اوباما در تشديد نشدن تحريم‌ها جدي‌است

اعتماد نوشت:ماه‌هاست كه دولت امريكا بر سر تحريم‌هاي كنگره در قبال ايران، جدال‌هايي را با اعضاي آن آغاز كرده است. اين جدال پس از توافق ژنو وارد فاز تازه‌يي شد تا آنجا كه جان كري وزير امور خارجه امريكا بارها براي قانع كردن اعضاي كنگره با آنها گفت‌وگو كرد. اما نه فرستادگان ويژه باراك اوباما، از معاون گرفته تا وزير خارجه‌اش هيچ كدام نتوانستند سنانشينان را از موضع خود بازدارند و پس از آن 26 نماينده در موضع سرسختانه‌يي مبادرت به تهيه لايحه‌يي تازه براي تحريم‌هاي تازه در قبال ايران كردند كه بر اساس آن حلقه تحريم‌ها عليه ايران كامل مي‌شود. همين امر موجب شد تا كاخ سفيد در اقدامي بي‌سابقه آخرين و موثرترين سلاح خود را عليه سنا به كار برد و تهديدكند «در صورت تاييد مصوبه در كنگره اوباما آن را وتو خواهد كرد». هر چند معلوم نيست قانونگذاران حالا با اين هشدار دولت چگونه كنار بيايند اما بررسي عواقب به راي‌گذاري و تصويب احتمالي طرح تحريمي تازه، همچنين كارساز بودن تهديد اوباما و تاثير آن بر تحولا ت مذاكرات هسته‌يي مجموعه سوالاتي است كه با دكتر ناصر هاديان، استاد روابط بين‌الملل دانشگاه تهران و تحليلگر ارشد مسائل بين‌الملل و سياست خارجي در ميان گذاشتيم كه مشروح آن را در ذيل مي‌خوانيم.

علت پافشاري سنا براي وضع تحريم‌هاي شديدتر عليه ايران در حالي كه روند توافق ژنو خوب است و با وجود بسياري از مخالفت‌ها به پيش مي‌رود، چيست؟

در داخل امريكا نيروهاي متعدد و متفاوتي وجود دارد كه در حال منازعه با هم هستند و اين دعوا در سنا متبلور شده است. نيروهاي طرفدار اسراييل لابي خيلي قدرتمندي دارند كه مرتب بركنگره فشار مي‌آورند و مي‌خواهند كه فشار به اندازه‌يي باشد كه دولت امريكا مجبور شود در مذاكرات نهايي مطالباتي را بگنجاند كه تقريبا توافق را غيرممكن كند. البته آنها تحليل‌شان اين است كه تحريم‌ها، ايران را پاي ميز مذاكره نشانده است و فكر مي‌كنند با تحريم‌هاي جديد و گسترده‌تر ايران به خواسته‌هاي حداكثري آنها تن خواهد داد. البته چنين تلقي اشتباه محض است.

ما نمي‌گوييم تحريم‌ها موثر نبوده است. موثر بوده اما تنها عامل نبوده است. شرايط و مسائل ديگري چون بر سر كار آمدن دولت دكتر روحاني و تيم جديد مذاكره‌كننده هسته‌يي با ارزيابي مجدد از وضعيت ايران و منطقه بين‌الملل باعث شد ايران بر سر ميز مذاكره بنشيند و توافقنامه‌يي را امضا كند. البته غير لابي‌هاي اسراييلي، نيروهاي ديگري چون طرفداران منع اشاعه هسته‌يي و همچنين نيروهاي طرفدار هژموني امريكا هستند كه اين فشارها را اعمال مي‌كنند. اين سه گروه همواره بر كنگره فشار مي‌آورند تا چنين لايحه‌يي را تصويب كند. البته درباره موضع تند اسراييل عليه توافق اخير هم بايد گفت اسراييل به سه دليل اين موضع تند را عليه توافقنامه اتخاذ مي‌كند.

1- با اين فشارها مذاكره‌كنندگان امريكايي هنگام مذاكره سقف و كف تقاضاهايشان را بالا مي‌برند. پس اسراييل ضرر نمي‌كند.

