»
افزودن نظر جدید