- کد مطلب : 10934 |
- تاریخ انتشار : 19 خرداد, 1395 - 13:19 |
- ارسال با پست الکترونیکی
جام جم در انحصار مدیران خاص
مدیریت سازمان صداوسیما بهعنوان بزرگترین و فربهترین(البته نه کارآمدترین) رسانه ایرانی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. این اهمیت در قانون و اصل 175 قانون اساسی هم منعکس شده است، طوری که بالاترین مقام نظام جمهوری اسلامی ایران، حکم انتصاب صاحب این منصب را امضا میکند. شاید به همین دلیل باشد که انتظار از رییس سازمان صداوسیما بهعنوان منصوب رهبری، «رعایت حداکثری منویات» ایشان است. اگر رعایت این گزاره را بهعنوان یک اصل، در میان روسای پیشین سازمان صداوسیما، به تدقیق بنشینیم، دستکم در مقام ادعا چنین بوده و بعید است «علی عسگری» بهعنوان صاحب جدید منصب ریاست سازمان عریض و طویل «صداوسیما»، داعیهای غیر از این داشته باشد اما آنطور که از عملکرد عسگری در همین زمان اندک تکیه زدن بر «اریکه قدرت» صداوسیما بر میآید، انتصابات جدید او با نوع ادعا، متفاوت مینماید.
جوانان، نیروهای «تازه نفس»
مطابق گزارشهای منتشر شده از دیدار نمایندگان مجلس دهم با رهبری، ایشان استفاده از نیروهای «تازه نفس» را فرصت دانسته و در هنگامههای دیگری نیز بر استفاده از جوانان و به راه افتادن چرخش نیروی خلاقه در مدیریت نظام جمهوری اسلامی با عنوان «چرخش نخبگان» استقبال، بلکه تاکید کردهاند.
30 مهر ماه 1393 پایگاه اطلاعرسانی «Leader.ir» در گزارشی از دیدار رهبری با نخبگان جوان دانشگاهها و برگزیدگان المپیادها و جشنوارههای جهانی و داخلی، آورده است: «رهبر معظم انقلاب در این دیدار تاکید کردهاند: ایران را باید با اتکا به منابع روی زمین یعنی هوش و استعداد جوانان و نخبگان کشور اداره کرد نه با تکیه بر درآمد پرنوسان منابع زیرزمینی و نفتی.»
همین منبع خبری، در 22 مهر 1394 نیز گزارش داد: «رهبر انقلاب اسلامی، بنیاد نخبگان را به برنامهریزی دقیق برای زمینهسازی ظهور و بروز عملی توانایی استعدادهای برتر جوان توصیه کردند و گفتند: باید برای جوان نخبه زمینه کار و احساس مفید بودن بهوجود آید و به ماندن در کشور تشویق شوند.»
پایگاه اطلاعرسانی حوزه در مطلبی که عنوان «گزیدهای از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان» را دارد، به نقل از آیتالله خامنهای آورده است: کشوری با چنین جوانانی، با چنین استعدادی، با چنین انرژیای، با چنین امکانات طبیعی و اقلیمیای، با آن زمینههای معرفتی و مکتبی، اگر مسوولانش درست کار کنند -که مسوولان کشورمان تصمیم هم دارند که کار بکنند- بلاشک آیندهای که در انتظار آنهاست، یک آینده بسیار درخشان است، اما تهدیدهایی هم هست، این تهدیدها را باید شناخت.»
جوانان و جنگ
استفاده از نیروهای «تازه نفس» با متوسط سن 25 سال(یا در همین حدود)، به مدد تجربه در ایران آزمون خود را بهدرستی پس داده است. امروز بسیاری از نیروهایی که در ردههای مختلف مدیریت کلان جمهوری اسلامی به کار گمارده شدهاند، بازماندگان مدیریتی جنگ تحمیلی هستند. در آن زمان هر چند انتخاب دیگری وجود نداشت اما بهکارگیری جوانان در فرماندهی گروهان، گردان و حتی تیپ و لشکر امری بسیار بدیهی و متداول بود تا جایی که امام خمینی(ره) در سال 1360 به جوانی 27 ساله اعتماد و حکم فرماندهی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی را به نام او امضا کردند.
از درون چنین اعتمادهایی، افرادی مانند «غلامحسین افشردی» یا همان «شهید حسن باقری» بیرون آمدند که به اعتقاد بسیاری از خبرگان، در زمینه «اطلاعات عملیات» دست کمی از ژنرالهای کهنهکار چهارستاره نداشت، بلکه خلاقیتهای ویژهای باتوجه به امکانات آن زمان، به کار میبرد که از او فرماندهی قابل تقدیر ساخت. فرماندهی که تا زمان جنگ، یک روز سابقه نظامیگری نداشت و حضورش در منطقه جنگی نیز در بدو امر در کسوت خبرنگار روزنامه «جمهوری اسلامی» بود.
تجربه جوانان ایرانی در این زمینه، به اعتقاد بسیاری از اهل فن، تجربهای بسیار منحصر به فرد است. تجربهای که بسیاری از مدیران حال حاضر، به پشتوانه آن تصدی بسیاری امور را در دست گرفته و از قضا از روزهای اوج که نیروی جوانی خلاقیت ویژه به آنها داده بود، فاصله نیز گرفتهاند.