2- اسراييل با اين موضع تند مي‌تواند اگر فردا اتفاقي افتاد بگويد ما كه از قبل پيش بيني كرده بوديم. اما اگر اتفاقي نيفتد هيچ‌وقت تقصيري را به عهده نخواهد گرفت.

3- در قبال اينكه نهايتا با اكراه رضايت خود را اعلام كند، از امريكا امكانات نظامي و امكانات امنيتي و غيره خواهد گرفت.

چشم‌انداز شما از رويارويي سنا با دولت امريكا چيست و اين رويارويي چه تاثيري بر موافقت نامه ژنو خواهد گذاشت؟

اولا بايد گفت «آفرين بر آقاي دكتر ظريف و تيم مذاكره‌كننده هسته‌يي». به عقيده من يكي از اهداف كلان اين موافقتنامه ايجاد شكاف در اجماع بين‌المللي عليه ايران بود. هدف ديگر حمايت از طرفداران صلح و ديپلماسي هم در سطح سياستگذاران و هم در سطح نخبگان غير سياستگذار. هدف سوم هم تاثيرگذاري بر افكار عمومي بود. خوشبختانه اين توافقنامه ما را در جهت تحقق اهداف مذكور ياري رساند. ما مي‌بينيم كه در اثر اين توافق فضاي بين‌المللي تغيير كرده است. يعني افكار عمومي دنيا و بسياري از نخبگان و سياستگذاران دنيا از اين توافقنامه حمايت كردند. شايان ذكر است كه شكاف خيلي زودتر از آنچه تصور مي‌شد در داخل خود امريكا ايجاد شد.

آيا اين شكاف يك شكاف تاكتيكي نيست يعني يك شكاف موقتي يا حتي غيرواقعي است؟

ابدا. اين شكاف حتما واقعي است و دعوا حتما جدي است. اين بازي، بازي پليس خوب و پليس بد نيست. دعواي جدي است. 26 سناتوري كه اين طرح را ارائه كردند؛ افرادي جدي و متاثر از تقاضاها و خواسته‌هاي اسراييل هستند. بنابراين دعوا واقعا جدي است و ساختگي نيست. ما مي‌توانيم بگوييم كه ما يك شكافي را در ميان نخبگان و سياستگذاران امريكا ايجاد كرده‌ايم و اين دستاورد زودرسي است كه نصيب ما شده. در حال حاضر دولت اوباما بسيار جدي ايستاده و اين را به نفع خود مي‌داند. همانطور كه آقاي اوباما و كري استدلال‌هايي را عنوان كرده‌اند كه بسيار جالب است. اگر آنها را تحليل محتوا كنيم متوجه مي‌شويم كه به چه مطالبي استدلال و استناد كرده‌اند كه نبايد تحريم‌هاي جديد عليه ايران تصويب شود. و اين امكان خيلي خوبي را به ما مي‌دهد كه در سطح بين‌المللي و در داخل خود امريكا جهت تعميق اين شكاف به نفع طرفداران توافق و صلح فعاليت كنيم. پس نخست ما مي‌توانيم بگوييم يكي از نتايج زودرس اين توافق، تغيير فضاي بين‌المللي به نفع ما بوده است. همين‌طور در داخل امريكا شكافي را در بين سياستگذاران ايجاد كرده‌ايم. من از هم‌اكنون صداي ترك اين اجماع بين‌المللي عليه ايران را مي‌شنوم. وقتي 19 شركت و افراد را تحريم كردند حتي لاوروف نسبت به آن واكنش نشان داد. موضعي كه لاوروف گرفت بسيار جالب بود چون آن را خلاف روح توافقنامه مي‌دانست.

بنابراين وقتي دولت امريكا در مقابل لايحه كنگره موضع مي‌گيرد و مي‌گويد در صورت تصويب آن را وتو مي‌كند، حال تصور كنيد چيني‌ها، روس‌ها و اروپايي‌ها چه موضعي خواهند داشت؟ طبيعتا كشورهايي كه موافقتنامه ژنو را امضا كرده‌اند موافق مواضع دولت امريكا و مقابل كنگره خواهند بود. بنابراين با اين تصويب، كنگره به سمت انزوا مي‌رود.

