آسایشگاه روانی
این مرد کیست؟
حرفهایش را نمیفهمم، آرام با خودش جملاتی مبهم را زمزمه میکند، چشمانش نگران است و وقتی من، بهعنوان تنها زن روبهرویش مینشینم با زنجیر آهنینی که به پایش بسته شده، درحالیکه سکندری میخورد، خجالتزده خودش را جمع میکند....