"تصمیم سنجیده" درباره حصر کروبی،موسوی و رهنورد

سایت عصر ایران نوشت:«مساله حصر، مساله ای داخلی است و شورای عالی امنیت ملی باید درباره آن تصمیم سنجیده ای بگیرد.» این «سخن سنجیده» را دکتر علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی در واکنش به بیانیه کاخ سفید درباره آغاز چهارمین سال حصر میر حسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی بر زبان آورده است و از چند نظر اهمیت ویژه و فوق العاده دارد:

1- وجه اول، ادبیات آقای لاریجانی است. نخست به این خاطر که از واژه «مساله» استفاده کرده اند. درحالی که در نگاه برخی مقوله حصر این سه چهره سیاسی، «راه حل» است، آقای لاریجانی با دقت واژه «مساله» را به کار برده و طبیعی است که هر مساله نیز نیاز به راه حل دارد تا جایی که اساسا یکی از تعاریف زندگی در نگاه مثبت اندیشان  «مواجهه با مساله و تلاش برای حل و نه انکار آن» است.

دوم از این رو که پرونده را مربوط به شورای عالی امنیت ملی دانسته است. حال آن که می دانیم چندی است  برخی از جانب بعضی از سایت ها و رسانه های خاص در هر کنفرانس خبری دادستان کل کشور این موضوع را مطرح می کنند تا به آن صبغه قضایی بدهند. قرائن اما حاکی از آن است که هیچ پرونده قضایی در این باره تشکیل نشده و تصمیم، مربوط به شورای عالی امنیت ملی است  و احتمالا ابتدا قرار نبوده این قدر به درازا بکشد و حالا کشیده است. مثل ماجراهای دیگر که در شروع، پایان آن چندان مد نظر نبوده است.هستند کسانی که دوست ندارند موضوع در شورای عالی امنیت ملی حل و فصل شود و از این رو اصرار دارند قوه قضاییه را به نوعی درگیر این ماجرا  و برای این قوه هم هزینه سازی کنند.

نکته سوم در ادبیات ستودنی رییس مجلس همان واژه «سنجیده» است  که نه بار مثبت دارد و نه منفی و اساسا از امکان قضاوت خالی است. تصمیم سنجیده در پی نفی و اثبات نیست و تنها سود و زیان را می سنجد. سخن رییس مجلس را می توان به منزله این توصیه دانست که موضوع را در ترازو بگذارید. حتی نماد دستگاه قضا نیز ترازوست و در قرآن از «میزان» یاد شده است. با این نگاه در قضا و قضاوت نیز باز سنجش صورت می پذیرد.

2- برخی از اصول گرایان رادیکال اشاره آمریکا به این موضوع را نشانه درستی حمایت خود از ادامه حصر می دانند. حال آن که اگر قرار باشد تمام سیاست خود را بر پایه نفی هر گفتار و رفتار آمریکا قرار دهیم در برخی از مواضع دچار مشکل می شویم و در عمل هم دیده ایم در بعضی از عرصه ها هم پوشانی داریم. کما این که طالبان و القاعده هم دشمن ایران و تشیع بودند و هم آمریکا. این قاعده درباره صدام حسین هم صادق بود. در قضیه بوسنی نیز سرانجام آمریکا بود که دخالت کرد.

اگر قرار باشد حمایت آمریکا از هر اتفاقی را به منزله منفی بودن آن بدانیم در ساقط کردن صدام و طالبان و سرکوب صرب ها و نجات مسلمانان بوسنیایی نیز باید آمریکایی ها را شماتت می کردیم. دخالت یا توصیه کشورهای دیگر درباره وضعیت سیاستمداران برجسته امر تازه ای نیست. هر چند که اصل موضوع همان است که آقای لاریجانی گفته است و اتفاقا اگر نمی خواهیم حل این قضیه به خارج از کشور یا فشار آنها نسبت داده شود بهتر است شورای عالی امنیت ملی زودتر دست به کار شود و به تعبیر رییس مجلس «تصمیم سنجیده» بگیرد.

3- جایگاه رییس مجلس از شعار دهندگان فراتر است و علی لاریجانی این مرتبت را پاس داشته است. اگر قرار بر اتخاذ رویه برخی از اصول گرایان رادیکال باشد، نه مذاکرات هسته ای باید به فرجام می رسید و  نه سفارت انگلستان قابل باز گشایی است  و قس علی هذا. در واقع اینان تنها خواستار ادامه حصر نیستند بلکه  از هر وضعیت فوق العاده ای استقبال می کنند.