با وجود مخالفت‌هاي علني كاخ سفيد با سنا بر سر تحريم‌هاي تازه اما باز اين وزارت خزانه‌داري دولت بود كه ليست سياه ديگري را براي تحريم‌ها تنظيم كرد. آيا ممكن است كه بارديگر با وجود خط و نشان‌هاي اوباما باز شاهد تصويب لايحه‌يي باشيم بدون اينكه اوباما وتوي خود را محقق كرده باشد؟

سوال بسيار خوبي است. اولا همان‌طور كه شما گفتيد تحريم جديدي نبود. البته تحريمي كه خلاف متن توافق نبود اما خلاف روح توافق بود كه آن هم عمدتا براي ساكت نگه داشتن داخل امريكا و كنگره بود وهمچنين علامتي به كمپاني‌ها كه فكر نكنند اوضاع عوض شده بلكه دولت امريكا سفت و سخت ايستاده‌اند. اما بياييم فرض را براين بگذاريم (البته اين را خيلي بعيد مي‌دانم كه در صورت تصويب لايحه كنگره، اوباما آن را وتو نكند) كه اوباما آن را وتو نكند در اين صورت باز هم به نفع ما است. اوبامايي كه تا اين اندازه عليه اين لايحه موضع گرفت تا جايي كه گفته آن را وتو مي‌كند اما برحرف خودش نمانده آن وقت جامعه نخبگان، اتاق‌هاي فكر در امريكا و افكار عمومي چه خواهند گفت؟ حالا حساب كنيد روس‌ها و چيني‌ها چه خواهند گفت؟ اروپايي‌ها چه خواهند گفت؟ حتما خواهند گفت دولتي كه تا همين ديروز لايحه را بر خلاف مقررات و توافق ژنو و اهداف بين‌المللي دانسته است امروز حامي طرح تحريمي تازه است. بنابر اين تصويب چنين طرحي اجماع بين‌المللي و ساختار تحريم‌ها را متزلزل مي‌كند. پس در هر صورت به نفع ما است.

با همين فرض سياست ايران چگونه بايد باشد؟

ما بايد همين مسير را به همين نحوي كه رفته‌ايم ادامه دهيم. اين وضعيت سراسر و در هر صورت، برد به نفع ما است. برد مشروط براي امريكاست. هرچند باخت نيست اما برد مشروط براي امريكاست. يعني در صورتي كه دولت امريكا موفق شود كه نه تنها در اين مرحله بلكه در توافق نهايي كنگره را متقاعد و تحريم‌ها را رفع و كنگره را حامي اهدافش كند مي‌تواند براي دولت برد باشد به عبارتي امريكا در صورتي مي‌تواند ببرد كه به تعهداتش عمل كند و در صورتي كه نتواند براي او باخت خواهد بود.

فرض را بر اين مي‌گذاريم كه پس از وتو لايحه، كنگره دوباره آن را به راي گذارد در آن صورت پيش‌بيني شما چيست ؟

كنگره دوسوم آرا را ندارد. براي بحث فرض را بر اين مي‌گيريم دوسوم آرا تحصيل شود، باز هم به نفع ما خواهد بود چون رييس‌جمهور لايحه را وتو كرده و كنگره آن را (over rule) نقض كرده است. يعني وتوي رييس‌جمهور را، كنگره نقض كرده است. به عبارتي دولت تعهدي كرده است و خواسته پاي تعهد خود بايستد و به خاطر سرسختي كنگره مجبور به نقض تعهد مي‌شود. بنابراين، دنيا مي‌گويد وقتي دولت امريكا موافق تحريم‌ها نيست پس ما چرا بايد به تحريم‌ها متعهد باشيم. بنابراين اين اتفاق به انزواي كنگره امريكا منجر خواهد شد.

ادامه مسير را چگونه مي بينيد؟

همين مسيري را كه آمده‌ايم مسير خوبي است. ما بايد ادامه دهيم مثل يك بازيگر عاقل كه آمده است و مي‌خواهد دغدغه‌هاي بين‌المللي را پاسخ دهد. ما بيش از نياز، براي نشان دادن حسن‌نيت خودمان با جامعه بين‌الملل همكاري داشته‌ايم. بايد اين راه را ادامه دهيم. پس اين راه سراسر و در همه صورت برد براي ما است.
 

افزودن نظر جدید