آینده ایران و برجام در هندسه جهانی قدرت

مهدی مطهرنیا-جهان در حال گذار سختی به منطق جدید نظم بین‌المللی است. در همان حال مفهوم قدرت نیز در لایه‌های زیرین در حال تغییر و تحول است.

 تحولات لایه‌های زیرین و زبرین در نظام بین‌الملل می‌تواند در سال 2019 مخاطرات بسیاری را برای دولت کشورهای بزرگ جهان در ابعاد بین‌المللی و منطقه‌ای به‌وجود آورد که پیامدهای داخلی بسیار زیادی را نیز به همراه دارد. به همین ترتیب به واسطه فشارهای تو در تو و دهلیز‌های هزار توی تاثیر و تاثر تحولات بر یکدیگر در لایه‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی مسائل داخلی کشورها نیز حاد شده و شدت وضعیت ناهنجار کنونی نه تنها لایه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای که لایه‌هایی از سطوح گوناگون ساختار قدرت در جوامع مختلف را برهم ریخته است. بهار عربی اکنون به نوعی پاییز حکومتی پیوند خورده و این پاییز حکومت‌ها، برگریزان و زمستانی سخت را برای دولت‌های گوناگونی که در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند و در دهه‌های گذشته هزینه‌های گزافی را پرداخت کرده‌اند به همراه خواهد داشت. قدرت در حال تغییر و تحول هویتی است و قدرت ملت‌ها دربرابر قدرت ساختارهای سیاسی قدعلم کرده و از سوی دیگر بحران نخبگان به علاوه بحران کارآمدی درچارچوب برخورد با این تغییر و تحولات در هویت قدرت؛ بحران اعتماد و اعتبار را برساخته است. این در پایتخت‌های کشورهای بزرگ جهان از واشنگتن گرفته تا قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای در خاورمیانه خود را به نمایش می‌گذارد و فعال شدن این گسل‌های سیاسی می‌تواند در سال 2019 و 1398 هجری شمسی نه تنها هندسه جهانی قدرت و آینده این هندسه را تحت تاثیر قراردهد که می‌تواند لایه‌های زیرین تحولات را به آشوب کشانده و شگفتی سازهای بسیاری در سال کنونی میلادی و آینده هجری شمسی برای جهان به دنبال داشته باشد. بی‌تردید کشورهایی که در این زمینه در دهه‌های گذشته هزینه‌های مادی و معنوی بیشتری کرده‌اند باید در انتظار تاثیر این وقایع و حادثه‌های محتمل و امکان ورود شگفتی‌سازها به این جریان باشند چراکه هرکه بامش بیش برفش بیشتر؛ هر که بیشتر در این وادی وارد شده باید حیرانی و سرگردانی ناشی از این دوران گذار را نیز بیشتر تحمل کند. فلذا ایالات متحده آمریکا یکی از دولت کشورهای بزرگ یا ابر قدرت جهانی است که بام بس گسترده‌ای دارد و می‌تواند برف بسیار بالایی را در این بام خود جمع کند. حال باید دید آمریکایی که در حدود 230 سال گذشته همواره تلاش داشته تهدید‌ها را به فرصت تبدیل کند آیا شاهد خواهد بود که بار دیگر آمریکایی‌ها در چارچوب همگنی اتاق‌های فکر دموکرات‌ها و جمهوریخواه‌ها به تصمیمات چیره در سطح ملی دست یابند و چیرگی اتاق‌های فکر و لابی‌های قدرتمند فرا حزبی در ایالات متحده آمریکا خواهد توانست کاخ سفید و کنگره را در این شهرکنترل نموده و به سمت و سوی یک وحدت عملیاتی در بستر این تعارض‌ها و تضاد‌ها رهنمون کند. بی‌تردید آمریکا کشوری بزرگ و دارای اندیشکده‌های بسیار قوی و قدرتمند با جهت‌گیری‌های فرا حزبی است که این تحرک را از خود به نمایش گذاشته است. اما اکنون جهان در مرحله گذار پیچیده دو سطحی و دو فازی است که هم هویت قدرت را در درون خود متحول خواهد دید و هم هندسه بیرونی قدرت را در اعوجاج‌های شدید قرار خواهد داد. باید دید که اندیشکده‌های آمریکایی، استراکسین‌های ایالات متحده و همچنین سایر کشورها هرکدام در سطح توانایی‌های خود تا چه اندازه خواهند توانست از این بافت موجود به نفع خود استفاده کنند و در این آشفته بازار آشوب‌های پیشاروی بتوانند تهدیدها را به فرصت و نقاط ضعف را به قوت تبدیل نموده و سناریوهای بدیلی را برای آینده حرکت کشورهای خود برسازند. از طرف دیگر برجام به عنوان توافقی بین‌المللی میان ایران و قدرت‌های جهانی از جایگاه مهمی در عرصه بین‌المللی برخوردار است که با خروج آمریکا از آن شرایط جدید را تجربه می‌کند. لذا آینده برجام در گرو اراده ایران وآمریکا برای حل موضوع است که بین ایران و آمریکا آغاز و در حوزه نظام بین‌الملل چادر پهن کرده است. لذا این ایران و آمریکا هستند که خیمه مذاکرات دیگری را برای گفت‌وگو در باب برجام و دیگر پرونده‌ها بازگشایند و شاید در آمریکا این امکان؛ نه احتمال که ترامپ کنار برود فرصت گرانبهایی برای ایجاد چنین جهت‌گیری در تهران و واشنگتن باشد.

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید