آقایان مسئول! چه زمانی نوبت به جوانان خواهد رسید؟

رضا مهدیان-در سال های اخیر جوان‌گرایی کلید واژه رایج ادبیات سیاسی کشور بوده و تاکید و توجه به این امر یکی از عمده‌ترین مطالبات طبقه ی جوان مخصوصا جوانان فعال و کنشگر در عرصه سیاسی کشور به شمار می‌رود.

اما واقعیت این است که جوان‌گرایی و فرصت دادن به جوانان در سال های اخیر از حد شعارهای انتخاباتی فراتر نرفته و هیچگاه به مثابه یک راهبرد متکی به برنامه‌ای حساب شده و مدون به کار گرفته نشده است.
در حال حاضر ایران شرایط خاصی را پیش رو دارد. در حالیکه نزدیک چهل درصد جمعیت کشورمان در فاصله سنی 20 تا 40 سالگی هستند، این گروه سنی سهم بسیار اندکی از جایگاه‌های مدیریت سیاسی کشور را بر عهده دارند و مسئله زمانی پیچیده تر می‌شود که هیچ ساز و کار معین و دقیقی نیز برای جوانانی که علاقمند به رشد در فضای سیاسی هستند، وجود ندارد. سوال اصلی و اساسی اینست که ساختار سیاسی کشور تا چه اندازه کشش و توانایی هضم این نسل از کنشگران سیاسی و اجتماعی جدی را در خود دارد؟ آنچه که واضح و مبرهن است، شبکه‌ها و حلقه‌های اصلی سیاسیون و تصمیم‌گیران سیاسی همچنان محصول دوران انقلاب و جنگ می‌باشند و البته بنظر می‌رسد همچنان گرایش پرقدرتی در نظام سیاسی مبنی بر اختصاص جای بیشتر و بهتر در ساختار سیاسی و مدیریتی به کسانی که انقلاب نمودند و در برابر حمله خارجی از آن دفاع کردند، وجود دارد. بعبارتی آنهایی که خود یا پدرانشان نقشی در این دو رویداد ایفا نموده‌اند کلید ورود به بدنه سیاسی و مدیریتی را می‌یابند و و جوانان دیگر هم در پشت این در به انتظار نشسته‌اند.
بنابراین آنچه امروز بعنوان چالشی جدی برای ساختار سیاسی و مدیریتی کشور به شمار می‌رود، در وهله اول عدم وجود ساز و کار مناسب و مشخص جهت چرخش نیروهای سیاسی و ورود نیروهای جوان و کارآمد به بدنه مدیریتی و چگونگی جایگزینی این نیروها با نیروهای نسل انقلاب می‌باشد. هر چند امروزه کمابیش اجتناب ناپذیر بودن این مسئله از سوی بزرگان کشور بارها مطرح شده، اما واقعیت امر نشانگر اینست که هنوز هم همانند نظام‌های انقلابی، معیار رشد افراد و ملاک بالارفتن از نردبان ترقی در عرصه های سیاسی و مدیریتی، مشروعیت ارزشی می‌باشد، چرا که بعد از چهار دهه از پیروزی انقلاب، هیچ نهاد و ساختار مشخصی مسئولیت تربیت نسل جدید برای فعالیت‌های سیاسی و مدیریتی را بر عهده نداشته که در نتیجه این امر، خلاء کادرسازی در کشور، امروز آثار خود را نشان می‌دهد. در هر صورت به یاد داشته باشیم که مقوله بکارگیری و دخالت دادن جوانان در عرصه های تصمیم گیری و مدیریتی موضوعی حیاتی است که باید با وسواس بیشتری به آن پرداخته شود. زیرا در حال حاضر و با وضعیت کنونی، جوانی که خواهان مشارکت در امور کشور می‌باشد، پذیرفته نمی‌شود و ناگزیر به زندگی پیرانه و بدون انگیزه و تحرک روی می آورد. ودر نتیجه با مورد اغفال قرار گرفتن این موضوع، جامعه ایران ضمن برخورداری از جمعیت جوان در حال فرصت‌سوزی در مسیر توسعه کشور می باشد .
فراموش نکنیم از سال 76 که اولین مشارکت نسل جدید در انتخابات محسوب می‌شود تا سال 96 که دکتر روحانی بار دیگر با رای مردم و شور و شوق انتخاباتی نسل جدید انتخاب گردید، این نسل 20 سال بزرگتر گردیده است و بعبارتی پوستر چسبان‌های سابق با کسب تجربه از چندین انتخابات در حال حاضر فعالان سیاسی و اجتماعی شده‌اند که به افکار عمومی شکل می دهند و در عرصه های سیاسی و اجتماعی نقش آفرینی می نمایند و دیگر اینکه نسلی که 2 دهه پیش فقط می توانست انتخاب کند، اکنون بیش از هر زمان دیگر می تواند انتخاب شود و نقشی اثرگذار ایفا کند.

افزودن نظر جدید