لاریجانیزاسیون صدا وسیما
سازمان صداوسیما بهعنوان سازمانی بین قوهای که شورای نظارتی از قوای مجریه، قضاییه و مقننه بر آن اشراف نظارتی دارد! توسط مدیری اداره میشود که حکم خود را از بالاترین مقام در نظام جمهوری اسلامی ایران اخذ میکند. در سالهایی که از عمر صداوسیمای بعد انقلاب میگذرد، آنطور که در اخبار، گزارشها و تحلیلهای رسانهای منعکس شده، همواره یکی از نگرانیها از عملکرد این سازمان، رویهای بوده که به جای ملی بودن، شکل جناحی و حزبی به صداوسیما داده است. بهویژه در دوره مدیریت گذشته آنطور که گزارشها از آن حکایت دارد، این سازمان «ملک طلق» گروه خاص شده بود و مطابق اخبار منتشر شده در رسانهها، جمع زیادی از نیروهای این سازمان از ادامه کار محروم شده بودند. نیروهایی که در میان آنها، نیروهای کیفی جوان نیز بهوفور یافت میشد.
این نحوه کار، در دوره ریاست قبلی سازمان صداوسیما شرایط را طوری رقم زد که بهویژه در سال پایانی آن، هر از گاهی زمزمههایی از برکناری رییس سازمان به گوش میرسید. زمانی که «علی عسگری» به ریاست سازمان منتصب شد، این امید نزد برخی از اهالی رسانه بود که راه گذشته، دوباره توسط او طی نشود. این امیدها هنوز هم باقی است و بعید به نظر میرسد عسگری راه سرافراز را ادامه دهد.
عسگری هر چند تجربه سرافراز را در دست دارد و به احتمال بر آن راه نخواهد رفت، اما آنطور که از اخبار برمیآید، دست کم در زمینه مدیریتی، به اعتقاد گروهی از همکاران دورن سازمانی خود که دور از چشم او در گوشه و کنار به روند اتخاذ شده معترض هستند، شیوهای نادرست را در پیش گرفته است. شیوهای که برخی از اهالی رسانه نیز به آن نقد دارند. نگاه به انتصابهای عسگری موضوع را نمایان میکند.
انتصابها
مرتضی میرباقری که در دوره اول اصلاحات رییس سازمان جوانان بود، پس از برکناری از این سمت در سال ٨٤ به رسانه ملی آمد و پنج سال(١٣٨٩-١٣٨٤) بهعنوان معاون سیما در ساختمان شیشهای حضور داشت. در واقع او در دوره پنج ساله دوم علی لاریجانی در صداوسیما، معاون سیمای او بود. اما شهریور سال ٨٩ اختلافات میان میرباقری و ضرغامی بالاگرفت و علی دارابی جایگزین میرباقری شد.
دومینوی تغییرات با شبکه سه ادامه یافت و مرتضی میرباقری که به جای علیاصغر پورمحمدی روی صندلی معاونت نشسته بود ١٥ خردادماه در حکمی پورمحمدی را بهعنوان مدیر شبکه سه منصوب کرد. پورمحمدی از سال ١٣٨٢ مدیر شبکه سه بود اما چهار سال پیش در مهرماه او جای خود را به قائممقامش یعنی مجید زینالعابدین سپرد.
١٦خرداد ماه نوبت به شبکه یک رسید تا تغییر مدیریتی را تجربه کند. میرباقری روز یکشنبه در حکمی علیرضا برازش را بهعنوان مدیر شبکه یک سیما منصوب کرد. برازش که سال ٨٤ به مدیریت شبکه یک منصوب شده بود چهار سال بعد بهدلیل مشکلات جسمی از این سمت استعفا داد. مرتضی میرباقری، معاون وقت سیما چند ماه بعد در دی ماه سال ٨٨ اینبار برازش را به سمت مدیریت شبکه دو منصوب کرد. اما چهار سال بعد وقتی ضرغامی در حکمی میرباقری را از سمت معاونت سیما برکنار کرد، دو روز بعد علیرضا برازش نیز از شبکه دو رفت و علی بخشیزاده جای او را گرفت. در هر حال شبکه یک بهعنوان نخستین شبکه سازمان صداوسیما و با تاریخچه درخشان در حوزه سریالسازی جایگاه ویژهای دارد و حضور برازش میتواند برای اهالی این شبکه خبری خوش تلقی شود. علیرضا برازش که پیش از این مدیریت شبکه یک و دو سیما را برعهده داشته، در زمان مدیریت به مفاهیم ماورایی علاقه خاصی داشت و سریالهای «اغما» و «او یک فرشته بود» در زمان مدیریت او ساخته شد. این انتخابها طوری است که حتی گروهی «لاریجانیزه» شدن به آن لقب دادهاند.
برخی از منتقدان عسگری میگویند؛ «هر چند در میان مدیرانی که او تاکنون انتخاب کرده، مدیران قابلی نیز دیده میشوند اما مگر مملکت قحطالرجال است که طی این سالها مدیر جدید و خوشفکر و البته جوان در صداوسیما تربیت نشده است؟» گروهی هم از رایزنیهای پنهانی و پس پرده خبر دادهاند که در ابقای مدیران نامبرده شده بیتاثیر نبوده است. تاثیراتی که از نظر این گروه، پیامدی به نام «لاریجانیزاسیون» رسانهای را با خود به همراه دارد.
حالا باید منتظر ماند و دید عسگری در انتخاب دیگر مدیران، همان رویهای که برخی آن را توهم میدانند(لاریجانیزه شدن صداوسیما) پیش خواهد گرفت یا نیروهای «تازه نفس» را وارد میدان میکند و با اعتماد به خیل نیروهای جوانان سازمان صداوسیما، زمینهای را فراهم میآورد که آنها «احساس مفیدبودن» داشته باشند.
افزودن نظر جدید