از یکی از چهره های سیاسی که زندانی شده بود و روزهای جمعه به خانه می آمد پرسیده بودند « راست است که شما جمعه ها زندان نیستید و در خانه به سر می برید؟» پاسخ داده بود:« راست این است که من 6 روز هفته در زندانم.» پی گیر وضعیت غیر عادی باید بود نه امر عادی. یکی از معیارهای ارزیابی درباره هر کشور، میزان عادی بودن امور در آن است. مادام که آخرین نخست وزیر کشور  و امضا کننده صدها قانون مصوب مجلس شورای اسلامی در وضعیت عادی به سر نمی برند چگونه می توان به سرمایه گذار خارجی اطمینان داد که همه چیز رو به راه است؟

4- همه می دانیم که این حصر الی الابد قابل دوام نیست. از دو چهره اصلی یکی متولد 1316 است و دیگری 1320. یعنی به ترتیب 76 ساله و 72 ساله اند و در دهه هشتم عمر. اگر پایان زندگی در حصر اتفاق افتد که مطلقا زیبنده نظام نیست. اگر هم با فشار بیرونی باشد باز صورت خوشی ندارد حال آن که با «تصمیم سنجیده» می توان مساله را حل کرد.
پس ادامه آن سودی برای کسی در بر ندارد. جز کسانی که درکارند تا دریای انقلاب را در پیاله های کوچک خود جا دهند و آدم ها را به صف کنند تا به دنیا از چشمی آنها نگاه کنند و به جای همه ابنای بشر تصمیم بگیرند و فکر کنند. جز این دسته که دل باخته واژگانی چون حصر، توقیف، برخورد و مانند اینهایند دیگران ولو در علن مطرح نکنند خرسند نیستند. بهترین مرجع تصمیم گیری نیز شورای عالی امنیت ملی است. کما این که چنین تجربه ای را یک بار درباره مرحوم آیت الله حسینعلی منتظری از سر گذرانده است.

5- هر چند در اخبار حصر بیشتر از دو نفر یاد می شود اما واقعیت این است که سه تن در حصرند و یکی زن است. در عرف ایرانی گرفتار شدن زنان برانگیزاننده همدلی است و این به صلاح ساختار سیاسی نیست. از این رو در ماجرای گروگان گیری کارمندان سفارت آمریکا نیز زنان در اولین مرحله آزاد شدند. از اتباع خارجی یا دو ملیتی های دستگیر شده نیز به یاد داریم که آن خانم فرانسوی یا رکسانا صابری یا موارد دیگر – هر جا که پای خانمی در میان بود- گرفتاری ها نپایید.

از دو حال خارج نیست. همسر یکی از محصورین یا به صفت خود در حصر است که سابقه نداشته خانمی در این موقعیت قرار گیرد (حکایت گروه های مسلح البته جداست) و یا به صرف همسر بودن که نیاز به بحث ندارد. به جز یکی دو روزنامه که درعواطف انسانی واحساسات  نیز ابتدا موضع سیاسی شخص را لحاظ می کنند و قلیلی که صبح خود را با پرخاش و مرگ خواهی برای هر که غیر آنان بیندیشد به شام می رسانند قاطبه ایرانیان همچنان با عاطفه و مراعات زنان شناخته می شوند. به رغم فضا سازی رسانه های غربی علیه وضعیت زنان ایرانی در این سرزمین  اگر زنی گرفتار مردی بدکردار نشده باشد دیگر زنان در کنف حمایت مردانی قرار دارند که دست به هر کار می زنند تا اصطلاحا آب در دل همسرشان تکان نخورد وزیبا ترین جلوه های عشق همچنان در این سرزمین دیده می شود. شاید هم از سر نگاه تملکی و مادربچه ها باشد و سنتی می اندیشند یا مدرن، موضوع این گفتار نیست. مهم احساس مسوولیت است.

غرض بیان این نکته است که در فرهنگ ایرانی مردان حرمت زنان را نگه می دارند و می دانند که جایی که خانمی هست هر واژه را نباید بر سر زبان آورد. این البته نکته ای نیست که اصول گرایان ندانند کما این که در طرح چوبه دار که در راه پیمایی با خود حمل می کردند یا برنامه هایی که تلویزیون هر از گاهی پخش می کند از آخرین نخست وزیر و رییس اسبق مجلس و حتی رییس جمهور اسبق نام می برند اما هیچ گاه به خانم در حصر اشاره نمی کنند تا همدلی بیننده را فارغ از هر گرایش سیاسی برنینگیزند. یکی از ضرورت های «تصمیم سنجیده» همین نکته است که ظرافت آن نیاز به توضیح بیشتر ندارد و خواننده این متن با هر تعلق خاطر و گرایش سیاسی می تواند درباره آن تامل کند.
مهم ترین دلیل اما برای تصمیم سنجیده این است که قضیه انتخابات سال 88 در عمل "سالبه به انتفاء موضوع" شده است. کافی است آن جمله مشهور دکتر ظریف را به یاد آوریم که « آن مرد رفته است» و حالا که «آن مرد رفته است»، وضعیت «منتقدان آن مرد» که  دولت را با نظام یک کاسه نکرده اند نیز می تواند تغییر یابد.

ناگفته پیداست که مناسب ترین شخص برای پی گیری اتخاذ تصمیم سنجیده شخص دکتر لاریجانی است. عضو موثر شورای عالی امنیت ملی، نماینده قم و مورد وثوق مراجع تقلید و رییس مجلس که می تواند مهار تندروها را در دست بگیرد.  نقش او در این تصمیم سنجیده می تواند مهم ترین کاری باشد که در عمر سیاسی خود انجام داده است.
 

افزودن نظر جدید